< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

94/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درمان پوسیدگی و خرابی عصب دندان – ادامه بحث درمان با قرآن – درمان با سوره حمد

... روغن سبک است و بالا می‌رود. یک قسمت روغن، زرد رنگ است و قسمتی در ظرف ته نشین می‌شود آب است که سفید یا سبز رنگ است. باید با حرارت دادن قسمت آب آن بخار بشود.

روش استفاده از روغن حنظل

اگر دندان سوراخ باشد یک قدری از روغن داخل دندان بریزید و یک پارچه ای که اگر کتان باشد بهتر است با روغن آغشته کنید و در سوراخ دندان وارد کنید. انشاءالله بعد از چند روز سوراخ دندان پر می‌شود.

اگر ریشه دندان و عصب دندان مشکل داشته باشد و نیاز به تنظیم عصب دارد یا اینکه باید عصب کُشی بشود دو قطره در گوش طرف دندانِ مشکل دار بریزید.

دندان مثل بقیه استخوان ها خودش را ترمیم می‌کند. برای بنده این اتفاق افتاد. در تصادفی دندانم شکست و دو تکه شک. کمی سُعد استفاده کردم و بعد از مدتی دندان جوش خورد و به حالت سابق برگشت.

مشکلی که در دندان ایجاد می‌شود این است که باکتری دندان اجازه ترمیم نمی‌دهد و دندان را می‌خورد. اما روغن هندوانه ابوجهل که در دندان می‌ریزند باکتری دندان را می‌کشد. باکتری که کشته شد دندان فرصت ترمیم پیدا می‌کند.

اما ریختن روغن ابوجهل در گوش چه میکانیزمی برای درمان عصب دندان دارد هنوز معلوم نیست ولی عصب ها به هم ارتباط دارند.

این کار عصب را از بین نمی‌برد بلکه درد دندان را از بین می‌برد. برخلاف کاری که دندان پزشک ها انجام می‌دهند و عصب را می‌کشند. این کار موجب از دست رفتن استحکام دندان در دراز مدت می‌شود.

 

مکانیزم درمان قرآن چیست؟

علت حقیقی آن شاید به دست نیاید اما در روایات به اموری اشاره شده است.

قرآن باعث استجابت دعا می‌شود

در روایات آمده است که اگر کسی قرآن بخواند دعای او مستجاب می‌شود. بیمار اگر قرآن بخواند و بعد از آن از خدا بخواهد که خوب بشود خوب می‌شود. در اینجا باید عرض کنیم که درمان اصلی دعا است و قرآن وسیله استجابت دعا است.

موید این مطلب روایاتی است که دال بر استجابت دعا بعد از خواندن صد آیه از قرآن است.

روایتی از حضرت امیر(ع) نقل شده است:

يُفْتَحُ‌ أَبْوَابُ‌ السَّمَاءِ فِي خَمْسِ مَوَاقِيتَ عِنْدَ الْغَيْثِ وَ عِنْدَ الزَّحْفِ وَ عِنْدَ الْأَذَانِ وَ عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ عِنْدَ الزَّوَالِ وَ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْس[1] یعنی درب های آسمان در پنج موقع باز هستند هنگام باریدن باران و هنگام حرکت لشکر به سوی دشمن و هنگام اذان و هنگام قرائت قرآن و هنگام اذان ظهر و هنگام طلوع فجر.

باز شدن درب های آسمان کنایه از استجابت دعا است.

خود قرآن درمان بیماری ها است

از روایت «قوارع قرآن»[2] استفاده می‌شود که خود قرآن به تنهایی رقیه از بیماری ها محسوب می‌شود.

قرآن باعث دوری شیطان می‌شود

قرآن اگر درمان است به جهت دور کردن شیطان توسط قرآن است. یکی از علل و اسباب معروف بیماری ها شیطان است. در روایتی آمده است:

لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَشَدَّ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنَ الْقِرَاءَةِ فِي الْمُصْحَفِ نَظَراً وَ الْمُصْحَفُ‌ فِي‌ الْبَيْتِ‌ يَطْرُدُ الشَّيْطَان[3] یعنی چیزی شدید تر بر شیطان از قرائت قرآن همراه با نظر کردن نیست و قرآن در خانه شیطان را طرد می‌کند.

پس اگر علت بیماری که شیطان باشد برطرف شد خود بیماری برطرف می‌شود.

قرآن جذب کننده ملائکه است

ملائکه همان نیروهای علوی است که باعث نیکی رساندن به بنده می‌شوند. روایتی می‌فرماید:

الْبَيْتُ الَّذِي يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ يُذْكَرُ اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّيَاطِينُ وَ يُضِي‌ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا يُضِي‌ءُ الْكَوْكَبُ الدُّرِّيُّ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْبَيْتُ الَّذِي لَا يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ لَا يُذْكَرُ اللَّهُ فِيهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّيَاطِين[4] یعنی خانه ای که در آن قرآن خوانده بشود و در آن از خدا یاد بشود برکتش زیاد می‌شود و ملائکه در آن خانه حاضر می‌شوند و شیطان آن خانه را ترک می‌کند و برای اهل آسمان نور افشانی می‌کند همانطور که ستارگان برای اهل زمین نور افشانی می‌کنند و خانه ای که در آن قرآن خوانده نمی‌شود و خداوند یاد نمی‌شود برکتش کم می‌شود و ملائکه آنجا را ترک می‌کنند و شیاطین در آنجا حاضر می‌شوند.

اگر در احتمال قبلی که قرآن شیطان را دور می‌کند اختصاص خواهد داشت که علت آن شیطان است در احتمال سوم همه بیماری ها دفع می‌شود. بیماری هایی که نیاز به کمک دارد و علت آن شیطان نیست سبب درمانشان حضور ملائکه است.

انسان جوری بدنش طراحی شده است که خود در برابر بیماری ها دفاع می‌کند اما گاهی علل و اسباب بیماری غلبه می‌کنند و بر مدافعان انسان چیره می‌شود و در چنین مواقعی بدن نیازمند نیروهای کمکی است.

بودن ملائکه خود نیروی کمکی است زیرا حقیقت ملائکه نیروهای مفید و مثبت در این دنیا است. تمامی نیروهای فعال در راستای خیر و در راستای آبادی ملائکه هستند.

ملائکه نیرو هستند. نیروی جاذبه زمین ملائکه است. نیروی حرکت ستارگان ملائکه است. هر نیرویی که در راستای آبادی و خیر و نفع رسانی است ملائکه است و هر نیرویی که در راستای تخریب است شیطان است.

نیرویی که به انسان کمک می‌کند تا اینکه بر بیماری غلبه کند می‌شود ملائکه است.

می‌فرماید در خانه ای که در آن قرآن خوانده بشود ملائکه حاضر می‌شوند. اگر نفع نداشته باشند و کمک انسان نکنند حضور آن ها معنا ندارد.

بنابراین خاصیت ملائکه این است که بیماری را برطرف می‌کنند.

در قرآن نیرویی مخفی وجود دارد

قرآن نوری دارد که قابل رویت برای ما نیست اما اهل آسمان این نور را می‌بینند. موج و فرکانس و قوتی دارد اما برای ما قابل درک نیست. همه موجودات حقیقتشان موجی است ولی اندازه موج و فرکانس آن ها فرق می‌کند.

مثلا سنگ کلیه با اشعه نابود می‌شود. معنایش این است که سنگ از سنخ نور است به همین جهت توسط اشعه نابود می‌شود.

خداوند زمانی که بخواهد چیزی خلق کند می‌فرماید باش و آن چیز خلق می‌شود:

﴿ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‌﴾[5]

«قول» امواج است. حقیقت هستی همین فرکانس و موج است.

روایت دیگری از حضرت علی (ع) می‌فرماید:

تَكَلَّمَ‌ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ‌ نُوراً، ثُمَّ خَلَقَ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ مُحَمَّداً ص وَ خَلَقَنِي وَ ذُرِّيَّتِي[6] یعنی خداوند تکلم کرد کلمه ای را که نور گشت و از آن نور محمد (ص) و من و ذریه من خلق گشتیم.

حقیقت هستی نوری و موجی است. ملائکه هم نوری هستند روی بدن انسان تاثیر دارند و عرض شد که نیروهای خیری هستند.

روایتی داریم می‌فرماید که قرآن هم نور است و چون نور است در بدن انسان که حقیقت آن هم نوری است تاثیر دارد:

نوّروا بيوتكم‌ بتلاوة القرآن! .. فإنّ البيت اذا كثر فيه تلاوة القرآن، كثر خيره، و أمتع أهله، و أضاء لأهل السماء كما تضي‌ء نجوم السماء لاهل الدنيا[7]

یعنی خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید زیرا خانه هنگامی که تلاوت قرآن در آن زیاد بشود خیر آن زیاد می‌شود و اهل آن بهره مند می‌شوند و نور افشانی می‌کند برای اهل آسمان همانطور که ستاره های آسمان برای اهل زمین نور افشانی می‌کند.

پس قرآن نور دارد و این نور در بدن انسان اثر می‌گذارد چون بدن انسان از سنخ نور است.

روایت دیگری از امام صادق(ع) می‌فرماید:

إِنَ‌ الْبَيْتَ‌ إِذَا كَانَ‌ فِيهِ‌ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ يَتْلُو الْقُرْآنَ يَتَرَاءَاهُ أَهْلُ السَّمَاءِ كَمَا يَتَرَاءَى أَهْلُ الدُّنْيَا الْكَوْكَبَ الدُّرِّيَّ فِي السَّمَاء[8] یعنی خانه ای که در آن مرد مسلمان تلاوت می‌کند اهل آسمان او را می‌بینند همانطور که اهل زمین ستاره های آسمان را می‌بینند.

موید این نکته که اثر نوری قرآن روی بدن انسان تاثیر دارد این روایت است:

مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌ‌ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِه[9] یعنی کسی که قرآن بخواند درحالیکه جوان است قرآن با گوشت و خون او مخلوط می‌شود.

پس فرکانس ها و نوریت قرآن با بدن انسان سنخیت دارد.

 

درمان با سوره حمد(فاتحه الکتاب)

مهمترین سوره است و در مقابل قرآن قرار داده شده است:

﴿ وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني‌ وَ الْقُرْآنَ الْعَظيم‌﴾[10] یعنی ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم داديم‌.

در این آیه حمد در مقابل قرآن قرار داده شده است. این سوره فقط به پیامبر(ص) به صورت اختصاصی داده شده است. فقط به حضرت سلیمان یک آیه از این سوره که بسم الله الرحمن الرحیم باشد داده شد.

حضرت امیر(ع) می‌فرماید:

وَ إِنَ‌ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آيَةٌ مِنْ‌ فَاتِحَةِ الْكِتَابِ‌، وَ هِيَ سَبْعُ آيَاتٍ تَمَامُهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم [قَالَ‌]: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِي: يَا مُحَمَّدُ «وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ» فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ [عَلَيَ‌] بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ، وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ وَ إِنَّ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ أَشْرَفُ‌ مَا فِي كُنُوزِ الْعَرْشِ.

وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّ بِهَا مُحَمَّداً ص وَ شَرَّفَهُ [بِهَا] وَ لَمْ يُشْرِكْ مَعَهُ فِيهَا أَحَداً مِنْ أَنْبِيَائِهِ مَا خَلَا سُلَيْمَانَ ع فَإِنَّهُ أَعْطَاهُ مِنْهَا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» أَ لَا تَرَى أَنَّهُ يَحْكِي عَنْ بِلْقِيسَ حِينَ قَالَتْ:

«إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» أَلَا فَمَنْ قَرَأَهَا مُعْتَقِداً لِمُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ، مُنْقَاداً لِأَمْرِهِمْ، مُؤْمِناً بِظَاهِرِهِمْ وَ بَاطِنِهِمْ، أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُلِّ حَرْفٍ مِنْهَا حَسَنَةً، كُلُّ حَسَنَةٍ مِنْهَا أَفْضَلُ لَهُ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا- مِنْ أَصْنَافِ أَمْوَالِهَا وَ خَيْرَاتِهَا وَ مَنِ اسْتَمَعَ قَارِئاً يَقْرَؤُهَا- كَانَ لَهُ قَدْرُ ثُلُثِ مَا لِلْقَارِئِ، فَلْيَسْتَكْثِرْ أَحَدُكُمْ مِنْ هَذَا الْخَيْرِ الْمُعْرَضِ لَكُمْ، فَإِنَّهُ غَنِيمَةٌ لَا يَذْهَبَنَّ أَوَانُهُ، فَتَبْقَى فِي قُلُوبِكُمُ الْحَسْرَة‌[11]

یعنی بسم الله الرحمن الرحیم یک آیه از سوره حمد است و تمام کننده هفت آیه بسم الله الرحمن الرحیم است از رسول خدا شنیدم که خدا به من فرمود یا محمد همانا به تو سبع مثانی و قرآن عظیم دادیم پس من را در امتنان به این سوره متفرد ساخت و آن را مقابل قرآن قرار داد و همانا سوره حمد شریف ترین است از آنچه در گنجینه های الاهی وجود دارد. و همانا خداوند حضرت محمد را به سوره حمد اختصاص داد و او را به این سوره شرافت داد و هیچ یک از انبیاء را در این خصوصیت با او شریک نساخت غیر از حضرت سلیمان زیرا آیه اول سوره حمد را به او نیز داد نمی‌بینی که از بلقیس حکایت شده است که همانا به سوی من کتاب کریمی فرستاده شده است که از سلیمان است و در آن نوشته است بسم الله الرحمن الرحیم.

آگاه باشید که هرکس سوره حمد را بخواند و معتقد باشد به دوستی با محمد و آل طیبینش درحالیکه فرمانپذیر آن ها است و به ظاهر و باطن آن ها ایمان دارد خداوند در برابر هر حرفی از آن سوره حسنه ای می دهد که هر حسنه بهتر است از دنیا و آنچه در آن است از گوناگونی مال و خیرات و کسی که بشنود آن سوره را به اندازه یک سوم شخص قاری بهره می‌برد.

پس هر کس از شما سوره حمد را زیاد بخواند، این خیری که به شما عرضه شده است زیرا غنیمتی است که فوائد و سودهای آن از بین نمی‌رود تا حسرتی در دل شما نماند.

روایات متعددی در زمینه درمان بودن سوره حمد وجود دارد. روایتی را طبرسی نقل می‌کند:

أَلَا أُعَلِّمُكَ‌ أَفْضَلَ‌ سُورَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ؟ قَالَ: بَلَى عَلِّمْنِيهَا، فَعَلَّمَهُ الْحَمْدَ، ثُمَّ قَالَ: هِيَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ، وَ السَّامُ الْمَوْتُ[12]

یعنی پیامبر به جابر فرمود آیا به تو بیاموزم بهترین سوره ای که خداوند در کتابش نازل فرمود عرض کرد بله پس به او سوره حمد را آموخت سپس فرمود سوره حمد شفاء از هر بیماری است مگر سام و آن مرگ است.

بنابراین سوره حمد درمان همه بیماری ها است.

روایت دیگری را کلینی از امام باقر(ع) نقل می‌کند:

مَنْ‌ لَمْ‌ يُبْرِئْهُ‌ الْحَمْدُ لَمْ يُبْرِئْهُ شَيْ‌ء[13] یعنی کسی که سوره حمد او را خوب نکند چیزی او را خوب نمی‌کند.

یعنی سوره حمد بالاترین و مهمترین و قوی ترین دارو و درمان است. کسی که قوی ترین دارو او را خوب نکند داروهای دیگر او را درمان نمی‌کنند.

این روایت به چند شکل نقل شده است. روایت طبرسی در مجمع البیان شاید مرسله باشد اما در کافی سند معتبری دارد. در سند آن محمد بن یحیی عطار است که از ثقات و بسیار ثقه است. احمد بن محمد بن عیسی نیز از بزرگان است.

در محمد بن سنان و سلمه بن محرز اختلافی وجود دارد. توثیق سلمه را بعضی قبول ندارند زیرا او در کتب رجال توثیق نشده است و تنها چیزی درباره او این است که ابن عمیر و جمیل بن دراج و ابن ابی عمیر از او نقل کرده اند.

قانونی در رجال داریم که روایات مرسله از ابن ابی عمیر معتبر است زیرا او فقط از ثقه نقل می‌کند. حالا که ابن ابی عمیر از سلمه نقل کرده است به طریق اولی سلمه معتبر است. زیرا وقتی مراسیل او معتبر است مسانید او به طریق اولی معتبر است. سلمه کمتر از رجل نیست بنابراین حتما سلمه موثق است چون مشهور است که ابن ابی عمیر از ثقه نقل می‌کند.

محمد بن سنان را به غلو رمی کرده اند.

داستانی در سهل بن زیاد آدمی است که سعد بن عبدالله (یکی از علماء قم) نمی‌دانم روی چه حساب و روی چه رقابتی او را تایید نکرد و گفت سهل بن زیاد غالی است. اما زمانیکه محمد بن سنان فوت شد همین سعد پای برهنه در تشییع جنازه او حاضر شد.

قمی ها تمامی بغدادی ها را رمی به غلو می‌کنند. نمی‌شود این اتهام به غلو را روی عدم توثیق قرار داد. شاید برای محمد بن سنان نیز چنین داستانی باشد.

به اعتقاد بنده افرادی که به غلو متهم هستند معتبر هستند.

اگر کسی باز هم بگوید سند این روایت معتبر نیست، روایت دیگری داریم که سند آن معتبر است:

لَوْ قَرَأْتُ‌ الْحَمْدُ عَلَى مَيِّتٍ سَبْعِينَ مَرَّةً فَرُدَّتْ فِيهِ الرُّوحُ مَا كَانَ ذَلِكَ بِعَجَب[14] یعنی اگر سوره حمد بر مرده هفتاد مرتبه خوانده بشود سپس روح به بدن میت برگشت اتفاق عجیبی نیست.

امام راهی برای زنده کردن مرده ها نشان می‌دهد. ما این مسئله را جدی نگرفتیم و باور نکردیم با اینکه روایات آن متعدد و معتبر است.

مفاد این روایت این است که هفتاد مرتبه خواندن سوره حمد مرده را زنده می‌کند.

ما اینگونه طبی داریم که مرده را زنده می‌کند اما اهمیت نمی‌دهیم. جای کار دارد چون روایات آن متعدد و معتبر است.

روایتی هم خواندیم که سوره حمد همه بمیاری ها غیر از مرگ را درمان می‌کند. از این روایت استفاده می‌شود که مرگ را هم درمان می‌کند.

مشکل در اعتقاد ما است. مشکل در روایت نیست بلکه اعتقادات و باورهای ما ضعیف شده است والا صحبت امام صادق(ع) شوخی نیست.

اگر مکانیزم زنده شدن مرده توسط صورت حمد را به دست بیاوریم بعید نیست که این کار انجام بشود. بشر برای این کار سراغ کروموزم ها رفته است اما راهش آن نیست بلکه راه زنده کردن مرده سوره حمد و مثلا زدن دم گاو به مرده است.

شاید کسی تا به حال هفتاد مرتبه سوره حمد نخوانده است.

سوال: خانمی در اطراف ناف خود احساس درد شدیدی دارد و روی پهلو نمی‌تواند بخوابد. سونوگرافی معلوم کرده است که طحال فرعی دارد و توده ای شبیه طحال که نوشته شده است به قطر 15 میل دیده شده است. دکترها گفته اند فقط با عمل جراحی خارج می‌شود.

جواب: برای درمان توده طحال دارویی داریم به نام داروی طحال که ورم طحال را درمان می‌کند. اگر طحال بزرگ تر از حالت عادی باشد آن را درمان می‌کند و البته عرض شد درمان کل ورم ها داروی ثفا و داروی پیامبر و طریفل و سنای مکی و قرص سبز است که انشاءالله خوب می‌شود.

سوال: درمان افرادی که «پولیک» بینی دارند چیست؟

جواب: درمان گوشت اضافی این است که در بینی قطره مرزنجوش جامع در بینی بریزند یا خود آب مرزنجوش جامع را به تنهایی بریزند خیلی موثر است.

سوال: نوزادی که بعد از تولد مبتلی به بیماری «فولی کول» معده شده است و شب ها خواب ندارد. درمان آن چیست؟

جواب: درمان آن تباشیر هندی است ولی باید دید که محل فولی کول کجاست تا با حمال آن استفاده بشود. مثلا گاهی فولی کول در تخم دان وجود دارد که درمان آن نشستن در آب پز تباشیر با اذخر یا خوردن تباشیر با آب شاهی است.

سوال: درمان کمر درد گودی کمر چیست؟

جواب: گودی کمر معلول دو چیز است یکی ضعف استخوان ها و دیگری ضعف عضلات کمر است که قدرت راست نگه داشتن کمر را ندارند.

درمان این حالت استفاده از استخوان ساز است که ستون فقرات را محکم می‌کند و دیگری درمان عضله ها است که داروی ابن مسعود و داروی «لَبنا عسل» و استفاده از ماساژور و ماساژ و خوابیدن روی زمین سخت و ماساژ دادن آن است. ماساژ باعث می‌شود خون در کمر حرکت کند و با حرکت خون در کمر عضلات کمر تقویت می‌شود و کمر راست نگه داشته می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo