درس حدیث استاد محسن فقیهی
98/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: عُجب عامل هلاکت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در فرمایشات مرحوم امام اعلی الله مقامه الشریف که درباره عُجب بیاناتی داشتند. گاهی عجب انسان را میگیرد. عجب یعنی خودبزرگبینی؛ انسان خودش را بزرگ میبیند و میگوید: «من انسان فوقالعادهای هستم، علم و تقوایم خیلی بالا است. از نظر علم، شجاعت، سخاوت و سایر صفات انسانی در درجه بالا هستم». این تفکرات انسان را به عجب میرساند و عجب باعث میشود تمام اعمالی که زحمت کشیده و انجام میدهید باطل شود. گاهی عجب در علم انسان حاصل شده و فکر میکنیم که خیلی ملا و باسواد هستیم. عجب وقتی در وجود انسان رشد کند او را به هلاکت میرساند.
انسان باید توجه داشته باشد که علم مانند آب باران است؛ آب باران وقتی نازل میشود و به گلی میرسد آن گل میشکفد، عالی و خوب شده، بوی خوب میدهد و مورد استفاده مردم قرار میگیرد. همین آب باران وقتی در بیابانها بر خار نازل میشود، خارها نیز رشد کرده بزرگ میشوند و باعث مشکلات برای دیگران میشوند. در پای دیگران فرو رفته و باعث خون آمدن میشوند. علم در منطقه صحیح و قلب انسان سالم و باتقوا قرار گیرد باعث رشد، ترفیع درجه و تواضع او میشود. روز به روز هرچه علمش بالا میرود تواضع و تقوایش بیشتر و انسانیتش بهتر میشود.علم در نفس خبیثاین همه دانشمندانی که در غرب و اروپا، کارهای خلاف انجام دادهاند بهخاطر این است که علم در اختیار نفوس صحیح قرار نگرفته است. علم باعث رشد آنها شده اما این رشد در باطل است؛ دنیا را نابود میکنند، هر روز به مردم ظلم میکنند. چرا این همه ظلم میکنند؟ چرا کشورهای مترقی باسواد بیشتر ظلم میکنند؟ زیرا علم در نفوس خبیث باعث زیاد شدن خباثت میشود، ترفیع درجه خباثت بیشتر میشود. انسان خبیث بیسواد مقداری میتواند ظلم کند اما اگر انسان خبیث، ملّا شد میتواند ظلم بیشتری کند.بطلان اعمالعجب از بلاهایی است که باعث باطل شدن اعمال انسان میشود. شمازحمت زیاد کشیده و عبادت میکنید ولی عجب شما را میگیرد و عباداتتان را باطل میکند.آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در کتابشان مینویسد: یکی از علمای بزرگ سی سال همیشه در صف اول نماز مشغول عبادت بود. اینقدر محتاط بود که هرچه به او میگفتند امام جماعت شو میگفت: «من امام جماعت نمیشوم». بعد از سی سال، یکبار دیر به مسجد رسید و صف دوم قرار گرفت. دید که در وجودش خیلی ناراحت است. با خودش فکر کرد که چرا ناراحت هستم. دید که همه به او نگاه دیگری میکنند که امروز ایشان دیر آمد و صف دوم قرار گرفت. خوب که فکر کرد فهمید: «این سی سال که در صف اول بودم، تمام عباداتم برای ریا بود و بهخاطر خدا نبود».اگر در اعمالتان شریک برای خدا پیدا کنید ـ مثلا گفته شود: نصفش برای خدا و نصفش برای خلق خداـ خداوند همه را به خلق میدهد و میگوید: من نمازی را که نصفش برای من و نصفش برای شیطان است نمیخواهم.بعد از سی سال متوجه شد که نماز صف اوّلش تبدیل به ریا شده بوده. اگر به مسجد نمیآمد و صف اول نمیایستاد از مردم خجالت میکشید. بازهم این آدم خوبی بود زیرا بعد از سیسال که این را فهمید، سیسال نمازش را اعاده کرد.ارزش انسانیهرچقدر که بتوانیم اخلاص داشته باشیم، ارزشمند هستیم.مرحوم شیخ جواد بلاغی از علمای بزرگ، کتابهایی نوشته است. برخی از کتابها مثل التوحید، التثلیث و ... نام خود را روی کتابها ننوشت. به ایشان گفتند: چرا نام خود را روی کتاب ننوشتی؟ میگوید: من هدفم این است که دین و تشیع را تبلیغ کنم، اگر مطالب کتاب درست است و مردم با استدلال و برهان خوانده و استفاده کنند چه فرقی میکند به اسم من باشد یا دیگری؟برخی از بزرگان کتابهایی نوشتند و بعد وصیت کردند: «آنها را در رودخانه بریزید؛ زیرا نمیخواهم ترویج من باشد. مشابه این مطالب را دیگران هم دارند».مسئله اخلاص مهمترین چیزی که در انسان لازم است. تمام دعواهایی که در بین وکلای مجلس، جناحها و تمام کسانی که به دنبال مقام و ثروت هستند وجود دارد بهخاطر این است که اخلاص وجود ندارد. اگر اخلاص باشد، من و شما دعوا نمیکنیم. حرف حق را میزنیم و هرکس خواست میپذیرد. تمام دعواها، دروغها، خلافها و پریدن بههمهایی که آبروی جمهوری اسلامی را میبرند بهخاطر نبود اخلاص است. مرحوم امام مکرر میفرمود که اخلاص خود را حفظ کنید.
مهمترین چیزی هم که باعث میشود انسان به مقامات عالی برسد، اخلاص است. من خودم بودم و شاهد بودم چقدر به مرحوم امام (اعلیالله مقامه الشریف) اسرار میکردند که رساله بدهید. درس ایشان از درس تمام مراجع معاصرشان جمعیت بیشتری داشت؛ هم کم و هم کیفش بهتر بود. آیتالله سبحانی، آیتالله مکارم، آیتالله نوری، آیتالله فاضل و ... که بعدها مرجع تقلید شدند، در درس مرحوم امام شرکت میکردند، به استدلالهای ایشان اشکال میکردند و مرحوم امام پاسخ میدادند. تمام مراجع آن زمان، رساله دادند اما مرحوم امام رساله نداردند. پس از سالها که ایشان به نجف تبعید شدند، عدهای بدون اجازه ایشان از «حواشی بر عروه» و «تحریر الوسیله» رساله ایشان را نوشتند. وقتی آیتالله العظمی بروجردی فوت کرد، رساله همه درآمد و مقلدین ایشان، مقلد مراجع بعد شدند، بهطور طبیعی هرکسی که رساله داشت، مقلد پیدا کرد؛ اگر کسی رساله نمیداد، مقلیدن سراغ دیگران میرفتند؛ باابنوجود مرحوم امام رساله نداد.
خداوند از آنجایی که میخواست، اخلاص مرحوم امام مقام او را بالا برد. امام (ره) دنبال مقام نبود؛ زمانی که ایشان در نجف بودند شخصی از ایران، وجوهات بسیاری را برای امام (ره) برد. خدمت امام (ره) رسید و دست ایشان را بوسید، امام (ره) فرمودند: من این پول را از شما نمیگیرم، در نجف مراجع دیگری هستند، خدمت ایشان ببرید و قبضش را هم بگیرد. آن شخص گفت: من مقلد، مرید و اراتمند شما هستم، این مبلغ را برای شما آوردهام. هرچه اصرار کرد، مرحوم امام نپذیرفت.
این شخص خدمت مرجع دیگری رفت، پولها را داد و قبض را هم دریافت کرد. زمانی که از عراق برمیگردد در مرز از او میپرسند که پولهایت را چهکار کردی؟ میگوید: پولها را به مراجع نجف دادم. میگویند: پولهایت را به امام دادهای. میگوید: نه به ایشان ندادم بلکه به کس دیگری دادم این هم قبضش. قصد داشتند او را بگیرند و زندان کنند؛ چون در آن زمان اگر کسی به امام (ره) پول میداد، او را میگرفتند و شکنجه میکردند. قبض را که نشان میدهد نجات پیدا میکند و متوجه میشود که امام (ره) چه توجهی داشت که فرمود: من این پولها را قبول نمیکنم، ببر به مرجع دیگری بده و قبض هم بگیر. این قبض بهترین دلیل بود که پولها را به امام (ره) نداده است.
این اخلاص را کجا پیدا میکنید؛ پول زیادی را برای شما بیاورند و به خاطر نجات آن شخص بگویید که پول را نمیخواهید! مرحوم امام میدانست که ممکن است این شخص کنترل شود و اذیتش کنند ـ یا الهام غیبی بوده یا ذکاوت و عقل امام بوده استـ این بیتوجهی به دنیا و اخلاص امام (ره) این مقامات را برای ایشان میآورد.
هرچه از مقام دنیایی دوری کنید خداوند بیشتر به شما توجه میکند تا اینکه دنبال شهرت و مقام باشید؛ ﴿تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ﴾.[1] اراده پروردگار باعث میشود که انسان عزیز شود. اگر اخلاص داشته باشید عزیز میشوید؛ به همین خاطر مقام امام (ره) به جایی رسید که مقلدینش از همه بیشتر بود، رهبر بود و مقامی داشت که تمام دنیا را متحیر کرد.
بزرگان دیگر با اخلاص به مقامات رسیدند؛ مانند شیخ انصاری (ره). شما فکر میکنید همین کتاب رسائل و مکاسب خیلی راحت در اختیار شما است؟ خیلیها عالم بودند کتاب نوشتند ولی کتابشان مطرح نمیشود. همهاش علمیت نیست؛ این معنویت شیخ انصاری است که رسائل و مکاسب شیخ در بین طلاب اوج میگیرد.خداوند متعال به همه ما توفیق عبادت، بندگی و اخلاص کامل عنایت بفرماید.