< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت( ادامه بحث جنس لباس – لخت شدن) – معرفی بیماری انسداد مجاری صفراوی و سنگ صفرا

ادامه بحث جنس لباس

از روایات استفاده می‌شود بهترین لباس پنبه و بعد از آن کتان است. کتان گیاهی شبیه پنبه است.

روایتی راجع به لباس پشمی خواندیم که پیامبر(ص) از لباس پشمی یا لباسی که از مو بافته شده باشد را نمی‌پوشید و موارد استفاده از روی ناچاری بود.و فقط از پنبه استفاده می‌کرد.

روایت می‌فرماید پوشیدن لباس پشمی بر روی لباس ها کار خوبی نیست ولی از داخل اشکال ندارد.

به این نتیجه می‌رسیم که لباس پنبه ای، چه روی لباس ها باشد و چه در زیر استفاده شود، خوب است. ولی اگر کسی بخواهد ریاضت کند، می‌تواند از لباس پشمی به عنوان لباس داخلی و لباس زیر استفاده کند.

بیشتر به نظر می‌رسد مراد صوفیه باشد که با پوشیدن لباس پشمی، امتیازی برای خود قائل بودند. بنابراین اگر کسی لباس پشمی بپوشد و برای خود امتیازی قائل باشد، که موجب ریاء و عبادت باشد، کار خوبی نیست.

صوفیه اظهار زهد و تقوا می‌کردند و افراد در آخرالزمان هم لباس پشمی را برای فخر فروشی می‌پوشند. شاید لباس پشمی، شامل پارچه های فاستونی هم بشود.

استفاده از پنبه به هر حال بهتر است زیرا اطراف لباس پشمی، حرف ها و حدیث هایی وجود دارد. ولی چون لباس پشمی زبر است، اگر کسی بخواهد به خود ریاضت بدهد، مانعی دارد به عنوان زیر پوش از لباس پشمی استفاده کند.

لباس هایی که از مو، مانند موی شتر یا موی بز، بافته می‌شوند، همان حکم لباس های پشمی را دارند. امام صادق(ع) از لباس های پشمی و مویی به عنوان زیر پوش استفاده می‌کرد.

به این گونه لباس های زبر که به عنوان زیرپوش استفاده می‌شود «مُسوح» می‌گویند.

لباس «مسوح» لباس افرادی بوده است، مانند عُباد بنی اسرائیل و افرادی که زمان حضرت عیسی (ع) زندگی می‌کردند.

مسوح به لباس هایی گفته می‌شود که از مو، مانند موی بز یا شتر بافته شده است.

 

لباس های ابریشم

از روایات استفاده می‌شود، از جهت فقهی لباس ابریشم برای مردان حرام است ولی برای خانم ها اشکالی ندارد.

ولی از لحاظ بهداشتی و حکم طبی، پوشیدن لباس ابریشمی برای زن و مرد، خالی از اشکال نیست و ضرر دارد.

در روایات به عنوان کراهت و نهی تنزیهی در مورد پوشیدن لباش ابریشمی برای خانم ها وارد شده است.

در روایتی هم می‌فرماید اگر خانمی لباس ابریشمی می‌پوشد، برای نماز آن را در بیاورد و حکم چرم مزکی دارد.

مستفاد بیشتر روایات به دست می‌آید، پوشیدن لباس ابریشمی هم برای مرد و هم برای زن، ضرر دارد و لباس ابریشمی لباس خوبی نیست و در مقابل پنبه قرار دارد زیرا پنبه برای همه مفید بود.

اینکه لباس اهل بهشت ابریشم است به جهت این است که ابریشم آن متفاوت است. اهل بهشت خمر هم می‌خورند.[خمر بهشتی متفاوت است]

مفاد روایات این است که اگر خداوند چیزی را به جهت خوشامد خودش حرام نکرده است برخلاف بشر زیرا بشر چیزی را که دوست دارد، برای دیگران حرام می‌کند. و دلیل حرمت، بی ارزش بودن آن چیز نیست بلکه خداوند بندگان را خلق کرد و دانست چه چیزی برای آن ها مفید است، پس آن را حلال کرد و دانست چه چیز برای آن ها صلاح نیست و ضرر دارد، پس آن را حرام کرد.

بنابراین اگر خداوند، ابریشم را حرام کرده است به جهت ضرر آن است و علت دیگری ندارد.

ضرر حرام های الاهی برای انسان، به مرور زمان معلوم می‌شود. مثلا طلا برای مرد حرام است، الان ثابت شده است که گلبول های قرمز را در مردان می‌کشد ولی برای زنان تقویت کننده‌ی گلبول ها است.

یک روزی هم ثابت می‌شود پوشیدن ابریشم چه ضررهایی برای انسان دارد.

البته ابریشم خیلی کم یاب است.

اگر علت حرمت ابریشم گرمی بیش از اندازه‌ی ابریشم باشد، اگر شخص بلغمی بپوشد برای او مفید خواهد بود در حالیکه نهی از پوشیدن لباس ابریشمی کلی است. بنابراین علت حرمت لباس ابریشمی بیش از این ها است. بله، اگر گرمی ملاک باشد، پشم هم باید حرام باشد زیرا پشم هم گرم است.

در روایت آمده است:

أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ لِعَلِيٍّ ع إِنِّي أُحِبُّ لَكَ مَا أُحِبُ‌ لِنَفْسِي‌ وَ أَكْرَهُ لَكَ مَا أَكْرَهُ لِنَفْسِي فَلَا تَتَخَتَّمْ بِخَاتَمِ ذَهَبٍ فَإِنَّهُ زِينَتُكَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَا تَلْبَسِ الْقِرْمِزَ فَإِنَّهُ مِنْ أَرْدِيَةِ إِبْلِيسَ- وَ لَا تَرْكَبْ بِمِيثَرَةٍ حَمْرَاءَ فَإِنَّهَا مِنْ مَرَاكِبِ إِبْلِيسَ وَ لَا تَلْبَسِ الْحَرِيرَ فَيُحْرِقَ اللَّهُ جِلْدَكَ يَوْمَ تَلْقَاهُ[1]

یعنی پیامبر(ص) به حضرت علی (ع) فرمود برای تو دوست دارم آنچه برای خود دوست می‌دارم و آنچه برای خود بد می‌دارم برای تو بد می‌دارم پس انگشتر طلا به دست نکن زیرا طلا، زینت تو در آخرت است .... و لباس حریر نپوش زیرا اگر کسی حریر بپوشد خداوند در روز قیامت پوشتش را می‌سوزاند.

این روایت دال بر حرمت است و با روایت قبلی ضرر هم ثابت می‌شود چون فرمود چیزی حرام نمی‌شود مگر اینکه ضرر دارد و به صلاح انسان نباشد.

در روایت آمده است:

نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ لُبْسِ الْحَرِيرِ وَ الدِّيبَاجِ وَ الْقَزِّ لِلرِّجَالِ فَأَمَّا النِّسَاءُ فَلَا بَأْسَ‌[2]

یعنی پیامبر(ص) از پوشیدن لباس ابریشمی برای مردان نهی کرد ولی برای زنان اشکالی ندارد.

حریر و دیباج و قز به معنای ابریشم است و هرکدام از انواع ابریشم است.

در روایت آمده است:

يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ لُبْسُ‌ الدِّيبَاجِ‌ وَ الْحَرِيرِ فِي غَيْرِ صَلَاةٍ وَ إِحْرَامٍ وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ إِلَّا فِي الْجِهَاد[3]

برای زن پوشیدن دیباج و حریر از انواع ابریشم در غیر نماز و احرام جائز است و پوشیدن ابریشم برای مردان در غیر از جهاد، حرام است.

روایاتی هم دلالت بر کراهت پوشیدن حریر برای زنان دارد.

کراهت در طب اسلامی، ضرر داشتن است. باید تحقیق شود که پوشیدن ابریشم از چه ناحیه ای به زنان آسیب می‌رساند.

مواردی از حرمت پوشیدن حریر استثناء شده است.

در روایت آمده است:

لَا يَصْلُحُ‌ لِلرَّجُلِ‌ أَنْ يَلْبَسَ الْحَرِيرَ إِلَّا فِي الْحَرْبِ[4]

یعنی پوشیدن حریر به صلاح مرد نیست مگر اینکه در جنگ باشد.

در روایت دیگر آمده است:

أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ كَانَ لَا يَرَى بِلِبَاسِ الْحَرِيرِ وَ الدِّيبَاجِ‌ فِي‌ الْحَرْبِ‌- إِذَا لَمْ يَكُنْ فِيهِ التَّمَاثِيلُ- بَأْسا[5]

یعنی حضرت علی (ع) در پوشیدن لباس حریر در جنگ اگر تصویری نداشت، اشکالی نمی‌دید.

تماثیل به معنای عکس جانداران است.

شخصی که به جنگ می‌رود می‌خواهد شهید بشود و ضرر جزئی برای او فرقی نمی‌کند.

مواردی هم در حال ناچاری، پوشیدن حریر اشکالی ندارد.

در روایت آمده است:

لَمْ يُطْلِقِ النَّبِيُّ ص لُبْسَ الْحَرِيرِ لِأَحَدٍ مِنَ الرِّجَالِ إِلَّا لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ رَجُلًا قَمِلا[6]

یعنی پیامبر(ص) برای هیچ مردی اجازه‌ی پوشیدن ابریشم نمی‌داد مگر برای عبد الرحمن بن عوف زیرا مبتلا به شپش بوده است.

بدن عبدالرحمن شپش داشت و شاید استفاده شود پوشیدن حریر برای افرادی که مبتلا به شپش هستند از حریر استفاده کنند و برای آن ها مفید است یعنی شپش را برطرف می‌کند.

شپش سر، مخصوص سر است و با شپش بدن متفاوت است. با پوشیدن ابریشم مشکل شپش درمان می‌شود.

عبدالرحمن یکی از شش نفری بود که عمر آن ها را شورای تعیین خلیفه‌ی بعد از خود قرار داد.

درمان شپش سر، شستن سر با گل ختمی سفید است. می‌توانند گل ختمی سفید را هم با آب شنبلیله مخلوط کنند.

الان شپش سر خیلی شایع شده است. درمان آن خیلی سخت است و امکان دارد دوباره برگردد و راهی که روایات نشان می‌دهد یکی گل ختمی سفید است.

سرکه را هم می‌گویند ولی امتحان نکردم و نمی‌دانم، باید خیلی ترش باشد تا بتواند شپش ها را بکشد.

مورد دیگری که استثناء شده است ابریشم غیر خالص است که به آن ابریشم ممزوج می‌گویند. مثلا پارچه ای که هم ابریشم وهم پنبه دارد.

لحنه و سُداء به نخ های عرضی و طولی گفته می‌شود. اگر سداء یعنی نخ های طولی، ابریشم باشد، اشکالی ندارد در صورتی که نخ های عرضی از مثلا پنبه باشد.

«عَلَم» به معنای شکلهایی است که روی پیراهن دوخته می‌شود. اگر عَلَم هم از ابریشم باشد اشکالی ندارد.

در روایت آمده است:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَنْهَى عَنْ لِبَاسِ الْحَرِيرِ لِلرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا كَانَ مِنْ حَرِيرٍ مَخْلُوطٍ بِخَزٍّ لَحْمَتُهُ أَوْ سَدَاهُ خَزٌّ أَوْ كَتَّانٌ أَوْ قُطْنٌ وَ إِنَّمَا يُكْرَهُ الْحَرِيرُ الْمَحْضُ لِلرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ[7]

یعنی از امام باقر(ع) شنیدم که لباس ابریشمی را برای مردان و زنان نهی می‌کرد مگر ابریشمی که نخ های عرضی یا طولی آن از مو یا کتان یا پنبه باشد و ابریشم خالص را برای مردان و زنان مکروه می‌داشت.

حکم طبی اسلامی این است که ابریشم برای مردان و زنان، ضرر دارد.

در روایت دیگر آمده است:

لَا بَأْسَ بِالثَّوْبِ أَنْ يَكُونَ‌ سَدَاهُ‌ وَ زِرُّهُ وَ عَلَمُهُ حَرِيراً وَ إِنَّمَا يُكْرَهُ الْحَرِيرُ الْمُبْهَمُ لِلرِّجَال‌[8]

یعنی برای پیراهن اشکالی ندارد که نخ های عرضی یا دکمه ها یا شکلی از چیزی که بر روی لباس است از حریر باشد و همانا حریر خالص برای مردان کراهت دارد.

در این روایت فرموده است فقط برای مردان کراهت دارد ولی در روایت قبلی، کراهت، برای زن و مرد آمده بود.

موارد استثناء بعدی اجزائی است که «ما لا تتم الصلاه الا به» نیستند یعنی پوشش در نماز به حساب نمی‌آیند. مانند کلاه و بند لباس و کمربند و جوراب و شال کمر.

انواع ابریشم مانند قز و حریر، مانند پارچه های امروزی که مثلا همه از پنبه هستند ولی اسامی مختلفی دارند، حتما باهم تفاوت هایی دارند. بنده تطبیق ندادم که تفاوت های انواع ابریشم چیست.

چرم حیوانات

استفاده از چرم در قدیم، بین مردم، متداول بوده است ولی الان کمتر شده است. چرم هم انواعی دارد که پوشیدن بعض از انواع آن خوب نیست و بعض دیگر خوب است و بعضی کراهت دارد و پوشیدن بعضی در نماز جائز نیست.

پوشیدن چرم خوک و سگ و مردار حرام است و یقینا ضرر دارد.

پوشیدن چرم ماکول اللحمی که تزکیه شده است اشکالی ندارد و دیگر هم چرم غیر ماکول اللحمی که تزکیه شده است.

تزکیه کردن غیر ماکول اللحم به این است که با «بسم الله»، سر آن بریده شود. پوشیدن چرم حیوانی که حلال گوشت نیست ولی تزکیه شده است، فقط در نماز اشکال دارد.

بنابراین چرم سه قسم است که یک قسم آن یعنی چرم سگ و خوک و مردار، مطلقا ضرر دارد. قسم دوم چرم حیوانی است که حلال گوشت و تزکیه شده است که مطلقا ضرر ندارد. و قسم سوم، چرم حیوان حرام گوشت که تزکیه شده است که فقط در نماز اشکال دارد.

شاید چرم حیوان حرام گوشتِ مزکی، چون در نماز نهی شده است، ضرر هم داشته باشد.

لخت شدن

گاهی لخت شدن برای عورت را ظاهر کند، مسلم است که این کار خوب نیست و دلیل آن «بناء عقلاء» است. بناء همه‌ی عقلاء مگر یک عده‌ی کمی، بر پوشش عورت است.

در غرب وحشی امروزی، جاهایی درست می‌کنند مانند جزیره ای که برای افراد لخت است. این ناهنجار و برخلاف کار عقلاء است.

از روایات استفاده می‌شود، برهنه بودن غیر از ناحیه‌ی عورت هم برای انسان ضرر دارد و کار خوبی نیست. اگر چه این کار، حلال است ولی برای انسان ضرر دارد.

علت نهی از لخت شدن، طمع کردن شیطان است.

احتمال دارد که مراد از طمع، طمع جنسی باشد که امروزه خیلی اتفاق می‌افتد. جن ها آزاد می‌دهند و ازدواج می‌کنند و همبستر می‌شوند و مشکلات جدی ایجاد می‌کنند.

افرادی که مبتلا می‌شوند نمی‌توانند این را ثابت کنند و یا بازگو کنند. می‌ترسند که بازگو کنند و کسی هم باور نمی‌کند ولی به من می‌گویند. می‌گویند یکی، دو و سه تا می‌آیند و همبستر می‌شوند و حتی آب منی هم بعد از همبستر شدن خارج می‌شود. یکی می‌گوید که منی آن ها آبی رنگ است.

علت طمع جنسی جن ها، لخت شدن است.

این گرفتاری، در بین اروپایی ها شایع است زیرا آن ها مقید هستند که در خانه لخت باشند. آن ها معتقدند که لخت بودن برای بدن خوب است و لخت بودن را توصیه‌ی بهداشتی می‌دانند.

معنای دیگر طمع کردن، آسیب رساندن به انسان و بیمار کردن است.

در روایت آمده است:

نَهَى‌ عَنِ‌ التَّعَرِّي‌ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَار[9]

یعنی پیامبر(ص) از لخت بودن در شب و روز نهی کرد.

اروپایی ها معتقدند لخت بودن در شب سبب نفس کشیدن بدن است و برای سلامتی بدن خوب است.

البته به عقیده بنده اروپایی ها همیشه با پیامبر(ص) مخالفت می‌کنند.

در روایت دیگر آمده است:

إِذَا تَعَرَّى‌ أَحَدُكُمْ‌ نَظَرَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ فَطَمِعَ فِيهِ فَاسْتَتِرُوا[10]

یعنی هنگامی که یکی از شما لخت شود، شیطان به او نگاه می‌کند و در او طمع می‌کند پس خود را بپوشانید.

باید روی طمع شیطان کار شود که به چه معنا است.

زیر پتو بودن، لخت بودن حساب نمی‌شود.

روایات حمام را هم خواندیم که فرمود بهتر است با لنگ وارد حمام شوید. اگر بیننده ای نباشد، شاید اشکالی نداشته باشد.

شیطان یکی از علل بیماری است و در جلد اول هم بحث آن شد بنابراین خوب است که شیطان در بحث لخت شدن احتیاط بکند.

لخت شدن، تنها برای عورت نیست و غیر عورت را هم شامل می‌شود.

در روایت آمده است:

إِذَا تَعَرَّى‌ أَحَدُكُمْ‌ نَظَرَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ فَطَمِعَ فِيهِ فَاسْتَتِرُوا. وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَيْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ يَكْشِفَ ثِيَابَهُ عَنْ فَخِذَيْهِ وَ يَجْلِسَ بَيْنَ قَوْمٍ[11]

یعنی هنگامی که یکی از شما لخت شود، شیطان به او نگاه می‌کند و در او طمع می‌کند پس خود را بپوشانید و فرمود مردی نباید لباس خود را از ران بردارد و نزد مردم بنشیند.

بنابراین ران هم نباید لخت باشد. بنابراین فقط بحث عورت نیست. شاید پو.شش ناف تا زانو، صدق عدم لخت بودن باشد.

 

درد عورت

کسی که لخت می‌شود و یا عورت خود را ظاهر کند، مبتلا به درد عورت می‌شود.

در روایت آمده است:

حَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع بِالْمَدِينَةِ وَ إِذَا بِالْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ يَشْكُو إِلَيْهِ وَجَعَ‌ الْفَرْجِ‌ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع إِنَّكَ كَشَفْتَ عَوْرَتَكَ فِي مَوْضِعٍ مِنَ الْمَوَاضِعِ فَأَعْقَبَكَ اللَّهُ هَذَا الْوَجَعَ وَ لَكِنْ عَوِّذْهُ بِالْعُوذَةِ الَّتِي عَوَّذَ بِهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَبَا وَائِلَةَ ثُمَّ لَمْ يَعُدْ قَالَ لَهُ الْمُعَلَّى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا الْعُوذَةُ؟ قَالَ قُلْ بَعْدَ أَنْ تَضَعَ يَدَكَ الْيُسْرَى عَلَيْهِ وَ تَقُولَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ‌ بَلى‌ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْلَمْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ وَ فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ لَا مَلْجَأَ وَ لَا مَنْجَى مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّكَ تُعَافَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‌[12]

یعنی به حج رفتم و نزد امام صادق(ع) وارد شدم در مدینه معلی بن خنیس از درد آلت شکایت می‌کرد امام(ع) فرمود تو در جایی کشف عورت کرده ای و خداوند تو را به این درد مبتلا کرده است.

خیلی افراد می‌گویند درد آلت داریم، به آن ها می‌گویم شما کشف عورت کرده اید، حتی اگر بیننده ای هم نباشد، خود شیطان و جن هم نگاه کند، ضرر دارد و سبب درد آلت می‌شود.

بنابراین لخت شدن ضرر دارد، لخت شدن اگر به معنای کشف از عورت باشد، سبب درد آلت می‌شود و اگر به معنای کشف غیر آلت باشد، سبب طمع شیطان می‌شود.

بحث از کشف عورت در مواضع حرام و برای کار حرام نیست بلکه صحبت در جائی است که حرمتی نباشد.

معرفی بیماری انسداد مجاری صفراء

در اصطلاح امروزی «دیسکنیزی صفراوی» نامیده می‌شود.

حقیقت این بیماری اختلالات مجاری صفراء در اثر اسپاسم عضلانی یا فشار وارده بر مجاری صفراوی است. گاهی به وسیله‌ی توده ای در کبد یا در پانکراس مثلا به وجود می‌آید و روی مجاری صفراوی فشار می‌آورد. مثلا خانم ها در حال بارداری روی مجاری صفراوی فشار می‌آید. مشکلات دیگر مثل حساسیت و یا بیماری های داخلی که سبب اسپاسم می‌شود.

نوع دیگر انسداد، «کولی سیستیک» [Cholecystitis] که به معنای انسداد گردنه‌ی کیسه‌ی صفراء به سبب سنگ یا چیز دیگر است.

علائم

درد مکرر و عود کننده‌ی ربع فوقانی راست شکم(محل کبد)، به خصوص درحالت اول، معمولا درد، بعد از صرف غذا است که با حالت تهوع همراه است. در حالت دوم، قولنج صفراوی توام با تهوع و استفراغ و درد و لرز و یرقان خفیف و تب شدید.

عاملی از بیرون بر روی مجاری صفراوی فشار آورده و جلوی حرکت صفرا گرفته می‌شود.

درمان

استفاده از سناء مکی که جریان صفراء را شدت می‌بخشد و باعث می‌شود از همان راه باریک، صفراء زائد از بدن خارج شود. یا در حالات سخت تر، داروی جامع امام رضا(ع) با آب سناء تجویز می‌شود و حتی در حالات سخت تر، جامع با آب صغمونیا تجویز می‌شود.

سنگ کیسه صفراء

سنگ معلول غلبه‌ی صفراء است. باید با استفاده از ملین صفراء تنظیم بشود و در صورت عدم تنظیم صفراء، صفراء تبدیل به لجن می‌شود و لجن هم تبدیل به سنگ صفراء می‌شود.

نشانه‌ی سنگ صفراء، حساسیت ربع فوفانی راست شکم است. با دست زدن به این محل، شخص چندش می‌گیرد و اذیت می‌شود. و ناشی از اتساء کیسه‌ی صفراء است.

سنگ گاهی در خود صفراء و گاهی در مجرای کُلِدوک است که علت آن غلبه‌ی صفراء است و گاهی هم چربی خون علت سنگ صفراء است.

درمان

داروی جامع امام رضا(ع) با آب سناء را باید حداقل سه روز یک بار به تعداد پنج مرتبه استفاده کنند. بیست گرم سنا را دم کنند و در آن یک عدد جامع حل کنند ولی اگر سنگ بزرگ باشد می‌توانند مقدار سناء را زیاد کنند مانند پنجاه یا صد گرم باشد و در حالت سخت تر، با آب صغمونیا مصرف کنند.

صغمونیا باید دو گرم باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo