< فهرست دروس

درس طب استاد تبریزیان

95/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ابرده – بروده – غلبه دم(راه درمان غلبه دم و جایگزین های حجامت)

ابرده

صحبت راجع به یک بیماری به نام «ابرده» است. البته می‌گویند الف در ابتدای این کلمه زیادی است و اصل آن همان «برد» به معنای سردی است که شاید از غلبه بلغم باشد. مهم این است که سردی و رطوبت بر بدن غالب می‌شود.

تعبیراتی که در روایات وارد شده است گاهی به اسم «ابرده عمومی» که شامل سردی کل بدن است و گاهی به اسم «ابرده در مفاصل» که هر دو در روایات ذکر شده است.

 

درمان ابرده

 

انجیر

در روایت آمده است:

كُلُوا التِّينَ‌ الرَّطْبَ وَ الْيَابِسَ فَإِنَّهُ يَزِيدُ فِي الْجِمَاعِ وَ يَقْطَعُ الْبَوَاسِيرَ وَ يَنْفَعُ مِنَ النِّقْرِسِ وَ الْإِبْرِدَة[1]

یعنی انجیر بخورید تازه و خشک زیرا عمل همبستری را زیاد می‌کند و بواسیر را قطع می‌کند و برای نقرس (سردی مفصل) و ابرده (سردی عمومی بدن) مفید است.

اینکه پیامبر (ص) از مسلمان ها می‌خواهد که انجیر بخورند لابد و حتما مفید است. البته خطاب پیامبر(ص) اختصاص به مردان ندارد و شامل زنان نیز می‌شود که اگر مبتلا به سردی جماع هستند از انجیر استفاده کنند.

انجیر یا خونریزی بواسیر یا دانه های بواسیر را درمان می‌کند.

در جلسه گذشته عرض شد برای درمان التهاب و سردی مفصل ها شنبلیله را با انجیر بپزند و آب آن را مصرف کنند. انجیر بدون شنبلیله هم این خاصیت را دارد.

شافیه

در روایت داروی شافیه آمده است:

إِذَا أَتَى عَلَيْهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً فَإِنَّهُ يَنْفَعُ مِنَ السِّحْرِ وَ الْحَامَةِ وَ الْإِبْرِدَةِ وَ الْأَرْوَاحِ يُؤْخَذُ مِنْهُ قَدْرَ نِصْفِ بُنْدُقَةٍ وَ يُغْلَى بِتَمْرٍ وَ يَشْرَبُهُ إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ وَ لَا يَشْرَبُ فِي لَيْلَةٍ وَ مِنَ الْغَدِ حَتَّى يَطْعَمَ طَعَاماً كَثِيرا[2]

یعنی هنگامی که از دفن آن پانزده ماه بگذر پس برای سحر و خلط نارس و سردی و بیماری های سخت و صعب العلاج مفید است.

برای دفع سحر و آثار و آسیب هایی که سحر به انسان می‌زند مفید است و آن ها را برطرف می‌کند.

بعضی می‌گویند که «حامه» خلط نارس است و خلط به طور کلی بدن را سرد می‌کند و جلوی حرکت خون را می‌گیرد و باعث احساس سردی در انسان می‌شود.

«ارواح» به معنای بیماری های سخت است که نمونه های آن را در روایات خوانده ایم:

إِنَّ عَامَّةَ هَذِهِ‌ الْأَرْوَاحِ‌ مِنَ‌ الْمِرَّةِ الْغَالِبَةِ أَوْ دَمٍ مُحْتَرِقٍ أَوْ بَلْغَمٍ غَالِبٍ فَلْيَشْتَغِلِ الرَّجُلُ بِمُرَاعَاةِ نَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ تَغْلِبَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ مِنْ هَذِهِ الطَّبَائِعِ فَيُهْلِكَه‌[3]

یعنی همه‌ی این بیماری های سخت از صفراء و سوداء غالب یا از دم به غلیان آمده و یا از بلغم غالب است پس هر کس مشغول مراقبت از خود باشد تا یکی از آن ها بر او غلبه نکند و هلاک شود.

عوذه

در روایت آمده است:

وَ يَقْرَأُ عَلَى الْفَالِجِ وَ الْقُولَنْجِ وَ الْخَامِّ وَ الْإِبْرَدَةِ وَ الرِّيحِ مِنْ كُلِّ وَجَعٍ أُمَ‌ الْقُرْآنِ‌ وَ قُلْ‌ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ ثُمَّ يَكْتُبُ بَعْدَ ذَلِكَ أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ عِزَّتِهِ الَّتِي لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِهِ الَّتِي لَا يَمْتَنِعُ مِنْهَا شَيْ‌ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِيهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ مِنْهُ يَكْتُبُ هَذَا فِي كَتِفٍ أَوْ لَوْحٍ وَ يَغْسِلُهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ يَشْرَبُهُ عَلَى الرِّيقِ وَ عِنْدَ مَنَامِهِ يَبْرَأُ إِنْ شَاءَ اللَّه‌[4]

یعنی بر کسی که فلج است و التهاب روده دارد و خلط نارس و سردی و هر دردی دارد فاتحه و توحید و معوذتین خوانده می‌شود و سپس روی کتف گوسفند یا روی یک تخته نوشته می‌شود أَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ عِزَّتِهِ الَّتِي لَا تُرَامُ وَ قُدْرَتِهِ الَّتِي لَا يَمْتَنِعُ مِنْهَا شَيْ‌ءٌ مِنْ شَرِّ هَذَا الْوَجَعِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِيهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ مِنْهُ و آن را بشوید با آب آسمان و ناشتا و هنگام خواب بنوشد انشاء الله خوب می‌شود.

بیشتر نوشته ها یا با آب زعفران و یا با آب زعفران و مشک و یا آب زعفران و تربت باشد.

 

بروده(سردی)

 

بیماری بروده یعنی سردی بر بدن انسان غالب شود و بدن سرد بشود. شاید با «ابرده» یکی باشد ولی چون لفظ متفاوت است ما جداگانه بحث می‌کنیم.

برخی مردم و طب سنتی معتقد هستند که بیشتر بیماری ها معلول سردی است. مشهور است که برای درمان گرمی یک دانه انار خورده بشود خوب می‌شود ولی برای درمان سردی باید به عطار مراجعه کرد.

از روایات استفاده می‌شود که هم سردی و هم گرمی باعث بیماری می‌شوند و بیماری های گرم کمتر از بیماری های سرد نیست.

در لغت «ابرده» بیشتر به سردی درون و مفاصل می‌گویند ولی «بروده» شاید سردی کل بدن باشد.

روایات جالبی داریم که باید سرمشق باشد و ارتباط با اخلاق هم دارد.

در روایت آمده است:

وَ مِنَ الْحَرَارَةِ الْحِدَّةُ وَ مِنَ الْبُرُودَةِ الْأَنَاةُ فَإِنْ مَالَتْ بِهِ الْيُبُوسَةُ كَانَ عَزْمُهُ الْقَسْوَةَ وَ إِنْ مَالَتْ بِهِ الرُّطُوبَةُ كَانَتْ لِينُهُ مَهَانَةً وَ إِنْ مَالَتْ بِهِ الْحَرَارَةُ كَانَتْ حِدَّتُهُ طَيْشاً وَ سَفَهاً وَ إِنْ مَالَتْ بِهِ الْبُرُودَةُ كَانَتْ أَنَاتُهُ رَيْباً وَ بَلَداً فَإِنِ اعْتَدَلَتْ أَخْلَاقُهُ وَ كُنَّ سَوَاءً وَ اسْتَقَامَتْ فِطْرَتُهُ كَانَ جَازِماً فِي أَمْرِهِ لَيِّناً فِي عَزْمِهِ حَادّاً فِي لِينِهِ مُتَأَنِّياً فِي حِدَّتِهِ لَا يَغْلِبُهُ خُلُقٌ مِنْ أَخْلَاقِهِ وَ لَا يَمِيلُ بِه‌[5]

یعنی تندی و عصبانیت معلول گرمی است و حلیم و بردباری از سردی است پس اگر خشکی بر بدن غالب بشود عزم او با شدت و بی رحمی است و اگر رطوبت غالب شود نرمی خویی او در حد خواری و ذلت است و اگر گرمی غالب بشود و بدن به سختی گرم بشود تندی او از بی عقلی و بی فکری و از روی سفه و سبکی و حساب نشده است و اگر سردی در بدن غالب باشد نرمیِ او باعث شک می‌شود که او چه می‌کند؟ و نرمی از روی احمقی می‌شود پس اگر اخلاط انسان معتدل باشد و باهم برابر و مساوی باشند و جبلّی او مستقیم باشد در کارهای خود با جزم و یقین و قاطعیت است و در تصمیم خود نرم خو است و در عین اینکه تندی می‌کند آرام بودن خود را از دست نمی‌دهد

بدن انسان اگر گرم باشد و گرمی و صفراء بر بدن غلبه پیدا کند انسان عصبانی می‌شود.

این مسئله خیلی مهم است و شاید در پزشکی های دیگر این مسائل را خیلی درک نمی‌کنند و به همین جهت به افراد مراجعه کننده فورا داروی اعصابی می‌دهند که شتر را هم می‌اندازد درحالیکه چیزی نیست و معلول صفراء و گرمی مزاج است و نیاز به این همه داروی اعصاب نیست که انسان را دیوانه می‌کند و تا آخر عمر بهبودی را نمی‌آورند. علت عصبانیت و تندی را ائمه می‌فهمند که چیست.

افرادی می‌بینید که کارهای خود را با کندی انجام می‌دهند و اصلا عجله ای ندارند. این افراد سرد مزاج هستند و سردی باعث می‌شود که انسان آرام باشد و کارهای خود را به آرامی انجام دهد و تندی نمی‌کند.

علت غلبه خشکی هم صفراء و هم سوداء می‌تواند باشد. اگر خشکی بر بدن غالب بشود انسان «قسی القلب» می‌شود. این چنین انسانی حالت وسط و نرمال ندارد. یا کاری انجام نمی‌دهد و اگر کاری انجام بدهد با شدت و قسوه انجام می‌دهد.

افرادی که خشکی بر آن ها غلبه می‌کند حالت وسط ندارد. ساکت و آرام هستند ولی یکدفعه کاری انجام می‌دهند که کسی انجام نمی‌دهد و یک قساوت و کاری انجام می‌دهد که وحشتناک باشد.

افرادی هستند که بیش از حد نرمی و ملایمت نشان می‌دهند و برای هرکسی سر خم می‌کنند. در مقابل عموم دیگران نه افراد خاص حالت نرمی بیش از اندازه دارند که این طبیعی نیست. این حالت خُلُقی و طبیعی نیست بلکه معلول غلبه رطوبت است.

این مسائل پیوند بین مزاج ها و اخلاق است.

«طیش» یعنی کسی که نمی‌داند چه می‌کند؟ این شخص را میزند یا دیگری را حل می‌دهد یا می‌خندد و کارهای بی خردانه انجام می‌دهد.

شخصی که سردی بر او غالب است انقدر کاری را طول می‌دهد و معطل می‌شود که شک و ریب برای دیگران ایجاد می‌کند که آیا چه کاری می‌خواهد بکند. مثلا می‌خواهد کفش پا کند ولی نیم ساعت این ور و آن طرف می‌رود که همه شک می‌کنند که کاری می‌خواهد بکند. یا مثلا برای وضو دو ساعت وقت تلف می‌کند که دیگران به صورت حماقت به او نگاه می‌کنند.

«بلدا» به معنای حماقت است که به شخص «بلید» گفته می‌شود.

البته سن در غلبه مزاج ها تاثیر دارد که گذشته به آن اشاره کرده ایم که مثلا تا پانزده سالگی غلبه خون است و بعد از آن نوجوان در غلبه صفراء است.

عرض کردم معروف بین مردم این است که بیماری های سرد سخت تر از بیماری های گرم درمان می‌شود و بیماری های سرد بیشتر است ولی اشاره کردم که در قانون طب اسلامی بیماری ها به دو دسته‌ی سرد و گرم تقسیم می‌شوند به همین جهت امام صادق (ع) به طبیب هندی فرمود:

أُدَاوِي الْحَارَّ بِالْبَارِدِ وَ الْبَارِدَ بِالْحَارِّ[6]

بیماری گرم را با سرد و بیماری سرد را با گرم درمان می‌کنم.

این جور نیست که همه بیماری ها سرد باشد یا اینکه منشا بیشتر بیماری ها سردی باشد. شاید از این روایت اگر برابری استفاده نشود، معلوم می‌شود تفاوت چندانی با هم ندارند زیرا امام اول بیماری گرم را بیان فرمودند.

روایتی داریم شاید موید باشد برای آنچه معروف میان مردم است:

أَصْلُ‌ كُلِ‌ دَاءٍ الْبُرُودَةُ كُلْ وَ أَنْتَ تَشْتَهِي وَ أَمْسِكَ وَ أَنْتَ تَشْتَهِي‌[7]

یعنی اصل هر بیماری سردی است بخور درحالیکه اشتهاء داری و دست نگه دار از خوردن درحالیکه اشتهاء به خوردن داری.

بعض علماء در نقل این روایت به جای کلمه «بروده» کلمه «برده» آورده اند. برده به معنای سردی و کم کاری معده است. بنابراین ریشه‌ی همه‌ی بیماری ها معده و کم کاری و سردی معده است.

احتمال زیادی وجود دارد که این نقل درست باشد زیرا پیامبر(ص) فرمود:

أَنَّ الْمَعِدَةَ بَيْتُ‌ الدَّاء[8]

یعنی همانا معده خانه‌ی بیماری است.

بنابراین سردی معده ریشه و اصل کل بیماری ها است نه سردی بدن.

اگر گفتیم سردی ریشه همه‌ی بیماری ها است همان حرف شایع بین مردم و سنتی ها درست می‌شود. ولی به قرینه ذیل روایت «برده» درست است نه «بروده» زیرا پیامبر(ص) درمان را ذکر می‌کند و می‌فرماید اصل بیماری سردی معده است و چاره آن خوردن در هنگام گرسنگی و دست کشیدن از طعام هنگام اشتهاء است.

خوردن هنگام اشتهاء به غذا و دست کشیدن از غذا قبل از سیری ارتباطی به سردی بدن ندارد بلکه ارتباط به سردی و کم کاری معده دارد. اگر انسان می‌خواهد مبتلا به سردی و کم کاری معده نشود باید این دستور را رعایت کند.

 

درمان بروده(سردی)

 

خربزه

از روایتی که می‌خوانیم استفاده می‌شود که خربزه گرم است. در روایت آمده است:

عَلَيْكُمْ‌ بِالْبِطِّيخِ‌ فَإِنَّ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ هُوَ طَعَامٌ وَ شَرَابٌ وَ أَسْنَانٌ وَ رَيْحَانٌ يَغْسِلُ الْمَثَانَةَ وَ يَغْسِلُ الْبَطْنَ وَ يُكْثِرُ مَاءَ الظَّهْرِ وَ يَزِيدُ فِي الْجِمَاعِ وَ يَقْطَعُ الْبُرُودَةَ وَ يُنَقِّي الْبَشَرَة[9]

یعنی بر شما باد خربزه زیرا در آن ده فائده است خربزه غذا است (سیر می‌کند) و آب است و شوینده است و عطر است و مثانه و شکم را می‌شوید و آب کمر (نخاع) را زیاد می‌کند و همبستری را زیاد می‌کند و سردی را قطع می‌کند و پوست را تمییز می‌کند.

افرادی که آب کمر و آب نخاع آن ها کم است یا خشک می‌شود که یکسری مشکلاتی مانند چسبدنگی نخاع می‌شود باید خربزه مصرف کنند.

افرادی که پوست شاداب و پاکیزه داشته باشند خربزه بخورند.

عرض کردیم معروف بین مردم این است که خربزه سرد است. معروف است که می‌گویند « کسی که خربزه می‌خورد باید پای لرزش بنشیند» یعنی سرد است و لرز می‌آورد.

روایتی داریم که می‌فرماید خربزه را ناشتا نخورید زیرا فلج می‌آورد. بیماری فلج هم سرد است.

چه باید کرد؟ روایت می‌فرماید درمان سردی خربزه است. قانون هم این است که درمان سرد باید گرم باشد. مگر اینکه در این قانون استثنائی داشته باشیم.

این روایت نفرموده است که خربزه سرد است بلکه فرموده خربزه درمان سردی است. آیا یک چیز سرد درمان سردی باشد؟ خیلی چیزهای سرد می‌تواند درمان سردی باشد. مثلا سنا که اسهال می‌آورد و درمان اسهال نیز است زیرا به دنبال سنا یبوست می‌آید.

امکان این مطلب وجود دارد که خربزه سرد است و ما نفی نمی‌کنیم و وجدان انسان درک می‌کند که در وقتی انسان خربزه می‌خورد سردش می‌شود. افرادی که سرما خورده‌اند اگر خربزه بخورند بدتر می‌شوند.

امکان دارد که بعضی از انواع خربزه سرد باشد و بعض از آن ها گرم باشد. مثلا اگر بطیخ شامل طالبی و گرمک هم باشد، این ها گرم هستند.

در هر حال روایات دو دسته‌اند، یک روایت می‌فرماید خربزه درمان سردی است یعنی گرم است و دیگری می‌فرماید خربزه فلج می‌آورد یعنی سرد است.

البته خربزه چون آب کمر را زیاد می‌کند عمل همبستری زیاد می‌شود اما اینکه حالا واقعا عمل همبستری را زیاد می‌کند؟

آب آسمان

در روایت آمده است:

إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ عَمَّنْ يَشْرَبُ هَذَا الْمَاءَ كُلَ‌ دَاءٍ وَ كُلَ‌ أَذًى‌ فِي جَسَدِهِ ... وَ يَقْطَعُ عَنْهُ الْبُرُودَةَ وَ حَصْرَ الْبَوْلِ ...[10]

یعنی همانا خداوند از کسی که آب آسمان بنوشد کل بیماری ها و تمام اذیت ها در جسدش را دفع می‌کند ..... و سردی را قطع می‌کند و پروستات را برطرف می‌کند.

آب باران اگر بجوشد آب مغلی(جوشیده) می‌شود و از آب باران خارج می‌شود. ما اقسامی برای آب داریم آب چشمه و آب رودخانه و آب چاه و آب مغلی و آب فاتر مثلا داریم.

بادمجان

بادمجان هم سردی و هم گرمی را درمان می‌کند. در روایت آمده است:

فَإِنَّهُ حَارٌّ فِي‌ وَقْتِ‌ الْحَرَارَةِ وَ بَارِدٌ فِي وَقْتِ الْبُرُودَةِ مُعْتَدِلٌ فِي الْأَوْقَاتِ كُلِّهَا جَيِّدٌ عَلَى كُلِّ حَال‌[11]

یعنی بادمجان گرم است در وقتی که گرمی نیاز باشد و سرد است در وقتی که به سردی نیاز است معتدل است در تمام زمان ها خوب است در هر حال.

 

غلبه دم

 

بحث بعدی درباره غلبه خون و راه درمان آن است. یک سری بیماری ها از جمله بیماری های سخت و کشنده مانند سکته مغزی و قلبی معلول غلبه دم است.

برای پیشگیری از بیماری های معلول غلبه دم حجامت و فصد است. ولی امور دیگری ذکر شده است که شاید جایگزین حجامت و فصد هم باشد.

کاهو

کاهو صاف کننده خون است. در روایت آمده است:

عَلَيْكُمْ‌ بِالْخَسِ‌ فَإِنَّهُ يُصَفِّي الدَّم‌[12]

بر شما باد کاهو زیرا خون را صاف می‌کند.

ما در مقابل هیجان خون داریم. یکی از معانی هیجان خون آلوده و کدر شدن خون است. در حقیقت کاهو هیجان خون و غلبه خون را درمان می‌کند. موید این مطلب در روایت دیگر است:

عَلَيْكَ‌ بِالْخَسِ‌ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ الدَّم‌[13]

یعنی بر شما باد کاهو زیرا خون را قطع می‌کند.

قطع کردن خون یا به معنای قطع خونریزی است یا اینکه مراد غلبه خون و زیادی و آلودگی خون است. احتمال دارد که تصحیف وجود دارد. مثلا به جای کلمه «یقطع»، «یطفی» یا «یصفی» باشد.

برگ چغندر

در روایت آمده است:

يَشُدُّ الْعَقْلَ‌ وَ يُصَفِّي الدَّم‌[14]

یعنی برگ چغندر عقل را تقویت می‌کند و خون را صاف می‌کند.

افرادی که مشکل کم عقلی یا اوتیسم یا فلج مغزی دارند یا اکسیژن به مغز نرسیده است یا آسیبی به مغز رسیده است، در چنین مواردی باید برگ چغندر به مقدار زیاد مصرف شود.

افرادی که اوتیسم دارند یا مبتلا به فلج مغزی هستند قدرت درک ندارند و مشکل ذهنی دارند و برگ چغندر مشکلات ذهنی را برطرف می‌کند.

اینکه خون را صاف می‌کند یعنی مانند کاهو جلوی کدورت خون را می‌گیرد و زوائد خون را از راه ادرار خارج می‌کند زیرا کاهو مدر(ادرار آورد) نیز است.

در روایت دیگر آمده است:

عَلَيْكُمْ‌ بِالسِّلْقِ‌ فَإِنَّهُ يَنْبُتُ عَلَى شَاطِئِ نَهَرٍ فِي الْفِرْدَوْسِ وَ فِيهِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يُطْفِئُ حَرَارَةَ الدَّمِ وَ يُغْلِظُ الْعِظَامَ ‌[15]

یعنی بر شما باد برگ چغندر زیرا در کنار رودخانه بهشت می‌روید و در آن درمان همه‌ی بیماری ها است و عصب را تقویت می‌کند و گرمی خون را خاموش می‌کند و استخوان ها را درشت می‌کند.

برگ چغندر با عسل و سیاهدانه برابری می‌کند زیرا آن ها هم درمان کل بیماری ها هستند.

افرادی که ضعف اعصاب دارند و زیاد عصبانی می‌شوند حتما برگ چغندر مصرف کنند.

سویق عدس

در روایت آمده است:

إِذَا هَاجَ‌ الدَّمُ‌ بِأَحَدٍ مِنْ حَشَمِهِ‌ قَالَ لَهُ اشْرَبْ مِنْ سَوِيقِ الْعَدَسِ فَإِنَّهُ يُسَكِّنُ هَيَجَانَ الدَّمِ وَ يُطْفِئُ الْحَرَارَة[16]

یعنی امام سجاد (ع) هنگامی که یکی از خادمان مبتلا به هیجان خون می‌شد می‌فرمود از سویق عدس بنوش زیرا هیجان خون را تسکین می‌دهد و گرمی را خاموش می‌کند.

ممکن است کسی بگوید صاف کنندگی خون ربطی به غلبه خون ندارد ولی در روایت آخر تسکین هیجان خون آمده است و هیجان خون همان غلبه خون است.

آلوی خشک

شاید مهم ترین درمان غلبه خون آلوی خشک باشد که در عربی به آلوی خشک «اِجّاص» می‌گویند. در روایت آمده است:

وَ إِنَّ الْإِجَّاصَ الطَّرِيَ‌ يُطْفِئُ‌ الْحَرَارَةَ وَ يُسَكِّنُ الصَّفْرَاءَ وَ إِنَّ الْيَابِسَ مِنْهُ يُسَكِّنُ الدَّمَ وَ يَسُلُّ الدَّاءَ الدَّوِي‌[17]

یعنی همانا آلوی تازه گرمی را خاموش می‌کند و صفراء را تسکین می‌دهد و آلوی خشک غلبه خون را تسکین می‌دهد و بیماری سخت و خطرناک را از بدن خارج می‌کند.

ما به صفراوی ها سفارش می‌کنیم آلوی سیاه تازه بخورند.

بنابراین جایگزین حجامت آلو است که شاید شامل کل آلو ها بشود. روایتی داریم که می‌فرماید آلوی پوست کنده که امروزه آلو بخارا که پوست ندارد این خصوصیت را بیشتر از بقیه دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo