< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

89/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث جلسات گذشته ما راجع به این بود که آیا ماء مطر مطهّر ماء متنجّس هست یا خیر.
 دراینباره تقریبی برای اثبات عدم مطهِّریّت ماء مطر نسبت به ماء متنجّس بیان شد. در مقابل آن هم عرض کردیم که دو تقریب برای اثبات مطهِّریّت ماء مطر نسبت به ماء متنجّس بیان شده است که یکی از این دو تقریب را در جلسه گذشته مطرح کردم. خلاصه آن تقریب این بود که به واسطه اجماع و نه به وسیله روایات، اثبات کردهاند که ماء مطر در مطهریِّت ماء متنجّس، حکم ماء جاری را دارد یا به واسطه اجماع اثبات کردند که خود ماء مطر مطهِّر ماء متنجّس است. البتّه مرحوم شیخ الشریعة اصفهانی هم در این باب مطلبی فرموده بودند؛ ایشان بنا بر نقل کتاب «وافیِ» مصحَّحی که نزد ایشان بوده است، درباره مرسله «کاهلی»، استفاده کرده بودند که اصلاً مصبّ این مرسله، ماء متنجّس است.
 تمسّک به صحیحه «هشامبنحکم» برای اثبات مطهِّریّت ماء مطر نسبت به ماء متنجّس
 امّا کسانی که قائل نیستند مرسلات به وسیله عمل اصحاب جبران سند می‌شود و به مرسلات تمسّک نمی‌کنند، برای اثبات مطهِّریّت ماء مطر نسبت به ماء متنجّس از تقریب دیگری استفاده میکنند. [1]
 تقریب دوم: در این باب به صحیحه «هشام‌بن‌حکم» تمسّک شده است. این صحیحه، حدیث چهارم باب ششم از ابواب ماء مطلق است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) فِي مِيزَابَيْنِ‌ سَالَا أَحَدُهُمَا بَوْلٌ وَ الْآخَرُ مَاءُ الْمَطَرِ فَاخْتَلَطَا فَأَصَابَ ثَوْبَ رَجُلٍ؛ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ». تقریبی که با استفاده از این روایت بیان شده این است: گفتهاند: طبق مفاد این روایت، وقتی که بول و مطر همدیگر را ملاقات میکنند و این دو طبق متن روایت با یکدیگر اختلاط پیدا میکنند، بولی که از ناودان جاری است، دفعة واحدة در ماء مطر مستهلک نمی‌شود؛ چون بولی که از ناودان میآید، چند قطره اندک نیست؛ فلذا ماء مطر یک دفعه آن را معدوم نمیکند و این استهلاک تدریجی است. این استهلاک بعد از دو مرحله اتّفاق میافتد.
 مرحله اوّل این است که وقتی ماء مطر بر بول میبارد، این بارش به مقداری است که میزان باران با بول یکسان میشود. وقتی حالت تساوی پیدا شد موجب می‌شود که بول از بولیّت خارج شود و ماء مطلق هم از اطلاق خود خارج شود؛ فلذا به تعبیر من شقّ سومی درست می‌شود؛ یعنی این دو مایع که با هم اختلاط پیدا کردند، دیگر بر آن مایع جدید، نه صدق ماء مطر می‌کند و نه صدق بول و مایع مضاف جدیدی تشکیل میشود.
 مرحله دوم: اگر بارش ادامه پیدا کند میزان ماء، بیشتر از میزان بول خواهد شد؛ چون در حالت تساوی نه بول وجود داشت و نه ماء مطلق. فلذا اگر باران بیشتر شود، آن مایع دیگر بول نخواهد بود؛ یعنی بیشتر شدن ماء مطر، موجب می‌شود که آن وصف مضافیّت از مایع جدید خارج شود و آن مایع تبدیل می‌شود به مائی که متغیّر به بول شده و در نتیجه متنجّس هم هست.
 مرحله سوم: بعد از مرحله دوم اگر باز هم مطر بر آن ماء متنجّس نازل ‌شود، اینجاست که در صحیحه به جهت نزول مطر، حکم به طهارت این ماء شده است؛ یعنی در این مرحله است که حضرت می‌فرمایند چون ماء مطر به آن ماء متنجّس اتّصال پیدا کرده است، موجب طهارت آن ماء میشود. پس بنا بر فرض اختلاط ماء مطر و بول، دو مرحله طول میکشد تا بول در ماء مطر مستهلک شود و پس از اینکه ماء متنججّسی به وجود آمد، در مرحله سوم بارش باران موجب طهارت این ماء متنجّس میشود و حضرت که فرمودهاند «لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ»، منظورشان این بوده که این ماء متنجّس به وسیله ماء مطر پاک شده و دیگر موجب نجاست لباس نمیشود. فلذا مصبّ بحث در این صحیحه، تطهیر خود ماء متنجّس به وسیله ماء مطر است و نه تطهیر بول.
 اشکال استاد در مورد استدلال به صحیحه «هشامبنحکم»
 به نظر ما اگر بناست که همین‌طور مسائل را با فکر به هم ببافیم و یک سری امور ذهنی درست کنیم، اتفاقاً به نظر ما اینجا دو مرحله نیست، بلکه سه مرحله اتّفاق میافتد تا بول در ماء مطر مستهلک شود و در مرحله چهارم است که ماء مطر موجب تطهیر میشود.
 مرحله اوّل این است که وقتی این دو با هم اختلاط پیدا کردند، بول بر ماء غلبه پیدا میکند. در مرحله دوم با هم مساوی میشوند و در مرحله سوم ماء وطر بر آن مایع جدید غلبه پیدا میکند و در مرحله چهارم است که ماء مطر موجب تطهیر آن ماء متنجّس میشود.
 این تقریری بود که بعضی از بزرگانی که مرسلات را نمیپذیرند، آن را بیان کردهاند. این عدّه چون دیدهاند که دستشان از حیث دلیل خالی است و مرسلات را هم که حجّت نمیدانند، لذا به این صحیحه تمسّک کرده و این بیانات را درست کردهاند.
 ولی حقّ این است که ما نباید این همه تبعید مسافت کنیم؛ البتّه این تقریبی بود که بزرگان بیان کردهاند. ولی ما از خود مرسله هم میتوانستیم این معنا را بدون این همه تکلّفات استفاده کنیم. گذشته از این تقریبها، اجماع هم داریم که ماء جاری و ماء مطر از نظر حکمی با هم یکسان هستند. از احکام ماء جاری هم این بود که ماء متنجّس را پاک می‌کرد؛ فلذا ماء مطر نیز همین حکم را داراست.
 همچنین بدون در نظر گرفتن این اجماع، مجموعه روایات این باب هم برای فقیه اطمینان‌آور است که ماء مطر مطهِّر ماء متنجّس است.
 در ذیل آیه شریفه «اَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءاً طَهوراً» هم عرض کردیم که میتوان از این آیه استفاده کرد که ماء مطر، «طاهرٌ فی نفسه و مطهِّرٌ لغیره» است و این غیر هم هر چیزی میتواند باشد. مؤیِّدات هم دراینباره زیاد داریم.
 امّا سراغ مطلبی میرویم که در مسأله نوزدهم تحریر آمده است و از مطالبی است که به شدّت مورد اختلاف آقایان فقهاست.
 آیا صرف اتّصال ماء مطر به ماء متنجّس، برای طهارت آن کافیست؟
 فرع دوم: ایشان فرمودند: «يطهّر المطر كل ما أصابه من المتنجسات القابلة للتطهير من الماء و الأرض و الفرش و الأواني. و الأقوى اعتبار الامتزاج في الأوّل». ایشان در مورد طهارت ماء متنجّس به وسیله ماء مطر میفرمایند اقوا این است که میان این دو باید امتزاج حاصل شود.
 در مورد این مطلب، آقایان فقهاء دو دسته شدهاند: عدّهای مانند سیّد محمّد کاظم در عروة اعتقاد دارند که صرف اتّصال ماء مطر به ماء متنجّس کافیست. امّا استاد ما(رضوان‌اللهتعالیعلیه) میفرمایند اقوا این است که صرف اتّصال کافی نبوده و امتزاج باید صورت بگیرد.
 
 بررسی ادّله کسانی که قائلند صرف اتّصال کافیست
 برای بررسی این فرع، ابتدا ادلّه‌ کسانی که معتقدند صرف اتّصال کافیست بررسی میکنیم.
 این عدّه دو دلیل مطرح می‌کنند:
 دلیل اوّل: صحیحه «اسماعیل‌بنبزیع» که حدیث دوازدهم باب سوم از ابواب ماء مطلق است:
 «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا(علیهالسّلام) قَالَ: مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَ يَطِيبَ طَعْمُهُ؛ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً». البتّه در مورد این روایت قبلاً بحث کرده بودیم. تقریبی که با استفاده از این روایت برای اثبات صرف اتّصال کردهاند این است: پس از اینکه ریح و طعم ماء بئر که در اثر ملاقات با نجاست خصوصیّات آن را گرفته بود عوض شد و زوال پیدا کرد، حضرت سریعاً فرمودهاند که ماء بئر پاک میشود و بعد هم به عنوان علّت این مسأله فرمودند: «لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً»؛ یعنی چون ماء بئر متّصل به مادّه است، به صرف زوال اوصاف نجاست پاک میشود.
 امّا چون با استفاده از این روایت خواستهاند اثبات کنند که ماء مطر به صرف اتّصال با متنجّس، موجب طهارت آن میشود، با یک مشکل روبرو شدهاند و آن مشکل این است که این روایت، علّت طهارت ماء بئر را این میداند که ماء بئر دارای مادّه است و از زمین میجوشد. فلذا برای حلّ این مشکل از مادّه إلقاء خصوصیّت میکنند. گفتهاند مقتضای فهم عرفی این است که مطلق ماء عاصم مطهِّر است و مادّه به معنایی که در این صحیحه برای ماء بئر آمده است، خصوصیّتی برای حکم به مطهِّریّت ندارد. بنابراین با استفاده از فهم عرفی این القاء خصوصیّت را انجام دادهاند؛ یعنی مقتضای فهم عرفی این است که مادّه به این معنا که در بئر بود خصوصیّتی ندارد و مطلق ماء عاصم اگر متّصل شود به ماء متنجّس، موجب تطهیر آن می‌شود.
 یعنی چون در ماء بئر اینطور بود که پس از زوال اوصاف نجاست از آن، به دلیل صرف اتّصال به مادّه پاک میشود، این نشاندهنده این است که صرف اتّصال به ماء مطر، برای تطهیر ماء متنجّس کافیست.
 دلیل دوم: همین صحیحه «هشام‌بن‌حکم» است که در آن آمده بود: «فِي مِيزَابَيْنِ‌ سَالَا أَحَدُهُمَا بَوْلٌ وَ الْآخَرُ مَاءُ الْمَطَرِ فَاخْتَلَطَا فَأَصَابَ ثَوْبَ رَجُلٍ؛ لَمْ يَضُرَّهُ ذَلِكَ». گفتهاند این روایت میرساند که صرف اتّصال ماء مطر به آن آبی که با بول آمیخته شده و پس از اختلاط، دیگر بول بر آن صدق نمی‌کند، برای طهارت آن ماء متنجّس کافیست. این تقریب هم تقریباً مثل تقریب قبلی میشود. در صحیح «‌محمّدبناسماعیل‌بزیع» آمده بود که که اگر ریح و طعم ماء بئر از بین رفت، چون دارای مادّه است، پاک میشود. در این روایت هم آمده است که به محض اینکه ماء مطر و ماء متنجّس با هم اختلاط پیدا کردند، ماء متنجّس پاک میشود؛ یعنی وقتی که فصل بولیّت از آن بول زائل شد و در اثر اختلاط با ماء مطر تبدیل به ماء متنجّسی شد، این ماء متنجّس جدید به صرف اتّصال با ماء مطر پاک میشود. لذا صرف اتّصال کافیست.
 البتّه دلیل مهمّی که به آن استناد میکند، همان صحیحه «محمدبن‌اسماعیل‌بزیع» است.
 بحثی راجع به تمسّک به فهم عرف در مقام
 در اینجا لازم است من راجع به استدلالی که به این صحیحه شده است، مطلبی عرض کنم. این آقایان برای إلقاء خصوصیّت از مادّه، به فهم عرفی متمسّک شدهاند و گفتهاند مقتضای فهم عرفی این است که مادّة بما انّها مادّة، خصوصیّتی ندارد و هر آب عاصمی به صرف اتّصال با ماء متنجّس، آن را پاک میکند.
 من نمی‌دانم که چرا از این فهم عرفی برای حلّ خود این مسأله که آیا صرف اتّصال کافیست یا امتزاج هم لازم است، استفاده نمیکنند. آیا این فهم عرفی در این مورد از کار میافتد و عرف دیگر نمیفهمد که چه اتّفاقی باید بیافتد تا حکم به تطهیر ‌شود؟ روندی که در ماء بئر مطرح شد این بود که وقتی وصف آن زائل شد به دلیل اتّصال بود، این ماء پاک میشود. امّا عرف میگوید این طهارتِ ناشی از اتّصال، وقتی اتّفاق میافتد که فعل و انفعالی است که بین ماء عاصم و ماء متنجّس رخ دهد. آیا باید فهم عرفی را در این مورد انکار کنیم و بگوییم مانند نماز که هر طور شارع گفت باید عمل کنیم، تعبّد محض است؟
 چهطور شده است که در مورد مادّه داشتن این تعبّد را کنار میگذارید و به وسیله فهم عرفی القاء خصوصیّت میکنید، امّا در مورد اصل مطلب که آیا صرف اتّصال کافیست یا امتزاج هم لازم است، فهم عرف را نادیده میگیرید؟ یک بام و دو هوا که نمیشود.
 فهم عرفی در این مورد میگوید برای حکم به تطهیر ماء متنجّس به وسیله هر ماء عاصمی، لازم است که یک نوع فعل و انفعالی بین ماء عاصم و آن شیئ متنجّس حاصل ‌شود و باز هم عرف میفهمد که این فعل و انفعال به صرف اتّصال حاصل نمیشود و برای حصول این فعل و انفعال، باید ماء متنجّس به کلیّ تغییر ماهیّت شود که این تغییر ماهیّت هم به سبب اختلاط و امتزاج ایجاد میشود.
 اتّفاقاً شارع هم همین روند را در نظر داشته است. فلذا نمیتوان از ادلّه، تعبّد به صرف الإتّصال را استفاده کرد. در نتیجه این مطلبی که استاد ما و عدّه دیگری از فقهاء فرمودهاند که اقوا این است که باید امتزاج حاصل شود، تقویت میشود و مطابق با مبانی است.
 اگر در خاطر داشته باشید، قبلاً مرحوم آقای حکیم نقلی داشتند که بعضی قائل بودند که اگر یک قطره باران هم در ماء متنجّس بیاید، موجب طهارت آن می‌شود.
 امّا با این فتاوا که نمی‌توانیم فقه درست کنیم و با صرف اتّصال مشکل است که بتوان حکم به طهارت ماء متنجّس دهیم.
 البتّه یک بحث در اینجا مطرح است که اگر قائل به امتزاج شدیم، آیا این امتزاج باید خود به خود باشد یا اینکه ما خودمان هم میتوانیم با وسیله‌ای کاری کنیم که وقتی باران می‌آید این امتزاج حاصل بشود؟


[1] . البتّه ما هم نسبت به مرسلات حرف داشتیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo