< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

96/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصحاب امام زمان در دوران غیبت صغری

بحث ما در مورد سفیر سوم حسین بن روح نوبختی بود. ایشان توقیعاتی را از جانب امام زمان به شیعیان می‌رساند، یکی از آن توقیعات جریان نامه‌ای بود که پدر ابن بابویه برای امام علیه‌السلام می‌نویسد و امام علیه‌السلام هم به آن جواب می‌دهند که همسر دیگری اختیار می‌کند و خداوند از او فرزندانی به او می‌دهد که در جلسه‌ی قبل به آن اشاره کردیم.

ب) منابع روایت دوم نایب سوم:1. كمال الدين، ج 2 ص 502 ب 45 ح 31

2. رجال النجاشي، ص 261- بمعناه (قال): علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي، أبو الحسن شيخ القمّيين في عصره و متقدمهم و فقيههم و ثقتهم، كان قدم العراق و اجتمع مع أبي القاسم الحسين بن روح رحمه‌الله و سأله مسائل، ثم كاتبه بعد ذلك على يد علي بن جعفر ابن الاسود يسأله أن يوصل له رقعة إلى الصاحب علیه‌السلام و يسأله فيها الولد، فكتب إليه:

«قد دعونا اللّه لك بذلك، و سترزق ولدين ذكرين خيّرين». فولد له أبو جعفر و أبو عبد اللّه من أم ولد، و كان أبو عبد اللّه الحسين بن عبد اللّه يقول: سمعت أبا جعفر يقول: أنا ولدت بدعوة صاحب الأمر علیه‌السلام، و يفتخر بذلك.

نجاشىّ گويد: عليّ بن الحسين بن موسى ابن‌ بابويه‌ قمّى‌ ابو الحسن در عصر خود استاد و پيشرو قميان و فقيه و مورد اطمینان ايشان بود، او به عراق سفر كرد و با أبو القاسم حسين بن روح رحمه‌الله ملاقات و با او حشر و نشر يافته، و مسائل مورد نظر خويش را از او مى‌پرسيد

پس از مدتى توسّط محمّد ابو جعفر الأسود به حسين بن روح نامه نوشت و طى آن درخواست كرد كه نامه او را به امام علیه‌السلام برساند، كه در آن نامه از حضرت درخواست دارا شدن فرزندى كرده بود، پس جواب آمد: در مورد خواسته تو برايت دعا كرديم، و در آينده نزديك دو فرزند پسر پر خير و نيكو نصيب تو خواهد گرديد.

پس برای او ابو جعفر و ابو عبد الله از ام ولد به دنیا آمد، به همين لحاظ بود كه شيخ بزرگوار (صدوق) همواره افتخار مى‌كرد[1] و مى‌فرمود: من بدعاى امام زمان علیه‌السلام زاده شدم.

3. غيبة الطوسي، ص 308 ح 261 و ص 320 ح 2664. الخرائج و الجرائح، ج 2 ص 790 ب 15 ح 113 از غیبة ظوسی و ج 3 ص 1124 ب 20 ح 42 از کمال الدین5. فرج المهموم، ص 2586. الثاقب في المناقب، ج ص 614 ح 5607. إعلام الورى، ص 422 ب 3 ف 28. منتخب الأنوار المضيئة، ص 113 ف 89. إثبات الهداة، ج 3 ص 678 ب 33 ف 1 ح 76 و 77- از كمال الدين و غيبة الطوسي.و في: ص 689 ب 33 ف 2 ح 104- عن رواية غيبة الطوسي الأولى.و ص 697 ب 33 ف 3 ح 130از الخرائج.و ص 703 ب 33 ف 13 ح 149 از رجال نجاشي.10. تبصرة الولي، ص 136 ح 5611. مدينة المعاجز، ج 8 ص 143 ح 275212. ينابيع المعاجز، ص 10713. بحار الانوار، ج 51 ص 306 ب 15 ح 22و ص 324 ب 15 ذ ح 43- عن غيبة الطوسي.و ص 335 ب 15 ح 61- عن كمال الدين، و غيبة الطوسي.14. الأنوار البهيّة، 352- عن غيبة الطوسي.

15. معجم الأحاديث الإمام المهدي ، ج‌6 ص147

روایت سوم (توقیع سوم)الف) متن روایت

أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ الْقُمِّيِّ قَالَ: وَجَدْتُ بِخَطِّ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ النَّوْبَخْتِيِّ وَ إِمْلَاءِ أَبِي الْقَاسِمِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى ظَهْرِ كِتَابٍ فِيهِ جَوَابَاتٌ وَ مَسَائِلُ أُنْفِذَتْ مِنْ قُمَّ يَسْأَلُ عَنْهَا هَلْ‌ هِيَ‌ جَوَابَاتُ الْفَقِيهِ علیه‌السلام أَوْ جَوَابَاتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الشَّلْمَغَانِيِّ لِأَنَّهُ حُكِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ هَذِهِ الْمَسَائِلُ أَنَا أَجَبْتُ عَنْهَا فَكَتَبَ إِلَيْهِمْ عَلَى ظَهْرِ كِتَابِهِمْ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ قَدْ وَقَفْنَا عَلَى هَذِهِ الرُّقْعَةِ وَ مَا تَضَمَّنَتْهُ فَجَمِيعُهُ جَوَابُنَا [عَنِ الْمَسَائِلِ‌] وَ لَا مَدْخَلَ لِلْمَخْذُولِ الضَّالِّ الْمُضِلِّ الْمَعْرُوفِ بِالْعَزَاقِرِيِّ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي حَرْفٍ مِنْهُ وَ قَدْ كَانَتْ أَشْيَاءُ خَرَجَتْ إِلَيْكُمْ عَلَى يَدَيْ‌ أَحْمَدَ بْنِ بِلَالٍ‌ وَ غَيْرِهِ مِنْ نُظَرَائِهِ وَ كَانَ‌ مِنِ ارْتِدَادِهِمْ عَنِ الْإِسْلَامِ مِثْلُ مَا كَانَ مِنْ هَذَا عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ غَضَبُهُ، فَاسْتَثْبَتُ‌ قَدِيماً فِي ذَلِكَ فَخَرَجَ الْجَوَابُ أَلَا مَنِ اسْتَثْبَتَّ فَإِنَّهُ‌ لَا ضَرَرَ فِي خُرُوجِ مَا خَرَجَ عَلَى‌ أَيْدِيهِمْ وَ إِنَّ ذَلِكَ صَحِيحٌ..[2]

شيخ الطائفه در كتاب غيبت مينويسد: جمعى از علماء از ابو الحسن محمد ابن احمد بن داود قمى براى من نقل كردند كه گفت: به خط احمد بن ابراهيم نوبختى و املاء ابو القاسم حسين بن روح‌ در پشت نامه‌اى مشتمل بر جواب مسائل اهل قم كه از حسين بن روح پرسيده بودند: آيا اين جوابها از وجود اقدس امام زمان علیه‌السلام است يا از محمّد بن على شلمغانى؟ زيرا كه وى گفته است: جواب اين مسائل را من داده‌ام، نوشته بود:

«بسم اللَّه الرحمن الرحيم ما بر نامه شما واقف شديم و از مضمون آن اطلاع يافتيم تمام جوابها از ماست و آن مخذول گمره، گمراه کننده معروف به عزاقرى که لعنت خداوند بر او، در يك حرف آن دخالت نداشته است. سابقا نيز جوابهائى به وسيله احمد بن بلال و افرادى مانند او به شما ميرسيد، بدانيد كه آنها و اين مرد ملعون (شلمغانى) همه از اسلام برگشته و مرتد شده‌اند، خدا آنها را لعنت كند و مورد خشم خود قرار دهد».

و هم در نامه نوشته بود قبلا ميخواستم بدانم آن جوابها را (كه احمد بن بلال و غير او) به ما ميدادند از حضرتت بود يا نه؟ جواب آن به اين مضمون صادر گشت: «آگاه باش آنچه سابقا به وسيله آنها به شما رسيد، ضرر نداشت و جوابها درست بود».

شخصیت احمد بن هلال:

از جانب امام زمان نامه‌ای در محکومیت او صادر گشت:

كش، [رجال الكشي‌] عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمَرَاغِيِّ قَالَ: وَرَدَ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ نُسْخَةُ مَا كَانَ‌ خَرَجَ مِنْ لَعْنِ ابْنِ هِلَالٍ وَ كَانَ ابْتِدَاءُ ذَلِكَ أَنْ كَتَبَ علیه‌السلام إِلَى قُوَّامِهِ بِالْعِرَاقِ احْذَرُوا الصُّوفِيَّ الْمُتَصَنِّعَ...[3]

احمد بن ابراهيم مراغى گفت نسخه‌اى از لعن ابن هلال رسيد بقاسم‌ بن علا در اول امر امام عليه السّلام بكار داران عراقى خود نوشت از اين صوفى متظاهر بپرهيزيد.

 


[1] واقعا چنین سعادتی برای صاحب کمال الدین جای افتخار دارد، امیر المومنین علیه‌السلام. پس از شکست فتنه‌گران جنگ جمل و ورود به بصره به دیدار علاء بن زیاد رفتند، امام به او فرمود: احساس غرور و فخری نکنی چون ما به دیدن تو آمدیم علاء گفت: به خدا قسم جای فخر هم هست، شخصی چون شما به عیادت من آمده است، خیلی افتخار می‌کنم
[2] الغيبة للطوسي، ص373.
[3] بحار الأنوار، ج‌50، ص319.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo