« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

97/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کبیره یا صغیره بودن گناه غیبت / غیبت

صحبت در مسأله غیبت بود رسیدیم به این مسأله که آیا غیبت از گناهان کبیره است، یا از گناهان صغیره؟

قول اوّل: این است که غیبت از گناهان کبیره است و به نظر ما هم این قول درست است. دلائلی هم برای این مدعا داریم.

دلیل اوّل برای اثبات کبیره بودن غیبت: آیه شریفه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[1]

دلیل دوّم برای اثبات کبیره بودن غیبت: بعضی از بزرگان مثل مرحوم ایروانی در حاشیه مکاسب به آیه شریفه ﴿وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴾[2] استدلال فرمودهاند؛ وای بر کسی که عیبجو و مسخره کننده است. نظر مرحوم محقق ایروانی این است که عیبجویی کردن و مسخره کردن، از مصادیقی است که غیبت هم در آن داخل میشود.

این آیه شریفه ﴿وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴾ شامل حال غیبت میشود، و این ﴿وَيْلٌ﴾ وای بر او، اشاره به این است که گناه کبیره است، برداشت مرحوم محقق ایروانی از این آیه شریفه این است که وای بر کسی که مردم را مسخره میکند و عیب مردم را بیان میکند. این آیه از این جهت شامل غیبت هم میشود که غیبت از گناهان کبیره است.[3]

دلیل سوّم برای اثبات کبیره بودن غیبت: آیه دیگری که مورد استدلال واقع شده آیه شریفه ﴿وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ﴾[4] خداوند متعال غیبت را تشبیه کرده به اکل لحم برادر، خوردن گوشت برادر جزء گناهان صغیره است یا از گناهان کبیره است؟ مسلماً جزء گناهان کبیره است، وقتی خداوند متعال غیبت را به اکل لحم اخیه تشبیه میکند، باید این دو با هم مساوی و همسان باشند، همسانی اقتضا می‌کند که بگوییم همانطور که اکل لحم اخیه میتاً از گناهان کبیره است، غیبت کردن هم از گناهان کبیره است.

لکن روایتی در اینجا هست، که مبیّن گناه کبیره بودن غیبت است، و این آیات را برای ما روشن میکند. در بحث گذشته اشاره کردیم که معیار در کبیره بودن چیست؟ این روایت صحیحه از امام صادق علیه السلام وارد شده که: ففی روایة عبد العظیم بن عبد اللّه الحسنی، عن الإمام الجواد (علیه السلام)، عن آبائه، عن الصادق (علیهم السلام) قال- فی عدّ الکبائر-: « وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ » اگر کسی نسبت زنا به کسی بدهد این از گناهان کبیره است؛ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: ﴿لُعِنُوا فِی الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِیمٌ ﴾[5] چرا قذف محسنه گناه کبیره است؟ چرا امام صادق علیه السلام قذف محصنه را جزء گناهان کبیره شمردند؟ چون در قرآن دارد ﴿لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِیمٌ﴾ چون عذاب عظیم دارد.

پس نتیجه میگیریم طبق فرمایش امام صادق علیه السلام جایی که عذاب عظیم آمده است، گناه کبیره است. پس طبق آیه شریفه مورد بحث، غیبت عذاب الیم دارد و طبق فرمایش امام صادق (ع) جایی که عذاب الیم دارد، گناه کبیره است، پس غیبت گناه کبیره است.

به نظر ما این استدلال که بیان شد، وقتی صحیح است که بخواهیم به تک تک این آیات، به تنهایی استدلال کنیم اما وقتی که به مجموع آیات ذکر شده استدلال شود، استدلال درست است، و از مجموع این آیات استفاده میشود که غیبت از گناهان کبیره است.

لذا در این جا بعضی از علماء به بعضی از این استدلالات اشکال کردند.

به نظر ما اشکال به بعضی از این استدلالات اصل مدعای ما را مخدوش نمیکند، و مدعای ما با همین آیات و روایات ثابت میشود. حال اگر کسی بحث کند که از آیه ﴿وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴾ همه مصادیق غیبت اثبات نمیشود. بله قسمی از غیبت مسخره کردن است و قسمی از آن عیبجویی است ولی ممکن است از اقسام غیبت عیب جویی و تمسخر نباشد. اما بالاخره مصادیق زیادی از غیبت، مسخره کردن و عیب جویی است. پس بنابراین درست است که ما نتوانیم به تک تک این آیات، استدلال کنیم، ولی از مجموع آیات این استفاده می‌شود. ﴿وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ﴾ همسانی غیبت با اکل لحم برادر مؤمن در حالی که میته است، این همسانی اقتضاء میکند که غیبت گناه کبیره باشد، و ﴿وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ﴾ میتواند مؤید باشد، و ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ این هم می‌تواند دلیل خوبی باشد و روایت امام صادق علیه السلام که هر گناهی که عذاب عظیم دارد گناه کبیره است، و من حیث المجموع می‌تواند برای ما اطمینان بیاورد که غیبت از گناهان کبیره است.

مرحوم امام (ره) در مکاسب محرمه به همین آیه شریفه اشکال کرده‌اند که ﴿وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ﴾ است. مرحوم امام میفرمایند: این آیه شریفه اشاره به حکم عقل است؛ یعنی شما از نظر عقلی، یک برادر مؤمنی دارید و عیب او را در جامعه بیان کنید و آبرویش را ببرید غیر از این است که شما گوشت برادر مؤمنتان را تکه تکه کرده‌اید؟ چون آبروی انسان خیلی مهم است وقتی شما غیبتش را کردید مثل این است که او را نابود کرده‌اید، و این حکم عقل است و آیه شریفه جنبه تشریع ندارد و این یک امر عقلی است و تعبدی نیست فقط به ضرر خودتان کار انجام میدهید و دین و جامعه و نظام و مذهب خودتان را سست میکنید وقتی اشاره به حکم عقل شد، دیگر دلالت بر گناه کبیره ندارد چون گناه کبیره جنبه تعبدی دارد.[6]

ما در عین حال که از فرمایش حضرت امام استفاده میکنیم و خیلی فرمایش متینی است که جنبه عقلی قضیه را بیان کرده است اما به نظر ما از مجموع آیات و روایات کاملا استفاده میشود که غیبت از گناهان کبیره است.

اقول: ان کان المراد الاستدلال بهذه الآیة فقط بدون سائر الآیات و الروایات ، فالاشکال متینٌ. و اما لو کان المراد الاستدلال بمجموع هذه الآیات و الروایات ؛ فالاشکال مخدوشٌ جداً.

الثانی الروایات

مرحوم شیخ انصاری(ره) میفرماید: از ظاهر اخبار این است که غیبت از گناهان کبیره است.[7]

آیت الله سبحانی میفرماید: کسی شک نمیکند که غیبت از گناهان کبیره است اگر روایات را ببینید.[8]

روایت اول: روایاتی که دلالت می‌کنند بر اینکه خیانت از گناهان کبیره است.

یکی از آن روایات این روایت است: «فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدِهِ[9] عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ: الْإِيمَانُ هُوَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ اجْتِنَابُ جَمِيعِ الْكَبَائِرِ وَ هُوَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ وَ هِيَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ تَعَالَى.... والتبذير ، والخيانة...»[10]

مرحوم محقق خوئی میفرماید: غیبت از اعظم خیانات است.[11] و خیانت هم از گناهان کبیره است پس غیبت هم از گناهان کبیره است.

این هم روایتی که در اینجا ذکر شده است که ضعف سندش به عمل اصحاب جبران میشود.

روایت دوم: «وَ بِإِسْنَادِهِ[12] عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي حَدِيثِ شَرَائِعِ الدِّينِ قَالَ: وَ الْكَبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَ هِيَ الشِّرْكُ بِاللَّهِ- ... وَ الْخِيَانَةُ- ...»[13] خیانت یکی از گناهان کبیره است و غیبت از خیانات است.

روایت سوم: روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه «الغيبة أشد من الزنا» [14]

از جمله این روایات این روایت است که: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ‌ الْآتِي‌[15] عَنْ أَبِي ذَرٍّ [16] عَنِ النَّبِيِّ(ص)فِي وَصِيَّةٍ لَهُ قَالَ:«يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاكَ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّ الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا. قُلْتُ: وَ لِمَ ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: لِأَنَّ الرَّجُلَ يَزْنِي فَيَتُوبُ إِلَى اللَّهِ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الْغِيبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّى يَغْفِرَهَا صَاحِبُهَا. يَا أَبَا ذَرٍّ سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ كُفْرٌ وَ أَكْلُ لَحْمِهِ مِنْ مَعَاصِي اللَّهِ وَ حُرْمَةُ مَالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ. قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْغِيبَةُ؟ قَالَ(ص):«ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ» . قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ كَانَ فِيهِ الَّذِي يُذْكَرُ بِهِ؟ قَالَ:«إعْلَمْ أَنَّكَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا هُوَ فِيهِ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ وَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا لَيْسَ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَّهُ»[17]

از این روایت هم میتوان استفاده کرد که غیبت از گناهان کبیره است.


[9] محمّد بن عليّ بن الحسین بن بابویه القمّي [إماميّ ثقة] عن عبد الواحد بن محمّد بن عبدوس النيسابوريّ [مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً] عن أبي الحسن عليّ بن محمّد بن قتيبة النيسابوريّ [مختلف فیه و هو إماميّ لم تثبت وثاقته] عن أبي محمّد الفضل بن شاذان النيسابوريّ [إماميّ ثقة].محمّد بن عليّ بن الحسین بن بابویه عن الحاكم أبي محمّد جعفر بن نعيم بن شاذان [مختلف فیه و هو إماميّ لم تثبت وثاقته] عن عمّه أبي عبد اللَّه محمّد بن شاذان [مختلف فیه و هو إمامي، ثقة ظاهراً] عن الفضل بن شاذان‌.محمّد بن عليّ بن الحسین بن بابویه عن حمزة بن محمّد العلوي [مهمل] عن قنبر بن عليّ بن شاذان [مهمل] عن أبیه [مهمل] عن الفضل بن شاذان.
[12] حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَيْثَمِ الْعِجْلِيُّ [إماميّ ثقة] وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ (مختلف فیه و هو إماميّ علی قول لم تثبت وثاقته) وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ (مختلف فیه و هو إماميّ لم تثبت وثاقته) وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ (مختلف فیه و هو إماميّ لم تثبت وثاقته) وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّائِغُ (مهمل) وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ (مهمل) رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ (مهمل) قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ (إماميّ ضعیف) قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ (مهمل) قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ (مهمل) عَنِ الْأَعْمَشِ (سليمان بن مهران الأعمش‌: مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی) عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ×قَالَ ...
[15] في المجالس [537] و الأخبار عن‌ جماعة [معتبر] عن‌ أبي المفضّل [محمّد بن عبد الله أبو المفضّل الشيباني‌: ضعیف]‌ عن‌ رجاء بن يحيى العبرتائيّ [إماميّ لم تثبت وثاقته‌] عن محمّد بن الحسن بن شمّون‌ [واقفيّ ثمّ غلا‌] عن‌ عبد الله بن عبد الرحمن الأصمّ‌ [ضعیف غالٍ] عن‌ الفضيل بن يسار [النهدي: إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع] عن‌ وهب بن عبد الله الهمدانيّ [محرّف و الصحیح: وهب بن عبدالله بن أبي دبيّ [داود] الهنائي [الهنابي]: مهمل] عن‌ أبي حرب بن أبي الأسود الدؤليّ [مهمل] عن‌ أبيه ‌[ظالم بن ظالم أبو الأسود الدؤلي: ممدوح عندنا و لکن لم تثبت وثاقته].
[16] جندب بن جنادة أبوذر الغفاري: إماميّ ثقة.
logo