< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد رابع: بررسی احوال مدالیل الفاظ مرکبه و جملات مستعمله در لسان شارع/ادامه مبحث دوّم: احوال عامّ و خاصّ /مطلب پنجم: تعقیب عامّ به ضمیر راجع به بعضی از مدلول عامّ

 

     ادامه مبحث دوّم: احوال عامّ و خاصّ

     مطلب پنجم: تعقیب عامّ به ضمیر راجع به بعضی از مدلول عامّ

     نکته اوّل: پیشینه تاریخی

     نکته دوّم: تحریر محلّ نزاع

 

ادامه مبحث دوّم: احوال عامّ و خاصّ

بحث در مقصد رابع یعنی بررسی احوال مدالیل الفاظ مرکّبه و جملات مستعمله در لسان شارع بود که بیان شد ذیل چند مبحث پی گیری می شود. مبحث اوّل یعنی احوال مفاهیم گذشت. بحث در مبحث دوّم یعنی احوال عامّ و خاصّ بود که بیان گردید اين مبحث نیز ذیل چند مطلب پی گیری می شود. مطلب اوّل یعنی ملاک تقدیم خاصّ بر عامّ، مطلب دوّم یعنی حکم شکّ در تخصیص، مطلب سوّم یعنی دوران امر بین تخصیص و تخصّص و مطلب چهارم یعنی دوران امر بین تخصیص و نسخ، بیان گردید. در ادامه به بیان مطلب پنجم یعنی تعقیب عامّ به خاصّ راجع به بعضی از مدلول عامّ خواهیم پرداخت.

مطلب پنجم: تعقیب عامّ به ضمیر راجع به بعضی از مدلول عامّ

مطلب پنجم راجع به جمله عامّه ای است که در پی آن جمله ای ذکر می شود که در آن ضمیری به کار گرفته شده که به بعضی افراد عامّ باز می گردد و در این خصوص بحث می شود آیا رجوع ضمیر به بعضی افراد عامّ، موجب تخصیص عامّ می گردد یا خیر؟

البتّه این شیوه از طرح بحث، بیشتر در میان معاصرین رایج می باشد ولی بر اساس تحقیقی که صورت خواهد گرفت، گستره بحث، فراتر از ضمیری که راجع به بعضی از مدلول عامّ باشد بوده و شامل هر جمله خاصّه ای که بعد از عامّ ذکر گردیده و به بعضی از مدلول عامّ رجوع نماید، می گردد.

بحث پیرامون این مطلب نیز ذیل چند نکته پی گیری می شود.

 

نکته اوّل: پیشینه تاریخی

این بحث، پیشینه ای طولانی داشته و از عصر شیخ طوسی «رحمة الله علیه» در میان اصولیّون امامیّه و عامّه، مطرح بوده است؛ در میان قدماء، شیخ طوسی «رحمة الله علیه» و ابن فرّاء از علمای عامّه و از معاصرین شیخ طوسی «رحمة الله علیه» هر کدام در کتاب هایی که با نام العدّة فی اصول الفقه دارند و معاصر با این دو و قریب به آنها، ابو اسحاق شیرازی در لُمَع، محقّق آمدی در الاحکام و سایر قدمای اصولی، این بحث را مطرح نموده اند؛ در میان متأخّرین نیز اعاظمی همچون صاحب فصول[1] ، شیخ انصاری[2] ، تلامذه آنها[3] و تلامذه تلامذه آنها[4] «رحمة الله علیهم اجمعین» تا عصر حاضر، به این بحث پرداخته اند و این حکایت از اهمّیّت این بحث و جایگاه آن در عملیّات استنباط دارد.

نکته دوّم: تحریر محلّ نزاع

در مورد اینکه آیا محلّ نزاع، اختصاص به ضمیر راجع به بخشی از مدلول عامّ دارد یا در موارد دیگر نیز قابل طرح می باشد، لازم است ابتدا کلام برخی از طرّاحان اصلی این بحث، مطرح گردد.

ابن فرّاء که معاصر با شیخ طوسی «رحمة الله علیه» می باشد در کتاب العدّة فی اصول الفقه می گوید[5] : «اذا کان اوّل الآیة عامّاً و آخرها خاصّاً کقوله تعالی: «و المطلّقات یتربّصن بانفسهنّ ثلاثة قروء»، هو عامٌّ فی البائن و الرجعیّة و قوله تعالی: «و بعولتهنّ احقّ بردّهنّ»، خاصٌّ فی الرجعیّة، فیحمل کلّ واحدٍ منهما علی ما ورد و لا یُخَصُّ اوّلها بآخرها».

مروزی در قواطع الادلّة می گوید[6] : «فصلٌ اذا ورد عقیب العموم، تقییدٌ بشرطٍ او باستثناءٍ او صفةٍ او حکمٍ و کان ذلک لا یتأتّی الّا فی بعض ما تناوله العموم، فالمذهب انّه لا یجب ان یکون المراد بالعموم تلک الاشیاء فقط».

آمدی در الاحکام می گوید[7] : «المسألة الثالثة عشرة: اللفظ العامّ اذا عُقِّبَ بما فیه ضمیرٌ عائدٌ الی بعض العامّ المتقدّم، لا الی کلّه، هل یکون خصوص المتأخّر مخصِّصاً للعامّ المتقدّم بما الضمیر عائدٌ الیه او لا؟».


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo