< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

95/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : ادامه داروی جامع – مرکب شش
ادامه داروی جامع امام رضا ع
روایت دوم :
روایتی از احمد بن عباس بن مفضل (احمد نوه مفضل بن عمر است که از اصحاب امام صادق ع بوده است دو برادرکه یکی از دیگری نقل میکند):
لَدَغَتْنِي‌ عَقْرَبٌ‌ فَكَادَتْ شَوْكَتُهُ حِينَ ضَرَبَتْنِي تَبْلُغُ بَطْنِي مِنْ شِدَّةِ مَا ضَرَبَتْنِي وَ كَانَ أَبُو الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيُّ ع جَارَنَا فَصِرْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ إِنَّ ابْنِي عَبْدَ اللَّهِ لَدَغَتْهُ وَ هُوَ ذَا يُتَخَوَّفُ عَلَيْهِ فَقَالَ اسْقُوهُ مِنْ دَوَاءِ الْجَامِعِ فَإِنَّهُ دَوَاءُ الرِّضَا ع فَقُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ دَوَاءٌ مَعْرُوفٌ قُلْتُ مَوْلَايَ فَإِنِّي لَا أَعْرِفُهُ قَالَ خذ [يُؤْخَذُ] سُنْبُلٌ وَ زَعْفَرَانٌ وَ قَاقُلَّةٌ وَ عَاقِرْقِرْحَا وَ خَرْبَقٌ أَبْيَضُ وَ بَنْجٌ وَ فُلْفُلٌ أَبْيَضُ أَجْزَاءً سَوَاءً بِالسَّوِيَّةِ وَ إِبْرِفْيُونٌ جُزْءَيْنِ يُدَقُّ دَقّاً نَاعِماً وَ يُنْخَلُ بِحَرِيرَةٍ وَ يُعْجَنُ بِعَسَلٍ مَنْزُوعِ الرَّغْوَةِ وَ يُسْقَى مِنْهُ لِلَسْعَةِ الْحَيَّةِ وَ الْعَقْرَبِ حَبَّةً بِمَاءِ الْحِلْتِيتِ فَإِنَّهُ يَبْرَأُ مِنْ سَاعَتِهِ قَالَ فَعَالَجْنَاهُ بِهِ وَ سَقَيْنَاهُ فَبَرَأَ مِنْ سَاعَتِهِ وَ نَحْنُ نَتَّخِذُهُ وَ نُعْطِيهِ لِلنَّاسِ إِلَى يَوْمِنَا هَذَا[1] یعنی عقرب من را گزید و گویا از شدت سختی و زهر آن به شکم من رسید و امام حسن عسکری ع همسایه ما بود پیش او رفتم و گفتم عقرب فرزندم را گزیده است و میترسم تلف شود امام ع فرمود داروی جامع به او بدهید چون آن داروی امام رضا ع است عرض کردم آن چیست؟ فرمود داروی معروفی است عرض کردم من آن را نمی‌شناسم فرمود سنبل و زعفران و هل و عاقرقرحا و خربق سفید و بنج و فلفل سفید به طور مساوی و ابرفیون دوبرابر مقدار دیگر مواد را بگیر و خوب آسیاب کن و با ابریشم الک کن وبا عسل کف گرفته شده خمیر کن و برای کسی که مار گزیده و عقرب گزیده همین دارو را با آب انغوزه بده و همان ساعت خوب می شود و ما هم با این دارو او را درمان کردیم و در همان ساعت هم خوب شد و این دارو را درست می‌کنیم و تا به امروز به مردم میدهیم.
در روایت قبلی می‌فرماید سردی معده و تپش قلب دارم حضرت فرمود جامع مصرف کن، در این روایت برای عقرب گزیدگی حضرت می‌فرماید به او جامع بدهید دیگری می‌گوید مشکل سرفه دارم حضرت می‌فرماید جامع با آب رازیانه بخور دیگری میگوید سل دارم حضرت می‌فرماید جامع با آب ولرم برای بیماری شوسه (التهاب دیافراگم سینه) می‌فرماید جامع با آب زعفران مالیده شود، دیگری عرض می‌کند همسرم فلج است حضرت دستور می‌دهند جامع با آب مرزنجوش در بینی او بریز.
امام ع درمان را منحصر در این بیماری‌ها نکرده است بنابراین معتقدم این دارو حتی سرطان و مشکل قلبی و تیروئید و غیرآن را درمان میکند. اما باید بدانیم با کدام آب مصرف شود بنظر میرسد این جامع حمال می‌خواهد تا آن را به سمت آن عضو بیمار حمل کند.
مثلا درمان تب یا قلب بِه است، به تقویت کننده قلب است بنابراین ما می‌توانیم جامع با آب به مصرف کنیم آب به جامع را به قلب می‌رساند.
مثلا انگدان و شیطرج برای مفصل خوب است اگر جامع با آب شیطرج خورده شود آن آب جامع را به سمت مفاصل هدایت می‌کند.
اگر کسی مبتلا به بیماری طحال باشد می‌تواند جامع را با آب تره بخورد چون در روایات آمده است تره درمان طحال است.
کاسنی برای کبد خوب است لذا برای بیماری‌های کبدی می‌توان داروی جامع را با آب کاسنی تجویز کرد.
مرزنجوش برای بیماری های سر خوب است پس جامع با آب مرزنجوش برای بیماری‌های سر مانند اوتیسم، توده‌های سر و پارکینسون مفید خواهد بود. جامع را با آب مرزنجوش دادیم خیلی‌ها تیروئیدشان خوب شد کسی که تاآخر عمر قرص لوتیروکسین مصرف باید مصرف می‌کذد در سه شب نهایت پنج شب خوب شد. برای کسانی که تومور مغزی دارند جامع با آب مرزنجوش دادیم خوب شدند. بیماران سکته مغزی می‌توانند در بینی هم بریزند.
برای دیابت حمال جامع به پانکراس را باید بدانیم. بیماری دیابت دو نوع است: یک قندی داریم مشکل انسولین است یعنی غده پانکراس انسولین تولید نمی‌کند. حمال به سمت پانکراس خیلی معلوم نیست از جمله حمال‌ها برای پانکراس جو است چون جو تنظیم کننده قند است اما جواب نداده است دیگری دارچین است می‌شود با آب دارچین استفاده کرد دیگری عدس الملک است نوع دوم دیابت مشکل اشباع شدن سلول‌های بدن است و بدن قند و انسولین را جذب نمی‌کند به همین جهت شخص لاغر می‌شود پس باید کاری کرد که سلول قند را جذب کند مثلا حمال می‌تواند آب عسل یا دارچین باشد چون این دو به تمام سلول های بدن میروند دارچین مثل اگیرِ ترکی گردش خون را بشدت افزایش میدهد مانند کروتن عمل میکند اما زیان های کورتن را ندارد یا می‌توان با آب شنیلیله استفاده کرد چون شنبلیله نیز قندرا پایین می‌آورد. اگر روی این حمال‌ها کار بشود اعتقاد من این است که داروی جامع کل بیماری ها را درمان میکند.
روایت سوم :
ابن بسطام از بَزودی (نویسنده کتاب شعر منسوب به حضرت امیر ع) :
شَكَوْتُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع وَجَعاً بِجَنْبِيَ‌ الْأَيْمَنِ وَ الْأَيْسَرِ فَقَالَ لِي أَيْنَ أَنْتَ عَنِ الدَّوَاءِ الْجَامِعِ فَإِنَّهُ دَوَاءٌ مَشْهُورٌ وَ عَنَى بِهِ الْأَدْوِيَةَ الَّتِي تَقَدَّمَ ذِكْرُهَا وَ قَالَ أَمَّا لِلْجَنْبِ الْأَيْمَنِ فَخُذْ مِنْهُ حَبَّةً وَاحِدَةً بِمَاءِ الْكَمُّونِ يُطْبَخُ طَبْخاً وَ أَمَّا لِلْجَنْبِ الْأَيْسَرِ فَخُذْهُ بِمَاءِ أُصُولِ الْكَرَفْسِ يُطْبَخُ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‌ آخُذُ مِنْهُ مِثْقَالًا أَوْ مِثْقَالَيْنِ قَالَ لَا بَلْ وَزْنَ حَبَّةٍ وَاحِدَةٍ فَإِنَّكَ تُعَافَى بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى[2] یعنی به امام رضا از درد پهلوی راستم شکایت کردم (جنب فرق دارد با خاصِره، خاصره از لگن تا دنده هاست اما جنب از ابتدای دنده تا آرنج یا شامل کل سمت راست یا چپ است) فرمود به من کجایید از داروی جامع زیرا این داروی مشهور است و همان داروهای قبلی را فرمودند برای پهلوی راست یک دانه گندم از داروی جامع با آب زیره‌ی پخته و برای پهلوی چپ با آب ساقه‌ی کرفسِ پخته شده مصرف شود. عرض کردم یک مثقال یا دو مثقال بخورم؟ فرمود اندازه یک دانه گندم نه بیشتر انشاءالله خوب خواهی شد.
درمرکب اول خواندیم که این کتاب تایید شده است و به امام عسکری ع نیز عرضه شده است ابن بسطام هم ثقه است و کتاب طب الائمه جزو کتاب‌های معتبر است بدلیل اینکه صاحب وسائل از این کتاب نقل می‌کند. این روایات باسند نقل شده است اما درعین حال خود روایات نیز بر امام ع عرضه شده است. نجاشی پسران بسطام را دیده است.
داروی مرکب شش
داروی بعدی داروی مرکب شش از مرکبات اسلامی است این هم از معجزات اسلامی است و کسانی که طب اسلامی را نمی‌پذیرند این دارو را قبول دارند. ما به آن داروی قرص خون می‌گوییم.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ حَمَّادٍ الْبَصْرِيُّ مِنْ وُلْدِ نَصْرِ بْنِ سَيَّارٍ (نصر بن سیار از اصحاب امام صادق ع است ) قَالَ: حَدَّثَنِي مُعَمَّرُ بْنُ خَلَّادٍ قَالَ‌:
كَانَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع كَثِيراً مَا يَأْمُرُنِي‌ بِاتِّخَاذِ هَذَا الدَّوَاءِ وَ يَقُولُ إِنَّ فِيهِ مَنَافِعَ كَثِيرَةً وَ لَقَدْ جَرَّبْتُهُ فِي‌ الْأَرْيَاحِ وَ الْبَوَاسِيرِ فَلَا وَ اللَّهِ مَا خَالَفَ تَأْخُذُ هَلِيلَجَ أَسْوَدَ وَ بَلِيلَجَ وَ أَمْلَجَ أَجْزَاءً سَوَاءً فَتَدُقُّهُ وَ تَنْخُلُهُ بِحَرِيرَةٍ ثُمَّ تَأْخُذُ مِثْلَهُ لَوْزاً أَزْرَقَ وَ هُوَ عِنْدَ الْعِرَاقَيْنِ مُقْلٌ أَزْرَقُ فَتَنْقَعُ اللَّوْزَ فِي مَاءِ الْكُرَّاثِ حَتَّى يُمَاثَ فِيهِ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً ثُمَّ تَطْرَحُ عَلَيْهَا هَذِهِ الْأَدْوِيَةَ وَ تَعْجِنُهَا عَجْناً شَدِيداً حَتَّى يَخْتَلِطَ ثُمَّ تَجْعَلُهُ حَبّاً مِثْلَ الْعَدَسِ وَ تَدْهُنُ يَدَكَ بِالْبَنَفْسَجِ أَوْ دُهْنِ خَيْرِيٍّ أَوْ شَيْرَجٍ لِئَلَّا يَلْتَزِقَ ثُمَّ تُجَفِّفُهُ فِي الظِّلِّ فَإِنْ كَانَ فِي الصَّيْفِ أَخَذْتَ مِنْهُ مِثْقَالًا وَ إِنْ كَانَ فِي الشِّتَاءِ مِثْقَالَيْنِ وَ احْتَمِ مِنَ السَّمَكِ وَ الْخَلِّ وَ الْبَقْلِ فَإِنَّهُ مُجَرَّب[3] یعنی احمد بن حماد می‌گوید امام رضا ع این دارو را همیشه به من سفارش می‌کردند و می‌فرمود در این دارو منافع زیادی است و امتحان کردم آن را برای بواسیر و بادها قسم به خدا که مخالفت نکردند. فرمود از هلیله سیاه و بلیله (شبیه هلیله اما دم دارد) و آمله می‌گیری به اندازه مساوی و آسیاب می‌کنی و الک می‌کنی همانند آن مقل ازرق را در آب تره (تره خصوصیاتی دارد باید تمیز اما نشسته باشد و آب تره‌ی نشسته گرفته شود و روی مقل ریخته شود بعد) سی روز نگه می‌داری تا مقل در آب تره آب شود (اگر مقل آب شد مقل خوب است اگر مقل آب نشد جنس آن خوب نیست و کیفیت ندارد حالت صمغی وپلیمری پیدا کند خوب نیست. مقل صمغ گیاهی است). سپس با آن خمیر درست می‌کنیم بعد از آن شدید ورز دهید تا خوب مخلوط شود و قرص درست کنید مانند اندازه یک دانه عدس. دستت را با روغن بنفشه یا روغن شب بو یا روغن کنجد چرب کن تا دارو (موقع ورز دادن) به دستت نچسبد سپس در سایه خشک میکنی و در تابستان یک مثقال و در زمستان دو مثقال استفاده میکنی و در دوره استفاده از دارو از ماهی سرکه و سبزیجات (پخته و نپخته) پرهیز کن (گیاه سبزی نیست) و این دارو تجربه شده است.
این دارو ترکیب سه‌گانه‌ای است که در مرکب سه و در اینجا و در طریفل هم وجود دارد. داروی خیلی قوی است و عمومیت دارد.
درباره عبارت " ثُمَّ تَأْخُذُ مِثْلَهُ " دو احتمال دارد یکی اینکه مِثْلَهُ یعنی مثل تک تک این سه دارو مثلا از هرکدام صد گرم از این هم صد گرم باشد احتمال دیگر اینکه اندازه جمیع آنها مراد باشد یعنی اندازه سیصد گرم باشد. بعض رفقا می‌گویند احتمال دوم درست است.
اما خود من عقیده دارم احتمال اول درست است. ودوقرینه برای صحت این عقیده وجود دارد:
قرینهی اول آن این است که مقل را باید یک ماه در آب تره نگهداریم بعد از یک ماه این سه مواد را اضافه می‌کنیم چرا از اول آسیاب می‌کنیم ؟ استفاده می‌شود چون اندازه مقل باید معلوم شود به همین جهت یکماه قبل آسیاب می‌کنیم.
قرینه دوم: روایاتی داریم شبیه همین مورد می‌فرماید "مثله جمیعا" یعنی به اندازه همه مواد اما اگر جمیعا را اضافه نمی‌کند و می‌فرماید "مثله" معنایش این است که مراد وزن تک تک آن‌ها است. قرینه‌ی دیگر برای صحت احتمال اول این است که اگر مقل را به اندازه یکی از اینها قرار دادیم وقتی مواد را اضافه کنیم یک خمیر تهیه می‌شود ولی اگر مقل را به اندازه مجموع در نظر بگیریم دارو آبکی می‌شود و تبدیل به قرص نمی‌شود، مگر اینکه جنس مقل خوب نباشد و حالت پلیمری داشته باشد و در تره آب نشود.
اشکال احتمال دوم این است که اگر بگوییم "مثله" به "جمیعا" برمی‌گردد مرجع ندارد یا می‌گوییم مرجع آن باطنی می‌شود اما مرجع ظاهری بهتر از مرجع باطنی است بنابراین به تک تک برمی‌گردد.
نکته‌ی دیگر اینکه می‌دانیم داروها بعد از آسیاب شدن زود از بین می‌روند یا خاصیت آن درصورت ماندن کم می‌شود بنابراین "ثم" به معنای زمانی نیست بلکه به معنای انجام دادن دو کار است در کنار هم به عبارت دیگر "ثم" به معنای ترتیب کلامی است و ترتیب زمانی ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo