< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

95/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث داغ کردن – تنقیه(درمان از راه مقعد)

صحبت راجع به داغ کردن بود. عرض شد که درمان بیماری‌های صعب العلاج و کهنه است. برای بیماری‌هایی که کهنه شده و هیچ درمانی ندارند داغ کردن درمان خوب و مناسبی است.

بنده خودم دیدم در برخی کشورهای عربی بیماری سخت و لاعلاج را با داغ کردن درمان می‌کنند. دیدم افرادی راکه مشکل کبد یا تومور مغزی دارد و مثلا پای او را داغ می‌کنند و او خوب می‌شود. اما امروزه اینجا کسی فن اینکار را ندارد و حتی شناختی وجود ندارد. بالاخره باید دانش آن را بیاوریم وما دنبال آن هستیم. برای بیماری‌های متعددی بخصوص برای میوپاتی، ام اس، ای ال اس و سرطان ها مفید است.

کیفیت داغ کردن

داغ کردن به این شکل است که یک میله آهنی را داغ می‌کنند و جائی را که می‌خواهند، داغ می‌کند. خلاصه فن آن را باید یاد گرفت.

روایتی از کلینی می‌فرماید:

قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي‌ رَجُلٌ‌ مِنَ‌ الْعَرَبِ‌ وَ لِيَ بِالطِّبِّ بَصَرٌ وَ طِبِّي طِبٌّ عَرَبِيٌّ وَ لَسْتُ آخُذُ عَلَيْهِ صَفَداً فَقَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ إِنَّا نَبُطُّ الْجُرْحَ‌ وَ نَكْوِي بِالنَّارِ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ وَ نَسْقِي هَذِهِ السُّمُومَ الْأَسْمَحِيقُونَ وَ الْغَارِيقُونَ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ إِنَّهُ رُبَّمَا مَاتَ قَالَ وَ إِنْ مَاتَ قُلْتُ نَسْقِي عَلَيْهِ النَّبِيذَ قَالَ لَيْسَ فِي حَرَامٍ شِفَاءٌ[1] یعنی به امام صادق ع عرض کردم که مردی از عرب هستم و اطلاعاتی از طب عربی دارم و برای درمان پول نمی‌گیرم امام فرمود اشکالی ندارد عرض کردم زخم ایجاد می‌کنیم و با آتش داغ می‌کنیم فرمود اشکالی ندارد عرض کردم از زهرهای اسمحیقون و غاریقون به بیماران می‌دهیم امام ع فرمود اشکالی ندارد. عرض کردم چه بسا بیمار بمیرد فرمود هرچند بمیرد. عرض کردم خمر و نبیذ هم می‌دهیم فرمود در حرام شفاء وجود ندارد.

بنابراین با تایید امام اسمحیقون و غاریقون می‌شوند داروی اسلامی بخصوص غاریقون چون کسانی که بچه ندارند و در عین حال شیر دارند یا بچه را از شیر می‌گیرند اما باز شیر دارند مفید است و ترشح شیر را کم می‌کند. فوائد دیگری هم دارد مانند درمان ورم ها، توده ها و خیلی از بیمارها که با غاریقون صورت می‌گیرد. اما اسمحیقون دقیقا مشخص نیست که چیست.

پس هرچه خواندیم بر نهی و مذمت داغ کردن بود اما این روایت می‌فرماید اشکال ندارد. بنابراین داغ کردنی که چهره انسان را خراب می‌کند و داغ کردنی که احتمال مرگ در آن وجود دارد نهی دارد.

ایجاد کردن زخم برای درمان با جراحی متفاوت است مثلا عفونت را می‌برند یا جائیکه سیاه شده است را می‌برند نه اینکه عمل بیشتری انجام بدهند. روایت دیگری از ابن بسطام است:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع هَلْ‌ يُعَالَجُ‌ بِالْكَيِ‌؟ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ فِي الدَّوَاءِ بَرَكَةً وَ شِفَاءً وَ خَيْراً كَثِيراً وَ مَا عَلَى الرَّجُلِ أَنْ يَتَدَاوَى وَ إِنْ لَا بَأْسَ بِه[2] یعنی از امام باقر ع پرسیدم آیا با داغ کردن می‌توان درمان کرد فرمود بله همانا خداوند در دواء برکت و شفاء و خیر زیاد قرار داد و چه اشکالی دارد مرد خود را درمان کند و داغ کردن هم اشکال ندارد.

پس تاکید براین است که داغ کردن جائز و صلاحیت دارد و برکت وشفا خیر زیاد در آن است چون صحبت از داغ کردن است.

ولی بیشترِ روایات دلالت می‌کند که داغ کردن طب عربی است و شاید احتمال دارد که جزو طب اسلامی نباشد. هرچند ائمه برآن اقرار کردند اما کاری کردند که این درمان ها به مرور حذف بشوند مانند بردگی و بندگی که آن را به مرور از بین بردند.

البته در اسلام مشابه داغ کردن وجود دارد مثلا برای مشکل کبد به حجامت مچ پا مابین تاندوم پشت پا وبین کعب (محل مس پا در وضو) سفارش شده است. پس این محل ارتباط با کبد دارد. شاید داغ کردن این محل هم خوب باشد.

درمان با تنقیه(درمان از طریق مقعد)

تنقیه به معنای تخلیه و پاک سازی بدن است. عرب ها در زمان قدیم و قبل از اسلام شرائط سختی داشتند و غذای زیادی برای خوردن نداشتند علف‌هایی شبیه گندم و جو بود و به همین جهت همیشه مبتلا به یبوست بودند و شکم‌های آن‌ها خوب کار نمی‌کرد. در روایتی داریم:

كُنْتُمْ تُبَعِّرُونَ بَعَراً وَ أَنْتُمُ الْيَوْمَ‌ تَثْلِطُونَ ثَلْطاً فَأَتْبِعُوا الْمَاءَ بِالْأَحْجَار[3] بعر یعنی پشکل یعنی در گذشته مدفوع شما به شکل پشکل بود اما امروز شکم‌ها نرم شده و مدفوع می‌کنید پس بعد از استفاده از سنگ برای تمیز کردن خود از آب هم استفاده کنید.

قدیم اگر سنگ کافی بود حالا که شکم های شما نرم شده است خوب است که از آب هم استفاده کنید.

عرب در آن زمان‌ها همیشه متوسل به ملیِّن بودند و تنقیه هم وسیله ای برای کار کردن شکم بوده است. آب را وارد مقعد می‌کردند تا عمل تخلیه صورت بگیرد.

روایات متعددی داریم درباره طب عرب در روایتی می‌فرماید سه چیز درمان عرب‌ها است و در روایتی می‌فرماید پنج چیز است و روایتی می‌فرماید هفت چیز است. با این‌حال در بیشتر روایات تنقیه را ذکر می‌کند. ابن بسطام نقل می‌کند:

طِبُ‌ الْعَرَبِ‌ فِي ثَلَاثٍ شَرْطَةِ الْحِجَامَةِ وَ الْحُقْنَةِ وَ آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَي[4] یعنی طب عرب در سه چیز است تیغ حجامت و تنقیه و آخرین دواء کی است. روایت دیگری از امام صادق ع آمده است:

طِبُ‌ الْعَرَبِ‌ خَمْسَةٌ شَرْطَةُ الْحَجَّامِ وَ الْحُقْنَةُ وَ السُّعُوطُ وَ الْقَيْ‌ءُ وَ الْحَمَّامُ وَ آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَي[5] یعنی طب عرب در پنج چیز است تیغ حجامت و داروی مقعد و داروی بینی و استفراغ و حمام رفتن و آخرین دواء داغ کردن است.

به قدری حمام نمی‌رفتند که حمام رفتن برای آنها دارو بود.

روایت دیگری می‌فرماید:

طِبُ‌ الْعَرَبِ‌ فِي سَبْعَةٍ شَرْطَةِ الْحِجَامَةِ وَ الْحُقْنَةِ وَ الْحَمَّامِ وَ السُّعُوطِ وَ الْقَيْ‌ءِ وَ شَرْبَةِ عَسَلٍ وَ آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَيُّ وَ رُبَّمَا يُزَادُ فِيهِ النُّورَة[6] یعنی طب و درمان عرب در هفت چیز است حجامت، تنقیه، حمام، داروی بینی، استفراغ، نوشیدن عسل و آخرین درمان داغ کردن است و چه بسا به اینها نوره نیز اضافه بشود.

علت حصر طب عرب در چند مورد

چرا تعداد درمان‌ها در بین عرب به این چند مورد محصور شده است؟ یک احتمال این است که بگوییم درمان‌های دیگری داشته‌اند اما از طب‌های دیگر بود مانند طب هند و چین و یونان اما درمان مخصوص عرب فقط در این‌ موارد محصور است.

احتمال دوم این است که بگوییم عرب صحرا نشین بوده است به همین علت بدن های مقاوم داشته‌اند و به همین جهت به داروهای زیادی نیز احتیاج نداشته‌اند و همین هفت دارو برای درمان بیماری‌های کم آن‌ها کافی بوده است.

احتمال دیگر اینکه بگوییم عرب‌ها در طب جاهل بودند و همین چند دارو را می‌شناختند.

البته احتمال اول نزدیک تر است یعنی بقیه درمان‌ها را از بقیه طب‌ها استفاده می‌کردند.

علت اختلاف روایات در تعداد طب عرب

چرا روایات در شمارش موارد طب عرب اختلاف دارند؟ بنظر می‌رسد این اختلاف‌ها به اعتبار مکان‌ها است مثلا شهر نشین ها و صحرا نشین ها هرکدام عدد مخصوصی از درما‌ن ها را می‌شناختند.

به طور کلی گویا اسلام هم طب عرب را اقرار و امضا کرده است البته با توسعه دادن آن و دادن ایده‌هایی درباره آنها مثلا در باره داغ کردن تامل‌هایی دارد و شرائطی برای آن ذکر می‌کند. از پیامبر ص نقل شده است:

الدَّوَاءُ فِي‌ أَرْبَعَةٍ الْحِجَامَةِ وَ الْحُقْنَةِ وَ النُّورَةِ وَ الْقَيْ‌ء[7] یعنی دارو چهار چیز است حجامت، داروی مقعد، نوره و استفراغ.

این روایت طب عرب را بیان نمی‌کند بلکه پیامبر ص می‌فرماید درمان و دارو در چهار چیز است حجامت و تنقیه و نوره و استفراغ پس می‌توان گفت تایید طب عرب است. روایتی از امام صادق ع می‌فرماید:

الدَّوَاءُ أَرْبَعَةٌ الْحِجَامَةُ وَ الطَّلْيُ وَ الْقَيْ‌ءُ وَ الْحُقْنَة[8] یعنی دارو چهار چیز است: حجامت، نوره، استفراغ و داروی مقعد.

ما می‌بینیم در کل این روایات تنقیه وارد شده است گویا داروی مشترک و مسلم است. روایت دیگری بیان می‌کند:

خَيْرُ مَا تَدَاوَيْتُمْ‌ بِهِ‌ الْحِجَامَةُ وَ السَّعُوطُ وَ الْحَمَّامُ وَ الْحُقْنَةُ.[9] یعنی بهترین دارو و بهترین چیزی که با آن درمان می‌کنید حجامت و داروی بینی و حمام و حجامت است. بنابراین معنای داروهای چهارگانه‌ای که در روایات پیشین مطرح شد این نیست که داروی دیگری وجود ندارد بلکه بهترین داروها این چهار چیز است. روایت دیگری از امام باقر ع می‌فرماید:

خَيْرُ مَا تَدَاوَيْتُمْ‌ بِهِ‌ الْحُقْنَةُ وَ السُّعُوطُ وَ الْحِجَامَةُ وَ الْحَمَّام[10] یعنی بهترین چیزی که خود را باآن درمان می‌کنید داروی مقعد و داروی بینی و حجامت و حمام رفتن است.

حقنه (درمان از راه مقعد) کیفیت و دستگاه‌های مشخص و مخصوصی دارد. آب یا روغن یا آبی که درآن موادی وجود دارد یا آن مواد را در آن آب جوشانده‌اند را از راه مقعد داخل روده‌ها می‌کنند. چه از راه فشار و چه اینکه در حالت سجود باشد یا خودش یا دیگران انجام می‌دهند.

روایت معتبری داریم می‌فرماید:

الدَّوَاءُ أَرْبَعَةٌ السَّعُوطُ وَ الْحِجَامَةُ وَ النُّورَةُ وَ الْحُقْنَة[11] یعنی دواء چهار مورد است: داروی بینی و حجامت و نوره و داروی مقعد.

حقنه روایات زیادی دارد و روایات فراوانی تاکید به این چهار نوع درمان می‌کنند. البته انجام حقنه فرهنگ سازی می‌خواهد چون این کار به راحتی مورد پذیرش عموم مردم واقع نمی‌شود.

عمومیت از این روایات بدست می‌آید زیرا فرمود کل دارو این چهار چیز است. روایت دیگری هم وجود دارد:

إِنَّ أَفْضَلَ‌ مَا تَدَاوَيْتُمْ‌ بِهِ الْحُقْنَة[12] یعنی همانا بهترین وسیله درمان تنقیه است.

البته عوارضی هم دارد و آن بزرگ کردن شکم است:

وَ هِيَ تُعَظِّمُ الْبَطْنَ وَ تُنَقِّي دَاءَ الْجَوْفِ وَ تُقَوِّي الْبَدَن[13] یعنی شکم را بزرگ می‌کند و بیماری درون را پاک سازی می‌کند و بدن را تقویت می‌کند.

پس حقنه را می‌توان در لیست تقویت کننده ها قرار داد و آن را برای دمان ضعف و بیماری‌های درون سفارش کرد. بیماری‌های درون حداقل شامل هفتاد بیماری می‌شود ویا حتی شاید همه آنها را شامل بشود.

عرض کردیم بزرگ شدن شکم عارضه‌ی انجام دادن تنقیه است روایت از پیامبر ص است:

لَا بَأْسَ‌ بِالْحُقْنَةِ لَوْ لَا أَنَّهَا تُعَظِّمُ الْبَطْنَ[14] یعنی تنقیه اشکالی ندارد غیر از اینکه شکم را بزرگ می‌کند.

اگر کسی همه بدنش خوب است اما شکمش گود باشد درمان دارد شکم اگر بزرگ بشود به این راحتی کوچک نمی‌شود روایت دیگری از امام صادق ع می‌فرماید:

الْحُقْنَةُ هِيَ‌ مِنَ‌ الدَّوَاءِ وَ زَعَمُوا أَنَّهَا تُعْظِمُ الْبَطْنَ وَ قَدْ فَعَلَهَا رِجَالٌ صَالِحُون[15] یعنی تنقیه یکی از داروها است و کسانی فکر می‌کنند که شکم را بزرگ می‌کند درحالیکه همانا مردان صالح آن را انجام داده اند.

شاید مراد از مردان صالح، انبیاء یا ائمه باشد. نکته دیگر اینکه شاید عبارت زَعَمُوا اشاره داشته باشد به اینکه بزرگ شدن شکم با انجام عمل حقنه بی اساس باشد.

کسی که از تنقیه استفاده می‌کند معتاد آن می‌شود و این بخاطر فوائد زیادِ آن است.

راز درمان بودن تنقیه چیست؟

شاید همه اسرار آن‌ را بدست نیاوریم اما حداقل کاری که انجام می‌دهد پاکسازی روده‌ها است .کثیفی‌های روده باعث سرطان روده و ورم و قولنج و یبوست می‌شود و یبوست اُمُّ الامراض است. مدفوع اگر در روده‌ها زیاد بماند باعث بلغم و سودا می‌شود. بنابراین با شست‌وشوی روده از این مشکلات جلوگیری می‌شود.

ممکن است مبتلایان به مشکل خونریزی روده با حقنه کردن آب سرد بهبودی پیدا کنند. سناء مکی هم یک جور درمان برای یبوست است اما استفاده زیاد از سنا مکی خودش یبوست می‌آورد.

حقنه خصوصیت دیگری هم دارد و آن داخل کردن بعضی جوشانده ها است. در طب امروزی هم از شیاف استفاده می‌کنند ولی در طب اسلامی شیاف کمتر استفاده می‌شود چون تنقیه بهتر جذب می‌شود.

افرادی‌که مشکل روده یا زخم یا عفونت و التهاب روده بزرگ دارند جامع با آب عسل را از طریق تنقیه به محل بیماری می‌رسانند. باید آنقدر آب برود تا وارد روده بشود.

حقنه درمان بیماری سردی بدن یا باد و التهاب نیز می‌باشد:

مَنْ أَرَادَ أَنْ يَذْهَبَ بِالرِّيحِ‌ الْبَارِدَةِ فَعَلَيْهِ بِالْحُقْنَةِ وَ الْأَدْهَانِ اللَّيِّنَةِ عَلَى الْجَسَدِ وَ عَلَيْهِ بِالتَّكْمِيدِ بِالْمَاءِ الْحَارِّ فِي الْأَبْزَنِ[16] یعنی کسی که می‌خواهد التهاب سرد را درمان کند باید از تنقیه و روغن مالی استفاده کند و استفاده کند از "آب زن" یعنی کیسه آب گرم.

روایتی داریم که برای حصر هم مفید است در روایتی می‌فرماید:

بَعْضُ الطَّيْرِ يَحْتَقِنُ مِنَ‌ الْحُصْرِ يُصِيبُهُ بِمَاءِ الْبَحْرِ فَيَسْلَمُ [17] یعنی بعض پرندگان با آب دریا تنقیه می‌کنند برای درمان حصر و سلامت می‌شوند. حصر یعنی عدم خروج ادرار چون پرندگان ادرار ندارند شاید مراد همان حصر مدفوع باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo