< فهرست دروس

درس طب استاد ضیائی

88/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرارت بدن
در غالب انسان ها حرارت بدن به طور طبیعی سی و هفت درجه ی سانتی گراد می باشد که در طول شبانه روز متغیر است. حد اقل آن حدود ساعت چهار صبح است که سی و شش درجه و نیم است. در طول روز به سبب تحرک بدن، کار، تابش خورشید و مانند آن، حرارت بدن بالاتر می رود و بالاترین آن در ساعت چهار بعد از ظهر است که به سی و هفت درجه و نیم می رسد.
کسانی که شب کار هستند ای معادله در آنها عکس است. بعضی از بدن ها به طور طبیعی از درجه حرارتی پائین تر برخوردار هستند یعنی سردمزاج هستند که در آنها افت متابولسیم بازالت وجود دارد. بعضی از افراد نیز به طور طبیعی درجه ی حرارت بالاتی دارند که گرم مزاج بوده تابولیسم بازالت در آنها افزایش دارد.
در بزرگسالان و کهنسالان تغییر درجه ی حرارت بدن وسیع تر می باشد.
شخص در حالت خواب کامل یعنی وقتی به خواب عمیق رفته است دمای بدنش در حدود سی و شش درجه است.
دمای بدن را با دما سنج که به صورت جیوه ای و دیجیتالی است می توان اندازه گیری کرد.
دخترانی کسانی که در سن قاعدگی هستند درجه ی حرارت بدنشان در نیمه ی اول دوران قاعدگی کمتر از نیمه ی دوم است. ولی هنگام تخمک گذاری، درجه ی حرارت بدنشان به بالاترین حد خود می رسد که با شناخت این حرارت می توان از حاملگی ناخواسته جلوگیری کرد.
بدن انسان هوشمند است و برای تنظیم حرارت خود ویژگی های خاصی دارد. در پزشکی عمومی می گویند که اگر دمای بدن سی و هشت درجه باشد این حالت، آغاز تب است. در پزشکی تخصص می گویند که تب در کودکان سی و هشت درجه و نیم در بزرگترها سی و نه درجه و نیم می باشد.

گاه تب مربوط به دورن می باشد که همان لذات حرام است که سوزاننده است و موجب می شود که روان انسان درتب و تاب بیفتد و برای توجیه ناهنجاری های خود تلاش های بی ثمر انجام دهد. گاه انسان احسان به پدر و مادر خود را ترک می کند ولی به دوستان خود احسانی کند. این لذت های حرام موجب از بین رفتن ایمان می شود. این مضمون روایتی است که افراد آخر الزمان را توصیف می کند.
از ولایت فاصله گرفتن موجب بی بند و باری و ترسویی و اعتماد به دشمن می شود.
هنرمند واقعی خداوند است زیرا هم علم دارد هم حکمت و هم قدرت لازم را و می تواند از عدم به وجود بکشاند و نقاش طبیعت و ترسیم کننده ی چهره ها است. بنا بر این اگر انسان می خواهد عبد مخلص و خالص باشد باید در خدمت این هنرمند واقعی باشد و باید عاشق این معشوق باشد و باید به گفته ی قرآن ﴿وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[1]
تا انسان عیب خود را نبیند و آن را پاک نکند و تا کمال محبوب خود را نبیند و آن را طلب نکند به جایی نمی رسد. با حلوا حلوا دهن شیرین نمی شود بلکه باید خوبی را اراده کرد. مثلا حلوای ارده ی اردکان یزد با کنجد، شکر، هل و چوبک که شکاعی است و ضد سرطان است ساخته می شود حال اگر کسی نه بتواند آن را تولید کند و نه آن را بخرد هیچ یک از ثمرات آن حلوا به او نخواهد رسید. بنا بر این باید در وادی طلب، گام برداشت تا به وصال رسید. مثلا اگر ما به خدای یگانه اعتقاد داریم باید در عمل نیز موحد بودن خود را نشان دهیم. در مقام عمل نیز نباید به دنبال شهوت رفت تا در نتیجه معبود انسان همان شهوت شود. همچنین خداوند جواد و سخاوتمند است و کسی که موحد است نباید بخیل باشد. فرد بخیل از این حیث خداگونه نیست. همچنین خداوند رؤوف بالعباد است انسان موحد نیز باید چنین صفتی داشته باشد.
انسان تا همان اندازه که به صفات الهی متصف می شود و به گفتار چهارده معصوم عمل می کند موحد و پیابند به ولایت است.
اگر انسان در راه خدا و ولایت خدا و معصومین جد و جهد داشته باشد از طرف خداوند هدایت می شود: ﴿وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ‌ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ[2]
انسان باید بداند که قبلا هیچ چیزی نبود بعد یک اسپرم بی ارزش بود و کم کم خداوند همه چیز از چشم و گوش و قلب داد. ابتدا انسان حتی جای خود را کثیف می کرد و بعد عقل او تکامل یافت و قدرت و علم او افزایش یافت. همین خداوند می تواند این نعمت ها را از او بگیرد و به جای آن در دنیا و آخرت او را به مبتلا به سختی ها و نقمات و عذاب های مختلف کند.
انسان تا زمانی که توان گناه کردن دارد اگر گناه نکند مهم است و الا اگر پیر شود و قدرت های خود را از دست دهد دیگر اگر هم بخواهد نمی تواند گناه کند.
اگر انسان خود را برای مرگ آماده کند و جهان آخرت خود را آباد کند به مرگ علاقمند می باشد و مرگ برای او از عسل نیز شیرین تر است. انسان نباید در این دنیا مانند مسافری غافل باشد که هیچ توجه به جایگاه اصلی و مقر اصلی خود که آخرت است نداشته باشد.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo