< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی

کتاب الطهارة

90/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث ما راجع به غسل وجه در وضو و درباره این مطلب بود که آیا واجب است که غسل وجه ‌از بالا به پایین باشد یا خیر. عرض کردیم که مشهور قائل به این وجوب هستند و ادلّه و وجوهی ‌برای اثبات نظر آنها بیان شده.‌
 وجه دوم: استدلال به ادلّه اجتهادی برای اثبات وجوب غسل وجه از بالا به پایین
 یکی از آن وجوه استناد به روایاتی در این باب بود که من در جلسه گذشته به صورت اختصار این ‌روایات را بیان کردم و سند آنها خوب بود. یکی از این روایات صحیحه زراره است که در آن آمده «عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: حَكَى لَنَا أَبُو جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ(صلیاللهعلیهوآله)- - فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ- فَأَدْخَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ مَاءٍ- فَأَسْدَلَهَا عَلَى وَجْهِهِ مِنْ أَعْلَى الْوَجْهِ- ثُمَّ مَسَحَ بِيَدِهِ الْجَانِبَيْنِ جَمِيعاً- ثُمَّ أَعَادَ الْيُسْرَى فِي الْإِنَاءِ- فَأَسْدَلَهَا عَلَى الْيُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ جَوَانِبَهَا- ثُمَّ...»؛
  ‌آنچه در این روایت قابل بحث میباشد این است که تعبیر «مِنْ أَعْلَى الْوَجْهِ» ظهور در چه چیز دارد؟ ‌بلکه به عقیده ما باید ببینیم نصّ در چیست و بحث درباره ظهور آن نمیباشد و در این باره باید به ‌تعبیر «مسح» و «أسدل» هم توجّه کرد. درباره این تعبیر «ثُمَّ مَسَحَ بِيَدِهِ الْجَانِبَيْنِ جَمِيعاً» ممکن است گفته شود و احتمال داده شود که ‌حضرت برای غسل وجه از دست چپ خود هم کمک میگرفتهاند؛ یعنی دو دستی صورت خود را ‌غسل کردهاند. البتّه بی دلیل هم این احتمال مطرح نشده؛ ما در برخی از روایات وضو داریم که ‌حضرت از دست چپ خود هم برای وضو گرفتن کمک گرفتهاند. مثلاً در حدیث یازدهم همین باب پانزدهم از ‌ابواب وضو هم از «بُکیر» و هم از «زراره» نقل شده که «عَنْ بُكَيْرٍ وَ زُرَارَةَ ابْنَيْ أَعْيَنَ أَنَّهُمَا سَأَلَا أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَدَعَا بِطَشْتٍ أَوْ بِتَوْرٍ فِيهِ مَاءٌ فَغَسَلَ كَفَّيْهِ- ثُمَّ غَمَسَ كَفَّهُ الْيُمْنَى فِي التَّوْرِ- فَغَسَلَ وَجْهَهُ بِهَا- وَ اسْتَعَانَ بِيَدِهِ الْيُسْرَى بِكَفِّهِ عَلَى غَسْلِ وَجْهِهِ»؛ وقتی در این روایت وضوی ‌پیامبر نقل شده اینطور آمده که حضرت از دست چپ خود هم برای غسل وجه کمک میگرفته‌اند. پس ظهور این حدیث به طور قوی میگوید که غسل وجه باید از بالا به پایین باشد.
 روایت دیگری که دلالت بر وجوب غسل «من الأعلی إلی الأسفل» دارد حدیث دوم همین باب است که ‌این هم صحیحه «زراره» میباشد: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیهالسّلام) أَ لَا أَحْكِي لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ(صلیاللهعلیهوآله)- فَقُلْنَا بَلَى فَدَعَا بِقَعْبٍ فِيهِ شَيْ‌ءٌ مِنْ مَاءٍ- فَوَضَعَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ حَسَرَ عَنْ ذِرَاعَيْهِ- ثُمَّ غَمَسَ فِيهِ كَفَّهُ الْيُمْنَى- ثُمَّ قَالَ هَكَذَاإِذَا كَانَتِ الْكَفُّ طَاهِرَةً- ثُمَّ غَرَفَ مِلْأَهَا مَاءً- فَوَضَعَهَا عَلَى جَبِينِهِ - ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ سَدَلَهُ عَلَى أَطْرَافِ لِحْيَتِهِ- ثُمَّ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى وَجْهِهِ- وَ ظَاهِرِ جَبِينِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً- ثُمَّ غَمَسَ يَدَهُ الْيُسْرَى فَغَرَفَ بِهَا مِلْأَهَا- ثُمَّ وَضَعَهُ عَلَى مِرْفَقِهِ الْيُمْنَى- فَأَمَرَّ كَفَّهُ عَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى جَرَى الْمَاءُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ- ثُمَّ غَرَفَ بِيَمِينِهِ مِلْأَهَا- فَوَضَعَهُ عَلَى مِرْفَقِهِ الْيُسْرَى- فَأَمَرَّ كَفَّهُ عَلَى سَاعِدِهِ- حَتَّى جَرَى الْمَاءُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ- وَ مَسَحَ مُقَدَّمَ رَأْسِهِ وَ ظَهْرَ قَدَمَيْهِ- بِبِلَّةِ يَسَارِهِ وَ بَقِيَّةِ بِلَّةِ يُمْنَاهُ-».
 حضرت در این روایت خودشان ابتدا به کلام میکنند که آیا میخواهی برای تو وضوی پیغمبر را ‌حکایت کنم؟ عدّهای در آنجا حضور داشتند وگفتند بله. حضرت کاسه آبی خواستند و در مقابل خود ‌قرار دادند. سپس آستینهای خود را بالا زدند و دست راست خود را ‌در آب قرار دادند و فرمودند «هَكَذَاإِذَا كَانَتِ الْكَفُّ طَاهِرَةً»؛ اگر دست راست نجس نبود این کار بکنید که آب هم نجس نشود. ‌سپس آب را از پیشانی بر روی صورت خود ریختند. ظهور این روایت هم در این است که غسل ‌وجه باید از اعلی به اسفل باشد.
 روایت دیگر حدیث دهم همین باب است که آن هم از نظر سند ‌صحیح است و برای زراره میباشد: « عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: حَكَى لَنَا أَبُو جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ(صلیاللهعلیهوآله)- - فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ- فَأَدْخَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ مَاءٍ- فَأَسْدَلَهَا عَلَى وَجْهِهِ مِنْ أَعْلَى الْوَجْهِ- ثُمَّ مَسَحَ بِيَدِهِ الْجَانِبَيْنِ جَمِيعاً- ثُمَّ أَعَادَ الْيُسْرَى فِي الْإِنَاءِ- فَأَسْدَلَهَا عَلَى الْيُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ جَوَانِبَهَا-»؛ البتّه کسی خیال نکند و احتمال ندهد که چون راوی هر سه زراره است، این سه روایت یکی ‌هستند. خیر! اینطور نیست. چون در دو تای این روایت خود «زراره» از حضرت ‌سؤال میکند و در یک روایت خود حضرت ابتدا به کلام کرده و میفرماید میخواهی ‌برای تو وضوی پیغمبر را حکایت کنم یا خیر. لذا نمیتوان گفت که این سه روایت یکی هستند. ‌پس این روایات که سند آنها تمام و دلالت آنها هم خیلی روشن بود، قابل خدشه نبوده و دالّ بر ‌وجوب غسل وجه از بالا به پایین میکنند. ‌
 اشکال به دلالت روایات:
 الف: اجمال روایات
 امّا اشکالی که به این روایات کردهاند این است که این روایات حکایت فعل پیغمبر است و فعل هم ‌اجمال دارد و زبان و لسان ندارد که بتوان به آن تمسّک کرده و بگوییم وضوی حضرت حتماً همین‌طور بوده است. مرحوم آقای حکیم(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در مستمسک میفرماید که چون این روایت حکایت فعل پیامبر ‌است و اجمال دارد، احتمال دارد که حضرت فردی از افراد وضوی پیامبر را نقل کرده و شاید وضوی ‌پیامبر فرد دیگری هم داشته باشد که آن فرد این باشد که میتوان از پایین به بالا هم کشید.
 جوابی که ‌به ایشان دادهاند و جواب خوبی هم هست این است که با روایت اینطور برخورد نکنید و نگویید ‌حکایت فعل است و فعل هم اجمال دارد. این حرفها درباره این روایات صحیح نیست و نمیتوان گفت که این وضوی ‌منقول، فردی از وضوی پیامبر بوده؛ زیرا حضرت در این روایات در صدد بیان کیفیّات و خصوصّیات وضوی پیامبر بودهاند. اگر به ‌این روایات دقّت کنید میبینید که راوی، تمام خصوصیّاتی را که حضرت نقل کرده میگوید. مثلاً می‌گوید کاسه آبی بوده و آب آوردند و حضرت اینطور کردند... لذا معلوم میشود که حضرت در صدد بیان ‌تمام خصوصیّات وضوی پیامبر بودهاند و اجمالی در روایت نیست. اجمال در جایی در روایت ‌هست که خصوصیّاتی از فعل نقل نشده باشد. ولی در اینجا حضرت در مقام بیان کیفیّت وضو هستند ‌و حتّی راوی تمام مقدّمات را هم نقل میکند که حضرت فرموده میخواهی برای تو وضوی پیامبر ‌را نقل کنم. این سخن حضرت یعنی اینکه من میخواهم خصوصیّات وضوی پیامبر را برای تو نقل ‌کنم. روایت صرف نقل اصل وضوی پیغمبر نیست. بلکه یکسری خصوصیّات را هم بیان میکند و ‌این مطلب قابل انکار نیست که حضرت درمقام بیان کیفیّات وضوی پیغمبر است.
 در این باره باید ‌دقّت داشت و میان دو مطلب تفکیک قائل شد.‌ گاهی ممکن است که یکی از حضرات معصومین مثلاً امام صادق(علیهالسّلام) فعلی را انجام میدهند ‌و راوی مثل «زراره» این فعل را میبیند و بعد برای ما نقل میکند. مثلاً میبیند که حضرت چگونه ‌وضو گرفتهاند و بعد وضوی حضرت را برای ما نقل میکند. در این موارد میتوانیم بگوییم فعلی ‌که نقل شده اجمال دارد و لسان و بیان ندارد. امّا گاهی ممکن است خود امام صادق یا امام باقر(علیهما‌السّلام) میخواهند وضوی پیغمبر را نقل کنند. وقتی اینطور شد، امام خصوصیّات را هم بیان میکند و ‌در مقام بیان خصوصیّات و کیفیّات وضوی پیامبر است. در اینجا دیگر نمیتوان گفت که این صرف ‌نقل فعل پیامبر است و این فعل بیان ندارد و مجمل است. اینگونه نقل فعلها مانند اینست که اساساً ‌روایتی درباره نحوه وضو گرفتن وارد شده است. لذا به نظر من این شبههها وحرفها که بگوییم این روایات ‌مجمل میباشد، مقداری خلط کردن مطالب است و تمام نیست.
 ب: این روایات بیانگر افضل افراد وضو است
 اشکال عمدهای که می‌تواند مطرح شود و همین اشکال هم وارد میباشد این است که وقتی حضرت میفرماید که ‌پیغمبر اینطور وضو میگرفتهاند، شاید این نوع وضو افضل افراد وضو با رعایت مستحبّات بوده است. ‌ضمیمه و قرینه این مطلب هم آنست که حضرت وضوی پیامبر را با تمام خصوصیّات نقل کردهاند؛ ‌معنای این نقل، لزوماً این نیست که این اعمال در وضو واجب است. بلکه ممکن است مستحب ‌باشد؛ لذا ما نمیتوانیم به طور قطع وجوب این اعمال را از این نقل استنباط کنیم و این مطلب، حرفی قابل ‌قبول است.‌
 حتّی در روایت دیگری که در آن وضوی پیغمبر نقل شده، نیامده است که حضرت «من الأعلی إلی الأسفل» ‌غسل کردهاند.‌ همین روایت قرینه بر این مطلب است که در روایات قبلی آن خصوصیّات حمل بر فرد افضل وضو ‌میشود و نه حمل بر وجوب. در این روایت ترتیبی که در وضو لازم است رعایت شده، امّا اینکه ‌حضرت از اعلی الی الاسفل غسل میکردهاند اصلاً بیان نشده است. این روایت حدیث چهارم از ‌همین باب پانزدهم ابواب وضو است که «بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ» از امام باقر(علیهالسّلام) نقل میکند: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیهالسّلام) (قَالَ) قَالَ: أَ لَا أَحْكِي لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ‌(صلیاللهعیهوآله)- فَأَخَذَ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى كَفّاً مِنْ مَاءٍ- فَغَسَلَ بِهِ وَجْهَهُ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ الْيُسْرَى كَفّاً - فَغَسَلَ بِهِ يَدَهُ الْيُمْنَى- ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ الْيُمْنَى كَفّاً مِنْ مَاءٍ- فَغَسَلَ بِهِ يَدَهُ الْيُسْرَى- ثُمَّ مَسَحَ بِفَضْلِ يَدَيْهِ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ». [1] در این ‌روایت اصلاً خبری از این مطلب نیست که غسل باید از بالا به پایین باشد. اشکال هم نکنید که شاید «بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ» در این روایت دقّت نداشته و همه خصوصیّات را بیان نکرده است؛ زیرا در روایتی که هم «بکیر» و ‌هم «زراره» نقل کرده بودند این دقّت بوده ولی چهطور الآن نباشد.
 علاوه بر این مطلب، ما در روایاتی که ‌در باب تعلیم وضو آمده است و افعال وضو را تعلیم داده اصلاً به چنین مطلبی بر نمیخوریم که ‌غسل وجه حتماً باید از بالا به پایین باشد. این روایات را چهطور میخواهید زیر سؤال ببرید!؟
 اوّلین روایت دراینباره حدیث اوّل همین باب پانزدهم از ابواب وضو است: «عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسّلام) يَقُولُ إِنَّ أَبِي كَانَ يَقُولُ إِنَّ لِلْوُضُوءِ حَدّاً مَنْ تَعَدَّاهُ لَمْ يُؤْجَرْ- وَ كَانَ أَبِي يَقُولُ إِنَّمَا يَتَلَدَّدُ - فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ وَ مَا حَدُّهُ- قَالَ تَغْسِلُ وَجْهَكَ وَ يَدَيْكَ- وَ تَمْسَحُ رَأْسَكَ وَ رِجْلَيْكَ». در این روایت ‌حضرت تهدید میکند و ظاهراً از این جهت قویتر از روایات دیگر است. جامع افراد و مانع اغیار است. ‌اگر به سایر روایات هم مراجعه کنید احاطه پیدا میکنید که در این روایات اصلاً خبری از این مطلب ‌که غسل وجه حتماً باید از بالا به پایین باشد نیست.
 وجه سوم: استناد به تسالم اصحاب و سیره متشرّعه‌
 بنابراین از این روایاتی که در باب وضو وارد شده ‌است ما نمیتوانیم وجوب غسل وجه از اعلی الی الاسفل را استنباط کنیم و تنها راه برای استفاده این ‌وجوب وجه سوم و دلیل سومی است که اقامه شده که شامل دو بخش است: یکی تسالم اصحاب و ‌فقهاء من القدماء الّا سید المرتضی بر اینکه غسل وجه واجب است از اعلی به اسفل باشد.
 دقّت کنید ‌که من نگفتم سیره علماء. بلکه تسالم اصحاب و فتاوای آنها بر این مطلب است و نه عمل و سیره ‌آنها. یعنی تسالم اصحاب و تسالم فتوای فقها بر این است که غسل وجه باید از بالا به پایین باشد. همه ‌قدما به غیر از سیّد مرتضی فتوای به این امر دادهاند. لذا این شهرت فتوائیّه آنقدر قوی است که به ‌راحتی نمیتوان آن را نادیده گرفت.‌
 بخش دوم: سیره عملیّه متشرّعه که متّصل به زمان معصوم است دلالت بر وجوب غسل وجه از اعلی به اسفل دارد. آن قبلی بحث شهرت فتوائیّه بین قدما بود و این یکی بحث سیره عملیّه ‌متشرّعه که متّصل به زمان معصوم است که هیچ راه فراری از این دو نیست.‌
 برای اثبات وجوب غسل وجه از بالا به پایین یک تقریب دیگری نیز بیان شده؛ گفتهاند اگر به کسی ‌بگویند که صورت خود را بشوی، از نظر عرفی و متعارف آیا صورت خود را از پایین به بالا میشوید ‌یا از بالا به پایین؟ اگر در آیه شریفه آمده «إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ» و امر شده که صورتهای خود را بشویید، متعارف در عرف از ‌این غسل چیست؟ گفتهاند متعارف از غسل وجه منصرف به غسل از بالا به پایین است و به هر ‌کسی هم که بگویید این را میفهمد. بله اگر کسی از پایین به بالا چپ به راست یا راست به چپ ‌هم بشوید غسل صدق میکند؛ امّا منصرف از ادلّه غسل و امر به غسل وجه، غسل از بالا به پایین ‌است و این مقدر هم متعارف میباشد. لذا میگوییم دلیل ما که آیه «إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ» است، منصرف به آن غسلی ‌است که متعارف میباشد و دیگر لازم نیست به ادلّه دیگر تمسّک کنیم.
 در این تقریب عدّهای آمده‌اند و به تعبیر خودشان مناقشه صغرویّه و کبروّیه کردهاند. گفتهاند اوّلاً از نظر صغروی اینکه شما ‌گفتید متعارف بین مردم غسل از بالا به پایین است اینطور نیست. در خیلی موارد این طور است که عرف وقتی میخواهد صورت خود را غسل کند، آب را وسط صورت خود میریزد و هیچ وقت ‌از قصاص شعر نمیریزد که بعد به پایین بکشد.
 از نظر کبروی هم اشکال شده که شما نهایت ‌چیزی که میگویید این است که اغلب مردم صورت خود را اینطور میشویند و کبرای این استدلال ‌غلبه است، در حالیکه ما غلبه را حجّت نمیدانیم و غلبه موجب انصراف ادلّه نمیشود.
 امّا به نظر ‌من هر دو اشکال صغروی و کبروی در اینجا مردود است. در پاسخ اینکه گفتید مردم آب را به وسط صورت ‌خود میریزند و از این جهت اشکال صغروی کردید، عرض میکنیم که مگر بحث ما ‌درباره نحوه آب ریختن است که شما بگویید مردم آب را از قصاص شعر نمیریزند و تا پایین نمی‌کشند؟
 بحث ما درباره نحوه مسح است. لذا متعارف اینطور است که همان آبی را که به وسط صورت خود ‌میریزند از بالا به پایین میکشند و صورت خود را اینطور مسح میکنند. لذا این یک مغالطهای ‌است که این آقای محترم کرده است و این حرف درست است که متعارف مردم وقتی میخواهند ‌صورت خود را غسل کنند، علی فرض هم که آب را وسط صورت خود بریزند باز هم همین آب را ‌از بالا به پایین میکشد و نمیگذارد پیشانیش خشک باشد. لذا این اشکالی صغروی مردود است. ‌
 امّا درباره اشکال کبروی نیز باید عرض کنیم که ما هم قبول داریم که غلبه موجب انصراف نمیشود ‌و اگر فرد نادری وجود داشت ما نمیتوانیم آن را نادیده بگریم و اغلب افراد را موجب انصراف ‌اطلاق بدانیم. ولی باید عرض کنیم که نادر افراد هم همیشه یکسان نیست و نادر تا نادر افراد ‌داریم. یک وقت ممکن است طبیعتی صد فرد داشته باشد که نود فرد آن به یک شکل و ده فرد آن ‌شکل دیگر هستند. این غلبیّت باعث انصراف اطلاق نمیشود. امّا گاهی فرد نادر کالمعدوم است و در ما نحن فیه اگر کسی در هنگام شستن صورت خود، آب را از پایین به بالا بکشد این فرد نادر ‌را اصلاً به حساب نمیآورند و میگویند که او دیوانه است. لذا نمیتوان این نادر را به حساب ‌آورد و گفت مانع انصراف اطلاق به وسیله اغلب افراد میشود. این مسائل عرفی است و این افراد ‌نادر اصلاً به حساب نمیآیند. لذا هیچکدام از این مناقشات صغروی و کبروی درست نبوده و هر دو ‌مخدوش است.
 ولی دلیل عمدهای که ما به آن استناد کرده و گفتیم غسل وجه باید از بالا به پایین ‌باشد، عبارت از شهرت فتوائیّه و سیره عملیّه متشرّعه متّصل به زمان معصوم است و با استناد به این ‌دو دلیل چه بسا بتوانیم بگوییم که نه تنها «علی الأحوط»، بلکه «علی الأقوی» غسل وجه باید از بالا به ‌پایین باشد.‌


[1] . وسائل الشيعة، ج:‌1، ص: 389

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo