< فهرست دروس

درس طب استاد ضیائی

93/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الطبائع الاربعة
وَ حَدَّثَ أَبُو هِفَّانَ وَ ابْنُ مَاسُوَيْهِ حَاضِرٌ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع قَالَ الطَّبَائِعُ أَرْبَعٌ الدَّمُ وَ هُوَ عَبْدٌ وَ رُبَّمَا قَتَلَ الْعَبْدُ سَيِّدَهُ وَ الرِّيحُ وَ هُوَ عَدُوٌّ إِذَا سَدَدْتَ لَهُ بَاباً أَتَاكَ مِنْ آخَرَ وَ الْبَلْغَمُ وَ هُوَ مَلِكٌ يُدَارِي وَ الْمِرَّةُ وَ هِيَ الْأَرْضُ إِذَا رَجَفَتْ (که اگر زلزله در آن رخ می دهد) رَجَفَتْ بِمَنْ عَلَيْهَا (آنچه در آن است نیز می لرزد.) فَقَالَ أَعِدْ عَلَيَّ (دوباره برای من تکرار کن) فَوَ اللَّهِ مَا يُحْسِنُ جَالِينُوسُ (طبیب یونان باستان) أَنْ يَصِفَ هَذَا الْوَصْفَ.[1]
یکی طبعش دومی است و یکی طبعش ریحی است از این باب که آیا تنفسش صحیح است یا نه آیا آسم و یا برنشیت و یا فیبرون و سیروز ریه دارد یا نه. آیا ریه اش آب دارد یا نه آیا ریه اش سرطان دارد یا نه آیا حبابچه های ریه اش دارای چسبندگی است یا نه (مثلا چسبندگی مونواکسید کربن به حبابچه های ریه شصت برابر بیشتر از اکسیژن است.) آیا بخارهای مسموم مانند ارسنیک، آمونیاک در جایی که فرد هست بوده است یا نه. گازهای گلخانه ای مانند گاز دی اکسید کربن در آنجا بوده است یا نه.
جریان هوایی ناشی از بمب های میکروبی و شیمیایی مانند گاز خردل و اعصاب، فرد را به شدت درگیر می کند و به شش، ریه و کبد ضرر بسیاری می رساند.
گاه فرد به ازدیاد مایع صفراوی غلظت و لجن و سنگ های صفراوی مبتلا می شود و گاه فرد به شکل مادرزادی به فیستول صفراوی مبتلا است یعنی به جای اینکه مجرای صفرا به اثنی عشر متصل شود، به خود کبد بر می گردد. زیاد بودن مایع صفراوی و غلظت آن و زیاد شدن لج صفرا یا پمپاژ صفرا به اثنی عشر ضعیف شده است و یا عضله ی صفرا ضعیف شده است و یا سنگ و شن صفرا در مجرای آن وجود دارد. در نتیجه صفرا عفونی و پوسیده شده و یا می ترکد. اگر بترکد این مایع و اسید صفرا از پشت، احشاء و معده ها را سوراخ می کند.
بلغم نیز گاه سفید است که به آن موکس می گویند و گاه سیاه است که همان اوره می باشد که علت آن ازدیاد اسید اوریک در خون است که در پزشک قدیم به آن خون ترش نیز می گویند. در پزشکی امروز به آن ازدیاد نمک سمی خون می گویند و در میان اعراب به آن حمض الادرار یا ترشی ادرار می گویند که علامت زیاد شدن آمونیاک در ادرار است. اگر انسان در این وضعیت، آب ولرم به حد کافی ننوشد و عرق نیز بکند، ادرار او چرب می شود یا اینکه ادرار او پروتئینور می شود. بدن یک سیستم متصل به هم دارد و اگر طبع در یک جا دچار تغییر و تحول شود این مانند زلزله ای است که به سایر نقاط نیز سرایت می کند. امام علیه السلام در حدیث فوق مرة که همان مایع صفراوی است را به زلزله مثال می زند.

الْخِصَالُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ السَّيَّارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ النَّيْسَابُورِيِّ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَرْبَعَةٌ يُعَدِّلْنَ الطَّبَائِعَ الرُّمَّانُ السُّورَانِيُّ (در بعضی از نسخ السوادیّ آمده است یعنی سیاه رنگ) وَ الْبُسْرُ الْمَطْبُوخُ وَ الْبَنَفْسَجُ وَ الْهِنْدَبَاءُ[2]
چهار چیز است که طبع هایی که از تعادل خارج شده است با تعادل بر می گرداند.
یکی انار سیاه است که به آن انار قندی می گویند که پوست آن سبز روشن است که حاوی کک و مک می باشد. دانه های این انار سفید است. انار گاه میخوش است ولی رنگش مانند صورتی قرمز است و گاه رنگ آن یاقوتی و گاه سرخ عقیقی پررنگ است و گاه به قدری پررنگ است که مایل به سیاه می باشد.
دیگری خرمای نارسی است که طبخ شود. محقق فاطمه اکبری در کتاب میوه درمانی خرمای نارس و انواع خرماها را بحث کرده است.
سوم، گل بنفشه ی طبی (بنفشه ی وحشی است.)
چهارم، سبزی کاسنی است. این سبزی ضد سحر است موجب ازدیاد اسپرم، طول عمر آن و زیاد شدن جهش آن می شود. در خانم ها نیز تخمدان ها را فعال کرده و طول عمر آن را بالا برده و ضریب لحاق تخمک با اسپرم را بالا می برد. همچنین ساعت زمانی بدن را تنظیم می کند برای این کار باید شش الی هفت برگ کاسنی را با شام یا شب قبل از خواب خورد.

و حدث أبو هفان- و يوحنا بن ماسويه الطبيب النصرانى الشهير حاضر- ان جعفر بن محمّد «ع» قال: الطبائع أربع: الدم و هو عبد و ربما قتل‌ العبد سيده، و الريح و هو عدو إذا سددت له بابا أتاك من آخر، و البلغم و هو ملك يدارى، و المرة و هي الأرض إذا رجفت رجفت بمن عليها، فقال ابن ماسويه: أعد علي فو اللّه ما يحسن جالينوس ان يصف هذا الوصف.[3]
یعنی خون و گردش خون در بدن به منزله ی عبدی است که گاه مولای خود را می کشد. گاه سلول های مرده ی خون زیاد است که باید وضعیت طحال بررسی شود. گاه گویچه های قرمز خون دچار مشکل شده است که باید جگر سیاه بدن بررسی شود.
گاه پلاسما، عوامل انعقادی خون، گلبول های سفید خون و مانند آن از حالت تعادل خارج شده است که باید علت آن بررسی شود. پلاکت ها و عوامل انعقادی خون اگر کم یا زیاد باشد هر دو مضر است. هفت نوع سرطان خون وجود دارد که اگر درمان نشود موجب مرگ می شود.

و عن ابن المتوكل، عن الحميري، عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن بعض أصحابنا، يرفعه، قال أبو عبد اللّه (ع): عرفان‌ المرء قيمته‌ أن يعرفها بأربع طبائع، و أربع دعائم، و أربعة أركان:
فطبائعه الدم (خون) ، و المرة (صفرا) ، و الريح (باد از حیث دم، بازدم، توقف تنفسی و نارسایی ریه و آنچه به ریه مربوط است)، و البلغم (سفید و سیاه). و دعائمه (ارکان انسان): العقل و من العقل الفطنة، (هوشمندی که پایه ی آن ضریب هوشی متوسط به بالا است و اعمال خود را هدفمند انجام می دهد.) و الفهم، (که مربوط به روح حیونی است.) و الحفظ، (حافظه ی موقت و حافظه ی ماندگار که همان حافظه ی اصلی است.) و العلم. (از حیث آموزش، تعلیم و تعلم به موقع و نگهداشت علم) و أركانه: النور، (انسان برای بینش بصری عقلی به نور احتیاج دارد. باید انسان باید برای بصر ظاهری و بصیرت خود محافظ بگذارد. همانگونه که نور جوشکاری برای انسان مضر است هوا پرستی نیز برای بصیرت مضر می باشد. کمال عقل به نورانیت است که با هوی پرستی از بین می رود.) و النار (آتش کاربرد بسیاری دارد در ریخته گری ها، پخت و پز و مانند آن کاربرد دارد ولی انسان گاه از آن به شکل ناصحیح استفاده می کند.) ، و الروح، و الماء. فأبصر، و سمع، و عقل بالنور، و أكل و شرب بالنار و جامع و تحرك بالروح، و وجد الذوق و الطعم بالماء (از طریق حس چشایی که روی اطراف زبان است. گاه در اثر شوری زیاد، اسید، حرارت زیاد، سکته و مانند آن حس چشایی از بین می رود.). فهذا تأسيس صورته (و اما بحث باطن خود بحث جدایی دارد.) (الحديث).[4]
روح گاه جمادی است که همان شعور است و گاه نباتی که درک صحیح است و روح حیوانی که همان فهم به جا و به موقع است و گاه انسانی است که فکر خوب متمرکز است و روح ایمانی که عقل فعال کاربردی است و روح مؤید، روح القدس و روح العظمة که فوق عقل هستند. اینها مقام عشق حلال است که فوق عقل می باشد.
از آن بالاتر روح مؤید است که در مؤمنین خاص است. البته مرحله ی نازله ی آن در مؤمنین خاص غیر معصوم است و مرحله ی متوسطه و عالیه ی آن در انبیاء است و مرحله ی عالیه ی آن در چهارده معصوم می باشد. از این بالاتر روح القدس است که خود دو مرحله دارد: مرحله ی نازله ی آن در انبیاء و مرسلین است و مرحله ی عالیه ی آن در چهارده معصوم است. از آن بالاتر روح العظمة است که فقط در چهارده معصوم می باشد.
شیعیان هرگز به روح القدس و روح العظمة نمی رسند.
گاه فرد مریض نیست ولی بدنش درد می کند. این درد گاه به سبب برخورد بدن با چیزی است و گاه این درد در روان است یعنی به اعصاب و روان فرد مربوط می شود. گاه درد دیده نمی شود ولی عامل آن دیده می شود مانند تجمع هورمون مردانه در غده ی هیپوفیز مغز که با تست آزمایشگاهی قابل بررسی است. درد گاه مربوط به روح است که خود گاه درد فکر بد است که موجب سردرد می شود و گاه درد روح خبیثه است که افراد خبیث و ظالمین با آن درگیر هستند. گاه درد مربوط به عقل است یعنی بی عقلی پیشه کرده مثلا بت پرست است و به درد مبتلا شده است و گاه درد مربوط به فوق العقل می باشد که درد نور می باشد یعنی درد عشق حلال و درد وصال و نرسیدن به معشوق واقعی است که خداوند و چهاده معصوم می باشد که این درد بسیار محبوب است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo