< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث ما درباره ماء مطر بود؛ در مورد ماء مطر چند مطلب مطرح است. يك مطلب راجع به طاهر بودن ماء مطر است كه عرض کردیم در آيه شريفه قرآن به آن تصريح شده است. مطلب دوم در مورد مطهِّر بودن آن است كه آن هم در آيه شريفه وارد شده است. فلذا درباره اين دو مطلب بحثي وجود ندارد.
 آيا ماء مطر به وسیله ملاقات با نجاست منفعل ميشود یا خیر؟
 مهمّترین مطلبی كه آقايان فقهاء در مورد آن بحث ميكنند اين است كه آيا ماء مطر به وسیله ملاقات با نجاست منفعل ميشود یا خیر؟ به تعبير ديگر آيا ماء مطر مانند ماءكر و جاري است که به صرف ملاقات با نجاست منفعل نمیشوند و برای انفعال آن لازم است که حتماً تغییری در اوصاف ثلاثهاش ایجاد شود، یا مانند ماء قلیل است که به صرف ملاقات با نجس متنجِّس میشود؟ يعني اعتصام و عدم اعتصام و انفعال و عدم انفعال آن مورد بحث است و مطالب اوّل و دوم مورد بحث قرار نگرفته است.
 اثبات عدم انفعال ماء مطر إلّا در صورت تغییر أحد اوصاف ثلاثه
 دراینباره بعضی از آقایان فقهاء رواياتي را مطرح ميكنند تا ثابت نمایند که ماء مطر هم مانند ماءكر و جاري منفعل نميشود مگر اینکه اوصاف ثلاثه آن تغییر کند.
  • روايت اوّل: حديث پنجم از باب ششم ابواب ماء مطلق؛ «عَنِ الْكَاهِلِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ يَسِيلُ عَلَيَّ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ فَتَقْطُرُ الْقَطَرَاتُ عَلَيَّ وَ يَنْتَضِحُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ الْبَيْتُ يُتَوَضَّأُ عَلَى سَطْحِهِ فَيَكِفُ عَلَى ثِيَابِنَا. قَالَ: مَا بِذَا بَأْسٌ؛ لَا تَغْسِلْهُ. كُلُّ شَيْ‌ءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ». [1]
 در جلسه گذشته ذيل این مرسله را برای اثبات مطهِّریّت ماء مطر آورديم.
 امّا از صدر اين روايت خواستهاند عدم انفعال ماء مطر را استفاده كنند. ظاهر روايت اين است كه آب باران ميآيد و در آن تغيير هم پيدا شده است و آن تغيير مربوط به قذر بوده و سپس از آن قطرات به سائل ترشّح كرده است. این هم که لفظ سطح پشت بام در اينجا آمده است، به این دلیل است که در قديم بر روی پشت بام بول ميكردهاند.
 صاحب وسائل در ذيل اين روايت توضيح ميدهند که: «أَقُولُ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى أَنَّ الْقَطَرَاتِ وَ مَا وَصَلَ إِلَى الثِّيَابِ مِنْ غیر النَّاحِيَةِ الَّتِي فِيهَا التَّغَيُّرُ وَ آثَارُ الْقَذَرِ لِمَا مَرَّ. أَوْ أَنَّ التَّغَيُّرَ بِغَيْرِ النَّجَاسَةِ وَ الْقَذَرَ بِمَعْنَى الْوَسَخِ وَ يَخُصُّ بِغَيْرِ النَّجَاسَةِ».
 ايشان دو احتمال در این روایت ميدهند: حمل و احتمال اوّل این است که میفرمایند باران آمده و قطرات آن هم به قذر برخورد كرده است. امّا معلوم نيست كه در آن قطراتي كه به سائل ترشّح كرده، قذر بوده باشد. در واقع «أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ» یعنی در آب باران این آثار وجود داشته است و نه در آبی که به سائل ترشّح نموده و «يَسِيلُ عَلَيَّ». احتمال دوم هم این است که میفرمایند در روايت نيامده كه علّت تغيير ماء مطر «نجاست» است؛ چه بسا به وسیله خاك و هواي آلوده این تغيير پیدا شده باشد. ايشان با احتمال دوم اصلاً روايت را از مصبّ بحث خارج كرده است.
 بنده در اینجا لازم است که مطلبی را به عنوان مقدّمه عرض كنم؛ چون در روایات دیگر که میخواهیم وارد شویم به این مطلب نیاز است. همانطور که گفتم علّت اینکه در این روايت پشت بام مطرح شده این است که در آن زمان بر روی پشت بام بول ميكردهاند. البتّه بعداً رواياتي كه مؤيِّد همين معناست را میآوریم که در آنها به اينكه در پشت بام بول ميكردهاند تصريح شده است. در آن زمان تقريباً بول كردن بچّهها در پشت بام معمول بوده است. حتّي در اين زمان ما هم که بنده در نجف بودم، بچّهها را براي بول كردن به پشت بام ميفرستادند و چه بسا بزرگترها نيز همين كار را انجام ميدادند. فلذا ما بايد منطقهاي كه روايات در آن صادر شده را در نظر بگيريم. فقيه بايد واقعيّات را در نظر بگيرد. ما نبايد مناطق آنها را با مناطق خودمان مقایسه کنیم. زيرا اصلاً آنچه ميان ما متداول است ميان ايشان معمول نبوده است. بنابراین چه بسا روايات ناظر به اين است كه در پشت بامي كه در آن بول ميكردهاند، باران آمده است. مسأله قطرات هم به دو صورت قابل فرض است: يكي اينكه قطره هاي باران به پشت بام برخورد كرده و به لباس آنها ترشّح ميكرده است. دوم اينكه باران روي پشت بامی که در آن بول میکردهاند میآمده و از طريق سقف نفوذ ميكرده و به داخل اتاق [2] ميچكيده است و به لباس آنها ترشّح میکرده است.
 فلذا احتمال اوّلی که صاحب وسائل دادهاند اصلاً قابل قبول نیست که بگوییم منظور از «قذر»، «وسخ» و چرک است. البتّه قبول دارم که این مطلب در روایت نیامده است که در آن قطرهاي كه به شخص ترشّح كرده، ـ چه از طريق سقف چكيده باشد و چه مستقيماً برخورد كرده باشد ـ تغییر به وسیله نجاست بوده است یا خیر.
 در مورد این مرسله هم باید بگویم آن عدّهاي كه مرسلات را حجّت نميدانند، راجع به این مطالبی که درباره متن روایت آوردیم در فسحه هستند و درباره متن روایت هم بحثي ندارند و روایت را به طور کلّی کنار میگذارند.
 امّا به سراغ روایات صحاحی میرویم که در این باب وارد شده است:
  • روایت دوم: حديث چهارم باب ششم از ابواب ماء مطلق؛ «عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) فِي مِيزَابَيْنِ‌ سَالَا أَحَدُهُمَا بَوْلٌ وَ الْآخَرُ مَاءُ الْمَطَرِ فَاخْتَلَطَا فَأَصَابَ ثَوْبَ رَجُلٍ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ». [3]
 در اين روايت مي گويد دو ميزاب بوده است كه از يكي بول ميآمده و چون ناودان معمولاً در پشت بام است و نه در زمین، شاهد بر همان مطلب قبلی است که عرض کردیم؛ یعنی نشان ميدهد كه اينها روي پشت بام بول ميكردهاند.
 امّا اگر ما بخواهيم به اطلاق صحيحه تمسك كنيم ، دچار مشکل خواهیم شد. چون در روایت آمده است که از يك ميزاب بول و از يكي هم آب ميآمده و اين دو با هم آميخته شدهاند و قطراتی از آن به شخص اصابت کرده است. در اين صورت، سه تصویر در روایت متصّور است كه در هر سه، امام(علیهالسّلام) حكم به طهارت دادهاند؛ یعنی چه ماء بر بول غلبه داشته و به ثوب اصابت كرده باشد، یا بول بر ماء غلبه داشته یا هر دو مساوي بودهاند و اطلاق روايت، طهارت آن قطرات در هر سه صورت را در بر ميگيرد که البتّه لم يلتزم به أحد من الفقهاء. پس به اطلاق نمیتوانیم تمسّک کنیم. چون در مقابل آن، ادلّهاي داريم كه ميگويد اگر اوصاف ثلاثه ماء به وسیله نجاست تغيير كرد، نجس ميشود و جمع بين ادلّه مقتضي اين است كه هم صورت غلبه بول بر ماء و هم صورت تساوي آن دو را كنار بگذاريم و در این روایت تنها به صورت غلبه ماء مطر بر بول ملتزم شويم.
 گذشته از اين نکته، باید گفت چهطور ممكن است که تعبير «ميزابين» را توجيه كنيم؟ لذا برخي معتقدند كه اين روايت به قرينة داخليّه اشكال دارد؛ چون در آن زمان كه پشت بامها از سنگ و سيمان و آسفالت نبوده است كه آب باران از آن روان شود و پائين بيايد. بلکه خانهها خشتي و گلي بودهاند و هر چه باران ميآمده در سقف فرو ميرفته است. حالا چهطور امکان دارد که باران بر روی سطح سيلان پيدا كرده باشد؟ حال شاید بتوان اين قضيّه را درباره باران پذيرفت، چون گاهي در آن مناطق رگبارهاي خيلي تند ميزده است. امّا پذیرش آن درباره بول بسیار سخت است. چهطور ممكن است كه بول در چنين پشت بامي سيلان پيدا كند و از ميزاب پائين بيايد؟! واقعیّات را باید در نظر گرفت. آیا پشت بام یک مکان عمومی برای بول کردن بوده که بخواهند مخصوص آن یک میزاب درست کنند، یا مخصوص یک موارد استثنائی بوده است که مثلاً بچّهای برور و در آنجا بول کند؟
 چه بسا در آن زمان معمول بوده است كه مقداري از پشت بام را به بول كردن اختصاص ميدادهاند. فلذا برای آن هم میزاب مخصوص درست کرده بودند. وگرنه چهطور ممكن است كه از يك ميزاب بول پائين بيايد و از يك ميزاب باران؟ مگر اينكه وقتي كه باران ميآمده همان موقع عدّهاي مشغول بول کردن بودهاند! هضم این حرف بسیار مشکل است. چه بسا هم صحيح اين است كه دو ميزاب بوده است، ولي باران از آن ميزابي كه براي بول بوده جريان پيدا كرده و حالا سؤال اين است كه آیا آب باران به وسیله ملاقات با نجس، متنجِّس شده است یا خیر؟
 در هر صورت اطلاق اين روايت قابل اخذ نيست و تنها بر يك صورت قابل حمل است. مسائلي هم كه عرض كرديم در كنار آن است.
 بله؛ اجمالاً از آن به دست ميآيد كه «الماء المطر لاينفعل بالنّجس» و در اين مطلب جاي شكّ نيست.
 
 [1]. وسائل‌الشيعة؛ ج:1، ص: 146
 [2]. در روایت تعبیر «بیت» آمده است و نه «دار»؛ و منظور از بیت اتاق خانه است و نه حیاط آن.
 [3]. همان

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo