«درس طب در روایات»
استاد تبریزیان
94/10/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادامه بحث درمان بواسیر
صحبت راجع به بواسیر است. بیماری صعب العلاج که در طب شیمیایی درمان خاصی برای آن وجود ندارد و با عمل جراحی موقت درمان میکنند و دوباره عود میکند. امروز درمانی که قدری پیچیده است میخوانیم.
احتمالات قطع بواسیر را بررسی کردیم که مراد چیست ولی این دارو درمان است.
از مجموع روایات استفاده میشود که دو چیز در درمان بواسیر نقش اساسی دارد و آن تره و مغز گردو است. در دارویی که دیروز خواندیم آب تره سفارش شده بود و در درمان امروز تره و مغز گردو اساس است.
این دارو درمان چهار مرحله ای دارد.
در روایت آمده است:
حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ بِهِ الْبَوَاسِيرُ الشَّدِيدُ وَ قَدْ وُصِفَ لَهُ دَوَاءٌ سُكُرُّجَةٌ مِنْ نَبِيذٍ صُلْبٍ لَا يُرِيدُ بِهِ اللَّذَّةَ وَ لَكِنْ يُرِيدُ بِهِ الدَّوَاءَ فَقَالَ لَا وَ لَا جُرْعَةً قُلْتُ لِمَ؟ قَالَ حَرَامٌ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلْ فِي شَيْءٍ مِمَّا حَرَّمَهُ دَوَاءً وَ لَا شِفَاءً خُذْ كُرَّاثاً بَيْضَاءَ فَتَقْطَعُ رَأْسَهَا الْأَبْيَضَ وَ لَا تَغْسِلْهُ وَ تَقْطَعُهُ صِغَاراً صِغَاراً وَ تَأْخُذُ سَنَاماً فَتُذِيبُهُ وَ تُلْقِيهِ عَلَى الْكُرَّاثِ وَ تَأْخُذُ عَشْرَ جَوْزَاتٍ فَتُقَشِّرُهَا وَ تَدُقُّهَا مَعَ وَزْنِ عَشْرِ دَرَاهِمَ جُبُنّاً فَارِسِيّاً وَ تُلْقِي الْكُرَّاثَ عَلَى النَّارِ فَإِذَا نَضِجَ أَلْقَيْتَ عَلَيْهِ الْجَوْزَ وَ الْجُبُنَّ ثُمَّ أَنْزَلْتَهُ عَنِ النَّارِ فَأَكَلْتَهُ عَلَى الرِّيقِ بِخُبْزٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ أَوْ سَبْعَةً وَ تَحْتَمِي عَنْ غَيْرِهِ مِنَ الطَّعَامِ وَ تَأْخُذُ بَعْدَهَا أَبْهَلَ مُحَمَّصٍ قَلِيلًا بِالْخُبْزِ وَ جَوْزٍ مُقَشَّرٍ بَعْدَ السَّنَامِ وَ الْكُرَّاثِ تَأْخُذُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ نِصْفَ أُوقِيَّةٍ دُهْنَ شَيْرَجٍ عَلَى الرِّيقِ وَ أُوقِيَّةً كُنْدُرَ ذَكَرٍ تَدُقُّهُ وَ تَسْتَسْقِهِ وَ تَأْخُذُ بَعْدَهُ نِصْفَ أُوقِيَّةٍ شَيْرَجَ آخَرَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَ تُؤَخِّرُ أَكْلَكَ إِلَى بَعْدِ الظُّهْرِ تَبْرَأُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى[1]
یعنی تره سفید بگیر و سر سفید آن را قطع کن و تره را نشوی و تره ها را ریز ریز کن و روغن کوهان شتر بگیر و روغن را روی تره بریز (به نظر میرسد به اندازه ای که روی تره گرفته بشود چون لفظ علی دارد) و ده گردو بگیر و آن را آسیاب و نرم میکنی به همراه ده درهم(سی و دو گرم نیم که هفت مثقال است) پنیر فارسی و تره را روی آتش قرار میدهی و زمانی که پخته شد پنیر و گردو روی آن تره میریزی( درحالیکه هنوز تره روی آتش است) و سه روز ناشتا با نان بخور و از غذاهای دیگر باید پرهیز کنی و بعد از آن ابهل کم تفت داده شده بدون روغن با نان و گردو مصرف شود و به همراه نام خداوند صد و شش گرم روغن ارده کنجد ناشتا بخور و دویست و دوازده گرم کندر نر(سفت سفید و کشیده) آسیاب شده بدون روغن مصرف کن و در سه روز آخر صد و شش گرم روغن ارده کنجد مصرف میکنی و غذا را برای بعد از ظهر مصرف میکنی ان شاء الله خوب میشوی.
نکات روایت
درمان با این دارو چهار مرحله دارد که هر مرحله سه روز تا یک هفته است.
مرحله اول تره نبطی که قسمت سفید آن دور ریخته شده است، بدون اینکه شسته بشود با روغن کوهان شتر روی آتش پخته میشود به همراه ده عدد مغز گردو و ده درهم (یعنی 32 گرم و نیم ) پنیر ایرانی و فارسی که روی تره های پخته شده ریخته شده و با تره مدتی پخته شده است، با نان به عنوان صبحانه خورده میشود و در مدت مصرف غذای دیگر خورده نشود.
مرحله دوم سه روز دیگر ابهل تفت داده شده با نان و مغز گردو صبح مصرف کنند.
مرحله سوم سه روز بعدی نصف اوقیه (یعنی صد و شش گرم) شیرج (یعنی روغن ارده کنجد) و دویست و دوازده گرم کندر آسیاب شده خورده بشود.
مرحله چهارم صد و شش گرم روغن کنجد به مدت سه روز.
در مرحله آخر میتوان غذای دیگر خورد ولی باید بعد از ظهر غذا خورده بشود و صبح غذا نباید مصرف بشود.
گاهی روغن از خود کنجد میگیرند و گاهی روغن کنجد را از ارده میگیرند به نظر میرسد روغن شیرج از ارده گرفته میشود و بو دار هم هست.
هر «اوقیه» به مقدار دویست و دوازده گرم است که نصف اوقیه میشود صد و شش گرم. البته اوزان در هر کشوری متفاوت است. در عراق اوقیه به سیصد و خورده ای میگویند ولی آنچه من تحقیق کردم دویست و دوازده گردم است.
ابهل میوه درخت ارز است.
مقدار تره ظاهرا یک بوته برای هر روز است. چون فرموده است «بیضاء» و این لفظ برای یک بوته استعمال میشود بنابراین یک بوته از تره کافی است. هر بوته چهار یا پنج شاخه دارد. خوراک یک نفر که سیر بشود. به مدت سه روز الی یک هفته است.
پنیر ایرانی از گاوهایی است که از گیاهان ایران تغذیه کرده اند. ده درهم 32 گرم و نیم است.
سه نوع تره داریم. یک تره، شامی است که ریشه آن شبیه پیاز و قرمز رنگ است. در ایران از این تره وجود ندارد. تره ای وجود دارد به نام تره نبطی که تقریبا تره ایران است. نبط قومی است که ما بین عراق زندگی میکنند. اراک در اصل عراق بوده است. عراق عرب و عراق عجم داشته ایم. در منطقه بین عراق و اراک تره میروید که به اهالی این منطقه به نبطی معروف بوده اند. یکی از خصوصیت زنان نبطی این است که مانند زنان هاشمی تا شصت سال حیض میشوند. تره ای که در این منطقه رشد میکند، تره نبطی نام دارد. نشانه تره نبطی این است که ریشه آن سفید رنگ است. تره سوم، تره کوهی است.
ما دو نسخه درباره این روایت داریم یک نسخه میفرماید «کراثا نبطیا» و نسخه دیگر میفرماید «کراثا بیضاء» که هر دو درست است زیرا تره نبطی ساقه سفید دارد.
اگر کسی بتواند تره ای استفاده کند که کود شیمیایی یا حیوانی به آن نداده باشند و تره تمییز باشد خیلی خوب است.
اگر امروز مردم ریشه سفید تره را دور میریزند به جهت این روایت است که میفرماید قسمت سفید تره دور ریخته بشود.
قانون کلی درباره تره در داروی بواسیر داریم که شسته نباید بشود بلکه تره هیچ موقع نباید شسته بشود. روایتی داریم که میفرماید امام رضا در باغ تره میخورد بدون اینکه شسته بشود به او عرض شد به این تره کود داده شده است امام فرمود چیزی از کود به تره نمیچسبد و این تره درمان بواسیر است.
به عقیده بنده تره نشسته درمان بواسیر است. رازی در تره است و آن اینکه هفت قطره از بهشت روی آن میچکد. اگر گل داشته باشد میتوان جدا کرد. اگر سم زده میشود نباید مصرف بشود. افرادی که دارو تهیه میکنند باید از جاهای مطمئن تهیه کنند.
در دارویی که دیروز خواندیم و در آن آب تره داشت باید تره نشسته آب آن گرفته بشود زیرا اگر تره شسته بشود حتما آب آن کپک خواهد زد.
داروی پیچیده ای است. البته این روایت ابهاماتی دارد. ممکن است که کسی از روایت استفاده کند که مرحله اول و دوم باهم است. یعنی در سه روز اول دو مرحله تمام میشود. که جمعا سه روز میشود.
ابهل قاعده آور است.
مراد از «بعدَها» بعد از سه روز است و احتمال ضعیف این است که مراد بعد از خوردن تره و روغن کوهان، ابهل خورده بشود که در این صورت مدت درمان از دوازده روز به شش روز کاهش مییابد که به نظر بنده درست نیست.
شاید از روایت استفاده بشود که در طول مدت این دارو بعد از ظهر میتوان غذا خورد ولی ما از ابتداء روایت استفاده کردیم در سه مرحله اول غذای دیگر نباید خورده بشود.
درمان بواسیر ماده و نر
در طب اسلام بواسیر به ماده و نر تقسیم میشود. بواسیر نر حالت شیار دارد که به همراه خونریزی است. برای درمان بواسیر ماده ترکیبی ذکر شده است:
يَا جَرِيرِيُ أَرَى لَوْنَكَ قَدِ امْتَقَعَ أَ بِكَ بَوَاسِيرُ؟ قُلْتُ نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَحْرِمَنِي الْأَجْرَ قَالَ أَ فَلَا أَصِفُ لَكَ دَوَاءً؟ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَالَجْتُهُ بِأَكْثَرَ مِنْ أَلْفِ دَوَاءٍ فَمَا انْتَفَعْتُ بِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ وَ إِنَّ بَوَاسِيرِي تَشْخُبُ دَماً قَالَ وَيْحَكَ يَا جَرِيرِيُ فَإِنِّي طَبِيبُ الْأَطِبَّاءِ وَ رَأْسُ الْعُلَمَاءِ وَ رَأْسُ الْحُكَمَاءِ وَ مَعْدِنُ الْفُقَهَاءِ وَ سَيِّدُ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ قُلْتُ كَذَلِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ قَالَ إِنَّ بَوَاسِيرَكَ إِنَاثٌ[2]
امام به اسحاق میفرماید ای جریری رنگ تو پریده است و دگرگون شده است و خون در صورت تو نیست آیا تو به بواسیر مبتلا هستی؟ عرض کردم بله و از خدا میخواهم برای این بیماری من را از اجر محروم نکنند. فرمود آیا برای شما دارویی معرفی نکنم؟ عرض کردم ای فرزند پیامبر این بیماری را با بیش از هزار دارو درمان کردم ولی هیچ کدام فائده نداشت و بواسیری که دارم خونریزی شدید دارد امام فرمود من طبیب طبیبان هستم و راس عالمان و رئیس حکیمان و معدن فقیهان و سید فرزندان انبیاء هستم عرض کردم همینطور است امام فرمود بواسیر شما ماده است.
این روایت به ما نشان میدهد که علائم بواسیر چیست؟ دگرگونی رنگ رخسار و کم خونی از علائم بواسیر است.
امام به درمان اهمیت میدادند و برای بیماری های اصحاب حساسیت داشته اند.
«تشخب» به مواردی گفته میشود که خون با شدت فراوان طوری که صدا دارد به بیرون میریزد.