< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

93/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تب و بیماری های همراه با تب (برسام) و بیماری خبیث

 

تب انواعی دارد یکی وبا یکی هم طاعون و بیماری بعدی برسام است.

 

برسام:

برسام نوعاً معلول تشدید تب است، برسام در ادامه و با شدت یافتن تب است، نشانه برسام هزیان گویی و اختلال عقل است، نشانه دیگر درد پایین سینه است زیرا بیماری برسام التهاب پرده دیافراگم است، مشخصه دیگر اینکه برسام بیماری سختی است و ممکن است که تب به جایی برسد که باعث مرگ شود.

تا زمان حضرت ابراهیم (ع) مرگ انسان ها بدون علت بود و حضرت ابراهیم (ع) دعا کرد و از خدا خواست که برای مرگ علت قرار دهد و خداوند برسام را نازل نمود، برسام کلمه‌ای سریانی است، «بر» به معنی فرزند و «سام» به معنی مرگ است و «برسام» یعنی زاییده مرگ، پس این بیماری به سبب مرگ است، و این اولین بیماری بود که نازل شد و از سنخ سام است. بیماری‌ها را به دو قسم تقسیم می‌کنیم یک قسم بیماری سام است، بیماری که منجر به مرگ است و درمان فایده‌ای ندارد و قسم دیگر بیماری غیر سام که باعث مرگ نمی‌شود و قابل درمان است، البته بیماری سام را می‌توان با دعا درمان کرد.

امام باقر (ع) می‌فرمایند: «كان الناس يعتبطون اعتباطا فلما كان زمان إبراهيم (عليه السلام) قال: يا رب اجعل للموت علة يؤجر به الميت ويسلي بها عن المصاب، قال: فأنزل الله عز وجل الموم وهو البرسام ثم أنزل بعده الداء»[1] یعنی «مردم در قدیم قبل از زمان حضرت ابراهیم (ع) بدون علت می‌مردند، وقتی زمان حضرت ابراهیم (ع) شد، ایشان دعا کرد که خدایا برای مرگ علتی قرار بده و با آن اجری برای مرده قرار بده و اهل مصیبت را تسلی بده، و خدا بیماری موم (برسام) را نازل کرد و پس از آن بیماری‌های دیگر.»

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «من حم فشرب في تلك الليلة وزن درهمين من بزر القطونا أو ثلاثة أمن من البرسام في تلك الليلة»[2] یعنی «اگر کسی تب کند و در آن شب دو یا سه درهم (شش و نیم یا ده گرم) اسفرزه بنوشد، از برسام ایمن می‌شود.» پس معلوم می‌شود که برسام معلول تب است، اسفرزه سرد است و اگر کسی مصرف کند از تشدید و تبدیل شدن تب به برسام جلوگیری می‌شود.

در روایت درباره مرکب یک آمده: «برای تب و برسام مفید است»[3] . از این روایت معلوم می‌شود که برسام و تب دو بیماری متفاوت هستند و همچنین می‌توان گفت که بین برسام و تب رابطه‌ای وجود دارد زیرا درمان هر دو یکی است.

در ادامه این روایت آمده: «برای تب شدید مفید است، آن تبی که ترس است از اینکه صاحب آن تب مبتلا به برسام شود»[4] . از این بخش روایت معلوم می‌شود که تب و برسام باهم ارتباط دارند و برسام همان تشدید تب است.

 

درمان ریشه‌ای برسام اصلاح غلبه دم است، آنچه از روایات استفاده می‌شود برسام معلول غلبه دم (خون) است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «وكيف لا يكون صحتها سقما وإنما صحتها من أخلاطها وأصح أخلاطها وأقربها من الحياة الدم ، وأظهر ما يكون الانسان دما أخلق ما يكون صاحبه بموت الفجأة ، والذبحة والطاعون والاكلة والبرسام»[5] یعنی «چگونه سلامتی در دنیا بیماری نیست درحالی که سلامتی در اعتدال اخلاط است و سالم‌ترین خلط و نزدیک‌ترین خلط به زندگی همان دم است، و هرگاه خون در انسان ظاهر شود (غلبه دم)، انسان نزدیک‌تر به مرگ ناگهانی (سکته مغزی) و سکته قلبی و طاعون و خوره و برسام نزدیک‌تر است.»

درمان ریشه‌ای برسام در اصلاح غلبه دم است، استفاده از حجامت، صاف کننده خون، سویق عدس از راه‌های کاهش غلبه خون می‌باشد.

 

از علائم برسام اختلال عقل و هزیان‌گویی می‌باشد، در لسان العرب آمده که برسام، بیماری‌ای در سر است و شبیه به دیوانگی است. همچنین در کتب حدیثی حکایتی آمده که غلامی مبتلا به برسام شد و به حالتی زشت رسید و عقلش هم زایل شد. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «طلاق جائز إلا طلاق المعتوه أو الصبي أو مبرسم أو مجنون أو مكروه»[6] یعنی «هر طلاقی جایز است الا طلاق انسان دیوانه، یا کودک، یا مبتلا به برسام، یا مالیخولیا، یا کسی که مجبور شده.»

از این روایات معلوم می‌شود که مبتلا به برسام دچار زوال عقل شده و حتی طلاق آن مورد قبول نیست.

 

از علائم دیگر اینکه برسام التهاب پرده دیافراگم است به همراه تب و درد شدید.

 

از درمان‌های برسام، مرکب یک است؛ درباره مرکب یک در روایت آمده: برای سودا و صفرا و بلغم و درد معده و استفراغ و تب و برسام مفید است. روش مصرف این است که دو مثقال (حدود ۹ گرم) صبح ناشتا مصرف شود.

 

درمان دیگر سویق جو است، در روایت آمده: از امام صادق (ع) از درمان برسام سؤال شد و امام فرمودند: «اسقه سويق الشعير فإنه يعافي إن شاء الله وهو غداء في جوف المريض قال: فما سقيناه السويق إلا يومين أو قال: مرتين حتى عوفي صاحبنا»[7] یعنی «به او (بیمار) سویق جو بده، به خواست خدا درمان می‌شود، همچنین برای مریض غذا هم هست. راوی می‌گوید تنها دو روز یا دو بار به او سویق دادیم و خوب شد. سویق باید خشک مصرف شود و می توان با عسل هم مخلوط کرد.»

 

درمان سوم برگ چغندر است، امام کاظم (ع) می‌فرمایند: «ما دخل جوف المبرسم مثل ورق السلق»[8] یعنی «مانند برگ چغندر درون بیمار مبتلا به برسام نشده است.» همچنین در روایتی آمده: «فإنه فيه شفاء ولا داء فيه ولا غائلة ويهدأ نوم المريض»[9] یعنی «درمان است و هیچ مشکلی ندارد و خواب بیمار را آرام می‌کند.»

 

درمان دیگر برای برسام شدید، زهر عقرب است. داستانی نقل می‌کنند که جوانی مبتلا به برسام بودو طبیبان موفق به درمان او نمی‌شدند، او را به کاروانسرایی بردند و در آنجا عقربی او را نیش زد و او درمان شد[10] . زهر عقرب بسیار سرد است و اگر برسام شدید باشد می‌تواند در درمان آن مؤثر باشد.

 

درمان دیگر آب گرم است، در روایتی از امام صادق (ع) آمده: «خرج الحسين عليه السلام معتمرا وقد ساق بدنة حتى انتهى إلى السقيا فبرسم فحلق رأسه ونحرها مكانه ثم أقبل حتى جاء فضرب الباب، فقال علي عليه السلام: ابني ورب الكعبة افتحوا له وكانوا قد حموا له الماء فأكب عليه فشرب، ثم اعتمر بعد»[11] یعنی «امام حسین (ع) به عمره رفتند و همراه خود شتری بردند، تا اینکه به صقیا رسیدند و مبتلا به برسام شدند، سرشان را تراشیدند و شتر را نهر کردند، به خوانه برگشتند و در را زدند، حضرت علی (ع) فرمود به پروردگار کعبه پسرم است، در را باز کنید، از قبل آب را برای او گرم کرده بودند، آمد و از آب گرم نوشید، خوب شد و دوباره به عمره مشرف شدند.»

 

بیماری بدخیم (خبیث) :

مستفاد از روایات بیماری خبیث بیماری واحدی نیست، بلکه سخت‌ترین بیماری در هر زمان بیماری خبیث گفته می‌شده، امروزه بیماری سرطان بیماری بدخیم است، پنجاه سال قبل به بیماری سل می‌گفتند و شاید در دوران ائمه به بیماری جذام می‌گفتند، و چون درمان آنها سخت است معمولاً درمان آن دعاست. در روایت آمده: «كنت عند أبى عبد الله الصادق عليه السلام فدخلت حبابة الوالبية وكانت خيرة فسألته عن مسائل في الحلال والحرام فتعجبنا من حسن تلك المسائل إذ قال لنا أرأيتم مسائل احسن من مسائل حبابة الوالبية فقلنا جعلنا فداك لقد وقرت ذلك في عيوننا وقلوبنا قال فسالت دموعها فقال الصادق عليه السلام مالي ارا عينيك قد سالتا قالت يابن رسول الله داء قد ظهر بى من الادواء الخبيثة التي كانت تصيب الانبياء عليهم السلام والاولياء وان قرابتي وأهل بيتي يقولون قد اصابتها الخبيثة ولو كان صاحبها كما قالت مفروض الطاعة لدعا لها فكان الله تعالى يذهب عنها وانا والله سررت بذلك وعلمت انه تمحيص وكفارات وانه داء الصالحين فقال لها الصادق عليه السلام قال أقدم أصابتك قالت نعم يا ابن رسول الله قال فحرك الصادق عليه السلام شفتيه بشئ ما أدرى أي دعاء كان فقال ادخلي دار النساء حتى تنظرين الى جسدك قال فدخلت فكشفت ثيابها ثم قامت ولم يبق في صدرها ولا في جسدها شئ فقال اذهبي الآن إليهم وقولي لهم هذا الذي يتقرب الى الله تعالى بامامته.»[12] یعنی «در نزد امام صادق (ع) بودم و خانم محترم و خیری به نام حبابه الوالبیه وارد شد و درباره مسائلی از حرام و حلال از امام پرسید و ما تعجب کردیم که چه مسائل خوبی بود، امام فرمودند آیا تا حالا مسائلی از این بهتر دیدید، و ما پاسخ دادیم: این خانم در چشمان و قلوب ما بسیار بزرگ شده است، همانجا اشک از چشمان خانم جاری شد، امام فرمود چرا اشک می‌ریزی؟ پاسخ داد یک بیماری از بیماری‌های خبیث در بدنم ظاهر شده، از همان بیماری‌ها که انبیا و اولیا را مبتلا می‌کرد، و نزدیکانم و خانواده‌ام می‌گویند که این مبتلا به بیماری خبیث شده و اگر همانگونه که او می‌گوید امام صادق (ع) مقام و منزلتی دارد و طاعتش واجب است، برای او دعا می‌کرد و خدا این بیماری‌اش را برطرف می‌کرد، من برایم مهم نیست بلکه خوشحال شدم و می‌دانم این کفاره گناه است و بیماری صالحان است، امام پرسیدند از قدیم بوده؟ پاسخ داد بله، امام زیر لب دعایی خواندند که نمی‌دانم چه دعایی بود، سپس فرمودند داخل اتاق خانم‌ها شو و به بدنت نگاه کن، پس داخل اتاق خانم‌ها شد و لباس‌هایش را درآورد و اثری از بیماری خبیث ندید، امام فرمودند حالا برو و به آنها بگو این همان کسی است که انسان به ولایت و امامتش به خدا تقرب می‌کند.»

از این روایت معلوم می‌شود که بیماری پوستی بوده زیرا نیاز به نگاه کردن در بدن بود و انبیا و اولیا هم مبتلا می‌شوند.

 

اولین و بهترین درمان دعا و توسل به پیامبر (ص) و ائمه (ع) است، درمان بیماری‌های خبیث بسیار سخت است و درمان‌های معمول و دارو زیاد مؤثر نیست.

 

درمان دیگر نوشتن سوره انعام با عسل و نوشیدن آن است، از سلامة بن محمد همدانی روایت شده: «دخلت المدينة فاتيت ابا عبد الله عليه السلام فقلت يابن رسول الله اعتللت على أهل بيتي بالحج واتيتك مستجيرا من أهل بيتي من علة اصابتني وهي الداء الخبيثة قال اقم في جوار رسول الله صلى الله عليه وآله وفي حرمه وامنه واكتب سورة الانعام بالعسل واشربه فانه يذهب عنك»[13] یعنی «وارد مدینه شدم و نزد امام صادق (ع) آمدم، گفتم حج را بهانه کردم تا نزد شما بیایم و پناه آوردم به شما به خاطر بیماری خبیث که به آن مبتلا شدم، امام فرمودند در کنار پیامبر اقامت کن و در حرم پیامبر و در محل امن پیامبر و سوره انعام را با عسل بنویس و بنوش، همانا بیماری برطرف می‌شود.»

 

درمان سوم تربت امام حسین (ع) است، در روایت آمده: «جاء رجل الى ابى عبد الله (ع) فشكى إليه ان بعض مواليه اصابه الداء الخبيث فأمره ان يأخذ طين الحسين (ع) بماء المطر فاشربه قال: ففعل ذلك فبرء»[14] یعنی «شخصی نزد امام صادق (ع) آمده و شکایت کرد که بعضی موالیان مبتلا به بیماری بدخیم شده و امام فرمودند که تربت امام حسین (ع) را با آب باران بنوشد»، پس این کار را کرد و خوب شد.» در روایت دیگری آمده: «ما من شئ انفع لداء الخبيث من طين الحرير»[15] یعنی «چیزی بهتر از تربت امام حسین (ع) برای بیماری خبیث نیست.»

البته درمورد استفاده از تربت امام حسین (ع) برای بیماری‌های سخت روایات فراوان وارد شده ولی در بعضی از روایات به جای «طین الحسین»،‌ «طین الحیر» یا «طین الجیر» آمده که به احتمال زیاد همان «طین الحسین» بوده که تصحیف شده.

 

درمان چهارم، در روایتی آمده: «نزد امام صادق (ع) آمدیم و در یونس بیماری خبیث ظاهر شده بود، مقابل امام نشستیم و عرض کردیم که به مصیبتی مبتلا شدیم که به مثل آن مبتلا نشدیم، امام پرسید چیست؟ و به امام خبر دادیم، امام به یونس فرمودند از جا بلند شو و وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و حمد و سنای خدا بگو و بر محمد و اهل بیتش صلوات بفرست و این را بگو «يا الله يا الله يا الله يا رحمن يا رحمن يا رحمن يا رحيم يا رحيم يا رحيم يا واحد يا واحد يا واحد يا احد يا احد يا احد يا صمد يا صمد يا صمد يا ارحم الراحمين يا ارحم الراحمين يا ارحم الراحمين يا اقدر القادر ين يا اقدر القادرين يا اقدر القادرين يا رب العالمين يا رب العالمين يا رب العالمين يا سامع الدعوات يا منزل البركات يا معطى الخيرات صل على محمد وآل محمد واعطني خير الدنيا وخير الآخرة واصرف عني شر الدنيا وشر الآخرة واذهب ما بى فقد غاظنى الامر واحزنتي»، یونس گفت من همان کار را کردم و قسم به خدا از مدینه خارج نشدیم که این بیماری مانند سبوس گندم جدا شد و ریخت.»[16]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo