درس حدیث استاد محسن فقیهی
1400/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جنود عقل و جهل/ ایمان/ سوء ظن به خداوند
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اخلاق و حدیث درباره نشانهها، آثار و لوازم ایمان بود. چگونه بفهمیم که کسی ایمان دارد؟ مرتبه ایمان افراد را چگونه بفهمیم؟ باید نشانهها و خصایص ایمان بیان شود تا هم دیگران بتوانند ایمان افراد را تشخیص دهند و هم بتوانیم ایمان خودمان را تشخیص بدهیم که واقعا ایمانمان چگونه است.
تفکر و جهانبینی
یکی از نشانههای ایمان تفکرات و جهانبینی است که انسان دارد. شما جهان را چگونه میبینید؟ با اجتماع اطراف خود چگونه ارتباط برقرار میکنید؟ دید شما نسبت به خدا چیست؟ دید شما نسبت به جامعه چیست؟ دید و جهانبینی افراد با یکدیگر متفاوت است. دونفر در کنار هم زندگی میکنند اما جهانبینی آنها متفاوت است.
مثلا در مسئله قضاوقدر و اتفاقهایی که در زندگی انسان رخ میدهد. گاهی انسان یا خانواده او به بیماری لاعلاجی دچار میشوند که خیلی دلیل آن مشخص نیست. گاهی زلزلهای میآید و خانه انسان تخریب میشود. اینها نمونه اتفاقهایی است که در زندگی برخی رخ میدهد و برخی نیز با آنها مواجه نمیشوند. جهانبینی افراد در مواجهه با این حوادث متفاوت است. اگر قبلا نماز شب میخواندی آیا بعد از این حادثه، نماز شب را رها میکنی؟ آیا ارتباطت را با خدا بیشتر میکنی یا ارتباطت را کمتر میکنی یا اصلا قطع رابطه میکنی؟ افراد متفاوت هستند؛ برخی افراد با بروز بیماری و حادثه، نماز شب را بیشتر میکنند و عباداتشان را بهتر انجام میدهند. توجه این افراد به خدا بیشتر میشود. برخی افراد ارتباطشان کم میشود و پس از آن رویداد، نماز شب نمیخوانند. نماز میخوانند اما آن نماز همیشگی نیست. با خود میگوید: «چرا خدا با من این کار را کرد؟ چرا باید خانه من خراب شود؟ چرا باید من سرطان بگیرم؟» مدام چرا چرا میکند؛ این مربوط به تفکر ایمانی او و جهانبینی است که برای او حاصل شده است. برخی افراد با خدا قهر میکنند و اصلا نماز نمیخوانند.
اینها مراتب ایمان شخص را نشان میدهد. این حوادثی است که در اختیار انسان نیست. گاهی انسان عملی مرتکب میشود که باعث حادثهای میشود اما گاهی در اختیار او نیست.
ایمان افراد اگر قوی باشد، ارتباطشان را با خدا زیاد میکنند؛ اکنون که سرطان گرفته، همیشه مشغول عبادت خداوند است و شکر او را بهجا میآورد. برخی افراد هم هستند که در اینگونه مشکلات، همیشه ناراحت هستند و بد میگویند.
امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: «اَللَّهُمَّ اِنَّكَ ابْتَلَيْتَنا فى اَرْزاقِنا بِسُوءِ الظَّنِّ، وَ فى اجالِنابِطُولِ الْاَمَلِ، حَتَّى الْتَمَسْنا اَرْزاقَكَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقينَ».[1] یکی از چیزهایی که در زندگی روزمره همه ما وجود دارد، روزی است. چرا روزی ما کم است؟ چرا وضع مالی ما خراب است؟ چرا عدهای میدزند و میخورند و در خوشی هستند اما ما در بدهی و مشکلات زندگی میکنیم؟ این یکی از همان اتفاقهای دنیا است که ممکن است تلاش بسیاری کنید اما روزی زیاد نیست و محدود است. امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: ما به خدا سوء ظن داریم.
سوء ظنع اخلاق بدی است. همه مردم، خوب، عالی، شریف، مؤمن و متدیّن هستند مگر اینکه یقین داشته باشید که کسی ایمان ندارد یا مشکل دیگری دارد. ما باید نسبت به مردم، حسن ظن داشته باشیم. از همه مهمتر این است که نسبت به خدای خود حسن ظن داشته باشیم. اگر خدایی داریم که با او ارتباط داریم، ما را خلق کرده و تمام این نعمتها را در اختیار ما قرار داده است باید به او حسن ظن داشته باشیم. افراد بسیاری چشم ندارند اما ما سالم هستیم. عدهای گوش ندارند و الحمدلله ما گوش سالم داریم. عدهای زبان ندارند اما خدا را شکر ما زبان سالمی داریم. بدن سالم ما از الطاف الهی است. سری به بیمارستانها بزنید و ببینید که چه خبر است. ما باید به الطاف خداوند توجه داشته باشیم و حسن ظن به او داشته باشیم.
آیا خداوند روزی ما را محدود و کم میکند؟ اگر توجه کنید متوجه میشوید که این سوء ظن به خداوند است. امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: نسبت به روزی خود به خداوند سوء ظن نداشته باشید.
مسئله بعدی آرزوی عمر طولانی است. در این آرزو نباید به خداوند سوء ظن داشت. خداوند هم دوست دارد که ما عمر طولانی داشته باشیم. باید جهانبینی خود را تغییر دهید و برای زندگی، روزی و سلامتی خود، تلاش کنید ﴿لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾.[2] برای سلامتی خود تلاش کنید، به طبیب و متخصص مراجعه کنید، دارو مصرف کنید و واکسن بزنید. وظیفه شرعی هر انسانی است که برای سلامتی خود تلاش کند. برای رزق و روزی هم باید تلاش کنید اما اگر تلاش کردید و روزی یا سلامتی حاصل نشد، در برابر این پیشآمد چه رفتاری خواهید داشت؟ آیا خداوند را مقصّر میدانید؟ این سوء ظن به خداوند است.
امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: «وَهَبْ لَنا يَقيناً صادِقاً تَكْفينا بِهِ مِنْ مَؤُونَةِ الطَّلَبِ»؛[3] خدایا! یقین و ایمانی به ما بده که برای ما کافی باشد و سراغ این و آن نرویم.
انسان باید تلاش خود را بکند اما هرچیزی اندازه دارد. اینکه خود را بهگونهای ناراحت کند که از غصه اینکه چرا من ثروت ندارم، خوابش نبرد، نشانه سوء ظن به خداوند است. باید آرامش داشت و برای رزق و سلامتی تلاش نمود. کسی که آرامش ندارد و به خداوند سوء ظن دارد، نشانه ایمان ضعیف است؛ مثل کسانی که نسبت به آینده نگرانی بیش از حد دارند. بچهدار نمیشود چون از مخارج مالی او میترسد. آن خدایی که در دل سنگها، حیوانات را غذا میدهد، زندگی انسانها را هم اداره میکند. بچهدار نشدن از ترس نداری، سوء ظن به خداوند است.
قضا و قدر
معنای «قضا و قدر» مانند تعبیر «مسکین و فقیر» است که گفته میشود: «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا». وقتی می گویند: «فقیر و مسکین» معنای این دو فرق میکند؛ فقیر کسی است که مالی ندارد اما مسکین کسی است که ندارد و علاوه بر نداری، مشکل دیگری مثل نقص عضوی هم دارد و وضعش بدتر از فقیر است. اما اگر این دو واژه جدای از هم استعمال شوند، معنای آنها یکی است؛ مثلا وقتی میگویند به مسکین خمس بدهید یا میگویند به فقیر خمس بدهید، معنای آنها یکی است. حال اگر قضا و قدر با هم ذکر شد، معنای آن فرق میکند اما اگر جدا ذکر شد، میتواند یک معنا داشته باشد.
اگر اراده قطعی خداوند بر چیزی باشد به آن قضای الهی گفته میشود اما اگر اراده حتمی نیست و مثلا حادثه یا بیماری با صدقه دفع میشود، این قدر الهی است.
رابطه قضا و قدر با جبر
اگر قضا و قدر الهی در این که من بیمار یا فقیر باشم، من در مقابل این قضا و قدر میتوانم چه کاری کنم؟ اگر گفته میشود که شبهای قدر، بسیار دعا کنید و از خداوند بخواهید که تقدیر شما خوب باشد، برای این است که خداوند متعال در تنظیم تقدیر، اراده انسان را جزء قضا و قدر الهی قرار داده است. معنایش این است که انسان مختار است و اراده دارد و با اراده خود، هر کاری را که بخواهد انجام میدهد، خواه خوب باشد یا بد ﴿إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[4] راه باز است و قضا و قدر الهی در این است که ما به اراده خود تصمیم بگیریم. قضا و قدر الهی در این نیست که ما فقط یک مسیر را دنبال کنیم مثلا فقط خوب باشیم یا فقط بد باشیم بلکه قضا و قدر الهی بر این است که انسان، مختار باشد و اراده داشته باشد و با اراده خودش هرکاری را انجام دهد. قضا و قدر الهی، اراده را از ما سلب نکرده است. برخی گمان میکنند که با قضا و قدر الهی اراده انسان سلب شده و هرچه برای او نوشته شده، اتفاق میافتد. اراده انسان برای انجام کارها قضا، برنامه و دستور خداوند است.
قضا و قدر الهی در عرض اراده انسان نیست بلکه در طول آن است. هر کاری که در خارج واقع میشود، انسان مباشر آن کار است. با تحقق کار بد، شما مباشر آن هستید و از این رو مجازات میشوید و اگر کار خیری محقق شود، جزای خیر به شما میدهند. با وجود این، خداوند شما را خلق کرده است و به شما قدرت و اراده داده است. تمام قدرتهای شما از طرف خداوند است. اینکه میگوییم: «خداوند فعّال ما یشاء» است از این رو است که خداوند، ما را خلق کرده و به ما قدرت داده است.