< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمد یزدی

کتاب القضاء

90/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 اولین نکته‌ای که عرض شد اینکه باید محاربه با خدا و رسول صدق بکند. و محاربه با خدا و رسول هم متوقف بر وجود حاکمیتی از طرف خدا و رسول می باشد. انواع حاکمیت های خدا و رسول هم عرض شد. جایی که دین خدا حاکم است به دست خلیفه خدا مستقیما یعنی امام معصوم(ع)، به دست نائب امام یعنی فقیه مستقیماً، به دست نائبش یا خودش مجازاً و آخرین مرحله‌ی وجود حاکمیت خدا و رسول حکومتهایی است که به شکل حسبه وجود دارد و فقها آن را لازم الحفظ می دانند. مرحوم امام(رض) در اوائل قیام که برخی می خواستند تمبر ها را جابجا کنند می گفتند خیر و نباید جابجا شوند.زیرا اینها مال حکومت است و حکومت مالک است و نباید نظم به همبخورد. این از باب حسبه بود. ولی در مرحله ای هم فرمودند باید این نظم به هم بخورد. ولی بالاخره باید این حکومت مسلمین باشد تا حسبه صدق کند. یعنی مردم نماز بخوانند، حج بروند ولی مسائل حکومتی را طاغوت اداره می کند. و کسی به طاغوت هم اجازه نداده است. اما آنهایی هم که حق اجازه دارند نمی توانند با آن مبارزه کنند و به هم بزنند. و ناچار می گویند اگر امام نیست عدول مومنین و الا فساق مومنین. شکستن چنین امنیتی به نظر ما صدق محاربه با خدا و رسول می کند. برای موارد شبهه کمی توضیح داده می شود. مثلا در بخش مسلمان نشین کشور چین جمعیتی شاید حدود 100 میلیون زندگی می کنند. ولی کل کشور زیر نظر حکومت ضد اسلامی است. حتی حسبه هم نیست. در عین حال در بخش مسلمان نشین چین اگر کسی إخافة ناس کند و محل یا کوچه‌ای را ناامن کند طبیعی است که حکومت با وی برخورد می کند. اما آیا این برخورد حکومت موضوع این آیه است و محاربه لله و رسول صدق می کند؟ به نظر ما صدق نمی کند.
 دیروز در آخر جلسه برخی دوستان فرمودند حکومت الله و رسول را حکومت مردم می دانیم یعنی مسلمانها هر جا زندگی می کنند و اجتماع و تشکیلاتی دارند مخالفت با اینها مخالفت با خدا و رسول است.و مقصود از "یحاربون الله و رسوله" یعنی یحاربون عباد الله. یحاربون معیشت عباد الله را. بنده عرض کردم این قبول نیست و ایشان مدعی شدند آیه اجمال دارد. در حالیکه آیه صراحت دارد. و قید " ولو واحد لواحد " که مرحوم صاحب جواهر فرموده قبول نیست. یعنی نمی توان قبول کرد که شخصی مثلا در قم مزاحم شخص دیگری شود و این محاربه باشد. اینکه در روایت هم بود حضرت تعبیر به دغاره کردند و شیخ مفید هم احکام آیه را بر دغاره بار کردند. و یا در کشوری مثل چین، محاربه نیست زیرا در ذیل آیه گفته شده محارب در اختیار حاکم است و حاکم می تواند یکی از این چهار حکم را اجرا کند. حالا حاکم غیر اسلامی می تواند این کار را بکند؟ خیر و حاکم باید اسلامی باشد. بنابراین در آنجایی که شما مصداق محاربه می دانید بخاطر اینکه ناامنی مردم است و مردم مسلمان هستند و امنیت مردم مسلمان، امنیت الهی است ولی حاکمیت الهی وجود ندارد، مصداق این آیه نیست زیرا باید به دست حاکم الهی اجرا شود و نه حاکم غیر الهی. حتی ممکن است صدق کلمه محاربه هم کند ولی محاربِ موضوع این آیه نیست. به قول آیة الله خوانساری موضوع این احکام اربعه ای که در ذیل این آیه آمده است چیست؟ ایشان ادامه می دهند کلمه محاربه را که آقایان از آیه گرفته اند نوعی تنزیل است. خود محاربه را تنزیل حساب کرده اند. مثل رباخواری که به محارب تعبیر شده ولی ما می گوییم اینجا محاربه خیلی روشن تر است و لذا همه فقها استفاده کرده‌اند سلّ السیف. پس باید مجری موضوع حکم مذکور در آیه باید حاکم الله باشد. بنابراین در یکی از انواع حکومت الله و رسول وقتی کسی ناامنی کرد حکمش یکی از این چهار حکم مذکور در آیه و در اختیار حاکم است یعنی می تواند قاتل را تبعید کند و نکشد. متن روایت بود. آیا می شود چنین اختیاری را به حاکم غیر مسلم داد؟ موضوع را از محمول جدا کنیم؟ به نظر من شدنی نیست. بنابر این تا اینجا بحث زیادی نداریم. در محیط های حاکمیت کفر و زندگی مؤمنین ناامنی را مشمول محاربه نمی دانیم بلکه فساد و خلاف و افساد فی الارض است که آن بحث جدایی است. که بعدا باید برسیم که اصلا فساد فی الارض با محاربه دو تا است یا یکی است؟ و همچنین از کلمه حرب استفاده کردیم سلاح لازم است. و اگر سلاح نباشد مقاهره و زور گویی است و با راههای مناسب خودش باید با آن برخورد کرد.
 مسئله بعدی " الذین" در آیه است. اولین بحثی که آقایان کرده اند اینکه الذین برای مذکر است و لذا اگر زنی ناامنی ایجاد کرد، محاربه شامل زنان نمی شود. صاحب جواهر ( جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ج 41 ص 586 ) پس از نقل عبارت شرایع یعنی « یستوی فی ذلک الحکم الذکر و الانثی » و استناد هم می کنند به کلمه الذین و بعد هم نسبت به اکثر می دهند و بعد می گویند « بل المشهور» ظاهراً در بین فقها مرحوم اسکافی قائل شدند به اینکه فقط مرد هست و شامل زن نمی شود، و استدلالشان اینکه الذین برای ذکران است. مرحوم محقق، صاحب جواهر و اکثر فقها می گویند اعم است. ولی نکته جالبی بین فقها پیش آمده که خوب است در جریان قرار بگیرید. إبن إدریس در سرائر در اول بحث می گوید: « حکم النساء فی احکام المحاربة حکم الرجال فی أنهن یُقتّلن و یعمل بهن ما یعمل بالرجال . لعموم قوله تعالی إنما جزاء الذین یحاربون الله الآیة بخلاف المرتدة فإنها لا تقتل بالردة بل تحبس أبدا هذا إختیار شیخنا أبی جعفر الطوسی فی مسائل خلافه و مبسوطه هذان الکتابان معظمهما فروع المخالفین و هو قول بعضهم إختاره رحمه الله و لم أجد لأصحابنا المصنفین قولا فی قتل النساء فی المحاربة و الذی یقتضی اصول مذهبنا أن لا یقتلن الا بدلیل قاطع فاما تمسکه بالآیة فضعیف لأنها خطاب للذکران دون الإناث و من قال تدخل النساء فی خطاب الرجال علی طریق التبع فذلک مجاز و الکلام فی الحقائق و المواضع التی دخلن فی خطاب الرجال فبالاجماع دون غیره فلیلحظ ذلک. »( السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی ج 3 ص 508 ) ایشان تفاوتی بین زن و مرد قائل نیستند و به عموم آیه استدلال کرده اند. سپس ادامه داده اند « زنی که مرتد شده حبس ابد می شود بر خلاف مرد مرتد فطری که حکمش قتل می باشد، این قول شیخ طوسی در دو کتاب خلاف و مبسوط می باشد. علت این انتخاب، تحت تاثیر فتاوای عامه قرار گرفتن ایشان در آندو کتاب پس از نقل فتاوای عامه است. از شیعه هیچ کس نگفته که زن را در محاربه می توان به قتل رساند. و مقتضی اصول مذهب ما هم عدم قتل زنان است. اما تمسک شیخ به آیه ضعیف است زیرا خطاب آیه به مذکر است و باید الّاتی و یا چیزی که شامل مرد و زن بشود باشد. » خلاصه ایشان می‌گویند استدلال شیخ خلاف است چون الذین برای مذکر است. اما در آیات دیگر که الذین یومنون یا الذین امنوا شامل زنان هم می شود، اجماعی در تکالیف داریم. به عبارت دیگر در تکالیف همه جا الذین ذکر شده و شمول آن موارد برای زن و مرد با اجماع است اما در اینجا شامل زنان نمی شود. سپس ایشان در صفحه بعد می گویند می توان زن را هم کشت. می گویند اگر چندین حد درباره فردی محقق شد مثلا مردی زنا کرده، قذف هم داشته، سرقت و محاربه هم داشته است. آیا این تداخل دارد یا نه؟ که ابن ادریس می گویند تداخل نمی شود و همه حدود باید اجرا شود. قوانین فعلی ما می گوید باید اشد حدود اجرا شود. در ذیل این مسئله می گوید « و قد قلنا إن احکام المحاربین تتعلق بالرجال و النساء سواء علی ما فصلناه من العقوبات لقوله تعالی إنما جزاء الذین یحاربون الله الآیة و لم یفرق بین النساء و الرجال فوجب حملها علی عمومها » یعنی اینجا فتوا عوض شده است. یعنی ما قبلا گفتیم احکام محاربه زن و مرد ندارد و به عموم آیه استدلال کرده اند.مرحوم صاحب جواهر بعد از نقل اینها می‌گوید: « و لعل ذلک و نحوه عقوبة علی سوء أدبه مع الشیخ و غیره من اساتین الطائفة و من هنا قال فی محکی المختلف بعد نقل ذلک عنه هذا اضطراب منه بقلة تامل و عدم موالات بتناقض کلامیه »( جواهر الکلام ج ؟ ص ؟ ) مرحوم صاحب جواهر جاهایی که ناراحت می شوند کمی تند و صریح بحث می کنند. می گویند علت اینکه مرحوم ابن ادریس گرفتار تناقض شده، عقوبتتوهین به شیخ الطائفة است که گفته علت این فتوای وی، تحت تاثیر عامه قرار گرفتن است. با کمی دقت متوجه می شویم این توهین بزرگی است که به این شخصیت بزرگوار گفته شده شما در مسئله خواستی ملاحظه فقهای زمانت را بکنی و چون آنها این نظر را داشتند شما هم این نظر را دادی! این یعنی شما استقلال در استنباط را عمل نکرده ای! این یعنی به فقیه زمان ما که در فتوا دادن ملاحظه این و آن را می کرد، گفتند تو حق فتوا دادن نداری و او را از فتوا دادن منع کردند. این درست است و در شیعه کسی بخاطر خوشایند کسی فتوا دادن ملاک نمی تواند باشد. خلاصه اینکه صاحب جواهر گفته است این اضطراب ابن ادریس بخاطر قِلّت تامل و عدم توجه می باشد. یعنی ابن ادریس اول گفته زن و مرد یکسانند بعد گفته خیر، کسی از اصحاب ما به قتل زن فتوا نداده است. بعد در ذیل مسئله جمع شدن چند حد ذکر کرده که زن و مرد یکسانند و در حقیقت در بحث دو صفحه ای یک تناقض خیلی روشن داشته است.
 خلاصه اینکه الذین هر چند للذکران است ولی تفاوتی ندارد و اگر زنی اسلحه دست گرفت و ناامنی ایجاد کرد، فرقی نمی کند. چه مریم رجوی باشد و یا در صدر اسلام همسر پیامبر(ص) علیه امیرالمومنین(ع) باشد. زنی همراه مردی باشد و یا زن مستقل باشد. یستوی فی هذا الحکم الرجل و المرأة و لو آیه شریفه می گوید إنما جزاء الذین و الذین للذکران است. و نه اینکه این الذین در جاهای دیگر اشتراک دارد و اجماع داریم بر اشتراک زن و مرد در تکالیف! خیر، اصلا طبیعت این قضیه پیداست که شامل زن و مرد می شود و اختصاص ندارد. و للحاکم أن یقتلن و أن یُعامل معهن بما یعامل مع الرجال.
 بحث بعدی مسئله إخافة است که إن شاء الله در جلسه بعدی مطرح می شود.
 و صل الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo