< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث سلامتی در سفر

 

در مورد مسافرت، روزها با هم تفاضل دارند، از جمله روز سه شنبه برای مسافرت کردن مناسب است.

 

چهارشنبه

مسافرت در روز چهارشنبه نهی شده است زیرا روز خوبی نیست، همانطور که در قرآن به آن اشاره شده است:

﴿إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً صَرْصَراً في‌ يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِر﴾[1]

یعنی ما تندباد وحشتناك و سردى را در يك روز شوم مستمر بر آنان فرستاديم‌.

به خصوص روز چهارشنبه‌ی آخر ماه که هرچه بلا بوده است در این روز آمده است.

روایات زیادی در مورد مذمت روز چهارشنبه مانند روز خلقت جهنم، وارد شده است ولی نهی از مسافرت به خصوص وارد نشده است بلکه بر خلاف آن نیز روایت آمده است.

يَسْأَلُهُ عَنِ الْخُرُوجِ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لَا يَدُورُ فَكَتَبَ ع مَنْ خَرَجَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لَا يَدُورُ خِلَافاً عَلَى‌ أَهْلِ‌ الطِّيَرَةِ وُقِيَ مِنْ كُلِّ آفَةٍ وَ عُوفِيَ مِنْ كُلِّ عَاهَةٍ وَ قَضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَاجَتَهُ[2]

یعنی از امام رضا(ع) در مورد خارج شدن در روز چهارشنبه می‌پرسید، امام (ع) در جواب نوشت برخلاف آنچه اهل فال زدن می‌گویند سفر مشکلی ندارد بلکه از هر آفت و بلائی محفوظ است و از هر بیماری عافیت پیدا می‌کند و خداوند حاجت او را می‌دهد.

البته شاید استفاده شود کسی که قصد مخالفت با اهل فال زدن دارد، بدنش نیز سالم می‌شود.

 

پنجشنبه

روز مبارکی برای مسافرت است و پیامبر(ص) در روز پنجشنبه مسافرت می‌رفت.

در روایت آمده است:

اللهم بارك‌ لامتى‌ في بكورها يوم سبتها و خميسها[3]

یعنی خدایا به امت من در حرکت اول صبح روز شنبه و پنجشنبه برکت بده.

پنجشنبه شب هم مبارکی برای سفر ادامه دارد و روایت داریم که انسان می‌تواند شب جمعه به مسافرت برود.

 

جمعه

درباره روز جمعه نهی نداریم بلکه نفی است.

وَ الْجُمُعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ فِيهِ سَفَرٌ- قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ- وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ‌- يَعْنِي سَفَرَ يَوْمِ السَّبْت‌[4]

یعنی و جمعه برای خدا است و در آن سفر نیست خداوند فرمود فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ- وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ یعنی سفر باید روز شنبه باشد.

علت آن شرکت در نماز جمعه است.

علی القاعده نفی از نهی هم قوی تر است زیرا خبر می‌دهد از نبودن سفر می‌دهد وقتی نیست دیگر عدم اتیان آن قطعی است.

گویا سفر نبودن و نهی از سفر در جمعه به خاطر نماز جمعه است.

در روایت دیگر آمده است:

وَ يُكْرَهُ‌ السَّفَرُ وَ السَّعْيُ فِي الْحَوَائِجِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ بُكْرَةً مِنْ أَجْلِ الصَّلَاةِ فَأَمَّا بَعْدَ الصَّلَاةِ فَجَائِزٌ يُتَبَرَّكُ بِهِ‌ وَرَدَ ذَلِكَ فِي جَوَابِ السَّرِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع[5]

یعنی سفر کردن و به دنبال حاجت رفتن در روز جمعه مکروه است و کراهت آن به خاطر نماز جمعه است ولی بعد از نماز جائز است و به آن تبرک جسته می‌شود ...

شاید اگر کسی سفر کند و در شهر دیگر نماز جمعه بخواند اشکالی نداشته باشد.

بنابراین هیچ روزی برای سفر بد نیست و تنها روزی که می‌تواند برای سفر بد باشد روز دوشنبه است و برای چهارشنبه نیز نهی نیامده است.

روز جمعه هم اگر کسی به مسافرت برود ضرری نمی‌بیند ولی از ثواب نماز جمعه محروم می‌شود.

جمعه نحس نیست بلکه خوب است که به خاطر ثواب نماز جمعه مسافرت نباشد.

در روایت آمده است:

لَا تُعَادُوا الْأَيَّامَ‌ فَتُعَادِيَكُمْ [6]

با روزها دشمنی نکنید تا با شما دشمنی نکنند.

ولی در عین حال روزهای نحس هم داریم که در قرآن به آن اشاره شده است.

در روایت آمده است:

قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ يُكْرَهُ‌ السَّفَرُ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الْأَيَّامِ الْمَكْرُوهَةِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَيْرِهِ فَقَالَ افْتَتِحْ سَفَرَكَ بِالصَّدَقَةِ وَ اقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ إِذَا بَدَا لَكَ[7]

 

یعی به امام صادق (ع) عرض کردم آیا سفر در روزهای مکروه مانند چهارشنبه و غیر آن، کراهت دارد؟ فرمود هنگامی که خواستی سفر را آغاز کنی، با صدقه آغاز کن و آیت الکرسی بخوان.

بنابراین در هر روز می‌توان سفر کرد.

با صدقه دادن اقتضاء آسیب از بین می‌رود.

در روایت آمده است:

مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَقِيَهُ اللَّهُ شَرَّ يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ، فَلْيَقْرَأْ فِي أَوَّلِ رَكْعَةٍ مِنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ‌ ثُمَّ قَرَأَ فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْم‌[8]

یعنی کسی که دوست دارد خداوند او را از شر روز دوشنبه حفظ کند در اولین رکعت نماز صبح سوره‌ی انسان بخواند سپس این آیه را خواند فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْم.

البته در روایات داریم اگر از روزی بترسید داخل در «طیره» یعنی فال بد زدن است و طیره وجود ندارد. اگر مردم اعتقاد به فال بد زدن اعتقاد نداشته باشند وجود نخواهد داشت و اگر فال بد زدنی وجود دارد به خاطر اعتقاد داشتن مردم است. یعنی چون چیزها را بد می‌دانند، بد می‌بینند.

لَا طِيَرَةَ وَ لَا هَامَةَ وَ لَا شُؤْمَ وَ لَا صَفَر[9]

یعنی فال بد زدن نیست ...

اصل طیره در عربی از طیر به معنای پرنده گرفته شده است. در گذشته هنگام سفر اگر پرنده «سَعد» می‌دید به سفر ادامه می‌داد ولی اگر پرنده‌ی «شوم» می‌دید به سفر نمی‌رفت.

پیامبر(ص) فرمود طیره وجود ندارد و در جائی می‌فرماید:

الطِّيَرَة شرك، و ما منّا إلّا، و لكنّ اللّه يذهبه بالتّوكّل‌[10]

یعنی طیره شرک است و چیزی نیست مگر اینکه وجود داشته باشد ولی با توکل، خداوند آن را از بین می‌برد.

قانون طیره این است که اگر بد دانسته شود، بد می‌شود.

در روایت آمده است:

الطِّيَرَةُ عَلَى‌ مَا تَجْعَلُهَا إِنْ هَوَّنْتَهَا تَهَوَّنَتْ وَ إِنْ شَدَّدْتَهَا تَشَدَّدَتْ وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْهَا شَيْئاً لَمْ تَكُنْ شَيْئا[11]

یعنی طیره بنابر آن چیزی است که شخکص قرار می‌دهد اگر ساده بگیری، ساده می‌شود و اگر سخت بگیری، سخت می‌آید و اگر آن را به حساب نیاوری هیچی نمی‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

إِذَا تَطَيَّرْتَ‌ فَامْضِ وَ إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تَقْضِ وَ إِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغ‌[12]

یعنی اگر فال بد زدی به آن اعتناء نکن و با گمان حکم نکن و اگر حسادت کردی سرکشی نکن.

جمع روایات این است که اگر فال بد بزنی یا صدقه ندهی و یا قرآن نخوانی نحوست می‌تواند ضرر بزند.

در ایران طیره نیست ولی در کشورهای دیگر شاید فال بد زدن زیاد باشد مثلا کسی در هنگام خارج شدن از خانه کلاغ ببیند، برمی‌گردد و یا لشکر کشی را متوقف می‌کردند.

 

قمر در عقرب

در روایت آمده است:

مَنْ‌ سَافَرَ أَوْ تَزَوَّجَ‌ وَ الْقَمَرُ فِي الْعَقْرَبِ لَمْ يَرَ الْحُسْنَى‌[13]

یعنی کسی که مسافرت کند یا ازدواج کند درحالیکه قمر در عقرب باشد نیکی نمی‌بیند.

به طورکلی مسافرت رفتن خطراتی مانند تصادف وجود دارد به همین جهت سفارش شده است که وصیت نوشته شود.

مَنْ‌ رَكِبَ‌ رَاحِلَةً فَلْيُوص‌[14]

یعنی کسی که سوار بر مرکب می‌شود وصیت کند.

در قدیم شتر و اسب و قاطر بوده است ولی الان ماشین و قطار و هواپیما و کشتی است، بنابراین معلوم می‌شود مسافرت خطراتی دارد.

شاید صدقه دادن ناظر به این احتمال خطر باشد و با دادن صدقه این خطرات دفع شود. زیرا دلیل صدقه بر دلیل های نهی، حکومت دارد.

روایات نهی از سفر در قمر در عقرب مقید است و علی القاعده باید بگوییم مقید روایات جواز سفر است ولی چون روایات صدقه ناظر بر ادله نهی است، حکومت بر ادله نهی دارد بنابراین مقدم می‌شود.

صدقه دادن رفع نحوست سفر می‌کند ولی برای ازدواج باید دلیل داشته باشیم.

مسافرت در عین اینکه خطرناک است و سفارش به صدقه دادن و وصیت کردن شده است، موجب صحت و سلامتی برای بدن نیز می‌باشد.

در روایات سفارش شده است که در سفر نباید سهل انگاری کرد و باید مرکب خوب انتخاب کرد و مراقبت کند تا از مرکب نیفتد.

در روایت آمده است:

مَنْ رَكِبَ زَامِلَةً ثُمَ‌ وَقَعَ‌ مِنْهَا فَمَاتَ دَخَلَ النَّار[15]

یعنی کسی که سوار مرکبی شود و سهل انگاری کند و از آن بیفتد و بمیرد داخل آتش می‌شود.

الان اگر کسی خواب آلود است نباید رانندگی کند.

زامله به معنای شتر و مرکب است.

 

سفارشات

صدقه دادن

افْتَتِحْ‌ سَفَرَكَ‌ بِالصَّدَقَةِ وَ اخْرُجْ إِذَا بَدَا لَكَ وَ اقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ احْتَجِمْ إِذَا بَدَا لَك‌[16]

یعنی امام صادق(ع) می‌فرماید سفرت با صدقه آغاز کن و هرزمان خواستی خارج شو

 

همراه داشتن چوب بادام تلخ «نقد»

مَنْ خَرَجَ‌ فِي‌ سَفَرٍ وَ مَعَهُ‌ عَصَا لَوْزٍ مُرٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى‌ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ‌ إِلَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ‌ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ كُلِّ سَبُعٍ ضَارٍ وَ مِنْ كُلِّ لِصٍّ عَادٍ وَ كُلِّ ذَاتِ حُمَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى أَهْلِهِ وَ مَنْزِلِهِ وَ كَانَ مَعَهُ سَبْعَةٌ وَ سَبْعُونَ مِنَ الْمُعَقِّبَاتِ‌ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ وَ يَضَعَهَا[17]

یعنی کسی که خارج شود برای سفر و با او عصایی از بادام تلخ باشد و آیه‌ی وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى‌ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ تا وَ اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ بخواند خداوند او را از هر درنده ای و دزدی و هر زهردار ایمن خواهد کرد تا به خانواده برگردد و هفتاد و هفت فرشته برای او استغفار می‌کنند تا برگردد و چوب را روی زمین بگذارد.

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ أَرَادَ أَنْ تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ فَلْيَتَّخِذِ النُّقُدَ مِنَ الْعَصَا وَ النُّقُدُ عَصَا لَوْزٍ مُر[18]

یعنی کسی که دوست دارد زمین برای او کوتاه شود عصایی از چوب بادام تلخ بگیرد.

در روایت دیگر آمده است:

حَمْلُ الْعَصَا يَنْفِي الْفَقْرَ وَ لَا يُجَاوِرُهُ الشَّيْطَان‌[19]

یعنی حمل کردن عصا فقر را از بین می‌برد و شیطان مجاورت نخواهد کرد.

شیطان سبب و علت بیماری است بنابراین بیمار نمی‌شود.

در روایت آمده است که گذاشتن چوب بادام تلخ روی سینه، وحشت را برطرف می‌کند.

همراه داشتن چوب به طور کلی خوب است.

 

دو رکعت نماز خواندن هنگام سفر

مَا اسْتَخْلَفَ رَجُلٌ عَلَى أَهْلِهِ بِخِلَافِهِ أَفْضَلُ‌ مِنْ‌ رَكْعَتَيْنِ‌ يَرْكَعُهُمَا إِذَا أَرَادَ الْخُرُوجَ إِلَى سَفَرٍ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ أَمَانَتِي وَ خَاتِمَةَ عَمَلِي إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا سَأَل‌[20]

یعنی شخصی چیزی بهتر از دو رکعت نماز هنگام سفر از خود برای اهلش نگذاشته است و بگوید اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ أَمَانَتِي وَ خَاتِمَةَ عَمَلِي‌ خداوند هرآنچه بخواهد به او عطا می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِذَا أَرَادَ سَفَراً جَمَعَ عِيَالَهُ فِي بَيْتٍ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ‌ الْغَدَاةَ نَفْسِي‌ وَ مَالِي‌ وَ أَهْلِي‌ وَ وُلْدِي وَ الشَّاهِدَ مِنَّا وَ الْغَائِبَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِي جِوَارِكَ اللَّهُمَّ لَا تَسْلُبْنَا نِعْمَتَكَ وَ لَا تُغَيِّرْ مَا بِنَا مِنْ عَافِيَتِكَ وَ فَضْلِك‌[21]

یعنی هنگامی که امام باقر(ع) می‌خواست به سفر برود عیال خود را در اتاقی جمع می‌کرد و می‌فرمود اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ‌ الْغَدَاةَ نَفْسِي‌ وَ مَالِي‌ وَ أَهْلِي‌ وَ وُلْدِي وَ الشَّاهِدَ مِنَّا وَ الْغَائِبَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِي جِوَارِكَ اللَّهُمَّ لَا تَسْلُبْنَا نِعْمَتَكَ وَ لَا تُغَيِّرْ مَا بِنَا مِنْ عَافِيَتِكَ وَ فَضْلِك.

در روایت دیگر آمده است:

مَا اسْتَخْلَفَ الْعَبْدُ فِي أَهْلِهِ مِنْ خَلِيفَةٍ إِذَا هُوَ شَدَّ ثِيَابَ سَفَرِهِ خَيْرٍ مِنْ‌ أَرْبَعِ‌ رَكَعَاتٍ‌ يَضَعُهُنَّ فِي بَيْتِهِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ مِنْهُنَّ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ بِهِنَّ إِلَيْكَ فَاجْعَلْهُنَّ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَ مَالِي قَالَ فَهُنَّ خَلِيفَتُهُ فِي أَهْلِهِ وَ مَالِهِ وَ دَارِهِ‌ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى أَهْلِه‌[22]

یعنی هیچ عبدی هنگام سفر بهتر تر از چهار رکعت برای اهل خود به جای نگذاشته است که در خانه بخواند و در هر رکعت حمد و توحید بخواند و بگوید اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ بِهِنَّ إِلَيْكَ فَاجْعَلْهُنَّ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَ مَالِي امام (ع) فرمود این چهار رکعت جانشین او در اهل و مال و خانه عبد می‌باشد تا اینکه از سفر برگردد.

در روایت دیگر می‌فرماید:

لَوْ كَانَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ إِذَا أَرَادَ سَفَراً قَامَ‌ عَلَى‌ بَابِ‌ دَارِهِ‌ مِنْ تِلْقَاءِ وَجْهِهِ الَّذِي يَتَوَجَّهُ لَهُ فَقَرَأَ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ أَمَامَهُ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ أَمَامَهُ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ احْفَظْنِي وَ احْفَظْ مَا مَعِي وَ سَلِّمْنِي وَ سَلِّمْ مَا مَعِي وَ بَلِّغْنِي وَ بَلِّغْ مَا مَعِي بِبَلَاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَحَفِظَهُ اللَّهُ وَ حَفِظَ مَا عَلَيْهِ وَ حَفِظَ مَا مَعَهُ وَ سَلَّمَهُ اللَّهُ وَ سَلَّمَ مَا مَعَهُ وَ بَلَّغَهُ اللَّهُ وَ بَلَّغَ مَا مَعَهُ ثُمَّ قَالَ لِي يَا صَبَّاحُ أَ مَا رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُحْفَظُ وَ لَا يُحْفَظُ مَا مَعَهُ وَ يُسَلَّمُ وَ لَا يُسَلَّمُ مَا مَعَهُ وَ يَبْلُغُ وَ لَا يَبْلُغُ مَا مَعَهُ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاك‌[23]

یعنی اگر مردی می‌خواهد سفر کند درب خانه بایستد به سمتی که می‌خواهد برود بایست و سوره حمد را به سمت جلو و به سمت راست و چپ بخواند و آیت الکرسی را هم به همین ترتیب بخواند و سپس بگوید اللَّهُمَّ احْفَظْنِي وَ احْفَظْ مَا مَعِي وَ سَلِّمْنِي وَ سَلِّمْ مَا مَعِي وَ بَلِّغْنِي وَ بَلِّغْ مَا مَعِي بِبَلَاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِيل‌ خداوند او و آنچه بر او است و آنچه همراه او است را سالم و حافظ می‌دارد ای صباح آیا ندیدی مرد حفظ می‌شود و یا سالم می‌ماند و یا برمی‌گردد ولی آنچه همراه او است نه؟ عرض کردم بله فدایت شوم.

به نظر می‌رسد چوبی باشد که اندازه‌ی آن معتد به باشد و مثلا برای دفع حیوان درنده مناسب باشد.

چوبی که همراه میت می‌گذارند «جریده» یعنی چوب نخل است.

 

گفتن بسم الله هنگام سوار شدن مرکب

إِذَا رَكِبَ الرَّجُلُ الدَّابَّةَ فَسَمَّى‌ رَدِفَهُ‌ مَلَكٌ‌ يَحْفَظُهُ حَتَّى يَنْزِلَ فَإِنْ رَكِبَ وَ لَمْ يُسَمِّ رَدِفَهُ شَيْطَانٌ فَيَقُولُ لَهُ تَغَنَّ فَإِنْ قَالَ لَا أُحْسِنُ قَالَ لَهُ تَمَنَّ فَلَا يَزَالُ مُتَمَنِّياً حَتَّى يَنْزِلَ وَ قَالَ مَنْ قَالَ إِذَا رَكِبَ الدَّابَّةَ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا- سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ‌ إِلَّا حُفِظَتْ لَهُ نَفْسُهُ وَ دَابَّتُهُ حَتَّى يَنْزِل‌[24]

یعنی هنگامی که مرد می‌خواهد سوار مرکب شود نام خداوند را ببرد همراه او فرشته ای خواهد بود که او را محافظت می‌کند تا از مرکب پایین بیاید...

 

دعا هنگام سوار شدن بر مرکب

در روایت آمده است:

إِذَا وَضَعْتَ رِجْلَكَ فِي الرِّكَابِ فَقُلْ بِسْمِ‌ اللَّهِ‌ وَ بِاللَّهِ‌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ‌ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ‌ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِالْإِيمَانِ وَ بِمُحَمَّدٍ ص‌[25]

یعنی هنگامی که پایت را در رکاب قرار دادی بگو بِسْمِ‌ اللَّهِ‌ وَ بِاللَّهِ‌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ‌ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ‌ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِالْإِيمَانِ وَ بِمُحَمَّدٍ ص کسی که این دعا را بخواند او و مرکبش محفوظ می‌ماند تا اینکه از مرکب پایین بیاید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo