< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت(لباس) – معرفی بیماری اغماء کبدی و اختلالات گردش خون کبد

 

إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدِهِ بِنِعْمَةٍ فَظَهَرَتْ عَلَيْهِ سُمِّيَ حَبِيبَ اللَّهِ مُحَدِّثاً بِنِعْمَةِ اللَّهِ وَ إِذَا أَنْعَمَ‌ اللَّهُ‌ عَلَى‌ عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ فَلَمْ تَظْهَرْ عَلَيْهِ سُمِّيَ بَغِيضَ اللَّهِ مُكَذِّباً بِنِعْمَةِ اللَّه‌[1]

یعنی هنگامی که خداوند به عبدی نعمتی دهد و عبد آن را آشکار کند حبیب خداوند نامیده می‌شود درحالیکه از نعمت خداوند گفته است و هنگامی که خداوند به عبدی نعمتی دهد و عبد آن را آشکار نکند و بر او آشکار نشود مبغوض خداوند نامیده می‌شود درحالیکه نعمت خداوند را انکار کرده است.

انسان باید نعمت هایی را که خداوند به او داده است را آشکار کند.

اگر اموال و نعمتی دارد ولی آن ها را با پوشیدن لیاس خوب مثلا آشکار نکند این تکذیب نعمت است زیرا با کار خود می‌گوید خداوند چیزی به او نداده است و این دروغ است.

اسلام مسلمانان را تشویق می‌کند تا با بهترین لباس ظاهر شوند، باید مسلمانان امتی تمییز باشند.

خرقه پوش و ژولیده نباید باشیم. حتی در صورتی که دارا نباشیم باید کاری کنیم که بیننده فکر کند در نعمت زندگی می‌کنیم.

نعمت های الاهی باید با لباس تمییز، عطر، روغن مالی ظاهر بشود.

با دعاء و حرز و ذکر باید جلوی چشم زخم را گرفت و از طرفی هم از مسلمانان خواسته شده است که چشم نزنند.

البته اگر همه‌ی مردم این مسائل را رعایت کنند، دیگر چشم زخمی در کار نخواهد بود.

طلبه اگر دارد خوب است که بهترین ماشین و بهترین خانه را بسازد.

انسان یا پول های خود را جمع نکند یا اگر پولی دست او جمع شده است باید اظهار کند، این می‌شود حبیب خداوند.

دید مردم اشتباه است، ما از اول این کتاب هرچه که خواندیم، مانند عطر مالی و روغن مالی و سرمه کشیدن، همه برخلاف دید مردم است. الان مردم از مومن انتظار دارند تا لباس های کهنه بپوشد.

با وجود سفارشات ائمه(ع)، بدبین شدن مردم اشتباه است، وقتی ائمه (ع) این کار را انجام می‌دادند معلوم می‌شود به صلاح است.

روایات را خواهیم خواند، مثلا امام صادق(ع) لباسی می‌پوشید که هفتصد درهم قیمت آن بوده است.

اسلام دینی است که باید تا آخر دنیا بماند، الان در فرهنگ اروپایی با بهترین لباس ها ظاهر می‌شوند و ما اگر اینگونه نباشیم، ملتی کثیف و زشت معرفی می‌شویم ولی اگر بدانند امت اسلامی، امت معطر، شانه زده و صاحب لباس های زیبا هستند، همه ترغیب می‌شوند.

تفکر مردم اشتباه است.

اسلام، اشرافی گری است. ولی یک دسته استثناء شده اند و آن حاکمان هستند. حاکمان باید با کمترین مردم همسان باشند تا فشار بر طبقات ضعیف نیاید. ولی اگر کسی مسئول نیست و بهترین لباس و بهترین امکانات را داشته باشد، این مسلمان و مومن است.

در قرآن می‌فرماید:

﴿وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث‌﴾[2]

و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن‌.

قرآن واضح و صریح می‌گوید.

اگر کسی اجازه‌ی جمع شدن پول ندهد هر وقت پول دستش می‌آید مانند حضرت امیر (ع) خرج کند عیب ندارد ولی کسی جمع می‌کند ولی لباس های مندرس می‌پوشد، این شخص مکذب نعمت های الاهی است.

همیشه اعتراض بر ائمه(ع) بوده است که چرا بهترین لباس را می‌پوشید و با بهترین وضع ظاهر می‌شویدو باید خرقه پوش وصوفی باشید، درحالیکه خداوند در قرآن فرموده است:

﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‌ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَة﴾[3]

بگو: «چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده، و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است؟!» بگو: «اينها در زندگى دنيا، براى كسانى است كه ايمان آورده‌اند (اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند ولى) در قيامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.»

اگر کسی از شما سوال کند چرا ماشین گران قیمت سوار می‌شوی و لباس گران می‌پوشی؟ باید گفت ﴿قل من حرم زینه الله﴾[4] .

برای کسی که دارد، ساده زیستی بد است زیرا مکذب است، چیزی اظهار می‌کند که خلاف واقع است.

این مسئله نقش در روح و روان و بعضی امور اجتماعی دارد ولی بحث ما درباره‌ی سلامتی است.

 

لباس پاکیزه

پیامبر(ص) از کثیفی در بدن و پیراهن و کثیفی در محل سکونت و کثیفی در همه چیز بدش می‌آمد و پاکیزگی را دوست داشت. خداوند به پیامبر(ص) امر فرمود:

﴿وَ ثِيابَكَ فَطَهِّر﴾[5]

و لباست را پاك كن‌.

اسراف در چیزی است که ضرر دارد و در چیزی که برای بدن مفید است اسراف نیست.

لَيْسَ فِيمَا يَنْفَعُ‌ الْبَدَنَ‌ إِسْرَافٌ‌ إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَتْلَفَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن‌[6]

یعنی در چیزی که برای بدن نافع باشد اسراف نیست و اسراف در چیزی است که مال را تلف کند و به بدن ضرر برساند.

درست نیست بگوییم سوار ماشین گران قیمت شدن در شان لباس روحانیت نیست، زیرا از روایت استفاده می‌شود که باید همیشه بالاتر از شان خودت باشی.

عرض کردم حاکمان باید با حداقل ممکن زندگی کنند ولی کسی که حاکم نیست چرا پول های خود را خرج نکند؟

خداوند می‌خواهد این امت با بهترین مَظهر ظاهر شوند، لباس و عطر و روغن مالی و شانه زدن و تمییز و مرتب بودن مطلوب است. مو و دست های رنگ کرده داشته باشد و گران ترین عطر را بزند و بهترین لباس را بپوشد.

اگر بگوییم شما حتی اگر داشته باشی باید خرقه بپوشی که کسی به اسلام جذب نمی‌شود.

علماء اگر حاکم باشند باید ساده زندگی کنند ولی اگر حاکم نباشد باید با بهترین وضع زندگی کنند.

پیمابر(ص) مامور بود تا لباس خود را پاکیزه کند.

در روایت آمده است:

مَنِ اتَّخَذَ ثَوْباً فَلْيُنَظِّفْه‌[7]

یعنی کسی که لباس می‌گیرد آن را تمییز کند.

در روایت دیگر آمده است:

أَبْصَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا شَعِثاً شَعْرُ رَأْسِهِ وَسِخَةً ثِيَابُهُ سَيِّئَةً حَالُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الدِّينِ الْمُتْعَةُ وَ إِظْهَارُ النِّعْمَةِ[8]

یعنی پیامبر(ص) شخصی را دید که موهای ژولیده و لباس سیاه و حال بدی داشت فرمود زینت و بهره مندی و اظهار نعمت از دین است.

امت اسلامی الگوی دنیا است و دین خرقه پوشی نیست.

الان دنیا ارزش لباس پاک را بعد از آگاهی به میکروب و ویروس، فهمیده است.

شک نیست سلامتی در تمییزی لباس است.

در روایت آمده است:

النَّظِيفُ‌ مِنَ‌ الثِّيَابِ‌ يُذْهِبُ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ وَ هُوَ طَهُورٌ لِلصَّلَاةِ[9]

یعنی لباس تمییز هم و حزن را برطرف می‌کند و برای نماز طهور است.

در روایت دیگر آمده است:

الثَّوْبُ النَّقِيُّ يَكْبِتُ‌ الْعَدُوَّ[10]

یعنی ثوب پاکیزه و تمییز دشمن را آزار می‌دهد و ساکت می‌کند.

اولین دشمن انسان شیطان است.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُو﴾[11]

یعنی همگى (به زمين) فرود آييد! در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود.

خداوند به آدم و حوا و شیطان و مار فرمود هبوط کنید و نازل شوید درحالیکه باهم دشمن باشید بنابراین اولین دشمن ما شیطان است که گفتیم شیطان، شامل میکروب و ویروس هم می‌شود.

 

جنس لباس

در دنیا جنس لباس از چرم و پنبه و کتان و پشم و مو و ابریشم و امروزه پلاستیک است. بهترین جنس در تئوری اسلامی، پنبه است. لباس نرم یکی از درمان ها و درمان لاغری است.

در روایت آمده است:

الْبَسُوا ثِيَابَ‌ الْقُطْنِ‌ فَإِنَّهَا لِبَاسُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ لِبَاسُنَا[12]

یعنی لباس پننبه ای بپوشید زیرا لباس پیامبر(ص) و لباس ما است.

امروزه در دنیا می‌دانند که بهترین لباس پنبه است.

در درجه‌ی دوم کتان است:

الْكَتَّانُ‌ مِنْ‌ لِبَاسِ الْأَنْبِيَاءِ وَ هُوَ يُنْبِتُ اللَّحْمَ[13]

یعنی کتان از لباس های انبیاء است و گوشت می‌رویاند.

لاغری یک بیماری و نشانه‌ی بیماری است که لباس کتان آن را درمان می‌کند.

امروز در دنیا گران ترین لباس، پشم است. همین «فاستونی» از پشم و مواد شیمیایی تشکیل می‌شود. هرچه پشم آن بیشتر باشد جنسش بهتر و گران تر محسوب می‌شود ولی اسلام با پشم مخالف است.

در روایت آمده است:

أَنَّهُ رَأَى قَوْماً يَلْبَسُونَ الصُّوفَ وَ الشَّعْرَ فَقَالَ الْبَسُوا الْقُطْنَ‌ فَإِنَّهُ لِبَاسُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَانَ أَفْضَلَ مَا يَجِدُهُ ص وَ هُوَ لِبَاسُنَا وَ لَمْ يَكُنْ يَلْبَسُ الصُّوفَ وَ لَا الشَّعْرَ فَلَا تَلْبَسُوهُ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ‌ وَ أَنْ يُرَى أَثَرُ نِعْمَتِهِ عَلَى عَبْدِهِ[14]

یعنی حضرت علی (ع) عده ای را دید که لباس پشم و مو پوشیده بودند فرمود لباس پنبه ای بپوشید زیرا لباس پیامبر(ص) است و بهترین چیزی بود که پیدا کرد و پنبه لباس ما هم می‌باشد پیامبر(ص) لباس پشمی و مویی نمی‌پوشید پس شما هم نپوشید مگر ناچار باشید.

در روایت دیگر آمده است:

يَا أَبَا ذَرٍّ، يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ‌ يَلْبَسُونَ‌ الصُّوفَ‌ فِي صَيْفِهِمْ وَ شِتَائِهِمْ، يَرَوْنَ أَنَّ لَهُمُ الْفَضْلَ بِذَلِكَ عَلَى غَيْرِهِمْ، أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمْ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‌[15]

یعنی ای اباذر، در آخرالزمان قومی در تابستان و زمستان لباس پشم می‌پوشند و می‌بینند به همین جهت بر دیگران برتری دارند آن ها را اهل آسمان ها و زمین لعنت می‌کنند.

یک احتمال این است که مراد از این روایت ما باشیم زیرا لباس پشمی و کت و شلوار می‌پوشیم و به آن افتخار می‌کنیم. احتمال بیشتر این است که صوفیه مراد باشد و می‌گویند که ما خوب هستیم و خود را ریاضت می‌دهیم و لباس ذبر پشمی می‌پوشیم و می‌گویند که ما برتر از دیگران هستیم.

افرادی در زمان ائمه(ع) مانند عبان و سفیان ثوری و امثال این ها صوفی بودند و لباس های پشمی می‌پوشیدند و به خود فخر می‌کردند و همیشه با ائمه(ع) مناظره می‌کردند و به ائمه (ع) اعتراض می‌کردند.

كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُتَّكِئاً عَلَيَّ أَوْ قَالَ عَلَى أَبِي فَلَقِيَهُ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ الْبَصْرِيُّ-وَ عَلَيْهِ ثِيَابٌ مَرْوِيَّةٌ حِسَانٌ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّكَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ كَانَ أَبُوكَ وَ كَانَ‌ فَمَا هَذِهِ الثِّيَابُ الْمَرْوِيَّةُ عَلَيْكَ فَلَوْ لَبِسْتَ دُونَ هَذِهِ الثِّيَابِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَيْلَكَ يَا عَبَّادُ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ‌ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدِهِ نِعْمَةً أَحَبَ‌ أَنْ‌ يَرَاهَا عَلَيْهِ‌ لَيْسَ بِهَا بَأْسٌ وَيْلَكَ يَا عَبَّادُ إِنَّمَا أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَا تُؤْذِنِي وَ كَانَ عَبَّادٌ يَلْبَسُ ثَوْبَيْنِ قِطْرِيَّيْنِ‌[16] .

یعنی امام صادق(ع) بر من تکیه داده بود که عباد بن کثیر او را دید در حالیکه لباس نرم زیبایی تن امام(ع) بود عرض کرد یا اباعبدالله تو از اهل بیت نبوت (ع) هستی و پدر تو چنین و چنان بوده است این چه لباسی است که به تن داری؟ بهتر بود لباسی کم ارزش تر می‌پوشیدی امام(ع) فرمود چه شده تو را ای عباد چه کسی زینت های خداوند و رزق های طیب را حرام کرده است؟ خداوند دوست دارد نعمتی که به بنده می‌دهد را بر او مشاهده کند پوشیدن لباس فاخر و گران عیبی ندارد همانا من پاره تن پیامبر(ص) هستم مرا اذیت نکن و عباد لباس قطری می‌پوشید.

ما کجا هستیم و فکرمان کجاست و ائمه (ع) چه می‌گویند!

در روایت آمده است:

مَرَّ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَرَأَى أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلَيْهِ ثِيَابٌ كَثِيرَةُ الْقِيمَةِ حِسَانٌ فَقَالَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّهُ وَ لَأُوَبِّخَنَّهُ فَدَنَا مِنْهُ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا لَبِسَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِثْلَ هَذَا اللِّبَاسِ وَ لَا عَلِيٌّ ع وَ لَا أَحَدٌ مِنْ آبَائِكَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي زَمَانِ قَتْرٍ مُقْتِرٍ وَ كَانَ يَأْخُذُ لِقَتْرِهِ وَ اقْتِدَارِهِ وَ إِنَّ الدُّنْيَا بَعْدَ ذَلِكَ أَرْخَتْ عَزَالِيَهَا فَأَحَقُّ أَهْلِهَا بِهَا أَبْرَارُهَا ثُمَّ تَلَا قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ‌ وَ نَحْنُ أَحَقُّ مَنْ أَخَذَ مِنْهَا مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ غَيْرَ أَنِّي يَا ثَوْرِيُّ مَا تَرَى عَلَيَّ مِنْ ثَوْبٍ إِنَّمَا أَلْبَسُهُ لِلنَّاسِ ثُمَّ اجْتَذَبَ يَدَ سُفْيَانَ فَجَرَّهَا إِلَيْهِ ثُمَّ رَفَعَ الثَّوْبَ الْأَعْلَى وَ أَخْرَجَ ثَوْباً تَحْتَ ذَلِكَ عَلَى جِلْدِهِ غَلِيظاً فَقَالَ هَذَا أَلْبَسُهُ لِنَفْسِي وَ مَا رَأَيْتَهُ لِلنَّاسِ ثُمَّ جَذَبَ ثَوْباً عَلَى سُفْيَانَ أَعْلَاهُ غَلِيظٌ خَشِنٌ وَ دَاخِلُ ذَلِكَ ثَوْبٌ لَيِّنٌ فَقَالَ لَبِسْتَ هَذَا الْأَعْلَى لِلنَّاسِ وَ لَبِسْتَ هَذَا لِنَفْسِكَ تَسُرُّهَا.[17]

یعنی سفيان ثورى از مسجد الحرام مى‌گذشت، امام صادق (ع) را ديد كه جامه‌اى زيبا و گرانبها بر تن دارد، با خود گفت بايد نزد او بروم و سرزنشش كنم، سپس به او نزديك شد و گفت: اى پسر رسول خدا! رسول خدا اين گونه لباسى نمى‌پوشيد، و على (ع) و هيچ يك از پدرانت نيز چنين نمى‌كردند! امام به او فرمود رسول خدا (ص) در روزگار تنگى و سختى زندگى مى‌كرد ... و اكنون نعمتهاى دنيا فراوان شده است، و شايسته‌ترين كسان براى بهره‌بردارى از نعمتها مردمان نيكوكارند ... چيزى كه هست من اى ثورى! آنچه را كه بر تنم مى‌بينى براى مردم (و حفظ آبرو) مى‌پوشم. سپس دست سفيان را گرفت و به سوى خود كشيد و جامه رو را بالا زد تا جامه زيرين كه با تن او تماس داشت آشكار شد، آنگاه فرمود: اين را براى خودم مى‌پوشم و آنچه مى‌بينى براى مردم. سپس با دست خود لباس روى سفيان را كه زبر بود كنار زد، در زير آن لباسى نرم بر تن داشت، فرمود: تو اين (جامه خشن) را براى مردم (و تظاهر كردن به ژنده‌پوشى و صوفيگرى) پوشيده‌اى، و آن (جامه لطيف) را براى ارضاى نفس خود.

البته بیشتر برای حاکم است که با کمترین مردم هماهنگ باشد تا به مردم فشار نیاید. وقتی مردم ببینند که حاکم ماشین پیکان سوار می‌شود، به شخصی که پیکان سوار می‌شود فشار نمی‌آید زیرا می‌بیند رئیس مملکت هم پیکان سوار می‌شود.

عرض خواهیم که صلاح در این است که چه در لباس خارج و چه در داخل، از پنبه استفاده شود و پیامبر(ص) هم اینگونه بود. ما هم مامور هستیم که پنبه بپوشیم زیرا فرمود « الْبَسُوا الْقُطْنَ »[18] یعنی لباس پنبه بپوشید ولی شاید ائمه برای جهاتی کاری انجام بدهند. مثلا در زیر لباس خشن می‌پوشد تا جواب امثال سفیان ثوری را بدهد.

فعل امام(ع) حجت است ولی فعل پیامبر(ص) بیشتر حجت است و او پنبه می‌پوشید و حضرت امیر(ع) هم پنبه می‌پوشید.

 

معرفی بیماری اغمای کبدی

 

کسی از هوش می‌رود، علت های مختلفی مانند تشنج و صرع و کم خونی دارد و یکی از علت های آن نارسایی کبد است.

نارسایی کبد به خاطر خونریزی روده است و خونریزی روده به جهت عدم تخلیه روده است.

در روایت آمده است:

وَ إِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ‌ نَفْسَكَ‌ عَلَى‌ الْخَلَاء[19]

یعنی هنگام خواب خود را بر بیت الخلاء عرضه کن.

اگر کسی این کار را نکند مبتلا به خونریزی معده می‌شود که به دنبال آن نارسایی کبد و به دنبال آن اغماء است.

علائم

لرزه های مخصوص و تغییرات عقلی، مختل شدن عقل و هزیان گویی و حالت خماری

درمان

داروی ضد اغماء یعنی داروی تشنج، درمان خونریزی گوارش مانند داروی زحیر و داروی اساروون و کندر و قرص خون و جامع امام رضا (ع) با عسل که در روده تزریق می‌شود.

 

معرفی بیماری اختلالات گردش خون کبد

 

امتلاء خون یا پرخونی مزمن که عروق کبد و کلا بدن پرخون می‌شود.

 

علت اول

علت آن عدم حجامت به موقع است.

در روایت آمده است:

إِنَّ عَامَّةَ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمِرَّةِ الْغَالِبَةِ أَوْ دَمٍ‌ مُحْتَرِقٍ‌ أَوْ بَلْغَمٍ غَالِبٍ فَلْيَشْتَغِلِ الرَّجُلُ بِمُرَاعَاةِ نَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ تَغْلِبَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ مِنْ هَذِهِ الطَّبَائِعِ فَيُهْلِكَه‌[20]

یعنی بیشتر این بیماری های سخت از صفراء و یا سوداء غالب است و یا از خون سوخته است و یا از بلغم غالب است پس هرکس به مراقب حال خود باشد قبل از اینکه یکی از این ها غلبه کند و او را به هلاکت برساند.

یکی از بیماری های سخت، اختلالات گردش خون کبد و پرخونی مزمن است که علت آن عدم خارج کردن به موقع با حجامت و فصد است.

علت آن انباشته شدن خون و رکود خون در بستر خونی است. خونی که در رگ ها راکت می‌ماند، خون سوخته است.

کلا حجامت ها خوب است و حجامت عام هم خوب است.

درمان

برطرف کردن پرخونی

 

علت دوم

گاهی این اتفاق بر اثر عمل های جراحی اتفاق می‌افتد که علائم آن درد ناگهانی قسمت میانی شکم، تهوع، استفراغ است.

درمان

با استفاده از داروهای ضد انعقادی مانند داروی لخته‌ی خون و داروی صاف کننده خون درمان می‌شود.

این دو دارو برای علت اول که پرخونی مزمن هم بود مناسب است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo