< فهرست دروس

درس اخلاق آیت الله مجتبی تهرانی

90/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 تیر خلاص امام حسین(علیهالسلام) به معاویه؛
 «دوستی علی(علیهالسلام)، شرط محبّت رسول خدا است»!
 اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
 «الاسلام بدؤه محمدیٌّ و بقاؤه حسینیٌّ»
 مروري بر مباحث گذشته
 بحث ما راجع به حرکت و قیام امام حسین(علیهالسلام) بود. گفته شد كه اين قيام، هدفمند و حساب شده بود و همچنين صحیفهای از دروس در ابعاد گوناگون معنویِ معرفتی، فضیلتیِ انسانی، دنیوی، اخروی، فردی و اجتماعی برای تمام ابنای بشر اعم از مسلمان و غیر مسلمان بود. بالأخره بحث ما به اینجا رسید که امام حسین(علیهالسلام) از این قیام هدفی داشت و اینطور نبود که عجولانه تصمیم‌گیری کرده باشد، یا بی‌حساب حركت كرده باشد و یا در محاسبه اشتباه کرده باشد. میشود گفت كه حضرت سال‌ها روی آن حساب کرده بود، آن را محاسبه کرده بود و براي آن تدبیر کرده بود و منتظر فرصت مناسبی بود که این گروه فاسد را از صحنه زعامت مسلمین براندازد، چون آنها در صدد براندازی اسلام بودند.
 حضرت سالها قبل با صراحت به مردم اعلام خطر کرده بود، لذا حضرت دو سال قبل از مردن معاویه، در سال پنجاه و هشت هجری در سفر حج از تمام سران بلاد اسلامی و چهرههای شناخته شده صحابه و تابعین دعوت کرد و در آنجا نظراتش را به همه اعلام کرد. حضرت خطبهای خواند كه دارای سه بخش بود. بخش اوّل آن راجع به پدر بزرگوارش علی(علیهالسلام) بود، شروع کرد به بيان نصّ صریح پیغمبر اکرم در مورد فضايل اميرالمؤمنين كه همه عامّه هم آن فضايل را نقل میکنند. [1]
 امام حسین آمد و فرمايشات صریح پیغمبر اکرم درباره علی(علیهالسلام) را بيان كرد و همه هم قبول داشتند. امام حسين از اين جمعیت بیش از هزار نفر با تأکید و قسم تصدیق گرفت که پیغمبر اكرم این جملات را راجع به علی(علیهالسلام) فرموده است و عرض میکنم كه برای چه امام اين كار را كرد.
 ادامه فضائل امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)
 آخرین جمله حضرت را دراین باره عرض میکنم که به تعبیر من تیر خلاصی بود که امام حسین به قلب معاویه و طرفداران معاویه زد. در جلسه گذشته قسمتي از بخش اول خطبه شریفه حضرت را مطرح کردم تا اينكه به جریان مباهله رسید، امام حسين به آنها روي کرد و گفت شما را قسم میدهم آیا در قضیه مباهله غیر از این بود که پیغمبر اکرم خودش بود و علی بود و دختر پيغمبر بود و فرزندان علی بودند که اینها گفتند: «اللهم نعم»! دقت کنید، من در انتها میخواهم از این چيزهایی که میگویم، نتیجهگیری کنم، ببینید امام حسین چه طور دقیق صحبت کرده است.
  • پرچم دار لواي اسلام در جنگ خيبر
 در جمله بعد دارد که حضرت فرمود: «قَالَ أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّهُ دَفَعَ إِلَيْهِ اللِّوَاءَ يَوْمَ خَيْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَأَدْفَعُهَا إِلَى رَجُلٍ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كَرَّارٍ غَيْرِفَرَّارٍ يَفْتَحُهَا اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ؟! قالوا: اللهم نعم!» [2]
  [3] ای جمعیت! شما را به خدا قسم میدهم! آیا نمیدانید که پیغمبر اکرم در روز خیبر گفت: پرچم را به دست کسی میدهم که او خدا و رسول را دوست میدارد و خدا و رسول هم او را دوست میدارند؛ او ترسو نیست و بسیار حمله میکند و هیچ‌گاه از دشمن رو برنمی‌گرداند؛ و خدا با دو دست او فتح و پیروزی را به شما خواهد داد!؟ «قالوا اللهم نعم!» نگاه کنید امام حسين چه چیزهایی را پیش میکشد. چيزهايي را مطرح ميكند كه اصلاً قابل انکار نبوده است.
  • علي(عليهالسلام)، برادر و جان پيغمبر
 «قَالَ: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ بَعَثَهُ بِبَرَاءَةَ وَ قَالَ لَا يُبَلِّغُ عَنِّي إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّي؟! قالوا: اللهم نعم!» [4]
  [5] آیا می‌دانید که رسول خدا سوره برائت را به دست علی به مکه فرستاد و فرمود: جز خود من یا کسی که از من است، نباید پیام من را كسي ابلاغ کند!؟ گفتند: بله.
 من نمیتوانم قضیه برائت را الآن بگویم، آنهایی که اهلش هستند، میفهمند این یعنی چه. يكي از صحابه سوره برائت را گرفته بود که به مكه ببرد، حضرت جلویش را گرفت و گفت: او را برگردانید! يا من باید آن را ببرم یا کسی که از من است؛ بعد آن را به دست علی داد.
  • احترام و جایگاه حضرت نزد پیغمبر
 «قَالَ: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَمْ يَنْزِلْ بِهِ شَدِيدَةٌ قَطُّ إِلَّا قَدَّمَهُ لَهَا ثِقَةً بِهِ وَ أَنَّهُ لَمْ يَدَعْهُ بِاسْمِهِ قَطُّ إِلَّا يَقُولُ يَا أَخِي وَ ادْعُوا إِلَيَّ أَخِي‌؟! قالوا: اللهم نعم!» [6]
  [7] آيا شما میدانید كه هیچ مشکل و حادثه مهمی برای پیغمبر اکرم پیش نمیآمد، مگر این که به جهت اعتمادی که به علی داشت او را برای حل مشکلش جلو میانداخت و هیچ‌گاه او را به اسم صدا نکرد و او را به عنوان برادر خطاب میکرد؟ گفتند: بله!
  • علي(عليهالسلام)، بهترينِ اهل بيت پيامبر
 «قَالَ: أَ فَتَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَضَى بَيْنَهُ وَ بَيْنَ جَعْفَرٍ وَ زَيْدٍ فَقَالَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ وَ أَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي؟!» [8]
  [9] آيا میدانید که پیغمبر اکرم هنگامی که میان علی و جعفر و زید قضاوت نمود، فرمود: یا علی تو از من هستی و من از تو هستم، پس از من تو ولی و سرپرست همه مؤمنین هستی؟! گفتند: بله، خدایا تو را گواه میگیریم که درست است!
  • علي(عليهالسلام)، همنشین تنهای پیغمبر
 «قَالَ: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّهُ كَانَتْ لَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كُلَّ يَوْمٍ خَلْوَةٌ وَ كُلَّ لَيْلَةٍ دَخْلَةٌ إِذَا سَأَلَهُ أَعْطَاهُ وَ إِذَا سَكَتَ ابْتَدَأَهُ؟! قالوا: اللهم نعم!» [10]
  [11] آيا شما میدانید که علی(علیهالسلام) روز و شب با پیغمبر اکرم جلسه و خلوت داشتند و بر او وارد میشد و اگر علی در این جلسات خصوصی از پیغمبر سؤالي میپرسید، پیغمبر جوابش را میداد و اگر علی(علیهالسلام) سکوت میکرد، پیغمبر اکرم ابتدا به تکلّم مینمود؟ گفتند: بله.
  • علی(عليهالسلام) برتر از همه، حتّی حمزه و جعفر
 «قَالَ: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ فَضَّلَهُ عَلَى جَعْفَرٍ وَ حَمْزَةَ حِينَ قَالَ لِفَاطِمَةَ زَوَّجْتُكِ خَيْرَ أَهْلِ بَيْتِي؟!» آيا ميدانيد كه وقتی پیغمبر ميخواست دخترش را به علی تزویج کند، برای فضیلت دادن او بر جعفر و حمزه به فاطمه گفت: بهترین اهل بیت خودم را به تو تزویج کردم و او را همسر تو قرار دادم؟ «أَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ أَعْظَمَهُمْ حِلْماً وَ أَكْبَرَهُمْ عِلْماً ؟! قالوا: اللهم نعم!» [12]
  [13] یعنی هم از نظر تسلیم بودنش نسبت به احکام الهی و هم از نظر حلم و بردباری و هم از نظر علم، از همه بالاتر بود؟
  • علي(عليهالسلام)، مأمور به غسل، کفن و دفن پیغمبر
 «قَالَ: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ أَخِي عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَرَبِ وَ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ابْنَايَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟! قالوا اللهم نعم!» [14]
  [15] ترجمهاش خیلی معلوم است. «قَالَ: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَمَرَهُ بِغُسْلِهِ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّ جَبْرَئِيلَ يُعِينُهُ؟! قالوا اللهم نعم!» [16] آيا میدانید که پیغمبر اکرم امر کرد كه علی(علیهالسلام) او را غسل دهد و تجهیز کند و گفت كه جبرییل هم در اين كار به علي کمک میکند؟ «قالوا: اللهم نعم!» گفتند بله، این را هم میدانیم.
  • علي(عليهالسلام)، يكي از دو امانت گرانبهاي پيغمبر
 «قَالَ: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا؟! قالوا اللهم نعم!» [17]
  [18] آيا میدانید که پیغمبر اکرم در آخرین خطبه زمان حیاتش گفت: من دو امانت گرانبها را در میان شما گذاشتم، کتاب خدا و اهل بیتم، به آن دو چنگ زنید که هیچگاه گمراه نمی‌شوید؟ گفتند: خدایا تو را گواه میگیریم که درست است!
  • دوستي با علي(عليهالسلام) شرط دوستي با پیغمبر و خدا
 اینجا امام حسین میخواهد تیر خلاص را به قلب معاویهایها بزند و آن حرکات زشت و تبلیغات سوئی را که چند سال علیه علی(علیهالسلام) کردند، محكوم سازد. ميخواهد بخشنامههای معاویه و سبّ علی را محكوم سازد. دارد: «ثُمَّ قَدْ نَاشَدَهُمْ» بعد همه آنها را قسم داد: «أَنَّهُمْ قَدْ سَمِعُوهُ يَقُولُ: مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُ عَلِيّاً فَقَدْ كَذَبَ» [19]
  [20] پیغمبر فرمود: کسی که گمان کند من را دوست دارد، ولی با علی دشمنی کند، دروغ می‌گوید. «لَيْسَ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُ عَلِيّاً» نمیشود که كسي من را دوست داشته باشد، ولی علی را دشمن داشته باشد.
 «فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ:» امام حسین میگوید وقتی که پیغمبر این را گفت، گویندهای مثل این که میخواست جواب پیغمبر را بدهد، به پیغمبر گفت: «يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ؟»چرا میگویید كه نميشود پیغمبر را دوست و علی را دشمن داشته باشد؟ ممکن است که كسي شما را دوست و علی را دشمن داشته باشد! «قَالَ: قَالَ لِأَنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ مَنْ أَحَبَّهُ فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ؟! فَقَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ! قَدْ سَمِعْنَا؛ وَ تَفَرَّقُوا عَلَى ذَلِكَ» [21] . حضرت جواب داد که چون علی از من است و من از اویم. هر کس او را دوست داشته باشد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است. هر که او را دشمن دارد مرا دشمن داشته و هر که دشمن من باشد، خدا را دشمن داشته است. همه اقرار کردند که این اخبار صحیح است و ما این حرف‌ها را شنیده‌ایم.
 دقت امام حسين(عليهالسلام) در نقل خطبه در چهار بُعد
 در اینجا من میخواهم چند مطلب بگویم. بخش اوّل خطبه تمام شد. البته من هم فهرستوار خواندم وگرنه خيلي مطالب در اين حرفها است. چهار مطلب در اینجا مهم است، یک؛ متن خطبه است، دو؛ افرادی که دارند خطبه را گوش میکنند، سه؛ آن زمان و روزی است که دارد خطبه را میخواند و چهار؛ مکانی است که حضرت برای خطبهاش انتخاب کرده است.
 اما ببینید مطالبش را چهطور تنظیم کرده است. اوّل به سراغ حرکت زشت معاویه در این چند سال نسبت به خاندان عصمت و طهارت و شایستگان سرپرستی و رهبری مسلمین و در رأس آن علی(علیهالسلام) رفته است. حضرت به دوستانش نمی‌گوید: جعل حدیث کنید! از خود پیغمبر حديث نقل ميكند.
  • مخاطبان امام: دويست نفر از صحابه و هشتصد نفر از تابعين
 حالا من می‌خواهم بر طبق اعداد و آمار حرف بزنم. اینطور که در تاریخ آمده است، دویست نفر از صحابه پیغمبر در این جمعیت بودند، خیلی است، دویست نفر کسانی بودند که پیغمبر را درک کرده بودند، یعنی این حرف‌ها را خودشان از شخص پیغمبر شنیده بودند. ببینيد امام حسین چه قدر قوی برخورد میکند. بيش از هشتصد نفر از تابعین بودند كه یا از فرزندان صحابه بودند و یا از کسانی که به صحابه پیوسته بودند. آيا میشود به اين فضايل خدشهای وارد کرد؟ اینها را قسم میدهد و میگوید آيا این سخنان را از پیغمبر شنیدید یا نه؟ تو که پیغمبر را دیدی، از او شنیدی یا نه؟ تو که پیغمبر را ندیدی، اينها را از آن كسي که دیده است، شنیدی یا نشنیدی؟
 مینویسند دویست نفر از صحابه و بیش از هشتصد نفر از تابعین، سخنان امام حسين را تأييد كردند.
  • حرف‌های امام: رعایت ترتیب تاریخ در نقل فضائل
 حالا ببینيد چهطور شروع میکند. در اوّلین جمله که حضرت قسمشان داد، از هنگام ورود پیغمبر به مدینه بود، فرمود: آیا ميدانيد که پیغمبر مسجد و آن ده حجره را ساخت و درب همه حجرات را به مسجد بست و فقط درب خانه علي را باز گذاشت؛ حتی وقتي عمر خواست سوراخی از منزلش به مسجد باشد، پیغمبر گفت: اين سوراخ را هم ببندید؟ اوّلین جمله امام حسين این بود. ببینيد از کجا شروع کرده است! حضرت از هنگام ورود پیغمبر به مدینه شروع میکند و گام به گام جلو میآید تا به آخرین لحظات زندگی پیغمبر میرسد. حسین(علیهالسلام) حساب شده جلو میآید و اصلاً پراکنده گویی ندارد.
 حالا آيا اين قيام بیحساب بود؟ تو نمیفهمی حساب یعنی چه. امام حسين دقیق حساب کرده بود. جلو ميآيد تا به لحظات آخر پیغمبر اکرم میرسد، پیغمبر در آخرین روزها خطبهاي خواند و بعد هم وفات کرد، فرمود: «ترکت فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی». حتی وصیت کرد كه من را علی غسل دهد.
 نگاه کنيد امام حسين حرفهاي پیغمبر در مورد فضايل علي را از زمان ورود پیغمبر به مدینه تا وفات ايشان بيان كرد. چون ممکن است کسی بگوید پیغمبر هنگام وفات از یک سری نظریاتشان برگشتند. وضع فعلی افراد ملاک است. نخير! پیغمبر تا لحظه آخری که میخواست از دنیا برود، از فضايل علي ميگفت. آخرین جملات ايشان هم این بود که علي من را غسل دهد و تجهیز کند و جبرییل هم به او کمک میکند. نتیجه چه ميشود؟
 آيا میدانید كه پیغمبر در جملات آخر چه گفت؟ فرمود: نمیشود کسی من را دوست داشته باشد و علی را دشمن داشته باشد. خدا معاویه و اطرافیانش را لعنت کند که علی را سبّ کردند. آيا شما پیغمبر را دوست دارید؟
 تیر خلاص امام حسين به معاويه این بود. تمام این فضايل را گفت و آخر سر هم از قول پیغمبر گفت: نمیشود کسی من را دوست داشته باشد و علی را دشمن داشته باشد! در اينجا شخصي برگشت به پیغمبر گفت: چرا نمیشود؟ حضرت جواب داد: چون حبّ او حبّ من است، حبّ من حبّ به خدا است؛ بغض او بغض من است و بغض من بغض به خدا است. خیلی صريح و روشن بيان فرمود، یعنی تمام کارهاي معاویه و اطرافیانش نسبت به علی بر خلاف اسلام و فرمايشات پیغمبر بود. پس امام حسین هیچ پراکنده گویی نکرد، همه اينها را حساب شده و دقيق ردیف کرد.
 در ضمن حرفهایم گفتم كه امام حسين در انتخاب افراد هم بهترین انتخاب را داشت، دویست نفر از صحابه و بیش از هشتصد نفر از تابعین را جمع كرد و با قسم از همه اینها اعتراف گرفت که اگر اينها را شنیدید بگویید، همه گفتند «نعم، دیگر چه میخواهی؟
  • بهترین زمان برای ایراد خطبه
 حالا به سراغ زمان میرویم. حضرت عجب زمانی را انتخاب کرد! آيا زمان عرفات يا زمان مشعر يا زمان اعمال مکه را انتخاب كرد؟! نه؛ حضرت منا را انتخاب كرد. یعنی جایی که انسانها اعمال عمره و حج را انجام دادند و بعد از توبه یک حالت تلطّف روحی پیدا کرده‌اند که از این به بعد دروغ نگویند.
 اینهایی که مکه میروند، میروند که آنجا پاک و پاکیزه شوند و برگردند. قرار نیست وقتي كه به منا رسیده است و این همه زجر کشیده است تا پاک و پاکیزه شود، همه را با دروغ از بين ببرد. امام حسين دارد قسمشان میدهد، آيا میشود كه اینها بیایند دروغ بگویند؟ عجب زمانی را انتخاب کرده است. آقا شما نمی‌دانید، امام حسین غوغا کرده است. به نظر من ايشان نابغه بزرگ عالم وجود است، هیچ انسان شقی هم حاضر نیست در آن موقعیت دروغ بگوید. حضرت از همه اقرار گرفت.
  • بهترین مکان برای ایراد خطبه
 چهارم مسأله مکان است. اینجا کجا است؟ همه میدانند كه حج مواقفی دارد و آن عرفات و مشعر و منا هستند، هر کدام از اين مواقف و به خصوص منا برای خود شرافتي دارند. منا سرزمینی است که انسانها خودشان را ز تمام تعیّنات رها میکنند. مظاهری را پیش میکشند که آنها گویای این رها شدن است. رجم کردن شیطان در منا است، اتّصال به رحمان در منا است. قهرمان توحید، حضرت ابراهیم آنجا به مبدأ هستی اتصال پیدا کرد و در آنجا به او امر شد که علقهاش را از ماسویالله جدا کند. امام حسين خواست در چنین جایی حرفهايش را به آنها بگوید، اینجا که آمدید دیگر از این مسائل شیطانی و دنیوی و مادی دست بردارید.
 منا جایی است که به ابراهیم خطاب شد، فرزندش اسماعیل را در راه خدا قرباني کند، دیگر مكاني بالاتر از این میخواهی که دست از تعینات برداري؟ در قرآن دارد: «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‌ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَري» به پسرش اسماعیل روي کرد و گفت: ای پسرم، من در خواب دیدم که دارم تو را ذبح میکنم، بگو من چه کار کنم؟ «قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني‌ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرين» [22] ، اسماعیل گفت همان كاري را بكن که خدا به تو گفته است، انشاءالله که من صبر میکنم. منا چنین سرزمینی است، هرکسی باید خودش را از تمام این مسائل دنيوي تهی کند.
 تفاوت ابراهیم نبی(علیه‌السلام) با حسینبنعلی(علیهماالسلام)
 اما به شما بگویم كه تفاوت بین حضرت ابراهیم و حسین(علیهالسلام) از زمین تا آسمان است. ابراهیم در همین سرزمین منا به پسرش این حرفها را زد، حسین(علیهالسلام) هم آمده است در اینجا و میگوید اسلام دارد از بین میرود، بیایید از تعلّقات خودتان دست بردارید. راجع به ابراهیم دارد یک دفعه بعد از آن که «فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبين» [23] هر دو تسلیم خدا شدند و ابراهیم پيشاني اسماعیل را روی خاک گذاشت، «وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيم؛ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا» [24] خطاب آمد كه اي ابراهیم خوابی که دیدی درست است، او را نکش. میدانی میخواهم چه بگویم؟ خیلی تفاوت است.
 ذکر مصیبت حضرت علی اکبر(علیه‌السلام)
 امّا حسین با علی اکبر این کار را نکرد. من یک وقتی شعر این عارف را كه ميگويد:
 «مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد»
  به علی(علیهالسلام) و حضرت آدم تطبیق دادم، ولی امشب میخواهم مصداق دیگری برایتان بگویم. حضرت ابراهیم وعده کرد اما چه کسی عملی کرد؟ حسین عملی کرد.
 «مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد»
 روز عاشورا آمد، عرض کرد اجازه میدهی من به میدان بروم؟ میگویند: بدون تأمّل به او گفت: علی جان برو.


[1] . امیدوارم كساني كه حرفهای من را منتشر میکنند، دنبال اين مآخذ بروند. من حتی به آنها گفتم که اين فضايل در کدام كتابها آمده است.
[2] . منابع خاصّه: بحارالانوار، ج42، ص155؛ امالی صدوق، ص513؛ امالی طوسی، ص306؛ تحف‌العقول، ص458 و...
[3] منابع عامّه: سنن نسائی، ج5، ص46؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص130، سنن ترمذی، ج12، ص187؛ صحیح ابن حبان، ج15، ص382؛ صحیح بخاری، ج10، ص142؛ صحیح مسلم، ج12، ص129؛ کنزالعمال، ج10، ص462 و...
[4] . منابع خاصّه: بحارالانوار، ج10، ص138؛ امالی طوسی، ص561؛ علل الشرایع، ج1، ص190؛ کشف الغمّه، ج1، ص300 و...
[5] منابع عامّه: کنزالعمال، ج2، ص417؛ سنن احمد، ج7، ص143
[6] . منابع خاصّه: بحارالانوار، ج31، ص428؛ کتاب سلیم، ص640
[7] منابع عامّه: کنزالعمال، ج7، ص253؛ سنن نسائی، ج8، ص182؛ مسند احمد، ج4، ص298
[8] . منابع خاصّه: بحارالانوار، ج20، ص371؛ أمالی طوسی، ص200؛ العمده، ص201؛ کشف الغمّه، ج1، ص99
[9] منابع عامّه: صحیح ابن حبّان، ج11، ص229؛ صحیح بخاری، ج2، ص960
[10] . منابع خاصّه: اصول کافی، ج1، ص64؛ بحارالانوار، ج2، ص230؛ مستدرک الوسائل، ج17، ص 342؛ الاحتجاج، ج1، ص259؛ تحف العقول، ص193 و...
[11] منبع عامّه: المستدرک علی الصحیحین، 4630
[12] . منابع خاصّه: بحارالانوار، ج28، ص52؛ ارشادالقلوب، ج2، ص419؛ الخرائج، ج1، ص356 و...
[13] منابع عامّه: کنزالعمال، ج13، ص114؛ المستدرک علی الصحیحین، 4614 و 4648؛
[14] . منابع خاصّه: بحارالانوار، ج4، ص 198، مستدرک الوسائل، ج 4، ص336؛ امالی صدوق، ص39؛ امالی طوسی، 365؛ الخرائج، ج3، ص1064 و...
[15] منابع عامّه: کنزالعمال، ج11، ص619؛ همان، ج13، ص143
[16] . بحارالانوار، ج22، ص482؛ الاحتجاج، ج1، ص80
[17] . منابع خاصّه: اصول کافی، ج2، ص414؛ بحارالانوار، ج2، ص99؛ وسائل الشیعه، ج27، ص204؛ مستدرک الوسائل، ج7، ص254؛ الاحتجاج، ج1، ص149 و...
[18] منابع عامّه: کنزالعمال، ج1، ص181؛ مسند احمد، ج23، ص434؛ سنن دارمی، ج10؛ ص240
[19] . منابع خاصّه: اصول کافی، ج2، ص238؛ بحارالانوار، ج27، ص75؛ امالی صدوق، ص125؛ امالی طوسی، ص545؛ خصال، ج2، ص553 و...
[20] منابع عامّه: کنزالعمال، ج13، ص123
[21] . بحارالانوار، ج33، ص185؛ كتاب ‌سليم ‌بن ‌قيس، ص790 الي 794
[22] . سوره الصافات، آيه 102
[23] . سوره الصافات، آيه 103
[24] . سوره الصافات، آيات 104 و 105

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo