< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

94/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث خطوط کلی درمان – درمان با حرام

 

... از روایات این معنا استفاده می‌شود که اسلام تئوری درمان با ضد را می‌پذیرد(یعنی مثلا درمان گرم با سرد و درمان سرد با گرم) چون امام می‌فرماید گرم را با سرد درمان می‌کنم.

البته این احتمال هم هست که مثلا امام می‌دانست که طبیب هندی گرم را با سرد و بالعکس درمان می‌کند و امام می‌خواست بفهماند که اطلاعات شما را من هم دارم بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که امام فقط ملتزم به درمان با ضد نیست بلکه شاید امام درمان با مشابه را هم قبول داشته باشد.

البته ظاهر مجموع روایات این است که ائمه درمان با ضد را می‌پذیرند. درمان با مشابه در طب اسلامی اشاراتی دارد اما دلیلی ندارد.

سپس امام می‌فرماید:

وَ أَرُدُّ الْأَمْرَ كُلَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَل[1]

یعنی من این چنین درمان می‌کنم یعنی سرد را با گرم و بالعکس درمان می‌کنم و امر را به خداوند بر می‌گردانم.

این همان لحن طب اسلامی است و در طب های دیگر پیدا نمی‌شود. ائمه هر دارویی را معرفی می‌کنند، می‌فرمایند که این دارو به اذن خداوند درمان می‌کند. در این روایت هم امام تصریح می‌کند که امور به سوی خداوند بر می‌گردد.

نکته دیگر این است که امام در این روایت می‌فرماید آنچه پیامبر می‌گوید به همان عمل می‌کنم. یعنی ائمه هرچه می‌گویند از پیامبر است بنابراین ما اگر روایتی از ائمه داشته باشیم می‌توانیم به پیامبر نسبت بدهیم.

نام این کتاب «دراسه فی طب الرسول» است ولی در این کتاب روایاتی از تمام ائمه ذکر شده است. علت آن نیز این است که تمام روایاتی که ائمه نقل می‌کنند از پیامبر(ص) است.

مطلب بعدی این است که یک سری از امور در آیات و روایات به عنوان بدنساز، زندگی ساز و حیات ساز معرفی شده است.

در روایت آمده است که خود را با آب درمان کن زیرا آب مایه حیات است. خداوند هر موجود زنده ای را از آب خلق کرده است به همین جهت آب درمان است. چیزی که مایه حیات و زندگی است درمان نیز هست. مورد دیگر شیر است. در روایت می‌فرماید خود را با شیر درمان کن زیرا بدن تو از شیر ساخته شده است. تمام اعضای بدن از شیر ساخته شده است بنابراین مثلا اگر کبد به مشکل بخورد شیر می‌تواند آن را دوباره بسازد و اصلاح کند.

بنابراین می‌توانیم این قانون را بدست بیاوریم که هرچه حیات بخش است می‌تواند درمان باشد. شاید خون هم درمان باشد چون خون مادر است که اعضای بدن مانند قلب و کلیه و کبد را ساخته است. بنابراین شاید نواقص بدن را با زیاد کردن خون به وسیله خونساز یا تزریق خون(که تزریق خالی از اشکال نیست) ترمیم کنیم. زیرا همین خون،کبد و اعضای دیگر را ساخته است بنابراین می‌تواند خلل موجود در اعضاء را برطرف کند. البته این یک نظریه است.

روایت می‌فرماید:

مَا يَمْنَعُكَ‌ مِنَ‌ الْمَاءِ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَيْ‌ءٍ حَي[2]

یعنی چه چیز تو را از آبی باز می‌دارد که خداوند از آن همه چیز را زنده کرد؟

حضرت در این روایت تعلیل می‌آورد و می‌فرماید چون هر موجود زنده از آب خلق شده است. بنابراین آب حیات بخش است.

در ادامه می‌فرماید:

فَمَا يَمْنَعُكَ مِنَ اللَّبَنِ الَّذِي نَبَتَ مِنْهُ لَحْمُكَ وَ اشْتَدَّ عَظْمُك[3]

یعنی چرا خود را با شیر درمان نمی‌کنی زیرا گوشت و استخوان تو از همین شیر است.

این روایات فقط ارائه راه است برای توسعه دادن درمان ها توسط بشر به وسیله چیزهایی که حیات بخش است.

 

درمان با حرام(خمر و الکل)

 

امروزه بیشتر داروهایی که به شکل شربت هستند خمر و الکل دارد. آیا انسان می‌تواند خود را در حال اضطرار با الکل درمان کند؟

جواز استفاده از حرام

یک قاعده ای داریم که می‌فرماید هر حرامی موقع اضطرار و ناچاری حلال می‌شود:

وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ‌، فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَيْهِمْ، ثُمَّ أَبَاحَهُ‌ لِلْمُضْطَرِّ، وَ أَحَلَّهُ‌ لَهُ فِي الْوَقْتِ الَّذِي لَايَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِه[4]

یعنی و خداوند می‌داند چه برای انسان ضرر دارد پس از آن ها نهی کرد و حرامشان اعلام کرد سپس برای مضطر مباح کرد و برای او حلال کرد در زمانیکه بدنش به غیر از آن قوام ندارد.

میته حرام است ولی برای انسانی که ناچار می‌شود حلال است:

﴿إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم‌﴾[5]

خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را نام غيرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است. (ولى) آن كس كه مجبور شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست (و مى‌تواند براى حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است‌.

عدم جواز درمان با حرام

از طرفی روایات دیگری داریم که می‌فرماید خود را با خمر درمان نکن. یا روایاتی داریم که می‌فرماید در حرام شفاء نیست:

لَيْسَ‌ فِي‌ الْحَرَامِ‌ شِفَاء[6] یعنی در حرام درمان نیست.

سوال این است که روایات ناهی از درمان با خمر، آیا می‌تواند قانونی که می‌فرماید حرام برای انسان مضطر حلال است را تخصیص بزند؟

جمع بین روایات جواز و عدم جواز استفاده از حرام

از مجموع روایات استفاده می‌شود که روایات ناهی «اخراج موضوعی» است. یعنی مراد ائمه این است که حرام اصلا درمان نیست. نه اینکه حرام درمان هست ولی حرام است. امام می‌فرماید:

الْمُضْطَرُّ لَا يَشْرَبِ الْخَمْرَ لِأَنَّهَا لَا تَزِيدُهُ إِلَّا شَرّاً وَ لِأَنَّهُ إِنْ شَرِبَهَا قَتَلَتْهُ فَلَا يَشْرَبْ مِنْهَا قَطْرَةً وَ رُوِيَ لَا تَزِيدُهُ‌ إِلَّا عَطَشا[7]

یعنی انسان مضطر خمر ننوشد زیرا فقط شر را زیاد می‌کند و همچنین اگر خمر بنوشد او را می‌کشد پس از خمر حتی قطره ای ننوشد و در روایت دیگر می‌فرماید خمر فقط عطش را زیاد می‌کند.

بنابراین خمر ناچاری را نه تنها برطرف نمی‌کند بلکه به ناچاری و اضطرار انسان می‌افزاید. بنابراین خمر تخصصا و موضوعا خارج است چون خمر اصلا درمان نیست تا نیاز به آن برای درمان پیدا بشود.

البته در یک مورد خوردن خمر جائز است و آن هم در صورتی که سلطان انسان را اجبار کند. یعنی سلطان می‌گوید یا خمر را بخور یا کشته می‌شوی.

روایات دیگر می‌فرماید خمر اصلا دارو نیست:

كَتَبْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُبْعَثُ لَهُ الدَّوَاءُ مِنْ رِيحِ‌ الْبَوَاسِيرِ فَيَشْرَبُهُ بِقَدْرِ أُسْكُرُّجَةٍ مِنْ نَبِيذٍ صُلْبٍ لَيْسَ يُرِيدُ بِهِ اللَّذَّةَ وَ إِنَّمَا يُرِيدُ بِهِ الدَّوَاءَ فَقَالَ لَا وَ لَا جُرْعَةً ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلْ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا حَرَّمَ شِفَاءً وَ لَا دَوَاء[8]

یعنی برای امام صادق (ع) نوشتم و از او از مردی که برای او دارویی معرفی می‌کنند برای درد بواسیر سوال کردم که به اندازه یک قاشق شراب سفت می‌خورد و قصد لذت بردن ندارد و فقط خود را می‌خواهد درمان کند امام فرمود نه و نه حتی یک جرعه سپس فرمود خداوند در چیزی که حرام کرده است شفاء قرار نداده است.

روایت دیگر می‌فرماید:

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنَ‌ بِي‌ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَرْيَاحَ الْبَوَاسِيرِ وَ لَيْسَ يُوَافِقُنِي إِلَّا شُرْبُ النَّبِيذِ قَالَ فَقَالَ لَهُ مَا لَكَ وَ لِمَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ ص يَقُولُ لَهُ ذَلِكَ ثَلَاثاً عَلَيْكَ بِهَذَا الْمَرِيسِ الَّذِي تَمْرُسُهُ‌ بِالْعَشِيِّ وَ تَشْرَبُهُ بِالْغَدَاةِ وَ تَمْرُسُهُ بِالْغَدَاةِ وَ تَشْرَبُهُ بِالْعَشِيِّ فَقَالَ لَهُ هَذَا يَنْفُخُ الْبَطْنَ قَالَ لَهُ فَأَدُلُّكَ عَلَى مَا هُوَ أَنْفَعُ لَكَ مِنْ هَذَا عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ قَالَ فَقُلْنَا لَهُ فَقَلِيلُهُ وَ كَثِيرُهُ حَرَامٌ فَقَالَ نَعَمْ قَلِيلُهُ وَ كَثِيرُهُ حَرَامٌ[9]

یعنی نزد امام صادق(ع) بودم مردی به ایشان عرض کرد درد بواسیر دارم و دارویی موافق من نیست به غیر از خمر. امام سه مرتبه فرمود چه کار با آنچه که خداوند و رسول او حرام کرد داری؟ بر تو باد به این مریسی که شب خیس می‌کنی و صبح می‌نوشی و در صبح خیس می‌کنی و در شب می‌نوشی عرض کرد این دارو باد شکم می‌آورد امام فرمود آیا تو را به چیزی که بیشتر از آن نافع باشد راهنمایی کنم؟ بر تو باد دعاء زیرا درمان از تمام بیماری ها است. عرض کرد از خمر کمش یا زیادش هر دو حرام است؟ امام فرمود بله کم یا زیاد آن حرام است.

مریس خرما یا نانِ خیسانده شده و له شده در آب است که یک شب تا صبح مانده باشد.

اینکه شخص به امام عرض کرد خمر برای من مفید است یعنی درمان است؟ نه بلکه خمر برای او تسکین دهنده است. به همین جهت امام می‌فرماید خمر درمان نیست.

ائمه بر عدم استفاده از خمر و حرام خیلی تاکید دارند. ائمه در بعضی روایات می‌فرمایند که ما در چند مسئله تقیه نمی‌کنیم و یکی از آن چیزها خمر است. خمر اگر دارو بود رافع حرمت بود، چون قانون داریم که هر حرامی در ناچاری حلال است اما در عین حال امام می‌فرماید در حال ناچاری هم خمر نباید خورد به همین جهت می‌گوییم خمر اصلا دارو نیست.

روایت دیگر می‌فرماید:

فِيمَا كَتَبَ الرِّضَا ع لِلْمَأْمُونِ مِنْ‌ دِينِ‌ أَهْلِ‌ الْبَيْتِ‌ ع الْمُضْطَرُّ لَا يَشْرَبُ الْخَمْرَ لِأَنَّهَا تَقْتُلُه[10]

یعنی امام رضا(ع) به مامون نوشت که از دین اهل بیت (ع) است که مضطر خمر نمی‌نوشد زیرا او را می‌کشد.

خمر چون قاتل است خوردن آن حرام است. شاید زهر به مقدار کم در داروها استفاده بشود مانند بنج و خربق سفید که در داروی امام رضا (ع) وجود دارد. اما خمر کشنده است.

اینکه افراد خمر می‌خورند و نمی‌میرند شاید منجر به مرگ تدریجی می‌شود شاید همین الکل هایی که در داروها وجود دارد سبب سکته های مغزی و قلبی می‌شود.

روایت دیگر می‌فرماید:

دَخَلَتْ أُمُّ خَالِدٍ الْعَبْدِيَّةُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ‌ فَقَالَتْ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُ يَعْتَرِينِي قَرَاقِرُ فِي بَطْنِي- [فَسَأَلَتْهُ عَنْ أَعْلَالِ النِّسَاءِ وَ قَالَتْ‌] وَ قَدْ وَصَفَ لِي أَطِبَّاءُ الْعِرَاقِ النَّبِيذَ بِالسَّوِيقِ وَ قَدْ وَقَفْتُ وَ عَرَفْتُ كَرَاهَتَكَ لَهُ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ لَهَا وَ مَا يَمْنَعُكِ عَنْ شُرْبِهِ قَالَتْ قَدْ قَلَّدْتُكَ دِينِي فَأَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حِينَ أَلْقَاهُ فَأُخْبِرُهُ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع أَمَرَنِي وَ نَهَانِي فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَلَا تَسْمَعُ إِلَى هَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ هَذِهِ الْمَسَائِلِ لَا وَ اللَّهِ لَا آذَنُ لَكِ فِي قَطْرَةٍ مِنْهُ وَ لَا تَذُوقِي مِنْهُ قَطْرَةً فَإِنَّمَا تَنْدَمِينَ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُكِ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَنْجَرَتِهِ يَقُولُهَا ثَلَاثاً أَ فَهِمْتِ قَالَتْ نَعَمْ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا يَبُلُّ الْمِيلَ يُنَجِّسُ حُبّاً مِنْ مَاءٍ يَقُولُهَا ثَلَاثا[11]

یعنی یکی از خانم های مومن وارد بر امام صادق (ع) شد و من نزد امام بودم و عرض کرد مبتلا به قرقر شکم هستم و اطباء در عراق برای من خمر با سویق را نسخه کردند و فهمیدم که شما خمر را دوست ندارید و دوست داشتم از شما بپرسم امام فرمود چه چیز مانع از خوردن خمر شده است؟ عرض کرد من از شما تقلید می‌کنم پس وقتی با خدا ملاقات می‌کنم به او عرض می‌کنم که جعفر بن محمد به من اینگونه امر کرده است و من را نهی کرده است. امام فرمود ای ابا محمد آیا به آنچه که این زن می‌گوید و سوال هایش گوش می‌دهی؟ به خدا قسم به تو اذن نمی‌دهم که حتی یک قطره بخوری یا حتی بنوشی زیرا جان به حلقوم برسد پشیمان می‌شوی و این را سه مرتبه تکرار کرد و فرمود آیا فهمیدی؟ عرض کرد بله سپس امام فرمود خمر به قدری که میل سرمه را تر کند یک کوزه آب را نجس می‌کند. و این را سه مرتبه تکرارا کرد.

شاید ما از این روایت استفاده بکنیم که بعضی افراد از خمر نفع بگیرند و درمان بشوند و آن هم به جهت تلقینی که اطباء دارند. امام شاید خواستند با این همه تاکید این اعتقاد بر نفع خمر را برطرف کند.

روایت دیگر می‌فرماید:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ‌ دَوَاءٍ يُعْجَنُ‌ بِالْخَمْرِ لَا يَجُوزُ أَنْ يُعْجَنُ بِغَيْرِهِ إِنَّمَا هُوَ اضْطِرَارٌ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ فَكَيْفَ يَتَدَاوَى بِهِ وَ إِنَّمَا هُوَ بِمَنْزِلَةِ شَحْمِ الْخِنْزِيرِ الَّذِي يَقَعُ فِي كَذَا وَ كَذَا لَا يَكْمُلُ إِلَّا بِهِ فَلَا شَفَى اللَّهُ أَحَداً شَفَاهُ خَمْرٌ وَ شَحْمُ خِنْزِير[12]

یعنی از امام صادق:(ع) درباره دارویی که با خمر درست می‌شود و با غیر آن درست نمی‌شود و برای زمان ناچاری است سوال پرسیدم امام فرمود: به خدا قسم حلال نیست برای مسلمان که حتی به آن نگاه کند پس چگونه با آن درمان کند؟ و همانا دارویی که با خمر درست بشود مانند پی خوک است که (کپسول هایی که برای داروها درست می‌شود از پی خوک است) واقع می‌شود در این دارو و آن دارو که آن داروها فقط با پی خوک و خمر کامل می‌شود پس خداوند شفاء ندهد کسی را که خود را با خمر و پی خوک درمان کند.

البته این روایات قابل بحث است که آیا نگاه کردن به الکل و خمر و پی خوک حرام است؟ برای مسلم نگاه کردن به دارویی که با خمر درست بشود حرام است یعنی چه؟ شاید نگاه کردنی مراد باشد که مقدمه خوردن باشد.

خمر این خاصیت را دارد که اگر دارو با آن درست بشود فاسد نمی‌شود. حلّال بعض از داروها نفت است مانند قیر، بعض از داروها حلال آن الکل است و حتی نوشابه های سیاه رنگ مثل سنگ می‌آید و حلال آن ها الکل است. مانند خیلی از داروهای ما که با الکل درست می‌شود.

روایت دیگر می‌فرماید:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ دَوَاءٍ عُجِنَ بِالْخَمْرِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا أُحِبُّ أَنْ أَنْظُرَ إِلَيْهِ فَكَيْفَ أَتَدَاوَى بِهِ إِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ شَحْمِ الْخِنْزِيرِ أَوْ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ (تَرَوْنَ أُنَاساً يَتَدَاوَوْنَ‌ بِهِ‌)[13]

یعنی از امام صادق(ع) درباره دارویی که با خمر درست می‌شود پرسیدم امام فرمود نه به خدا قسم دوست ندارم که حتی به آن نگاه کنم پس چگونه با آن درمان کنم همانا آن به منزله پی یا گوشت خوک است که می‌بینی که مردم با آن درمان می‌کنند.

شاید مردم به خاطر اعتقاد اثر ببینند ولی امام(ع) هم در عین اینکه درمان است نهی فرموده است و امام(ع) دعا کرده است کسی که با خمر و پی خوک خود را درمان کند خوب نشود و دعای امام مستجاب است.

روایت دیگر می‌فرماید:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ دَوَاءٍ يُعْجَنُ بِخَمْرٍ فَقَالَ مَا أُحِبُ‌ أَنْ‌ أَنْظُرَ إِلَيْهِ وَ لَا أَشَمَّهُ‌ فَكَيْفَ أَتَدَاوَى بِه[14]

یعنی از امام صادق(ع) درباره دارویی که با خمر درست شده باشد پرسیدم امام فرمود دوست ندارم که به آن نگاه کنم و آن را بو کنم پس چگونه با آن درمان کنم؟

پس اینکه امام می‌فرماید نگاه کردن به داروی خمری را دوست ندارم به معنای این است که حرام نیست.

از روایات استفاده می‌شود که ائمه ناظر به امروز ما هم هستند. می‌فرماید از علائم آخر الزمان این است که مردم خود را با خمر درمان می‌کنند:

وَ رَأَيْتَ أَمْوَالَ ذَوِي الْقُرْبَى تُقْسَمُ فِي الزُّورِ وَ يُتَقَامَرُ بِهَا وَ تُشْرَبُ بِهَا الْخُمُورُ وَ رَأَيْتَ الْخَمْرَ يُتَدَاوَى بِهَا وَ يُوصَفُ لِلْمَرِيضِ وَ يُسْتَشْفَى بِهَا[15]

یعنی و می‌بینی مال امام را که با زور تقسیم می‌شود و با آن قمار می‌شود و با آن خمر می‌نوشند و می‌بینی که با خمر درمان می‌کنند و خمر به عنوان دارو برای مریض نسخه می‌شود و با آن طلب درمان می‌شود.

با این همه روایات و این همه منع در درمان با خمر و الکل سزاوار نیست که مومن دارویی بخورد که در آن الکل و خمر باشد. اگر حرمت ثابت نشود ضرر را حتما ثابت می‌کند. ممکن است که تسکین موقت داشته باشد اما کشنده است.

 

سوال: چرا امروزه انقدر ناباروری فراوان شده است و درمان آن چیست؟

جواب: داروهای شیمیایی و غذاها سبب ناباروری شده است. 15 میلیون نازا در کشور وجود دارد. البته مسئله جلوگیری و مسئله فرزند کمتر، زندگی بهتر نیز سبب سرد شدن رحم ها و زنان شده است. و نتیجه آن نازایی است. البته علت دیگر نازایی سزارین است. امروزه 75% زایمان ها به وسیله سزارین است. معنای این امر کم زایی است چون چند بار می‌شود شکم زن را پاره کنند و بچه را بیرون بیاورند؟

درمان آن دارویی است که محرک تخم دان باشد(داروی جرجیر). مشکلات کیست (با تباشیر و اذخر درمان می‌شود)و فیبروم و نیوم ( با داروی آمادگی رحم درمان می‌شود)و چسبندگی رحم ( با داروی چسبندگی رحم درمان می‌شود)باید درمان بشود. در آقایان مشکلات واریکوسل، کمی اسپرم، جهش نداشتن اسپرم و عدم نعوظ باید درمان بشود. درمان آن عدم استفاده از داروهای شیمیایی و کل مواد شیمیایی و استفاده از غذاهای ارگانیک و استفاده از داروهایی نظیر پودر تین فیل، داروی کمر، کاسنی، مرکب چهار و استفاده از یک سری دعاها که مسئله ناباروری را درمان می‌کند.

 

سوال: شخصی دچار اختلالات شدید روحی شده است به حدی که خواب او مختل شده است و سخن نمی‌گوید و از دیگران کناره گیری کرده و سخن نمی‌گوید. درمان آن چیست؟

جواب: گاهی معلول جن زدگی و گاهی معلول غلبه سودا است. درمان آن بخور حضرت مریم در مورد جن زدگی و سودابر به همراه داروی شافیه است.

 

سوال: درمان ریزش موی ارثی چیست؟

جواب: ریزش مو یا معلول غلبه صفرا است یا معلول غلبه بلغم است. در جوان ها نوعا معلول صفرا است. باید صفرا درمان بشود مثلا اگر گر گرفتگی دارد ولی اگر بدنش سرمایی است و دست و پای او یخ می‌زند و خلط پشت گلو داشته باشد باید بلغم او درمان بشود.

درمان کلی و برای هر نوع ریزش مو استفاده از روغن بنفشه پایه زیتون که باید به مو ها بمالند و داروی تقویت مو استفاده کنند و انجیر بخورند.

ریزش مو شاید به دلیل کم خونی هم باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo