< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث نوره – سلامتی در زینت – معرفی بیماری گاستریت یا ورم معده

 

تراشیدن یا کندن مو

صحبت راجع به استفاده از نوره است. آیا تراشیدن و کندن مو جایگزین نوره است؟ در اینکه خود نوره مطلوب است و فوائد دارد، شکی نیست و این فوائد در تراشیدن و کندن وجود ندارد.

مطلوب اول زدودن موهای زائد بدن است که این مطلوب با تراشیدن و کندن هم حاصل می‌شود. مطلوب دوم بدست آوردن فوائد استفاده از نوره است.

در روایتی خواندیم که شخص عرض می‌کند سه روز پیش از نوره استفاده کردم ولی امام (ع) می‌فرماید از نوره استفاده کن زیرا نوره طهور است.

از آن روایت استفاده می‌شود از نوره کشیدن تنها زدودن مو، مراد نیست زیرا پس از سه روز مویی درکار نیست بلکه مسئله‌ی طهور بودن و استریل کننده بودن نوره در میان است.

تراشیدن و کندن در مطلوب اول یعنی زدودن موهای زائد می‌تواند جایگزین نوره باشد ولی در مطلوب دوم یعنی طهور بودن و پاکیزه کنندکی و درمان بودن، نوره جایگزینی ندارد.

روایاتی در مورد کندن و تراشیدن و فوائد آن دو داریم و روایاتی هم داریم که استفاده از نوره را بهترین راه می‌داند و روایاتی هم در مورد مضرات کندن مو وارد شده است.

در روایت آمده است:

مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَتْرُكْ عَانَتَهُ‌ فَوْقَ‌ أَرْبَعِينَ‌ يَوْما[1]

یعنی کسی که ایمان به خداوند و روز آخرت دارد شرمگاه خود را بیش از چهل روز رها نکند.

در این روایت صحبت از استفاده از نوره نیست بلکه فقط سفارش به زدودن مو شده است.

در روایت دیگر آمده است:

لَا يُطَوِّلَنَ‌ أَحَدُكُمْ‌ شَارِبَهُ‌ وَ لَا عَانَتَهُ وَ لَا شَعْرَ جَنَاحِهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهَا مَخَابِيَ يَسَّتَّرُ بِهَا [يَتَسَتَّرُ بِهَا][2]

یعنی هیچ یک از شما موهای سبیل و شرمگاه و زیر بغل خود را بلند نکند زیرا شیطان آن را پناهگاه می‌گیرد و در آن مخفی می‌شود.

مطلوب بلند نشدن موهای زائد و از بردن مخفیگاه شیطان است بنابراین همان مطلوب اول یعنی زدودن موهای زائد بدن است به همین جهت روایاتی هم امر به کندن و تراشیدن موهای زائد می‌کند و به ذکر فوائد آن می‌پردازد.

در روایت آمده است:

نَتْفُ الْإِبْطِ يَنْفِي‌ الرَّائِحَةَ الْمُنْكَرَةَ وَ هُوَ طَهُورٌ وَ سُنَّة[3]

یعنی کندن موهای زیر بغل بوی بد را برطرف می‌کند و پاکیزگی و سنت پیامبران (ع) است.

در روایت دیگر می‌فرماید:

احْلِقُوا شَعْرَ الْإِبْطِ لِلذَّكَرِ وَ الْأُنْثَى[4]

یعنی مرد و زن موهای زیر بغل را بتراشید.

معلوم می‌شود خود کندن و زدودن موهای زائد به هرشکی مطلوب است.

البته در روایت اول چون تعبیر «طهور» آمده است احتمال دارد که مراد از «نتف» کشیدن نوره باشد ولی به هرحال تعبیر به کندن آمده است.

کندن در حالت اضطراری است زیرا روایات متعددی در مورد ضرر داشتن کندن داریم.

در روایت آمده است:

نَتْفُ‌ الْإِبْطِ يُضْعِفُ‌ الْمَنْكِبَيْنِ وَ يُوهِي وَ يُضْعِفُ الْبَصَر[5]

یعنی کندن موهای زیر بغل شانه ها و چشمان را ضعیف می‌کند.

روایاتی هم داریم می‌فرماید:

حَلْقُهُ أَفْضَلُ مِنْ نَتْفِهِ وَ طَلْيُهُ أَفْضَلُ مِنْ حَلْقِه‌[6]

یعنی تراشیدن بهتر از کندن و نوره کشیدن بهتر از تراشیدن است.

خواندیم که نوره کشیدن نسبت به تمامی بدن مطلوب است ولی آیا کندن و تراشیدن نسبت به بقیه‌ی بدن نیز می‌تواند جایگزین نوره باشد؟

مقتضای اطلاق این است که جایگزینی کندن و تراشیدن برای نوره برای کل بدن است.

در روایت می‌فرماید:

إِنِّي لَأَحْلِقُ كُلَّ جُمُعَةٍ فِيمَا بَيْنَ الطَّلْيَةِ إِلَى‌ الطَّلْيَةِ[7]

یعنی من هر جمعه موهایی که بین دو نوره کشیدن، روییده است را می‌تراشم.

ما بین دو نوره یعنی هر پانزده روز، زیرا سنت این است که در هر پانزده روز یک مرتبه نوره کشیده بشود. امام (ع) می‌فرماید مابین این پانزده روز یک بار موها را می‌تراشم.

به نظر می‌رسد معلوم نباشد تراشیدن مو مطلوب باشد بلکه مطلوب زدودن موهای زائد است. اگر هم تراشیدن جایگزین نوره باشد در جاهایی است که مو بروید زیرا تعبیرات در مورد تراشیدن، برای زدودن مو آمده است و بحث طهور و درمان بودن تراشیدن نیست به عبارت دیگر معلوم نیست کشیدن تیغ در جائی که مو ندارد مفید باشد، بلکه شاید ضرر هم داشته باشد ولی درجاهایی که مو وجود دارد می‌تواند جایگزین نوره در زدودن مو باشد.

کندن هم می‌تواند جایگزین نوره در زدودن موهای زائد باشد زیرا کندن در جایی که مو وجود ندارد، بی معنا است. کندن به دلیل ضرر داشتن مخصوص جاهایی از بدن است که مو دارد و در صورت ناچاری تجویز شده است.

امروزه استفاده از ماشین را هم تراشیدن می‌نامند بنابراین حکم تراشیدن را دارد.

 

استفاده از حنا بعد از نوره(خضاب)

 

استفاده از حنا در بحث خضاب و زینت خواهد آمد ولی مراد از این خضاب، خضاب در حمام و بعد از استفاده از نوره است.

مَنِ اطَّلَى‌ وَ اخْتَضَبَ‌ بِالْحِنَّاءِ آمَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْآكِلَةِ إِلَى طَلْيَةٍ مِثْلِهَا[8]

یعنی کسی که نوره بکشد و با حناء خضاب کند خداوند او را تا نوره کشیدن بعدی از جذام و پیسی و خوره ایمن می‌دارد.

کلمه خضاب به معنای استفاده از حناء به قصد رنگ کردن است.

می‌شود از این روایت استفاده کرد که حناء مالیدن بعد از استفاده از نوره برای درمان پیسی مفید است اگر چه روایت برای پیشگیری وارد شده است.

اعتقاد بنده این است که استفاده از حناء بعد از نوره، وقتی برای جذام و پیسی که بیماری های لاعلاجی هستند، درمان باشد به طریق اولی درمان تمام بیماری های پوستی مانند پستریوزی و اگزما و غیر آن است.

مراد از کلمه «الطلیه الی الطلیه» زمان نوره است که همان پانزده روز یا نهایتا چهل روز است نه اینکه بین دو نوره هرچند یک سال فاصله افتاده باشد، استفاده از حنا امان از جذام و پیسی و خوره باشد.

در روایت دیگر می‌فرماید:

مَنِ اطَّلَى فَتَدَلَّكَ‌ بِالْحِنَّاءِ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ نُفِيَ عَنْهُ الْفَقْر[9]

یعنی کسی که نوره بکشد پس با حناء بدنش را از فرق سر تا نوک پا بسابد فقر از او برطرف می‌شود.

«قرن» به معنای نوک سر است.

اینکه فرمود «من اطلی فتدلک» به معنای این است که نوره به وسیله‌ی مالیدن حناء شسته شود البته بعید به نظر می‌رسد زیرا حناء آنقدر زبری و سفتی ندارد که نوره را برطرف کند و روایت دیگر هم می‌فرماید کسی که نوره بکشد و بعد از حنا استفاده کند بنابراین نیازی نیست که نوره با حناء برطرف شود.

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ دَخَلَ الْحَمَّامَ فَاطَّلَى ثُمَّ أَتْبَعَهُ‌ بِالْحِنَّاءِ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ كَانَ أَمَاناً لَهُ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ الْآكِلَةِ إِلَى مِثْلِهِ مِنَ النُّورَة[10]

یعنی کسی که داخل حمام شود و نوره بکشد سپس دنبال آن از فرق سر تا نوک پا، از حناء استفاده کند، برای او از جنون و جذام و پیسی و خوره تا نوره بعدی امان می‌باشد.

در این روایت کلمه «جنون» آمده است بنابراین برای افرادی که مبتلا به دیوانگی هستند نیز مفید است.

از بعضی روایات استفاده می‌شود که بهترین حالت در استفاده از حناء این است به مقداری روی بدن بماند تا کمی رنگ بدهد زیرا در روایت آمده است:

رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع وَ قَدْ خَرَجَ مِنَ الْحَمَّامِ وَ هُوَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ مِثْلُ الْوَرْدَةِ مِنْ أَثَرِ الْحِنَّاء[11]

یعنی امام محمد باقر(ع) را دیدم که از حمام خارج شد و اثر حناء او را از سر تا پا مانند گل کرده بود.

 

سلامتی در زینت

 

آنچه مشهور بین مردم است، انسان مومن تارک زیبایی و تجمل است که این بر خلاف سیره پیامبر(ص) و ائمه (ع) است. از روایات استفاده می‌شود که زیبایی مطلوب است و اسلام زیبا است و زیبایی طلب است.

خواهیم ائمه(ع) روزی بیست و سه مرتبه شانه می‌کردند و دیدیم که نسبت به موهای زائد چقدر حساس بودند. هر چه سن بالاتر برود، زیبایی بیشتر مطلوب است زیرا آسیب هایی که مرور زمان به وجود آورده است مخفی بماند مانند رنگ کردن و مانند استفاده از نوره و حناء که موجب شادابی بدن است.

 

رسیدگی به موها

سر یا باید تراشیده شود یا اینکه به موها رسیدگی شود.

از روایات استفاده می‌شود که موی بلند، مویی است که می‌شود با آن فرق سر ایجاد کرد بلکه موی بلند، مویی است که از پی گوش بگذرد یعنی تا زیر لاله‌ی گوش بیاید.

 

معرفی بیماری گاستریت

 

گاستریت ورم معده است. ورم معده یا حاد (همراه با درد و سوزش) یا مزمن(طولانی) است که ورم لایه اول یا همان لایه‌ی مخاطی معده است.

ورم معده نوعا ناگهانی اتفاق میفتد که گاهی به صورت خطرناک بروز می‌کند.

علت ورم معده داروهای شیمایی، مصرف الکل، غذاهای خیلی داغ (که پیامبر(ص) نهی فرموده است)، غذاهای غیر ارگانیک و اصلاح ژنتیک شده ها و تراریخته ها، کود شیمیایی، غذاهای آلوده و کثیف، مواد نگهدارنده، نوشابه می‌باشد.

در گاستریت مزمن، ورم در اطراف زخم به وجود می‌آید.

علائم این بیماری کوفتکی و بی اشتهایی و احساس پر بودن معده، تهوع و سردرد و سرگیجه، استفراغ (که باعث تسکین معده است)، تشنگی شدید و حالت بهت، نفس تند، بزرگ شدن شکم، حساس شدن شکم، سفت شدن شکم که در گاستریت مزمن در عمل حرکتی معده اخلال به وجود می‌آید.

درمان گاستریت یا ورم معده

استفراغ عمدی، کم کردن وعده های غذا(حذف نهار)، استراحت، استفاده از نمک قبل و بعد از غذا، خوب جویدن غذا، عدم مصرف دارو و مواد شیمیایی، درمان اصلی آن مرکب دو، جامع امام رضا با آب زیره، هضم کننده، خوردن انار با پی یا خوردن پوست انار و درمان های دیگری هم وجود دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo