< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث پاکیزگی – معرفی داروی ملین

 

صحبت راجع به مکان های ممنوع برای تخلی بود. ملاک این است که جائی باید باشد که آلودگی ها پخش نشود و به مردم سرایت نکند. جائیکه مردم حضور دارند یا محل عبور و مرور است نباید تخلی صورت بگیرد. در مواضع لعن هم نباید تخلی کرد. جاهایی که اگر کسی ببیند یک لعنی به صاحب این کار می‌فرستند. بیشتر ملاک برای تخلی مصون بودن از پخش و سرایت آلودگی است.

 

ادامه‌ی موارد از مکان های ممنوع برای تخلی

الطرق النافذه

راه هایی که بن بست نیست و محل عبور و مرور مردم است نباید محل تخلی باشد. اینجا علاوه بر مسائل دیگر بحث آلودگی و سرایت آن به دیگران است که البته گاهی به «القارعه الطریق» و «المحجه الطریق» یعنی در کنار یا خورد راه تعبیر می‌شود.

 

دم درب خانه ها

این مکان از مواضع لعن است زیرا صاحب خانه کسی که صاحب این کار است را لعن می‌کند و علاوه بر این بحث آلودگی و پخش شدن آن است به خصوص اگر خشک باشد و ملاک آن اختصاص به خانه بلکه درب مغازه ها و کاروان سرا ها و هرجائیکه مردم رفت و آمد دارند را شامل می‌شود.

 

منازل نُزّال

جائی را برای استراحت مسافران در بین راه ها درست می‌کنند. اگر کسی در آنجا تخلی کند افراد دیگر نمی‌تواند در آنجا استراحت کنند و از مواضع لعن به حساب می‌آید وهم بحث پخش شدن آلودگی و سرایت آن مطرح است.

هرجائی که مردم در آنجا استراحت می‌کنند مانند مناطق توریستی در جنگل ها و پارک ها مشمول این مورد است.

 

جُحْر الحیوان

در تونلی که حشره یا حیوان می‌سازد نباید تخلی صورت بگیرد و ممکن است آسیب جدی برسد. نمی‌دانم ولی می‌گویند سعد بن اباذه این کار را انجام داد و کشته شد. البته داستان آن مفصل است زیرا با اولی و دومی مخالف بود و او را ترور کردند ولی داستان آن اینطوری نقل شده است که چون داخل خانه‌ی حیوانی تخلی کرد کشته شده است و شنیده شده است که جنیان این را می‌گفتند:

نحن قتلنا سید الخزرج سعد بن اباده /// و رمیناه بسهمین فلم نخلف فؤاده

یعنی ما سید قوم خزرج سعد بن اباده را کشتیم و دو تیر به قلب او زدیم.

در روایات ما این مطلب است که نباید این کار انجام شود زیرا آسیبی به او می‌رسد. بله، ممکن است از جانب حشره یا حیوان آسیب برسد.

وَ لَا تَبُولَنَ‌ فِي‌ نَفَق‌[1]

یعنی در هیچ تونلی ادرار نکن

 

ادرار کردن از جای بلند

از ادرار کرد از پشت بام خانه یا از روی تپه یا از هرجای بلند ادرار کردن نهی شده است زیرا در هوا پخش می‌شود. این کار باعث آسیب می‌شود.

وَ لَا يَبُولَنَّ مِنْ سَطْحٍ فِي الْهَوَاءِ وَ لَا يَبُولَنَّ فِي مَاءٍ جَارٍ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَأَصَابَهُ شَيْ‌ءٌ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ فَإِنَّ لِلْمَاءِ أَهْلًا وَ لِلْهَوَاءِ أَهْلًا [2]

یعنی ... هواء اهل و ساکنانی دارد.

آب و هواء ساکنانی دارند و از ادرار اذیت می‌شوند و چه بسا متقابلا آسیب برسانند. علم هنوز از فهم این مسائل عاجز هستند. البته میکروب و ویروس در هوا ساکن هستند و جن هم در هوا است روایات می فرمایند «یهبون مهب الریح» یعنی جن ها هم مانند باد حرکت می‌کنند و در هواء هستند و ممکن است فرشتگان باشند که در هواء هستند.

بله، جن ها هم جسمی هستند که دیده نمی‌شوند.

اگر ملائکه ای که در هواء ساکن هستند و کارشان خیر است، چون این شخص اذیتشان کرده است او را رها می‌کنند و کمک نمی‌کنند.

شاید مواردی «منصرف عنه» باشد (یعنی مشمول روایت نیستند) مانند چاه دستشویی که وقتی ادرار می‌شود تا برسد به انتهاء چاه در هوا پخش می‌شود یا امروزه در ساختمان های چند طبقه، ادرار از راه مجاری ساختمان در هوا پخش می‌شوند تا به چاه برسد.

 

حیات و اطراف مسجد

شاید به جهت حرمت مسجد باشد و یا اینکه چون مردم در مسجد جمع می‌شود بحث آلودگی مطرح باشد. البته حرمت مسجد وجود دارد ولی یقینا مسئله‌ی جلوگیری از سرایت آلودگی هم مطرح است. اگر قرار باشد مردم اطراف مسجد تخلی بکنند مسجد آلوده می‌شود و مردم بیمار می‌شود.

در روایات حریم چهل ذراع و چهل یارد از هر طرف است و کسی نباید در این حریم تخلی کند. دستشوئی های کنونی جزء مسجد نیست زیرا صیغه‌ی مسجد در آنجا خوانده نشده است ولی آیا جزء حریم مسجد می‌باشد یا خیر؟ شاید جزء موارد منصرف عنه باشد (یعنی روایت شامل دستشوئی مسجد نشود).

معلوم نیست تاسیس دستشوئی در کنار مسجد کار درستی باشد.

«افنیه» شامل حیات و حریم مسجد می‌شود. الان مساجد ما درست ساخته نمی‌شوند و مطابقتی با روایات ندارند. هر کس نیاز به دستشوئی پیدا می‌کند اولین جائی که به ذهنش می‌رسد مسجد است و این چیز خوبی نیست. دستشوئی باید با فاصله باشد و چهل ذراع را رعایت کنند.

چهل ذراع تقریبا بیست متر است.

 

کارهای مطلوب هنگام تخلی

نظام بهداشتی اسلام در هیچ فرهنگ و آئینی مطرح نیست.

وارد شدن با پای چپ

اگر دستشوئی هم نباشد در جائی که نشسته می‌شود اول پای چپ قرار داده شود و موقع خروج هم پای راست باید مقدم شود. این مسئله حتما حکمتی دارد زیرا اسلام موردی که نفعی نداشته باشد را مطرح نمی‌کند. حال این عمل چه خصوصیتی دارد و چه نفعی و چه مکانیزمی دارد معلوم نیست و مرور زمان باید این مسئله را اسلام کند.

دستشوئی رفتن همیشه همراه با مشکلاتی است وچیزی نیست که به راحتی انجام شود و همیشه مشکلات خاص خود مانند آلودگی و سرایت آلودگی و آسیب هایی مانند بواسیر و زخم همراه است و یک سری اموری است که انسان با رعایت آن ها می‌تواند دچار این مشکلات نشود.

بسم الله گفتن

درخصوص دستشوئی باید آهسته گفته شود و نباید اظهار کرد. این کار هم به جهت حرمت بسم الله است و هم اینکه باید این کار انجام شود. یکی از فوائد بسم الله گفتن بسته شدن چشم شیطان است. شاید کنایه از این باشد که دیگر شیطان به انسان آسیب نمی‌رساند زیرا شیطان یکی از اسباب و علل اساسی بیماری ها است و اگر شیطان به انسان آسیب نزد ضامن سلامتی انسان است.

پناه بردن به خداوند از شیطان

البته این تعویذ یک صیغه‌ی مخصوص دارد:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الرِّجْسِ‌ النِّجْسِ‌ الْخَبِيثِ‌ الْمُخْبِثِ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‌[3]

در برخی نقل ها «ان الله هو السمیع العلیم» هم در انتهاء آن آمده است.

به نظر می‌رسد قصد تعویذ کافی است و ترجمه‌ی آن هم کافی است و به خداوند پناه ببرد.

پوشاندن سر

این مسئله هم جزء رازهای طب اسلامی است. چه خصوصیت و چه مکانیزمی دارد؟ چیزی که به عقل می‌رسد این است که میکروب در هوا است و اولین جائی که می‌نشیند سر است و کم کم وارد بینی و دهان می‌شود و به داخل بدن راه پیدا می‌کند. به همین جهت سفارش شده است که زیاد شانه بزنید زیرا شیطان یعنی میکروب و ویرس را دور می‌کند.

پیامبر(ص) علاوه بر سر پوشاندن صورت خود را نیز می‌پوشاند و فقط چشمان باقی می‌ماند.

یک حکمت پوشاندن سر و صورت این است که اگر فرد در بیرون خانه مثلا در صحراء باشد شناخته نمی‌شود و حمکت دیگر آن بسته شدن منافذ بدن انسان است. میکروب و ویروس وارد بدن انسان نمی‌شود.

بله، بعید نیست و ممکن است ریزش مو بیاورد. البته پیشرفت علم این مسائل را ثابت می‌کند و ما هم اگر کار کنیم و آمار بگیریم شاید بتوانیم نتیجه های خوبی بگیریم.

یکی از منافع دیگر آن مانع از رسیدن بوی بد به مغز می‌شود. امروزه ثابت شده است که بوی بد مغز را ضعیف می‌کند و قدرت تفکر را می‌گیرد. بنابراین این سفارش برای آسیب نرسیدن به مغز است و مغز ضعیف نشود.

بیشتر روایات می‌فرماید سر را بپوشانید. اگر مراد از سر تمام سر باشد معلوم است ولی اگر مراد فقط بالای سر یعنی موها باشد حمکمت دیگری دارد که عرض کردیم.

راجع به پیامبر(ص) آمده است:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ إِذَا دَخَلَ الْخَلَاءَ تَقَنَّعَ‌ وَ غَطَّى رَأْسَهُ وَ لَمْ يَرَهُ أَحَد ٌ وَ أَنَّهُ كَانَ إِذَا أَرَادَ قَضَاءَ حَاجَةٍ فِي السَّفَرِ أَبْعَدَ مَا شَاءَ وَ اسْتَتَر[4]

یعنی هنگامی که می‌خواست وارد دستشوئی بشود صورت را می‌پوشاند و سرش را می‌پوشاند و زمانیکه در سفر قضاء حاجت می‌خواست راه دوری می‌رفت و پنهان می‌شد.

بنابراین قناع غیر از سر پوشیدن است.

حکمت دیگری در روایات برای پوشاندن سر بیان شده است:

فَإِنِّي وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَأَظَلُّ حِينَ أَذْهَبُ‌ إِلَى‌ الْغَائِطِ مُتَقَنِّعاً بِثَوْبِي أَسْتَحِي مِنَ الْمَلَكَيْنِ اللَّذَيْنِ مَعِي‌[5]

یعنی همانا من قسم به خداوند هنگامی که دستشوئی می‌روم همیشه صورتم را می‌پوشانم به جهت خجالت کشیدن از دو فرشته ای که به همراه من هستند.

این روایت وارد فضائی شده است که ما نمی‌توانیم درک کنیم و این دو ملک چه کارهایی می‌توانند انجام دهند.

دعاء هنگام نشستن برای قضاء حاجت

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ‌ عَنِّي‌ الْأَذَى‌ وَ هَنِّئْنِي طَعَامِي‌[6]

یعنی خداوندا آنچه سبب اذیت من است را خارج کن و غذایم را مفید قرار بده

مسح شکم و دعاء بعد از قضاء حاجت

الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ الَّذِي أَمَاطَ عَنِّي الْأَذَى وَ هَنَّأَنِي طَعَامِي‌[7]

یعنی حمد می‌کنم خداوندی را که اذیت را از من بیرون کرد و غذایم را مفید قرار داد.

استنجاء با سنگ و آب

بشر در قدیم و در امت های قبلی خود را تمییز می‌کردند ولی روش متفاوتی استفاده می‌کردند و از پارچه یا سنگ استفاده می‌کردند و یقینا در شرائع قبلی بوده است و اگر می‌بینیم که یهودیان و مسیحیان خود را بعد از تخلی نمی‌شویند و با دستمال کاغذی پاک می‌کنند به جهت این است که سنت گذشتگان و پیامبرانشان بوده است ولی این کار برای زمان خاصی است و برای همان زمان خوب است و این دین اسلام است که کامل است و در هر زمان می‌تواند پویا باشد و مکمل شرائع گذشته است.

پیامبر(ص) می‌فرماید شستن با آب علت دارد زیرا بشر تا به امروز در محرومیت بوده است و غذای زیادی مصرف نمی‌کرد و مانند نان خشک مصرف می‌کردند و نوعا مدفوع خشک و مانند پشکل بود به همین جهت سنت پیامبران در قدیم استفاده از سنگ یا پارچه بوده است ولی با آمدن اسلام شکم ها نرم شده است و سنگ و پارچه کفایت نمی‌کند. غیر مسلمانان سنت خودشان را ادامه دادند زیرا اسلام نیاوردند ولی اسلام می‌فرماید حتما باید موضع شسته شود.

البته نسبت به غائط می‌فرماید انسان مخیر است بین سنگ و آب ولی بیشتر به خصوص برای خانم ها و درصورتیکه شکم نرم باشد تاکید روی آب است.

امام صادق(ع) می‌فرماید:

كانوا يستنجون‌ بثلاثة أحجار لأنهم كانوا يأكلون البسر و كانوا يبعرون بعرا- فأكل رجل من الأنصار الدباء فلان بطنه- و استنجى بالماء فبعث إليه النبي ص قال فجاء الرجل و هو خائف أن يكون قد نزل فيه أمر- فيسوؤه في استنجائه بالماء- قال: فقال رسول الله: هل عملت في يومك هذا شيئا فقال: نعم يا رسول الله إني و الله ما حملني على الاستنجاء بالماء إلا أني أكلت طعاما فلان بطني، فلم تغن عني الحجارة شيئا فاستنجيت بالماء، فقال رسول الله ص: هنيئا لك- فإن الله قد أنزل فيك آية «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ‌» فكنت أول من صنع ذا أول التوابين و أول المتطهرين‌[8]

مردم گذشته با سه عدد سنگ خودشان را تمییز می‌کردند زیرا غذای خشک مانند خرما و نان خشک می‌خوردند به همین جهت مدفوع آن ها پشکل بود و مردی از انصار کدو تنبل خورد پس شکمش نرم شد و خودش را با آب شست و پیامبر(ص)‌ دنبال آن شخص فرستاد ولی ترسیده بود که آیه‌ی بدی برای او نازل شده باشد چون خود را با آب شسته بود پیامبر(ص) به او فرمود امروز کاری کردی عرض کرد خود را با آب نشستم مگر اینکه غذایی خوردم و شکمم نرم شد و سنگ نتوانست من را تمییز کند پس خودم را با آب شستم فرمود خوش به حال شما خداوند در حق شما آیه ای نازل فرمود خداوند توابین و متطهرین را دوست دارد و شما اولین نفری بودی که با آب شستی و اولین توبه کننده و اولین متطهرین هستی.

در خصوص عموم مردم است که آن شخص اولین نفر بود زیرا خود پیامبر(ص) و ائمه (ع)‌ استنجاء با آب را انجام می‌دادند.

در روایت آمده است:

فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‌ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ‌ أَنْ‌ يَتَطَهَّرُوا أَنَّهَا نَزَلَتْ فِي أَهْلِ قُبَا لِمَا وَرَدَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ لَهُمْ مَا تَفْعَلُونَ فِي طُهْرِكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَحْسَنَ عَلَيْكُمُ الثَّنَاءَ قَالُوا نَغْسِلُ أَثَرَ الْغَائِطِ بِالْمَاء[9]

یعنی در مورد قول خداوند فیه رجال یحبون ان یتطهروا فرمود این آیه در مورد اهالی قبا آمده است ...

از روایات استفاده می‌شود اگر کسی با آب استنجاء نکند سبب آزار و اذیت فرشته ها می‌شود.

أَتَانِي جَبْرَائِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ كَيْفَ نَنْزِلُ عَلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لَا تَسْتَاكُونَ‌ وَ لَا تَسْتَنْجُونَ بِالْمَاءِ وَ لَا تَغْسِلُونَ بَرَاجِمَكُمْ.[10]

یعنی جبرائیل بر من نازل شد و گفت ای محمد چگونه بر شما نازل شویم درحالیکه شما مسواک نمی‌زنید و خود را با آب نمی‌شوئید ...

اسلام آرام آرام مردم را به سمت استفاده از آب می‌برد.

قانون این است که انسان در مورد غائط اختیار دارد که از سنگ یا از آب استفاده کند ولی در مورد ادرار حتما باید از آب استفاده کند.

عدد سنگ باید فرد باشد

در روایت آمده است:

إِذَا اسْتَنْجَى أَحَدُكُمْ فَلْيُوتِرْ بِهَا وَتْراً إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَاءُ.[11]

یعنی هرگاه با سنگ استنجاء کردید با تعداد فرد انجام دهید هنگامی که آب نبود.

عدد سنگ سه یا پنج یا هفت باشد.

در روایت دیگر آمده است:

أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ لِبَعْضِ نِسَائِهِ‌ مُرِي‌ نِسَاءَ الْمُؤْمِنِينَ‌ أَنْ يَسْتَنْجِينَ بِالْمَاءِ وَ يُبَالِغْنَ فَإِنَّهُ مَطْهَرَةٌ لِلْحَوَاشِي وَ مَذْهَبَةٌ لِلْبَوَاسِيرِ.[12]

یعنی پیامبر(ص) به بعض زنان خود گفت زنان مومن را امر کنید تا خود را با آب بشویند و زیاد بشویند زیرا اطراف را تمییز می‌کند و بواسیر را برطرف می‌کند.

بنابراین شستن با آب ارتباط به بحث سلامتی و عدم ابتلا به بواسیر دارد.

در روایت دیگر آمده است:

وَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ امْرَأَةٍ أَتَتِ الْخَلَاءَ فَاسْتَنْجَتْ بِغَيْرِ الْمَاءِ قَالَ لَا يُجْزِيهَا إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَ الْمَاءَ.[13]

یعنی از پیامبر(ص) در مورد زنی که با غیر آب خود را شسته است فرمود کافی نیست مگر اینکه آب پیدا نکرده باشد.

مقدار شستن

ملاک این است که به قدری باید شسته شود تا موضع پاک و تمییز شود.

ثُمَّ يَسْتَنْجِي مِنَ الْغَائِطِ وَ يَغْسِلُ حَتَّى يُنَقِّيَ‌ مَا ثَم‌[14]

یعنی موضع غائط را بشوید تا پاک و تمییز شود...

حتی الامکان انسان باید کاری کند که دستش به مدفوع و آلودگی ها برخورد نکند به همین جهت بهترین روش تمییز کردن این است که اول با سنگ موضع را تمییز کند و سپس با آب تمییز کند. بهترین روش جمع کردن بین دستمال کاغذی یا پارچه یا سنگ و آب است. البته امروزه با فشار آب هم می‌توان کار دستمال را انجام داد. با فشار آب موضع را تمییز کند و بعد با دست بشوید.

كُنْتُمْ تُبَعِّرُونَ بَعَراً وَ أَنْتُمُ الْيَوْم‌ تَثْلِطُونَ ثَلْطاً فَأَتْبِعُوا الْمَاءَ بِالْأَحْجَار[15]

یعنی شما قبلا پشکل می‌کردید ولی امروز شکل مایع شده است پس بعد از استفاده از سنگ از آب استفاده کنید.

اسلام فراخی نعمت آورده است و نعمت ها زیاد شده است. قدیم نوعا زندگی های سختی داشتند و در صحراء زندگی می‌کردند و اروپای قدیم که «رم» بوده است زندگی های سختی داشتند و از گرسنگی می‌مردند. ولی بعد از اسلام نعمت در کل دنیا زیاد شده است و اختصاص به عرب ندارد. عرب مار و سوسمار و ملخ می‌خوردند و چیزی نداشتند.

قرآن می‌فرماید:

بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم‌[16]

یعنی در سرزمين بى‌آب و علفى، در كنار خانه‌اى كه حرم توست‌...

به همین جهت سوسمار و ملخ می‌خوردند و گندم و جو نمی‌خوردند. اروپا یعنی یونان گرسنه تر بوده اند.

الان مکه را ببینید بعد از دعائی که حضرت ابراهیم(ع) کرد:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرات‌[17]

یعنی و (به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده! و اهل آن را- آنها كه به خدا و روز بازپسين، ايمان آورده‌اند- از ثمرات (گوناگون)، روزى ده!

از همه‌ی دنیا برای مکه می‌آید که اثر دعای حضرت ابراهیم(ع) است.

جَرَتِ السُّنَّةُ فِي الِاسْتِنْجَاءِ بِثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ أَبْكَارٍ وَ يُتْبَعَ بِالْمَاءِ.[18]

یعنی سنت در استنجاء استفاده از سه عدد سنگ و بعد از آن شستن با آب است.

به نظرم استفاده از سنگ قبل از آب به جهت برخورد نکردن دست با نجاسات است. حالا مسیحیان و یهودیان فقط از دستمال کاغذی استفاده می‌کنند ولی اسلام هر دو باهم را سفارش می‌کند.

 

معرفی داروی مُلَیِّن

برای افرادی که مبتلا به یبوست مزاج هستند مفید است. امروزه این مشکل زیاد است و علت اصلی آن غلبه‌ی سوداء است. در غالب موارد شخصی که یبوست دارد مبتلا به غلبه‌ی سوداء شده است.

فَجَعَلَ مَسْكَنَ‌ الْيُبُوسَةِ فِي الْمِرَّةِ السَّوْدَاء[19]

یعنی مسکن خشکی و یبوست را در سوداء قرار داد...

عوامل دیگر یبوست نوع غذا یا افتادگی در روده می‌تواند باشد که این هم معلول غلبه‌ی سوداء است.

     سناء مکی دو واحدکه پیامبر(ص) فرمود با سناء شکم را به کار انداز

     گل سرخ کاشان یک واحد گل سرخ تبریز ملین نیست.

     فلوس چهار واحد در روایات سفارش شده است و بهترین ملین است که آزار و اذیت ندارد. فلوس وقتی شکسته می‌شود داخل آن پولک هایی سکه های صد و دویست تومانی است و معنای آن در عربی پول است. هسته و پوست آن جدا می‌شود.

     گل بنفشه نیم واحد

     اساروون یک واحد چوب های گره دار است

     بلیله یک واحد این هم ملین است.

     هلیله‌ی سیاه یک واحد این هم ملین است.

     صبرزرد نیم واحد تلخ است.

     ترنجبین یک واحد

     ریشه‌ی ایرساء یک واحد

     صغمونیا مقدار کم صغمونیا ملین شدید است و مقدار زیاد آن کشنده است. اگر واحد ما پنجاه گرم است صغمونیا مثلا پنج گرم است.

آسیاب و الک کنید و به اندازه‌ی یک قاشق مربا خوری صبح مصرف شود. ناشتا یا غیر ناشتا زیاد مهم نیست و می‌شود استفاده کرد. می‌توان به این دارو عسل هم اضافه کرد زیرا خود عسل هم ملین است.

این دارو ملین نرم است و دل پیچه و درد و اذیت ندارد.

سناء را نمی‌توان دائم مصرف کرد ولی این دارو مشکل ندارد و سناء را نمی‌توان به زن باردار داد ولی این مصرف این دارو برای زن باردار مشکلی ندارد.

اگر بچه هست یا نمی‌خورند باید دم کرده بنفشه به آن ها داد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo