درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
97/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: غیبت/ مستثنیات غیبت/ شهرت به نامی
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مستثنیات غیبت بود. یکی از این مستثنیات، غیبت شخص برای دفع ضرر از او است یا خود غیبتکننده یا شخص ثالث از مشکلی نجات پیدا کند. دلایل عقلی بر این مسئله وجود دارد.
دلایل جواز غیبت در این مسئله:
دلیل اول: روایت:
در روایات داریم که گاهی امام (علیهالسلام) علیه زراره صحبت میکرده یا زراره علیه امام صحبت میکرده است. همه اینها برای حفظ جان امام (علیهالسلام) و زراره بوده است. حکومت اگر میدانست کسی به ائمه (علیهمالسلام) نزدیک است او را اذیت میکرد. امام (علیهالسلام) گاهی علیه زراره صحبت میکرد تا متوجه نشوند که زراره از نزدیکان امام است. زراره هم گاهی علیه امام صحبت میکرد تا متوجه ارتباط بین آنها نشوند.
این جریان نشان از آن دارد که احکام تابع مصالح و مفاسد است. اگر با غیبت کردن زراره، جان امام (علیهالسلام) حفظ شود، غیبت در این صورت نه که جایز است بلکه واجب میشود.
«حمدويه بن نصير،[1] عن اليقطيني،[2] عن يونس،[3] عن عبدالله بن زرارة،[4] و حدثنا محمد بن قولويه[5] والحسين بن الحسن[6] معا، عن سعد،[7] عن هارون بن الحسن بن محبوب،[8] عن محمد عبدالله بن زرارة،[9] وابنيه الحسن[10] والحسين،[11] عن عبدالله بن زرارة قال: قال لي أبوعبدالله: إقرأ مني على والدك السلام وقل له : إني أعيبك دفاعا مني عنك فإن الناس والعدو يسارعون إلى كل من قربناه وحمدنا مكانه، لادخال الاذى فيمن نحبه ونقر به ويذمونه لمحبتنا له وقربه ودنوه منا ، ويرون إدخال الاذى عليه و قتله ، ويحمدون كل من عيبناه نحن وأن يحمد أمره ، فإنما أعيبك لانك رجل اشتهرت بنا وبميلك إلينا ، وأنت في ذلك مذموم عندالناس غير محمود الاثر بمودتك لنا ولميلك إلينا فأحببت أن أعيبك ليحمدوا أمرك في الدين بعيبك ونقصك ، ويكون بذلك منا دفع شرهم عنك ، يقول الله عزوجل : أما السفينة فكانت لمساكين يعملون في البحر فأردت أن أعيبها وكان ورائهم ملك يأخذ كل سفينة غصبا. هذا التنزيل من عندالله صالحة ، لا والله ماعابها إلالكي تسلم من الملك ولاتعطب على يديه ، ولقد كانت صالحة ليس للعيب فيها مساغ ، والحمد لله ، فافهم المثل يرحمك الله فإنك والله أحب الناس إلي وأحب أصحاب أبي حيا وميتا ، فإنك أفضل سفن ذلك البحر القمقام الزاخر ، وإن من ورائك ملكا ظلوما غصوبا يرقب عبور كل سفينة صالحة ترد من بحرالهدى ليأخذها غصبا ثم يغصبها وأهلها ، ورحمة الله عليك حيا ورحمته ورضوانه عليك ميتا ، ولقد أدي إلي إبناك الحسن والحسين رسالتك أحاطهما الله وكلاهما ورعاهما وحفظهما بصلاح أبيهما كما حفظ الغلامين ، فلا يضيقن صدرك من الذي أمرك أبي وأمرتك به ، وأتاك أبوبصير بخلاف الذي أمرناك به ، فلا والله ما أمرناك ولا أمرناه إلا بأمر وسعنا و وسعكم الاخذ به ، ولكل ذلك عندنا تصاريف ومعان توافق الحق ، ولو اذن لنا لعلمتم أن الحق في الذى أمرناكم ، فردوا إلينا الامر وسلموا لنا واصبروا لاحكامنا وارضوا بها ، والذي فرق بينكم فهو راعيكم الذي استرعاه الله خلقه ، وهو أعرف بمصلحة غنمه في فساد أمرها ...».[12]
شخصی خدمت امام صادق علیهالسلام آمد و حضرت فرمود: سلام من را خدمت پدرت برسان و بگو: من گاهی عیبت تو را میگویم یا تو را عیبدار میکنم (یعنی تهمت هم میزنم) زیرا میخواهم از تو دفاع کنم؛ چون دشمن اگر بداند که تو به من نزدیک هستی، علیه تو اقدام میکنند. هرکس را ما اکرام کنیم میزنند و از بین میبرند. هرکس را ما دوست داشته باشیم، اذیت میکنند. او را مذمت میکنند زیرا ما او را دوست داریم گاهی کار به اینجا میرسد که او را میکشند و نابود میکنند.
امام برای این عیبدار کردن مثال میزند به جریان حضرت موسی و خضر (علیهماالسلام) که وقتی در کشتی نشستند، حضرت خضر (علیهالسلام) کشتی را سوراخ کرد و دلیل را اینگونه بیان کرد: این کشتی متعلق به فقرا است که با آن کار میکنند، من کشتی را معیوب کردم زیرا در آنجا حاکمی است که کشتیها را تصاحب میکند.
انسانها همینگونه هستند؛ وقتی از کسی زیاد تعریف کنید، برخی دشمنی میکنند. کسانی هم که به ائمه (علیهمالسلام) نزدیک بودند، مورد دشمنی قرار میگرفتند. از این روایت برداشت میشود که غیبت کردن در جایی که جانی حفظ شود، جایز یا واجب میشود. مصالحی وجود دارد که نسبت به غیبت مهمتر هستند. این ترجیح ضابطه دقیقی نداردو ضابطه آن عقل و وجدان خود شما است.
وقتی در این روایت تهمت جایز باشد به طریق اولی غیبت هم جایز میشود. بیشتر روایات درباره جواز تهمت برای حفظ جان است.