< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

95/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث درمان طبائع چهارگانه (بلغم)

 

صحبت راجع به درمان بلغم است.

خرمای بُرنی

خرمای برنی دارو محسوب می‌شود و خیلی از بیماری ها را درمان می‌کند که یکی از آن ها بلغم است.

در روایت آمده است:

خَيْرُ تُمُورِكُمُ‌ الْبَرْنِيُّ يَذْهَبُ بِالدَّاءِ وَ لَا دَاءَ فِيهِ وَ يُشْبِعُ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ مَعَ كُلِّ تَمْرَةٍ حَسَنَةٌ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ يُهَنِّئُ وَ يُمْرِئُ وَ يَذْهَبُ بِالْإِعْيَاءِ وَ يَشْبَع‌[1]

یعنی بهترین خرماهای شما برنی است بیماری را می‌برد و بیماری در آن نیست و سیر می‌کند و بلغم را برطرف می‌کند و با هر خرمایی حسنه ای است در حدیث دیگر آمده است خوشمزه است و غذا را امراء می‌کند و خستگی را برطرف می‌کند و سیر می‌کند.

از مجموع روایات استفاده می‌شود شیرینی جات که داخل بحث «شیرین درمانی» قبلا در همین جلد بحث شده است مانند درمان با عسل یا با شکر و کل درمان های شیرین، غلبه‌ی بلغم را درمان می‌کند.

شکر هم قبلا در روایت آمده بود:

السُّكَّرُ الطَّبَرْزَدُ يَأْكُلُ‌ الْبَلْغَمَ‌ أَكْلا[2]

یعنی شکر طبرزد بلغم را شدیدا می‌خورد.

عسل هم خواندیم که بلغم را درمان می‌کند.

شکر سرد است و خرمای سرد و گرم وجود دارد و عسل هم مانند سیاهدانه در روایت آمده است که نه سرد است و نه گرم است.

وَ هَذَانِ لَا يَمِيلَانِ إِلَى الْحَرَارَةِ وَ الْبُرُودَةِ وَ لَا إِلَى الطَّبَائِعِ إِنَّمَا هُمَا شِفَاءٌ حَيْثُ وَقَعَا[3]

یعنی عسل و سیاهدانه به گرمی و سردی متمایل نیستند و به هیچکدام از طبائع هم متمایل نیستند ولی هرکجا واقع شوند درمان هستند.

الان درمان با خرما مطرح است. گویا در زمان های قدیم درمان بلغم با خرما مطرح و معروف بوده است.

در روایت دیگر آمده است:

كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأُتِيَ بِرُطَبٍ فَجَعَلَ يَأْكُلُ‌ مِنْهُ‌ وَ يَشْرَبُ‌ الْمَاءَ وَ يُنَاوِلُنِي الْإِنَاءَ فَأَكْرَهُ أَنْ أَرُدَّهُ فَأَشْرَبُ حَتَّى فَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي كُنْت‌ صَاحِبَ بَلْغَمٍ فَشَكَوْتُ إِلَى أَهْرَنَ طَبِيبِ الْحِجَازِ فَقَالَ لِي لَكَ بُسْتَانٌ فَقُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَفِيهِ نَخْلٌ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَعُدَّ عَلَيَّ مَا فِيهِ فَعَدَدْتُ عَلَيْهِ حَتَّى بَلَغْتُ الْهِيرُونَ فَقَالَ لِي كُلْ مِنْهُ سَبْعَ تَمَرَاتٍ حِينَ تُرِيدُ أَنْ تَنَامَ وَ لَا تَشْرَبِ الْمَاءَ فَفَعَلْتُ فَكُنْتُ أُرِيدُ أَنْ أَبْزُقَ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ فَشَكَوْتُ ذَلِكَ إِلَيْهِ فَقَالَ اشْرَبْ قَلِيلًا وَ أَمْسِكْ حَتَّى تَعْتَدِلَ طَبِيعَتُكَ فَفَعَلْتُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَّا أَنَا فَلَوْ لَا الْمَاءُ بِالْبَيْتِ لَا أَذُوقُه‌[4]

یعنی نزد امام صادق(ع) بودم خرما آورده شد و امام (ع) از آن خورد و آب نوشید به من هم بعد خرما آب می‌داد و دوست نداشتم دست امام (ع) را برگردانم و نوشیدم تا اینکه امام (ع) چند مرتبه این کار را انجام داد عرض کردم مبتلا به غلبه‌ی بلغم بودم و به طبیب حجاج یعنی اهرن شکایت کردم(از اسم او پیدا است که طبیب یهودی یا نصرانی بوده است) به من گفت آیا در بستان درخت خرما دارید؟ گفتم بله اهرن گفت اسم خرما هایی که در آن بستان است را بگو من هم خرماها را نام بردم تا به خرمای هیرون رسیدم اهرن به من گفت هفت عدد خرمای هیرون بخور زمان خواب و بعد از آن آب نخور و من هم این کار را انجام دادم جوری شدم که اگر می‌خواستم آب دهان بیندازم نمی‌توانستم بعد از این به اهرن گفتم دهان من خشک شد و بلغمی باقی نماند و به من گفت بعد از خرما یک مختصر آب بخور و دست نگه دار تا طبع تو متعادل شود و من هم این کار را انجام دادم امام(ع) فرمود و اما من اگر آب نخورم برای من مهم نیست که خرما نخورم اگر خرما هم بخورم به این جهت است که آب برای من خوش شود.

معلوم می‌شود درمان بلغم با خرما معروف و شناخته شده بوده است.

منظور امام(ع) این است که آب بدون خرما نمی‌خورم و اگر قصد خوردن آب نداشته باشم خرما نمی‌خورم.

به نظر می‌رسد خرما اختصاص به هیروم ندارد، البته روایت می‌فرماید خرمای برنی خوب است. احتمال ضعیفی وجود دارد که خرمای هیروم همان خرمای برنی است.

ولی خرمای برنی و خرمای هیروم تاثیر بیشتری دارد.

اینکه امام (ع)‌می‌فرماید من خرما بدون آب نمی‌خورم شاید اختصاص به امام (ع) دارد زیرا امام(ع) طبع خشکی داشته اند و خرما با آب می‌خوردند تا طبع ایشان مرطوب شود.

طبع ائمه(ع) سوداوی است یعنی سرد و خشک است.

خرما جزء میوه نیست و جزء غذا است و مواردی است که با آن زکات پرداخت می‌شود یعنی به عنوان غذا مصرف می‌شود.

میوه، میوه است هرچند غذا محسوب شود و خوردن آب بعد از میوه خوب نیست. حالا کسی بخواهد میوه ای را به عنوان غذا مصرف کند با این حال خوردن آب بعد از میوه خوب نیست.

به اعتقاد بنده امام(ع) از تعارف کردن آب به آن شخص هدفی داشته است و امام(ع) می‌دانسته است که او بلغمی است ولی با اینحال به او آب می‌داد. معلوم می‌شود تشخیص هیران درست نبوده است.

امام می‌فرماید خرما هیچ وقت بدون آب نمی‌خورم، معلوم می‌شود خوردن آب با خرما مشکلی ندارد و می‌تواند درمان بلغم هم باشد.

صفراء گرم و خشک است ولی باعث رطوبت بدن می‌شود.

ائمه(ع) مسلما بیمار می‌شدند ولی می‌فرمایند طبع ما سودای صاف است.

ائمه(ع) اگر طبع معتدل داشتند بیمار نمی‌شدند و بیماری های ائمه(ع) حتی قبل از خلقت نوشته شده است.

می‌شود گفت مسئله‌ی لذت بردن از خواب یک مصلحتی است و مرطوب شدن بدن یک مفسده ای است و بعید نیست لذت بردن از آب خوردن بر مفسده‌ی مرطوب شدن بدن رجحان داشته باشد.

در روایت داریم:

مَنْ‌ تَلَذَّذَ بِالْمَاءِ فِي الدُّنْيَا لَذَّذَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَشْرِبَةِ الْجَنَّة[5]

یعنی کسی که در دنیا از آب لذت ببرد خداوند با نوشیدنی های بهشت به او لذت می‌دهد.

سیب

در روایتی از امام کاظم(ع) آمده است:

التُّفَّاحُ‌ يَنْفَعُ‌ مِنْ‌ خِصَالٍ عِدَّةٍ مِنَ السَّمِّ وَ السِّحْرِ وَ اللَّمَمِ‌ يَعْرِضُ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْبَلْغَمِ الْغَالِبِ وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَسْرَعَ مِنْهُ مَنْفَعَةً.[6]

یعنی سیب برای چند خصلت مفید است برای زهر و سحر و آسیبی که از جن برسد و برای بلغم غالب و چیزی سریع تر از سیب منفعت نمی‌رساند.

طبع سیب سرد است ولی در عین حال امام(ع) در اینجا می‌فرماید درمان بلغم غالب است.

درست است که سردی را با گرمی باید درمان کرد ولی معنای آن درمان نبودن سردی برای سردی نیست و شاید باید بپذیریم که گاهی سردی درمان سردی است.

افرادی که در خوزستان هستند و در مناطق گرمسیری هستند خرما برای آن ها حیاتی است و خرما می‌خورند راحت هستند ولی افرادی که در مناطق سردسیری هستند اگر خرما بخورند گرم می‌شوند و بدن آن ها جوش می‌زند.

سیب درمان تب هم می‌باشد.

آسیب هایی که جن و شیطان به انسان می‌زنند را قبلا خواندیم.

غذاهایی که بعد از مصرف آن ها بدن سرد می‌شوند، سرد هستند و اگر بدن گرم شود، غذاهای گرم هستند.

از روایات استفاده می‌شود که سیب سرد است زیرا تب و گرمی بدن و گر گرفتن بدن را درمان می‌کند.

سم و زهر هم سرد هستند.

در روایات می‌فرماید کسی که می‌خواهد عمر طولانی کنند هر روز یک سیب بخورد. افرادی که بالای شصت سال دارند نوعا در غلبه‌ی بلغم هستند و اگر هر روز یک سیب بخورند، عمر آن ها طولانی می‌شود.

در روایت آمده است:

أربَعَةٌ تَزيدُ في العُمُرِ : التَّزويجُ بِالأَبكارِ ، وَ الاِغتِسالُ بِالماءِ الحارِّ ، وَالنَّومُ عَلَى اليَسارِ ، وأكلُ التُّفّاحِ بِالأَسحارِ[7]

یعنی چهار چیز عمر را زیاد می‌کند ازدواج با دختر باکره و شستن بدن را آب گرم و خوابیدن به سمت چپ و خوردن سیب در سحرها

ساقه‌ی ترب

در روایت آمده است:

يَا حَنَانُ كُلِ الْفُجْلَ فَإِنَّ فِيهِ ثَلَاثَ خِصَالٍ وَرَقُهُ يَطْرُدُ الرِّيَاحَ وَ لُبُّهُ يُسَرْبِلُ‌ الْبَوْلَ‌ وَ أُصُولُهُ تَقْطَعُ الْبَلْغَم‌[8]

یعنی ... برگ ترب بادها را بیرون می‌کند و ریشه‌ی ترب ادرار آور است و ساقه های ترب بلغم را قطع می‌کند.

روایات دیگر هم به این معنا وارد شده است.

الْفُجْلُ أَصْلُهُ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ لُبُّهُ‌ يَهْضِمُ‌ وَ وَرَقُهُ يُحَدِّرُ الْبَوْلَ تَحْدِيرا[9]

یعنی ساقه‌ی ترب بلغم را قطع می‌کند و ریشه‌ی آن غذا را هضم می‌کند و برگ آن بسیار ادرار آور است.

مراد از «اصل» ساقه ای است که به ریشه وصل است که برای بلغم خوب و مفید است. ریشه‌ی ترب بیشتر مدر است و معروف است که ادرار آور است.

پیاز

در روایت آمده است:

ذَكَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَصَلَ فَقَالَ يُطَيِّبُ‌ النَّكْهَةَ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَزِيدُ فِي الْجِمَاعِ‌[10]

یعنی امام صادق(ع) از پیاز یاد کرد و فرمود بدن را خوشبو می‌کند و بلغم را برطرف می‌کند و عمل همبستری را زیاد می‌کند ...

پیاز موقتا بوی بدی دارد ولی چون میکروب های دهان را می‌کشد، به مرور زمان باعث خوشبویی می‌شود.

«نکهه» بیشتر به دهان گفته می‌شود.

زیاد شانه کردن

در روایت آمده است:

كَثْرَةُ التَّمَشُّطِ تُقَلِّلُ الْبَلْغَم‌[11]

یعنی زیاد شانه کردن بلغم را کم می‌کند.

در روایت دیگر از امام صادق(ع) آمده است:

فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ قَالَ الْمَشْطُ فَإِنَّ الْمَشْطَ يَجْلِبُ‌ الرِّزْقَ‌ وَ يُحَسِّنُ الشَّعْرَ وَ يُنْجِزُ الْحَاجَةَ وَ يَزِيدُ فِي مَاءِ الصُّلْبِ وَ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُسَرِّحُ تَحْتَ لِحْيَتِهِ أَرْبَعِينَ مَرَّةً وَ مِنْ فَوْقِهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ إِنَّهُ يَزِيدُ فِي الذِّهْنِ وَ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ.[12]

یعنی در مورد قول خداوند خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ فرمود مراد از زینت شانه است زیرا شانه کردن روزی را زیاد می‌کند و موها را نیکو می‌کند و حاجت را برآورده می‌کند و آب کمر را زیاد می‌کند و بلغم را قطع می‌کند و رسول خدا (ص) زیرا محاسن را چهل مرتبه شانه می‌کرد و از رو هفت مرتبه شانه می‌کند و می‌فرمود هوش را زیاد می‌کند و بلغم را قطع می‌کند.

پس روایات متعددی داریم که می‌فرماید شانه کردن بلغم را قطع می‌کند.

از این روایت استفاده می‌شود که شانه کردن محاسن هم بلغم را قطع می‌کند.

ولی روایت دیگر می‌فرماید:

تَسْرِيحُ‌ الْعَارِضَيْنِ‌ تَشُدُّ الْأَضْرَاسِ وَ تَسْرِيحُ اللِّحْيَةِ يَذْهَبُ بِالْوَبَاءِ وَ تَسْرِيحُ الذُّؤَابَتَيْنِ يَذْهَبُ بِبَلَابِلِ الصَّدْرِ وَ تَسْرِيحُ الْحَاجِبَيْنِ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ وَ تَسْرِيحُ الرَّأْسِ يَقْطَعُ الْبَلْغَم‌[13]

یعنی شانه کردن دو طرف دو طرف صورت دندان ها را محکم می‌کند و شانه کردن محاسن وبا را برطرف می‌کند و شانه کردن پشت سر حدیث نفس را برطرف می‌کند و شانه کردن دو ابرو ایمنی از جذام است و شانه کردن سر بلغم را قطع می‌کند.

در روایت قبلی شانه کردن محاسن آمده بود که بلغم را قطع می‌کند ولی در این روایت می‌فرماید شانه کردن محاسن وبا را برطرف می‌کند.

بنابراین زیاد شانه کردن هم درمان و دارو است. می‌تواند دندان لقی را درمان کند و وبا را درمان کند.

شانه‌ی چوبی یا عاج فیل خوب است و شانه های پلاستیکی معلوم نیست چه عوارضی دارد و شاید ایجاد الکتریسته کند.

در روایت دیگر از امام باقر(ع) آمده است:

كَثْرَةُ التَّمَشُّطِ تَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ تَسْرِيحُ الرَّأْسِ يَقْطَعُ الرُّطُوبَةَ وَ يَذْهَبُ بِأَصْلِه‌[14]

یعنی زیاد شانه کردن بلغم را از بین می‌برد و شانه کردن سر رطوبت را قطع می‌کند و ریشه‌ی رطوبت را از بین می‌برد.

خود رطوبت هم سبب بلغم است و بعید نیست شانه کردن سر هم رطوبت و هم بلغم را قطع می‌کند.

مسواک زدن

در وصیت پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) آمده است:

يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يَزِدْنَ‌ فِي الْحِفْظِ وَ يُذْهِبْنَ الْبَلْغَمَ اللُّبَانُ‌ وَ السِّوَاكُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ يَا عَلِيُّ السِّوَاكُ مِنَ السُّنَّةِ وَ مَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ وَ يَجْلُو الْبَصَرَ وَ يُرْضِي الرَّحْمَنَ وَ يُبَيِّضُ الْأَسْنَانَ وَ يَذْهَبُ بِالْحَفْرِ وَ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يُشَهِّي الطَّعَامَ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَزِيدُ فِي الْحِفْظِ وَ يُضَاعِفُ الْحَسَنَاتِ وَ تَفْرَحُ بِهِ الْمَلَائِكَة[15]

یعنی ای علی سه چیز حافظه را زیاد می‌کنند و بلغم را از بین می‌برند کندر و مسواک زدن و قرائت قرآن ...

در روایت دیگر از امام صادق (ع) آمده است:

فِي السِّوَاكِ‌ اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً هُوَ مِنَ السُّنَّةِ وَ مَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ وَ مَجْلَاةٌ لِلْبَصَرِ وَ يُرْضِي الرَّحْمَنَ وَ يُبَيِّضُ الْأَسْنَانَ وَ يَذْهَبُ بِالْحَفْرِ وَ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يُشَهِّي الطَّعَامَ وَ يُذْهِبُ‌ الْبَلْغَمَ‌ وَ يَزِيدُ فِي الْعَقْلِ‌ وَ الْحِفْظِ وَ يُضَاعِفُ الْحَسَنَاتِ وَ تَفْرَحُ بِهِ الْمَلَائِكَةُ وَ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِيهِ مِنَ الْمَنْفَعَةِ لَأَبَاتُوهُ مَعَهُمْ فِي اللِّحَاف‌[16]

یعنی در مسواک زدن ده فائده وجود دارد ... بلغم را برطرف می‌کند...

در روایت شیخ صدوق می‌فرماید «یقطع البلغم» یعنی بلغم را قطع می‌کند.

حمام

در روایت پیامبر(ص) آمده است:

الدَّاءُ ثَلَاثٌ‌ وَ الدَّوَاءُ ثَلَاثٌ فَالدَّاءُ الْمِرَّةُ وَ الْبَلْغَمُ وَ الدَّمُ فَدَوَاءُ الدَّمِ الْحِجَامَةُ وَ دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِيُّ وَ دَوَاءُ الْبَلْغَمِ الْحَمَّام‌[17]

یعنی بیماری سه چیز است و درمان سه چیز است بیماری مره و بلغم و خون است و درمان خون حجامت و درمان مره ملین و درمان بلغم حمام است.

حمام درمان بلغم است. حمام در لغت به معنای اتاق و خانه‌ی گرم است. کافی است انسان اتاقی را گرم و داغ کند و در آن بنشیند.

ولی حمام در کلام متعارف مردم همان حمام شناخته شده است که گرم و مرطوب است. حمام هایی که برای شستوشو آماده می‌شود.

البته بیشتر مراد همان حمام چهار اتاقی است که امام رضا (ع) در رساله‌ی ذهبیه فرموده است. یک اتاق سرد و خشک و یک اتاق سرد و مرطوب و یک اتاق گرم و مرطوب و یک اتاق گرم و خشک.

اتاق اول سرد و خشک است و ایجاد نمی‌خواهد و همان هوای معمولی است.

وقتی امام(ع) می‌فرماید حمام درمان بلغم است باید بر حمام متعارف حمل شود و آن اتاق های گرمی است که انسان خود را می‌شوید.

حمام ناشتا

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ دَخَلَ الْحَمَّامَ‌ عَلَى‌ الرِّيقِ‌ أَنْقَى الْبَلْغَمَ وَ إِنْ دَخَلْتَهُ بَعْدَ الْأَكْلِ أَنْقَى الْمِرَّةَ وَ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَزِيدَ فِي لَحْمِكَ فَادْخُلِ الْحَمَّامَ عَلَى شِبَعِكَ وَ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ يَنْقُصَ فِي لَحْمِكَ فَادْخُلْهُ عَلَى الرِّيق‌[18]

یعنی کسی که ناشتا حمام برود بلغم را پاک می‌کند و اگر بعد از خوردن حمام رفته شود مره را پاک سازی می‌کند...

روغن زیتون

در روایت آمده است:

عَلَيْكُمْ‌ بِالزَّيْتِ‌ فَإِنَّهُ يَكْشِفُ الْمِرَّةَ- وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يُحَسِّنُ الْخُلُقَ- وَ يُطَيِّبُ النَّفَسَ وَ يَذْهَبُ بِالْهَمِ‌.[19]

یعنی برشما باد روغن زیتون زیرا مره را برطرف می‌کند و بلغم را از بین می‌برد و عصب را تقویت می‌کند و خستگی را برطرف می‌کند و اخلاق را نیکو می‌کند و دل را خوش می‌کند و هم و غم را برطرف می‌کند.

ولی روایت دیگری داریم که دقیقا مانند این روایت ولی به جای روغن زیتون، «زبیب» آمده است.

ما در آخر هر دو روایت را پذیرفتیم چون روایت «زبیب» هم شواهد و قرائنی بر صحت آن وجود دارد.

زبیب و مویز

در روایت آمده است:

عَلَيْكُمْ‌ بِالزَّبِيبِ‌ فَإِنَّهُ يَكْشِفُ الْمِرَّةَ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يَذْهَبُ بِالْإِعْيَاءِ وَ يُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ يُطَيِّبُ النَّفْسَ وَ يَذْهَبُ بِالْغَمِّ.[20]

یعنی بر شما باد مویز زیرا مره را برطرف می‌کند و بلغم را از بین می‌برد و عصب را تقویت می‌کند و خستگی را برطرف می‌کند و اخلاق را نیکو می‌کند و دل را خوش می‌کند و هم و غم را برطرف می‌کند.

ما برای درمان بیمارانی که برای معالجه می‌آیند، درمان عام را عاجلا به خاطر اینکه می‌خواهیم طب اسلامی را به اثبات برسانیم استفاده نمی‌کنیم و مجبوریم قوی ترین داروها را استفاده کنیم که معجزه می‌کند.

کسی که برای درمان بلغم عسل می‌خورد ممکن است زمان زیادی استفاده کند ولی داروی بلغم زدا آنی است و فورا درمان می‌کند.

مردم امروزی عجله دارند و صبر نمی‌کنند و دنبال چیزی هستند که زود اثر کند.

روزه

در روایتی از حضرت امیر(ع) آمده است:

ثَلَاثٌ‌ يُذْهِبْنَ‌ الْبَلْغَمَ‌ وَ يَزِدْنَ فِي الْحِفْظِ السِّوَاكُ وَ الصَّوْمُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ.[21]

یعنی سه چیز بلغم را می‌برد و حافظه را زیاد می‌کند مسواک زدن و روزه گرفتن و خواندن قرآن.

بنابراین ارتباطی بین بلغم و ضعف حافظه وجود دارد و اگر کسی بلغم را برطرف کند، حافظه‌ی او قوی می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo