< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

94/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درمان بواسیر نر و ماده

 

صحبت راجع به بواسیر و درمان آن است. یک روایتی را شروع کردیم که بواسیر را به دو قسمت نر و ماده تقسیم می‌کند.

بواسیر ماده حالت شیار دارد و به همراه خونریزی است. در مقابل بواسیر نر است که به حالت دانه و گوشتی و شبیه ساچمه است.

درمان بواسیر نر متفاوت از بواسیر ماده است. درمان بواسیر نر سخت تر از درمان بواسیر ماده است و درمان دو مرحله ای دارد. یک ماده از داروی بواسیر ماده کم یاب است.

در روایت آمده است:

يَا جَرِيرِيُ‌ أَرَى لَوْنَكَ قَدِ امْتَقَعَ أَ بِكَ بَوَاسِيرُ؟ قُلْتُ نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَحْرِمَنِي الْأَجْرَ قَالَ أَ فَلَا أَصِفُ لَكَ دَوَاءً؟ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَالَجْتُهُ بِأَكْثَرَ مِنْ أَلْفِ دَوَاءٍ فَمَا انْتَفَعْتُ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ وَ إِنَّ بَوَاسِيرِي تَشْخُبُ دَماً قَالَ وَيْحَكَ يَا جَرِيرِيُ‌ فَإِنِّي طَبِيبُ الْأَطِبَّاءِ وَ رَأْسُ الْعُلَمَاءِ وَ رَأْسُ الْحُكَمَاءِ وَ مَعْدِنُ الْفُقَهَاءِ وَ سَيِّدُ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ قُلْتُ كَذَلِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ قَالَ إِنَّ بَوَاسِيرَكَ إِنَاثٌ تَشْخُبُ الدِّمَاءَ قَالَ قُلْتُ صَدَقْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ عَلَيْكَ بِشَمْعٍ وَ دُهْنِ زَنْبَقٍ وَ لُبْنَى عَسَلٍ وَ سُمَّاقٍ وَ سَرْوِ كَتَّانٍ اجْمَعْهُ فِي مِغْرَفَةٍ عَلَى النَّارِ فَإِذَا اخْتَلَطَ فَخُذْ مِنْهُ قَدْرَ حِمَّصَةٍ فَالْطَخْ بِهَا الْمَقْعَدَةَ تَبْرَأُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ الْجَرِيرِيُّ فَوَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا فَعَلْتُهُ إِلَّا مَرَّةً وَاحِدَةً حَتَّى بَرَأْتُ مِمَّا كَانَ بِي فَمَا حَسَسْتُ بَعْدَ ذَلِكَ بِدَمٍ وَ لَا وَجَعٍ[1]

ای جریری رنگ تو تغییر کرده است و خون در چهره شما وجود ندارد و پوست صورت تو زرد شده است، آیا بواسیر داری؟ عرض کردم بله ای پسر پیامبر از خدا می‌خواهم من را از ثواب محروم نکند. امام فرمود آیا برای شما دارویی معرفی نکنم؟ عرض کردم با بیش از هزار دارو خود را مداوا کردم ولی درمان نشدم و بواسیر من خون ریزی شدید دارد به گونه ای که صدای خروج خون شنیده می‌شود امام فرمود وای بر تو من طبیب طبیبان هستم و راس عالمان و رئیس حکماء و معدن فقهاء و سید اولاد پیامبران روی زمین هستم عرض کردم همینطور است امام فرمود بواسیر تو ماده است که از آن خون جاری است عرض کردم بله ای پسر رسول خدا امام فرمود بر تو باد ترکیب را روی آتش جمع کن وقتی با هم ممزوج شدند آن را روی زخم های مقعد بمال به اذن خداوند خوب می‌شوی جریری گفت قسم به خدا فقط یک بار استفاده کردم و خوب شدم و هیچ وقت احساس درد و خون ریزی نداشتم

از این روایت استفاده می‌شود که افرادی که مبتلا به بواسیر ماده هستند صورتشان بی رنگ و زرد می‌شود. و راه تشخیص بیماری این است که از چهره او متوجه بشویم.

 

نکات روایت

 

شمع همان دیواره های خانه زنبور عسل است که به آن «موم» می‌گویند. موم نباید صنعتی باشد. موم به سرعت آب می‌شود.

 

روغن زنبق که در فارسی «ایرساء» یا «آسمان جونی» است. ایرساء گُل سفید رنگ و خوش عطر و خوش بو است که در کشور عراق به آن «گل رازقی» می‌گویند. قسمت درمانی این گل ریشه‌ی آن است. ریشه زنبق نیز معطر و زخیم است که فوائد و کاربرد زیادی دارد. جزو داروهای خیلی موثر است.

روش درست کردن روغن زنبق

در مرحله اول ایرساء(فقط ریشه زنبق) آسیاب می‌شود و یک شب تا صبح در آب خیسانده می‌شود و صبح روی آتش گذاشته می‌شود تا پخته بشود و بعد از پخته شدن روی آن روغن کنجد یا زیتون ریخته می‌شود و دوباره روی آتش قرار داده می‌شود تا آب آن تبخیر بشود.

روغن زنبق فوائد متعددی دارد که یکی از خاصیت های آن درمان بواسیر ماده است.

ممکن است که از خود گل زنبق هم روغن تهیه بشود ولی درمان فقط برای روغن ریشه گل زنبق است.

روغنی که ریخته می‌شود باید معادل خود وزن ایرساء باشد یعنی اگر ایرساء یک کیلو است روغن هم باید یک کیلو باشد.

فوائد دیگر روغن زنبقُ صاف کنندگی خون است و برای ورم ها مفید است که ان شاء الله درباره فوائد آن صحبت خواهیم کرد.

 

«لبنی عسل» به آن عسل گیاهی می‌گویند. مایع آن در ظاهر با عسل تفاوتی ندارد اگر مایع باشد به آن «میعه» می‌گویند و اگر خشک باشد به آن «لبنی عسل جامد» می‌گویند که آنچه در این روایت آمده است مایع آن است که برای بواسیر مفید است و لبنی عسل جامد برای کمر درد مفید است.

لبنی عسل شیره درخت «اِستَرَک» است که مشابه درخت «به» است. شیره‌ی مایع این درخت شبیه عسل است و بنده امتحان کردم که هیچ موقع خشک نمی‌شود. البته درخت استرک در شام و ترکیه وجود داشته باشد. بنده فقط در کربلا لبنی عسل پیدا کردم که فردی می‌آورد و اگر چه قیمت آن بالا است ولی ارزش دارد.

 

سماق جمع کننده است. میوه ای گرد و قرمز رنگ است که ناساب آن در بازار وجود دارد.

 

«سرو کتان» در دو سه روایت آمده است. معلوم نیست که سرو کتان چیست؟ شاید اصل آن بذر و تخم کتان است. تخم کتان خاصیت دارویی زیادی دارد که یکی از فوائد آن این است که زخم ها را ترمیم می‌کند. احتمال دیگر این است که سر و کتان باشد. احتمال سوم این است که سرو و کتان باشد و احتمال چهارم این است که بُسر(خرمای خشک) و کتان باشد.

خود کتان خاصیت دارویی ندارد و تخم آن خاصیت دارویی دارد. بنابراین تصحیفی در این روایات صورت گرفته است.

احتمال بیشتر همان بذر کتان بوده است و ما امتحان کرده ایم.

اگر گیاه دیگری است که به این شکل نوشته می‌شود افراد می‌توانند معرفی کنند. به نظرم می‌رسد که گیاهی به نام سر وجود داشته باشد ولی سر کتان وجود ندارد. بنابراین آن چیزی که معروف است و دارای خاصیت زیادی است همان بذر کتان است که برای کیست ها و ورم ها بسیار مفید است و چرک را خارج می‌کند.

 

مقدار همه مواد مساوی است و با هم مخلوط می‌شوند و حالت مایع دارند یا روی آتش به صورت مایع تبدیل می‌شوند به جز سماق و بذر کتان. این ترکیب روی آتش فورا آب می‌شود. به نظر می‌رسد داغ با انگشت بردارند و روی زخم ها بمالند و با یک مرتبه مشکل ان شاء الله حل می‌شود.

 

قسمت دوم روایت راجع به بواسیر نر است

 

ادامه روایت قبل درباره درمان بواسیر نر است:

قَالَ الْجَرِيرِيُّ فَعُدْتُ إِلَيْهِ مِنْ قَابِلٍ فَقَالَ لِي يَا أَبَا إِسْحَاقَ قَدْ بَرَأْتَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ‌ فَقَالَ أَمَا إِنَّ شُعَيْبَ بْنَ إِسْحَاقَ بَوَاسِيرُهُ لَيْسَتْ كَمَا كَانَتْ بِكَ إِنَّهَا ذُكْرَانٌ فَقَالَ قُلْ لَهُ لِيَأْخُذْ أبراذر [بَلَاذُراً] فَيَجْعَلُهَا ثَلَاثَةَ أَجْزَاءٍ وَ لْيَحْفِرْ حَفِيرَةً وَ لْيَخْرِقْ آجُرَّةً فَيَثْقُبُ فِيهَا ثُقْبَةً ثُمَّ يَجْعَلُ تِلْكَ الأبراذر [الْبَلَاذُرَ] عَلَى النَّارِ وَ يَجْعَلُ الْآجُرَّةَ عَلَيْهَا وَ لْيَقْعُدْ عَلَى الْآجُرَّةِ وَ لْيَجْعَلِ الثُّقْبَةَ حِيَالَ الْمَقْعَدَةِ فَإِذَا ارْتَفَعَ الْبُخَارُ إِلَيْهِ فَأَصَابَهُ حَرَارَتُهُ فَلْيَكُنْ هُوَ بِمَدِّ مَا يَجِدُ فَإِنَّهُ رُبَّمَا كَانَتْ خَمْسَةَ ثَئَالِيلَ إِلَى سَبْعَةِ ثَئَالِيلَ فَإِنْ وَاتَتْهُ فَلْيَقْلَعْهَا وَ يَرْمِ بِهَا وَ إِلَّا فَلْيَجْعَلِ الثُّلُثَ الثَّانِيَ مِنَ الأبراذر [الْبَلَاذُرِ] عَلَيْهَا فَإِنَّهُ يَقْلَعُهَا بِأُصُولِهَا ثُمَّ لْيَأْخُذِ الْمَرْهَمَ الشَّمْعَ وَ دُهْنَ الزَّنْبَقِ وَ لُبْنَى عَسَلٍ وَ سَرْوَ كَتَّانٍ هَكَذَا قَالَ هَاهُنَا لِلذُّكْرَانِ فَلْيَجْمَعْهُ عَلَى مَا وَصَفْتُ لِيَطَّلِي بِهَا الْمَقْعَدَةَ فَإِنَّمَا هِيَ طَلْيَةٌ وَاحِدَةٌ فَرَجَعْتُ فَوَصَفْتُ لَهُ ذَلِكَ فَعَمِلَهُ فَبَرَأَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى فَلَمَّا كَانَ مِنْ قَابِلٍ حَجَجْتُ فَقَالَ لِي يَا إِسْحَاقُ أَخْبِرْنَا بِخَبَرِ شُعَيْبٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ الَّذِي اصْطَفَاكَ عَلَى الْبَشَرِ وَ جَعَلَكَ حُجَّةً فِي الْأَرْضِ مَا طَلَى بِهَا إِلَّا طَلْيَةً وَاحِدَة[2]

یعنی جریری می‌گوید سال آینده نزد امام آمدم و به من فرمود ای ابا اسحاق شما خوب شده ای الحمد لله عرض کردم بله امام فرمود بواسیر شعیب بن اسحاق مانند بواسیر شما نیست بواسیر شعیب نر است امام فرمود به او بگو ابراذر یا بلاذر بگیرد و آن را سه قسمت کند و چاله ای بکند و سنگی را از وسط سوراخ کند سپس یک سوم بلاذر را در آتش قرار بدهند و سنگ را روی آتش قرار بدهد و روی آن سنگ بنشیند و سوراخ سنگ را مقابل مقعد قرار بدهد و دود و حرارت بخار به بواسیر برسد و چه بسا پنج تا هفت دانه بواسیر وجود داشته باشد و باید کاری کند بواسیر بیرون بیایند و هر کدام که کنده می‌شود آن را بکند و اگر با یک سوم بواسیر کنده نشد، یک سوم دوم را بندازد و سپس با ترکیب بواسیر ماده روی مقعد بمالد و یک بار کافی است و جریری گفت برگشتم و به شعیب معرفی کردم و او نیز خوب شد و سال بعد زمانی که به حج آمدم امام فرمود از شعیب خبر بده و عرض کردم قسم به خدایی که به شما برتری داد نسبت به تمامی بشر و شما را حجت قرار داده است که او یک بار آن کار را انجام داد و خوب شد.

قصد ائمه این است که داروها را بیان کنند و داروها به ما برسد.

 

در روایت آمده است «ابراذر» درحالیکه در کتب طبی به نام «بلاذُر» آمده است. این تغییراتی است که در اسماء گیاهان وجود دارد.

بلاذر هسته ای شبیه هسته تمبر هندی یا درشت تر دارد به نظر می‌رسد که هسته بادام هندی است مغزی دارد شبیه گردو آنطوری که یادم هست در زمانی که بررسی می‌کردم قرص کمر است البته با بادام هندی تفاوت می‌کند و بلاذر شبیه قرص کمر هست ولی کوچک تر است.

بلاذر بزرگ ظاهرا قرص کمر است و بلاذر کوچک همان بادام هندی است. بادام هندی مغز آن است و بلاذر هسته آن است. بادام هندی یک مغز دارد و یک هسته دارد. هسته‌ی آن شبیه هسته تمبر هندی است. در بازار بلاذر کوچک زیاد است ولی اینجا نوشتم قرص کمر است و بعید نیست که همان قرص کمر باشد.

بلاذر کوچک ریز است و سه قسمت کردن آن شاید سخت باشد. یک مایعی وسط آن است.

وقتی یک سوم بلاذر در آتش انداخته می‌شود شدیدا دود می‌کند و باید روی سوراخ آن سنگ کیپ بنشیند تا آن دود به بواسیر بخورد.

در این روایت می‌گویند تعداد دانه های بواسیر از پنج تا هفت عدد است. عرض کردم که بواسیر نر راه خروج مدفوع را می‌بندد و افراد مبتلا مجبور هستند تا برای تخلی مدتی بنشینند تا بواسیر نر تماما بیرون بیایند تا عمل خروج مدفوع انجام شود.

وقتی بواسیر نر با دود بلاذر خشک شدند بواسیر باید با دست دانه دانه کنده بشوند و اگر با یک سوم بلاذر بواسیر خشک نشد، یک سوم دیگر باید دود داده بشود و اگر بازهم بواسیر خشک نشد باید یک سوم دیگر از بلاذر دود شود.

بنده به اشخاص سفارش می‌کنم که با گلدان این کار را انجام بدهند یعنی گلدان را روی زغال برعکس کنند و روی گلدان بنشینند. شاید بعضی از آتش گاز استفاده کنند ولی آنچه در روایت گفته شده است بهتر است.

ما همیشه این سفارش را می‌کنیم که افراد مبتلا در هنگام این درمان حتما از ماسک استفاده کنند چون دود بلاذر سمی است و سبب تاول در تمامی بدن می‌شود. اگر کسی از ماسک استفاده نکند تمام بدن او تاول می‌شود و باید سعی شود تا دود به بینی نرسد.

اگر بواسیر خشک شدند و کنده شدند داروی لبنی عسل مالیده بشود تا جای آن ها زخمی باقی نماند.

 

درمان بواسیر با سوره یس

 

أَنَّهُ شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ‌ الْبَوَاسِيرَ فَقَالَ اكْتُبْ يس بِالْعَسَلِ وَ اشْرَبْه[3]

یعنی شخصی به امام صادق(ع) از بواسیر شکایت کرد و امام فرمود سوره یس را با عسل بنویس و آب آن را بنوش.

نوشتن و شستن و خوردن در روایات زیاد وارد شده است ولی آن هایی که در کتاب معتبر و با سند معتبر وارد شده باشد کمتر است. این روایت در مکارم الاخلاق است و خیلی قابل اعتماد نیست و یک روایت هم هست.

 

درمان بواسیر با دعا

 

در روایت آمده است:

مَنْ‌ عَوَّذَ الْبَوَاسِيرَ بِهَذِهِ الْعُوذَةِ كُفِيَ شَرَّهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ هِيَ يَا جَوَادُ يَا مَاجِدُ يَا رَحِيمُ يَا قَرِيبُ يَا مُجِيبُ يَا بَارِئُ يَا رَاحِمُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْدُدْ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ وَ اكْفِنِي أَمْرَ وَجَعِي فَإِنَّهُ يُعَافَى مِنْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل[4]

یعنی کسی که بواسیر خود را با این دعا تعویذ کند از شر بواسیر در امان می‌شود به اذن خداوند : يَا جَوَادُ يَا مَاجِدُ يَا رَحِيمُ يَا قَرِيبُ يَا مُجِيبُ يَا بَارِئُ يَا رَاحِمُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْدُدْ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ وَ اكْفِنِي أَمْرَ وَجَعِي

شاید این دعا را باید چند بار تکرار کنند تا مشکل برطرف بشود.

ما دعا درمانی را شروع کرده بودیم و نتایج آن را هم دیدیم ولی آمار نگرفتم به هر حال دعا خیلی موثر است.

 

داروهایی که در طب اسلامی است خیلی متنوع تر از داروهای طب شیمیایی است. داروهای شیمیایی مسکن هستند و مردم مداوم باید مصرف کنند. امروزه بواسیر را عمل جراحی می‌کنند و دوباره عود می‌کند. بنده به هزاران نفر سفارش کردم و اثر خوبی دیدند و حتی با بلاذر تنها خوب شدند.

تجربه ما این است که افرادی که مبتلا به بواسیر ماده هستند بعدا مبتلا به بواسر نر می‌شوند. کمتر دیده شده است که افرادی که مبتلا به بواسیر نر باشند به بواسیر ماده مبتلا بشوند. بواسیر نر مشکل خون ریزی شدید ندارد ولی برای تخلیه مدت زمان زیادی را باید صرف کنند.

شاید ریشه بواسیر سوداء باشد. ما در کنار درمان عوارض از طبائع می‌پرسیم و آن ها را هم درمان می‌کنیم. معلوم نیست سوداء علت بواسیر باشد. بنده از روایات و از تجربه استفاده کرده ام که افرادی که دچار بواسیر می‌شوند مبتلا به اسهال هستند و به بواسیر به سبب یبوست نیست.

علت اصلی بواسیر در روایات طول دادن تخلی است. شاید افرادی که یبوست دارند یا اسهال دارند بخاطر صفراء به جهت مدت زمان زیادی که در بیت الخلاء صرف می‌کنند مبتلا به بواسیر می‌شوند بنابراین ملاک طولانی بودن قضاء حاجت است.

طُولُ الْجُلُوسِ عَلَى الْحَاجَةِ يُفْجَعُ‌ مِنْهُ الْكَبِدُ وَ يُورَثُ مِنْهُ الْبَاسُورُ وَ يُصْعِدُ الْحَرَارَةَ إِلَى‌ الرَّأْسِ‌ فَاجْلِسْ هَوْناً وَ قُمْ هَوْنا[5]

یعنی زیاد نشستن برای تخلی کبد را از بین می‌برد و موجب بواسیر می‌شود و حرارت را به سمت سر بالا می‌برد پس سبک بنشین و سبک بلند شو.

در جلد اول مفصلا راجع به بواسیر بحث شده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo