< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

94/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: داروی سیاتیک – سؤر مومن – آب جوش – آب ولرم – آب گوگردی

داروی سیاتیک

در راستای معرفی یک داروی اسلامی امشب داروی سیاتیک گفته می‌شود.

در مورد داروی سیاتیک یک ترکیبی از یک سری گیاهان است.

اسارون: پنج مثقال

حب البلسان: پنج مثقال

هندوانه ابوجهل: دو مثقال

کرفس: سه مثقال (از خود کرفس خشک شده یا تخم کرفس استفاده می‌شود)

سداب: سه مثقال

اوشق: سه مثقال (وشق یا کَنگَل هم گفته به آن گفته می‌شود صمغ آن مورد استفاده است)

تخم خردل: شش مثقال

گل ختمی نارنجی رنگ: چهار مثقال

 

اسارون یا اساروون: چوبی است که گره های متعدد و پشت سرهم دارد. نشانه مشخص آن همین گره ها و زائده ها است. گیاه خوبی است که در بیماری طحال و کبد و فتخ مورد استفاده واقع می‌شود.

بلسان: دو جور بلسان است. یکی حب البلسان یعنی تخم بلسان و دیگری عود البلسان یعنی چوب بلسان که هر دو در روایت وارد شده است. حب البلسان قوی تر است و داروی خیلی از بیماری ها و مشکلات است. اگر حب البلسان در دست رس نبود باید از عود البلسان استفاده بشود.

طرز تهیه: آسیاب و الک بشوند و عسل به اندازه مجموع اضافه شود و ماده ای خمیری تهیه شود.

دستور مصرف: اندازه یک فندق موقع لزوم یعنی زمانیکه درد شروع شود مصرف کنند. بهترین موقع مصرف آن صبح ناشتا است.

درمان اصلی سیاتیک

اصل درمان برای درد سیاتیک بستن و چسباندن ناخن های دست و پای خود بیمار به شکل نامنظم در محل درد است. و به مدت دو روز صبر کند. در این دو روز برای ساکت شدن درد آن از داروی سیاتیک استفاده کنند.

حجامت خاص برای سیاتیک

حجامت برای سیاتیک فایده ندارد البته در مرحله سخت تر سیاتیک، از باسن تا مچ پا با یک پارچه محکم و با فشار بسته می‌شود و مچ پا تیغ زده می‌شود و خون سیاهی خارج می‌شود و درمان سیاتیک است.

سور مومن

سؤر یعنی باقی مانده آبی که مومن از آن خورده است. این مسئله شاید به مذاق بعضی خوش نیاید.

ظروف یکبار مصرف و شیوع استفاده از آن ها نشان از این حقیقت است که امروزه بشر دوست دارد که برای خود لیوان و ظرف مستقل داشته باشد. حتی بشر در زمان پیامبر (ص) نیز این مسئله را قبول نمی‌کرد.

به همین جهت اگر شخصی سور مومن را استفاده کند حتی در زمان های قدیم که مسائل بهداشتی امروز را نداشته‌اند تواضع محسوب می‌شود.

اما پیامبر (ص) و ائمه (ع) این مسئله را تبلیغ می‌کردند. و رعایت کردن این مسائل ضروری است هرچند به مذاق ما نمی‌آید و معروف است که سور مومن شفاء است.

اعتقاد ما این است که منظور از مومن شیعه است.

روایتی داریم از پیامبر (ص):

مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ يَشْرَبَ الرَّجُلُ مِنْ‌ سُؤْرِ أَخِيهِ‌ الْمُؤْمِن[1] یعنی اگر انسان از باقی مانده آبی که مومن از آن نوشیده است، بنوشد؛ از تواضع او است.

این روایت نشان می‌دهد که این مسئله در آن زمان ها هم حل نشده بوده است و در آن زمان هم استقلال در ظرف بوده است و کسی خوردن از سور شخص دیگر را مناسب شان خود نمی‌دانست.

به همین جهت پیامبر می‌فرماید این کار از تواضع است. عرب های آن زمان یقینا اهل تکبر بوده‌اند به طوری که نقل می‌کنند کسی خاری در پای او رفته بود. حاضر نشد آن را دربیاورد تا اینکه مرد.

اگر می‌بینیم عرب های امروزی در عراق، «سور» همدیگر را می‌خورند به خاطر این روایات است.

روایات متعددی داریم که سور مومن شفاء است.

یک روایت دیگری از حضرت امیر (ع) در حدیث اربعماه داریم:

سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ‌ شِفَاء[2] یعنی سور مومن شفاء است.

روایت دیگری هم داریم:

مَنْ شَرِبَ مِنْ‌ سُؤْرِ أَخِيهِ‌ الْمُؤْمِنِ‌ تَبَرُّكاً بِهِ خَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ مَلَكَانِ يَسْتَغْفِرَانِ لَهُ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَة[3] یعنی کسی که از سور برادر مومن خود بنوشد به قصد تبرک خداوند فرشته ای خلق می‌کند بین این دو نفر که استغفار می‌کند برای هر دو تا روز قیامت.

چقدر پیامبر بر خوردن از سور مومن تشویق و تاکید می‌کردند. گاهی می‌فرماید از تواضع است و گاهی می‌فرماید ثواب زیاد دارد و گاهی هم می‌فرماید ملکی خلق می‌شود تا برای آن ها طلب مغفرت کند.

فقط در مورد جذامی می‌فرماید از او دور باشید. یک متر و نیم، دو متر از او فاصله بگیرید چه رسد به اینکه از سور او استفاده کنید. و از روایات استفاده می‌شود که نباید غذای او را خورد.

شاید از روایاتی که می‌فرماید سور مومن شفاء است استفاده کنیم که سور مومن عمومیت در شفاء دارد. اما از پیامبر (ص) روایتی داریم که درمان بودن «سور مومن»، به هفتاد بیماری محدود شده است:

فِي سُؤْرِ الْمُؤْمِنِ‌ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاء[4] یعنی در سور مومن شفاء از هفتاد بیماری است.

این روایت می‌فرماید در سور مومن شفاء است یعنی خود آب شفاء نیست اما یک چیزی در این آب وجود دارد که شفاء است.

روایت معتبری داریم:

فِي سُؤْرِ الْمُؤْمِنِ‌ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاء[5] در سور مومن شفاء از هفتاد بیماری است.

از روایات قانون کلی استفاده می‌شود که مراد از هفتاد بیماری، بیماری های میکروبی است که همراه با تب است.

شاید از این روایت استفاده بشود که مقاومت بدن در مقابل میکروب بیشتر بشود.

مکانیزم درمان بودن باقی مانده آب مومن

مکانیزم آن شاید این باشد: شخصی که آب می‌نوشد اندکی از میکروب های بدن و دور لب او به آب می‌رود و هنگامی که شخص دیگر آن آب را مصرف می‌کند آن باکتری ها داخل بدن او می‌شوند و چون اندازه میکروب اندک است، بدن توانایی سرکوب کردن آن میکروب ها را دارد و در برابر آن میکروب ورزیده می‌شود. بعد از مدتی بدن با تمام میکروب ها آشنا می‌شود.

واکسن امروزی این است که باکتری را می‌کشند و ضعیف می‌کنند و وارد بدن می‌کنند و بدن با از بین بردن میکروب های نیمه جان برای دفع این سنخ میکروب ورزیده می‌شود. مثلا واکسن حصبه، فلج کودکان و مانند آن اینگونه است.

در «سور مومن» چیزی وسیع تر از واکسن اتفاق می‌کند. چون در واکسن یک نوع میکروب وجود دارد اما ممکن است انسان از طریق سور با انواع بیماری ها مواجه شود و خیلی زود انسان قدرت دفع میکروب ها را پیدا می‌کند.

مردود بودن واکسیناسیون امروزی

واکسیناسیون مردود است. چون اولا اختصاص به یک نوع میکروب دارند و مشکلات خاص خود را دارند و واکسن ها چون از خارج می‌آیند معلوم نیست چه بلائی سر آن می‌آورند. فقط می‌بینیم که نازایی زیاد شده است یا سرطان شایع شده است یا ام اس زیاد شده است. این ها بخاطر همین داروها است. این ها با ما دوست نیستند.

93% کارخانه های دارویی برای صهیونیست ها است. خداوند شهادت می‌دهد:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُود﴾[6] یعنی حتما یهود را سخت ترین دشمن مومنان خواهی یافت.

یهود دشمن عربستان یا مصر نیستند بلکه دشمن مومنین هستند. چه انتظاری از دشمن داریم؟ تا کی می‌خواهیم طب کفار حاکم باشد؟

بنابراین مسئله سور مومن نیاز به تبلیغ دارد. امروزه طب جدید به این نتیجه رسیدند که سرماخوردگی را نباید درمان کرد. مشکل این است که ما روایات این مسئله را نگاه هم نکردیم.

مسئله سور اختصاص به آب ندارد آب و غذا هردو را شامل می‌شود ولی بیشتر روی آب تاکید شده است.

آب جوش

آیا آب جوش برای بدن خوب است یا نه؟ روایات ما با هم اختلاف دارند. روایتی از پیامبر (ص) داریم:

أَنَّهُ نَهَى عَنْ شُرْبِ‌ الْحَمِيم[7] یعنی پیامبر(ص) از نوشیدن آب خیلی گرم یعنی آب جوش نهی کردند.

روایت دیگری باز هم از پیامبر(ص) است:

الْمَاءُ الْمَغْلِيُ‌ يَنْفَعُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ لَا يَضُرُّ مِنْ شَيْ‌ء[8] یعنی آب جوشیده برای همه بیماری ها خوب است و هیچ ضرری هم ندارد.

البته درباره آب جوش شاید روایات دیگری هم داریم:

السُّكَّرُ يَنْفَعُ‌ مِنْ‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ كَذَلِكَ الْمَاءُ الْمَغْلِي[9] یعنی شکر برای همه چیز مفید است و همچنین است آب جوش.

اگر در کشورهای اسلامی آب جوش مصرف می‌کنند برای همین روایات است و اگر چای هم مصرف می‌کنند بخاطر آب جوش آن است. حالا یک چیزی به نام چای به آن اضافه کردند.

دو مشکل وجود دارد یکی مشکل چای خارجی و دیگری «شکر چغندر قند» که هر دو ضرر دارد.

جمع بین روایات آب جوش

می‌شود بین دو روایت جمع کرد: آب داغ تا وقتی داغ است خوب نیست و آب جوشی که سرد شده است نافع است. بنابراین آب جوش خوب است زمانی که سرد شده باشد. این همان آب فاتر است که روایت آن را خواهیم خواند.

«حمیم» در کتب لغت به معنای نهایت داغی است.

ما روایات را سر بسته بحث می‌کنیم فقط می‌گوییم آب نیسان و آب فاتر و آب زمزم مثلا خوب است ولی اگر دقیق روی آن ها کار بشود شاید معلوم شود که درمان سخت ترین بیماری ها هم می‌باشد. شاید ممکن است که با روش خاصی استفاده بشود. فوائد و آثار این داروهای اسلامی آرام آرام کشف می‌شود.

ما جرقه طب اسلامی را زدیم و الا اگر روی این مسائل تحقیق شود و وارد مباحث عملی بشود حداقل 20 جلد کتاب می‌شود.

عرض کردم روایات ناخن درمانی که دو صفحه است را یک دانشمند پروفسور در یک جلد شرح کرده است.

آب ولرم

کلینی با سند خودش از امام صادق(ع) نقل می‌کند:

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَفْطَرَ بَدَأَ بِحَلْوَاءَ يُفْطِرُ عَلَيْهَا فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَسُكَّرَةٍ أَوْ تَمَرَاتٍ فَإِذَا أَعْوَزَ ذَلِكَ كُلُّهُ‌ فَمَاءٍ فَاتِرٍ وَ كَانَ يَقُولُ يُنَقِّي الْمَعِدَةَ وَ الْكَبِدَ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ الْفَمَ وَ يُقَوِّي الْأَضْرَاسَ وَ يُقَوِّي الْحَدَقَ وَ يَجْلُو النَّاظِرَ وَ يَغْسِلُ الذُّنُوبَ غَسْلًا وَ يُسَكِّنُ الْعُرُوقَ الْهَائِجَةَ وَ الْمِرَّةَ الْغَالِبَةَ وَ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ يُطْفِئُ الْحَرَارَةَ عَنِ الْمَعِدَةِ وَ يَذْهَبُ بِالصُّدَاع[10] یعنی رسول خدا (ص) هنگامی که افطار می‌کرد ابتداء به حلوا می‌فرمود اگر پیدا نمی‌شد با یک شیرینی یا قند یا چند خرما اگر آن ها نبود با آب ولرم افطار می‌فرمود و می‌فرمود معده و کبد را پاک سازی می‌کند و بوی بدن و دهان را خوش می‌کند و دندان ها را تقویت می‌کند و چشم ها را تقویت می‌کند و بینایی را جلا می‌دهد و گناهان را می‌شوید شستنی و ژن های جهش یافته را تسکین می‌دهد و مره(صفراء و سوداء) را تسکین می‌دهد و بلغم را قطع می‌کند و گرمی معده را خاموش می‌کند و میگرن را برطرف می‌کند.

این همه خاصیت و فائده فقط برای یک «آب ولرم» ساده است. روایت را کلینی نقل کرده است. کافی بهترین کتاب شیعه است. هرچند یک روایت است ولی با سند آمده است.

افطار شاید شامل فطور هم بشود. یعنی بعد از مدت زمانی نخوردن که شامل صبحانه هم می‌شود. بنابراین مسلمانان که صبح آب جوش مصرف می‌کنند به خاطر همین روایات است.

آب گرم(گوگردی)

آب هایی که امروزه درمان با آن شایع است. آیا درمان و داروی بیماری های پوستی و کمر درد و پا درد می‌باشد؟

روایات ما استفاده می‌شود که این کار درست نیست و شاید صلاح نباشد.

روایتی از پیامبر (ص) داریم:

إِنَّ النَّبِيَّ ص نَهَى‌ أَنْ‌ يُسْتَشْفَى‌ بِالْحَمَّاتِ الَّتِي تُوجَدُ فِي الْجِبَال[11] یعنی همانا پیامبر(ص) نهی کردند از درمان کردن با آب های گرمی که در کوه ها وجود دارد.

نوعا این آب های گرم در مناطق کوهستانی وجود دارد.

روایتی دیگر از امام صادق(ع):

نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الِاسْتِشْفَاءِ بِالْحُمَّيَاتِ‌ وَ هِيَ الْعُيُونُ الْحَارَّةُ الَّتِي تَكُونُ فِي الْجِبَالِ الَّتِي تُوجَدُ فِيهَا رَائِحَةُ الْكِبْرِيتِ وَ قِيلَ إِنَّهَا مِنْ فَيْحِ جَهَنَّم[12] یعنی پیامبر از درمان کردن با آب های گرم نهی فرمود و آن چشمه های آب گرم است که در کوه ها قرار دارند و در آن ها بوی گوگرد دارد و گفته شده است که از سر ریز جهنم است.

روایت نسبت به شرب یا نوع دیگر از درمان اطلاق دارد.

روایت دیگری تفصیل دارد و علت نهی را هم بیان می‌کند:

مَرَرْتُ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع وَ هُمَا فِي‌ الْفُرَاتِ‌ مُسْتَنْقِعَيْنِ فِي إِزَارِهِمَا فَقَالا إِنَّ لِلْمَاءِ سُكَّاناً كَسُكَّانِ الْأَرْضِ ثُمَّ قَالا أَيْنَ تَذْهَبُ فَقُلْتُ إِلَى هَذَا الْمَاءِ قَالا وَ مَا هَذَا الْمَاءِ قُلْتُ مَاءٍ يَشْرَبُ فِي هَذَا الْحَيْرِ يَخِفُّ لَهُ الْجَسَدُ وَ يُخْرِجُ الْحَرَّ وَ يُسْهِلُ الْبَطْنَ هَذَا الْمَاءُ لَهُ سِرٌّ فَقَالا مَا نَحْسَبُ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا قَدْ لَعَنَهُ شِفَاءٌ فَقُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ فَقَالا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا آسَفَهُ قَوْمُ نُوحٍ فَتَحَ السَّمَاءَ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ فاسْتَعْصَتْ عَلَيْهِ عُيُونٌ مِنْهَا فَلَعَنَهَا فَجَعَلَهَا مِلْحاً أُجَاجاً[13] یعنی از حسن و حسین علیهما السلام گذر کردم درحالیکه داخل رود فرات با یک لنگ بودند. عرض کردم ای پسران رسول خدا خدا بر شما درود فرستد این پارچه ها را خراب کردید. فرمودند ای ابا سعید خراب شدن پارچه برای ما از خراب شدن دین بهتر است. آب هم ساکن دارد همانطور که زمین اهل دارد. فرمودند کجا می‌روی؟ عرض کردم می‌خواهم برم به آب فرمودند کدام آب؟ عرض کردم از آب تلخ بخورم بخاطر بیماری که دارم انتظار دارم بدنم سبک شود و شکم من کار بیفتد. فرمودند گمان نمی‌کنیم خداوند چیزی که نفرین کرده است را شفاء قرار بدهد عرض کردم چرا؟ فرمودند خداوند وقتی بر قوم نوح غضب ناک شد درهای آسمان را باز کرد و بارانی از آسمان نازل کرد و به زمین هم وحی کرد بجوشد یک چشمه هایی امر الاهی را معصیت کردند و خداوند چشمه ها را نفرین کرد و تلخ و شور قرار داد.

البته این روایت شاید شامل چشمه های گوگردی نیست شاید هم شامل آن ها هم باشد. چون حسنین در فرات بودند و آن منطقه از عراق کوه ندارد کوه در شمال عراق و در طرف دجله است. عرض شد که چشمه های آب گرم در کوه ها هستند. ولی احتمال دارد که شامل آب های گرم کوهستان هم بشود.

رود فرات گلی است و چیزی داخل آن معلوم نیست. اما حسنین(ع) خود را می‌پوشاندند. بشر هنوز به این مسئله نرسیده است که چطور آب همانند زمین اهل دارد عاقل هم هست و می‌بین و درک می‌کند؟

سبب نهی از این آب ها نفرین شدن آن ها می‌باشد.

این روایت اختصاص به شرب دارد ولی روایات قبلی مطلق است.

روایت دیگری داریم دال بر تعدد و فرق میان آب گوگردی و آب تلخ است که در سند آن سهل بن زیاد آدمی است.

اعتقاد من درباره سهل بن زیاد این است که موثق است. علماء می‌فرمایند: «الامر فی سَهل سهلٌ» یعنی امر در سهل بن زیاد و توثیق او آسان است. سهل بن زیاد انسان بزرگی بوده است. یکی از علماء قم او را تضعیف کرد و بعد وقتی سهل بن زیاد مرحوم شد، پشیمان شد و در تشییع جنازه او حاضر شد.

إِنَّ نُوحاً ع لَمَّا كَانَ فِي‌ أَيَّامِ‌ الطُّوفَانِ‌ دَعَا الْمِيَاهَ كُلَّهَا فَأَجَابَتْهُ إِلَّا مَاءَ الْكِبْرِيتِ وَ الْمَاءَ الْمُرَّ فَلَعَنَهُمَا[14] یعنی حضرت نوح در روزهای طوفان تمامی آب ها را دعوت کرد که بجوشند مگر آب کبریت و آب تلخ که آن دو را لعنت کرد.

معلوم می‌شود که یک آب گوگردی داریم و یک آب تلخ که با هم فرق دارند.

این روایت دلالت دارد که حضرت نوح آب ها را لعن کرده است.

شاید کسی بگوید که خوردن آن ها نهی شده است چرا که درمان منصرف به خوردن دارو است. بنابراین روایتی که می‌گوید درمان نیست ذهن به سمت خوردن این ها می‌رود. چنانکه در روایتی آمده بود که فرد برای خوردن آن آب ها نهی شده بود.

اما بنده معتقدم کل انواع استشفاء و درمان با آب گرم گوگردی را شامل می‌شود و نهی تمام موارد آن را دربر می‌گیرد.

سوال: خانم باردار هشت ماه گذشته است و قرص آهن مصرف نکرده است. تشخیص ماما این بوده است که ذخیره آهن بسیار پایین است و نیاز به تزریق آمپول خونساز است. نظرتان چیست؟

جواب: ما دو دارو داریم: قرص خون برای زیاد کردن خون و خونساز برای ذخیره آهن خیلی مناسب است. درمان کمبود آهن استفاده از خونساز است. شایدهم مصرف کردن تره در این زمینه موثر باشد.

سوال: درمان گرفتگی عضلات چیست؟

جواب: مربوط می‌شود به غلظت خون است و درمان آن داروی صاف کننده خون است و استفاده از داروی تقویت عصب هم چون شل کننده عصب است توصیه می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo