< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معرفی داروی صاف کننده خون، کثیفی‌ها از نظر بهداشت اسلامی

 

معرفی داروی صاف کننده خون

شاید دارویی که بیشتر در درمان استفاده می‌شود، داروی صاف کننده خون است و فواید زیادی دارد مخصوصاً برطرف کردن جوش صورت و صاف و شفاف شدن پوست. از فواید این دارو درمان غلظت خون، برطرف کردن آلودگی خون، درمان انواع حساسیت، برای کبد مفید است و برای کودک هم مفید است و کک‌ومک و لک را درمان می‌کند. در روایات مفرداتی برای صاف کردن خون معرفی‌شده و ما آن‌ها را جمع کردیم و این دارو به دست آمد. این دارو شامل عناب دو واحد، کاسنی پنج واحد، برگ چغندر پنج واحد، تخم کاهو سه واحد، برگ کاهو سه واحد، ریشه ایرسا (زنبق) دو واحد، آلو خشک دو واحد، دانه انار خشک چهار واحد است. البته اگر دو واحد گل بنفشه هم اضافه شود خوب است. واحدها بر اساس وزن است.

در روایت آمده: «فضل العناب على الفاكهة كفضلنا على الناس.»[1] یعنی «برتری عناب بر دیگر میوه‌ها مانند برتری ما بر مردم است.» اگر عناب با هسته آسیاب شود بهتر است.

در روایت آمده: «فما من صباح إلا وتنزل عليها قطرة من الجنة»[2] یعنی «هرروز یک قطره از بهشت بر کاسنی می‌ریزد.» کاسنی را نباید شست و نباید تکان داد و به همان صورت باید مصرف نمود.

در روایت آمده: «فانه ينبت على شاطئ الفردوس»[3] یعنی «برگ چغندر روی رود بهشت می‌روید.» برگ چغندر هم صاف کننده خون و هم خون‌ساز است.

کاهو هم در روایات به‌عنوان صاف کننده خون معرفی‌شده، برگ آن را خشک‌کنید و به دارو اضافه کنید.

این دارو بسته به‌شدت بیماری و نیاز یک ساعت قبل از شام یا قبل از نهار یا هردو، به‌اندازه یک قاشق مرباخوری باید مصرف شود. این دارو علاوه بر صاف کردن خون فشارخون را هم پایین می‌آورد و به‌مرورزمان می‌تواند فشارخون را درمان کند. این دارو باید به مقدار زیاد استفاده شود و با مصرف مداوم و به‌مرورزمان اثر خواهد کرد. تجربه نشان داده این دارو اگر با عسل مخلوط شود اثر کمتری دارد.

امروزه عوامل آلوده‌کننده بسیار مانند هوا و غذای آلوده سبب آلودگی خون می‌شود، ازاین‌رو مصرف صاف کننده خون برای همه مفید است.

 

کثیفی‌ها ازنظر بهداشت اسلامی

اولین مورد ادرار است، با توجه به روایات می‌توان گفت که کثیف‌ترین چیز ادرار است و ادرار هم مراتبی دارد و کثیف‌ترین ادرار، ادرار انسان است و شاید ادرار کافر که خود او هم نجس است کثیف‌تر باشد و یا ادرار حیواناتی مانند خوک و سگ که خود نجس هستند از ادرار انسان کثیف‌تر باشد. همچنین شاید بتوان از روایات استفاده کرد که منی از ادرار کثیف‌تر است، البته این مباحث به‌دقت بیشتر نیاز دارد. عرض شد که ادرار بچه شیرخوار پسر ازنظر کثیفی در مرتبه پایینی است و ادرار بچه شیرخوار دختر کثیف‌تر است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «لبن الجارية وبولها يغسل منه الثوب قبل أن تطعم لان لبنها يخرج من مثانة أمها ولبن الغلام لا يغسل منه الثوب ولا بوله قبل ان يطعم لان لبن الغلام يخرج من العضدين والمنكين.»[4] یعنی «از شیر دختر و ادرار دختر، پیراهن باید شسته شود، حتی قبل از آنکه غذا بخورد، زیرا شیر دختر از مثانه مادرش خارج می‌شود ولی از شیر پسر و ادرار او لازم نیست که پیراهن شسته شود، قبل از اینکه غذا بخورد، زیرا شیر پسر از بازو و شانه مادر خارج می‌شود.»

در مرتبه چهارم ادرار حیوانات حرام‌گوشت است مانند گربه و خرگوش و درنده‌ها، در روایت آمده: «اغسل ثوبك من أبوال ما لا يؤكل لحمه.»[5] یعنی «پیراهنت را بشوی از ادرار حیوانی که حلال‌گوشت نیست.»

در مرتبه سوم ادرار سگ و خوک و کافر است، در این مورد علاوه بر اینکه نمی‌توان گوشت این حیوانات را خورد خود این حیوانات و انسان کافر نجس هستند و ادرار آن‌ها هم که با آن‌ها در تماس است بیشتر کثیف می‌شود. البته این مسئله در روایت نیامده و نظر ماست.

در مرتبه دوم ادرار خود شخص است، در روایت آمده که پیامبر (ص) خیلی مراقب بودند که ادرار او به بدن و لباسش نرسد.

در مرتبه اول ادرار اشخاص دیگر است، در روایت آمده که اگر انسان مجبور شود به خوردن ادرار باید ادرار خودش را بخورد نه ادرار دیگران را. در این مورد شاید ادرار کافر از ادرار افراد دیگر کثیف‌تر است.

 

ادرار پرندگان

پرندگان نوعاً ادرار ندارند ولی خفاش ادرار دارد. ازنظر اسلام هر چیزی که پرواز می‌کند فضولات آن نجس نیست، البته در مورد خفاش بحث است، در روایت آمده: «سألت أبا عبد الله عليه السلام عن بول الخشاشيف يصيب ثوبي فأطلبه ولا اجده ؟ قال: إغسل ثوبك.»[6] یعنی «از امام صادق (ع) پرسیدم درباره ادرار خفاش که به پیراهنم اصابت می‌کند و آن را نمی‌یابم، امام فرمودند پیراهنت را بشوی.»

 

دومین مورد مدفوع است، بعد از ادرار مدفوع کثیف‌ترین چیز است و تقریباً دومرتبه دارد یکی مدفوع ماکول الحم که کثیف هست ولی نجس نیست و مدفوع غیر ماکول الحم (شامل انسان) که هم کثیف است و هم نجس. در روایت آمده: «عبد العظيم بن عبد الله الحسنى قال كتبت إلى أبى جعفر محمد بن علي بن موسى (ع) اسأله عن علة الغائط ونتنه قال ان الله عز وجل خلق آدم (ع) وكان جسده طيبا وبقى أربعين سنة ملقى تمر به الملائكة فتقول لامر ما خلقت وكان ابليس يدخل من فيه ويخرج من دبره فلذلك صارما في آدم منتنا خبيثا غير طيب.»[7] یعنی «عبدالعظیم حسنی به امام جواد (ع) نامه نوشت و از علت مدفوع بدبویی آن پرسید، امام پاسخ داد خداوند حضرت آدم (ع) را خلق کرد و جسم او طیب‌وطاهر بود و چهل سال بر زمین بهشت بود و ملائکه از کنارش رد می‌شدند و می‌گفتند در خلقت این انسان حکمتی وجود دارد، ابلیس هم از دهان آدم وارد و از مقعد او خارج می‌شد، به این جهت درون انسان بدبو شده و پاکیزه نیست.» البته این روایت از اولین انسان و اولین بار که شیطان وارد بدن شد صحبت می‌کند ولی این عمل همواره تکرار شده و همیشه میکروب‌ها وارد بدن انسان می‌شوند. از روایات استفاده می‌شود که میکروب و ویروس همان شیطان است.

در روایت آمده: «قليل البول والغائط والجنابة وكثيرها سواء، لا بد من غسله»[8] یعنی «مقدار کم مدفوع و ادرار و منی و مقدار زیاد آن هر دو یکی است و باید شسته شود.»

در روایت آمده: «انه سئل عن الدقيق يصيب فيه خرء الفأر هل يجوز اكله؟ قال: إذا بقي منه شي‌ء فلا بأس، يؤخذ أعلاه.»[9] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال شد اگر در آرد فضله موش پیدا شود آیا خوردن آن جایز است؟ امام فرمودند اگر چیزی از آن دیده شود در آرد بالاتر از آن را استفاده کنید و بقیه را رها کنید.» با توجه به این روایت فضله موش کثیف است و چیزی که زیر آن است را نباید استفاده کرد.

 

مدفوع حیوان حلال‌گوشت

در روایت آمده: «وسألته عن الثوب يوضع في مربط الدابة ، على بولها وروثها ، قال : إن علق به شيء فليغسله وإن اصابه شيء من الروث والصفوة التي تكون معه فلا تغسله من صفرة.»[10] یعنی «علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم (ع) می‌پرسد درباره پیراهنی که در آغل چهارپا قرار داده می‌شود و روی ادرار و مدفوع آن‌ها، امام فرمودند اگر چیزی (از مدفوع) به پیراهن بچسبد آن را بشوی و اگر چیزی به آن اصابت کرد (صرفاً رنگ گرفت) شستن لازم نیست.» می‌دانیم که ادرار و مدفوع چهارپایان حلال‌گوشت نجس نیست و می‌توان با آن نماز خواند بنابراین امر امام به شستن به خاطر کثیف بودن این‌ها است.

در روایت دیگر آمده: «سألته عن الثوب يقع في مربط الدابة على بولها وروثها كيف يصنع؟ قال : إن علق به شئ فليغسله وإن كان جافا فلابأس.»[11] یعنی «از امام سؤال شد درباره پیراهنی که در آغل چهارپا و روی ادرار و مدفوع آن می‌افتد، چه‌کار بکنم؟ امام فرمودند اگر چیزی به آن بچسبد آن را بشوی ولی اگر خشک باشد اشکالی ندارد.»

در روایت آمده: «قلت: والسرقين الرطب أطأ عليه؟ فقال: لا يضرك مثله.»[12] یعنی «از امام صادق (ع) سؤال کردم از سرگین مرطوب که پایم را روی آن می‌گذارم، امام فرمودند ضرری برای شما ندارد.»

در روایت آمده: «سألت أبا عبدالله عن الروث يصيب ثوبي وهو رطب قال : إن لم تقذره فصل فيه.»[13] یعنی «از امام سؤال شد درباره سرگینی که به پیراهن اصابت می‌کند و مرطوب هم هست، امام فرمودند اگر آن را کثیف ندانید با آن نماز بخوانید.»

در روایت آمده: «قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): ما تقول في أبوال الدواب وأرواثها؟ قال: أما أبوالها فاغسل إن أصابك وأما أرواثها فهي أكثر من ذلك.»[14] یعنی «از امام صادق (ع) از ادرار و مدفوع چهارپایان سؤال کردم، امام فرمودند ادرار آن‌ها اگر به بدن و پیراهنت اصابت کرد آن را بشوی و اما سرگین بیشتر از آن است.»

در روایت آمده: «سألت أبا عبد الله عليه السلام عن ابوال الحمير والبغال فقال: اغسل ثوبك قال قلت: فارواثها قال: هو اكثر من ذلك.»[15] یعنی «از امام درباره ادرار الاغ و قاطر سؤال کردم، امام فرمودند پیراهنت را بشوی، گفتم سرگین آن چطور؟ امام فرمودند بیشتر از آن است.» در نقل دیگر آمده: «اکبر من ذلک» یعنی «بزرگ‌تر از آن است.» اگر بگوییم بزرگ‌تر درست است معنی آن این است که سرگین از ادرار کثیف‌تر است ولی اگر بگوییم بیشتر درست است هم می‌تواند به این معنی باشد که سرگین کثیف‌تر از ادرار هست هم می‌تواند به معنی این باشد که لازم دوری کردن از آن نیاز نیست و کثیفی کمتر دارد یا کثیف نیست. البته از مجموعه روایات استفاده می‌شود که سرگین هم کثیف است.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «إنما سمى المستراح مستراحا لاستراحة الانفس من اثقال النجاسات واستفراغ الكثافات والقذر فيها»[16] یعنی «مستراح را مستراح نام نهادند زیرا نفس انسان راحت می‌شود از سنگینی نجاسات و خالی کردن کثافات در آن.»


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo