درس خارج اصول استاد محسن فقیهی
98/11/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: میاحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه
اختلاف لغات ادیان
«إنّ ثبوت هذه المعاني في الشرائع السابقة لايضرّ بثبوت الحقيقة الشرعيّة في شرعنا؛ ضرورة أنّ مجرّد الثبوت هناك لايلازم التسمية بهذه الألفاظ الخاصّة و ليس في المقام إلّا التعبير عنها بهذه الألفاظ في الكتاب العزيز. و من الواضح أنّه لايدلّ على وجود تلك الألفاظ في الشرائع السابقة؛ بل هو لأجل اقتضاء مقام الإفادة ذلك، كما هو الحال بالقياس إلى جميع الحكايات و القصص القرآنيّة التي كانت بالسريانيّة، كما في لغة «عيسى»(ع) أو العبرانيّة، كما في لغة «موسى»(ع) بل من المعلوم أنّ تلك المعاني كانت يعبّر عنها بألفاظ سريانيّة أو عبرانيّة و قد نقلت عنها بهذه الألفاظ الخاصّة في شريعتنا؛ لاقتضاء مقام الإفادة ذلك»[1] .
محقق خویی (ره) میفرمایند که الفاظی مانند «صلاة»، «زکات»، «حج» و... در شرایع سابق نبودهاند. در مباحث گذشته مطرح شد که این الفاظ در زمان انبیا گذشته نیز بوده است و باتوجه به آیات ﴿... و أوصاني بالصلاة و الزكاة ما دمت حيّاً﴾[2] ،﴿كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم ...﴾[3] ، ﴿و أذّن في الناس بالحج ...﴾[4] و... این الفاظ در زمان پیامبران گذشته نیز وجود داشتهاند. مرحوم خویی میفرمایند: این جملاتی که در قرآن وارد شده، به این معنا نیست که مثلاً لفظ صلاة در زمان گذشته بوده است؛ زیرا زمان حضرت موسی (ع) به زبان سریانی و در زمان حضرت عیسی (ع) به زبان عبری صحبت میکردند و در آن زمان لفظ «صلاة» نبوده است و پیامبر (ع) با لفظ صلاة از آن محتوا تعبیر میکنند. در زمان حضرت موسی (ع) و عیسی (ع) لفظ «صیام» نبوده است و در لسان پیامبر (ص) مطرح شده است. این الفاظ اختراع پیامبر (ص) است و پیامبر (ص) این الفاظ را انتخاب کردهاند. ممکن است در محتوا شبیه یکدیگر باشند ولی این الفاظ را پیامبر (ص) انتخاب کردهاند.
قول سوم: ثبوت الحقيقة الشرعيّة في أواخر عصر النبيّ (ص) إذا كانت كثيرة الدوران في المحاورات؛ كالصلاة و الزكاة و الحج[5] [6] [7] .
شهید مصطفی خمینی (ره): «إنكار الحقيقة الشرعيّة في غاية الإشكال؛ بداهة أنّ ألفاظ الطهارات الثلاث، موضوعة لمعانٍ خاصّة؛ أي منصرفة بالوضع التعيّني إليها. و هكذا كثير من الألفاظ التي أريد منها المعاني المركّبة.
فبالجملة: لا شبهة في احتياج القوانين و الشرائع إلى المصطلحات الخاصّة، حتّى العرفيّة منها. و ليست هي إلّا بمعنى أنّها ألفاظ ظاهرة في المعنى الخاص. و هذا لايكون إلّا من الحقيقة الشرعيّة؛ لأنّ استعمال الألفاظ في الخصوصيّات اللاحقة بالمعاني الكلّية مجاز و إذا كان بحدّ شائع في الشريعة يصير حقيقةً فيه. و الألفاظ المستعملة في الشريعة من هذا القبيل، كما هو الظاهر الواضح.
و أمّا احتمال حدوث الألفاظ المستعملة في الماهيّات السابقة على الشريعة المقدّسة الإسلاميّة أيضاً فممنوع؛ للزوم اشتمال الكتاب على ما لايفهمه المخاطبون في عصر الخطاب، فالالتزام بالحقيقة الشرعيّة في أوّل الإسلام غير موافق للذوق السليم و لكنّه بعد الاستعمالات الرائجة و الإطلاقات الكثيرة، تحصل تلك الحقيقة الشرعيّة؛ لما عرفت من البينونة بين المعاني و من استعمال تلك الألفاظ في خصوصيّات المصاديق».[8]
حاجآقا مصطفی (ره) میفرمایند که برخی از الفاظ مانند صلاة، زکات و حج حقیقت شرعیهشان ثابت است؛ زیرا در کلمات پیامبر (ص) بسیار استعمال میشدند؛ البته این حقیقت شرعیه در اواخر بعثت است و وضعشان هم تعیّنی است و به علت کثرت استعمال اینگونه شدهاند. مانند طهارات صلاة که عبارتند از: وضو، غسل و تیمم. معنای اصطلاحی وضو، غسل و تیمم در زمان پیامبر (ص) مطرح شد و این الفاظ حقیقت در این معانی شدند. اصولاً هر دین، مذهب و علمی برای خود اصطلاحاتی دارد؛ مثلاً در طب اصطلاحات صفرا، سودا، بلغم، دَم و... وجود دارد. در هر شریعتی اصطلاحات خاصی وجود دارد که این اصطلاحات در طول زمان محقق میشوند. پس ایشان میفرمایند که حقیقت شرعیه در الفاظی که زیاد استعمال میشوند، منعقد شده است و این اتفاق در اواخر بعث محقق شده است؛ زیرا کثرت استعمال در اوایل بعثت محقق نمیشود. پس عدهای قائلند که حقیقت شرعیه در الفاظی که زیاد استعمال میشوند، ثابت است و این اتفاق در اواخر بعثت رخ داده است.
نقد و بررسی
به نظر ما، این که می گویید حقیقت شرعیه در اواخر بعثت محقق شده است، متوقف بر این است که شما تاریخ روایات را بدانید و بدانید که این روایت در چه تاریخی از پیامبر (ص) صادر شده و اینکه در اوائل بعثت بوده یا در اواخر بعثت. سؤال اصلی ما این است که اگر الفاظی مانند صلاة، زکات، حج، مضاربه، شرکت، وضو، غسل، تیمم و... را در کلمات پیامبر (ص) و ائمه (ع) دیدید، آن را چگونه معنا میکنید؟ به معنای لغوی حمل میکنید یا معنای جدید اصطلاحی؟ به نظر ما نباید در این مسئله شبهه کرد که این الفاظ به معانی جدیدشان حمل میشوند. پس به نظر ما این صحبتها که آیا این استعمالات کثیر الدوران بوده یا نه و در اوائل بعثت بوده یا اواخر بعثت، تأثیر زیادی ندارد. از این الفاظ، معنای جدید اصطلاحی که شارع بیان کرده به ذهن تبادر میکند.
قول چهارم:
التفصيل بين الألفاظ الواردة فى الكتاب و السنّة؛ فما يكون استعماله فى الكتاب و السنّة في المعنى الشرعيّ أكثر من استعماله في المعنى اللغوي، ففیه الحقیقة الشرعیّة و ما لميكن كذلك، فلیس فیه الحقیقة الشرعیّة[9] .
موحوم موسوی قزوینی میفرمایند: «الحقّ عندنا التفصيل بين الألفاظ الواردة فى الكتاب و السنّة؛ فما يكون استعماله فى الكتاب و السنّة فى المعنى الشرعيّ أكثر من استعماله في المعنى اللغوي، حملناه في كلام الشارع على المعنى الشرعيّ و ما لميكن كذلك لمنحمله على المعنى الشرعيّ و إن كان استعماله في خارج الكتاب و السنّة في المعنى الشرعيّ أكثر من استعماله في المعنى اللغوي، فيحمل على المعنى اللغوى؛ لعدم ثبوت الحقيقة فيه»[10] .
در این قول هم نکتهای بیان شده که قبلاً به آن اشاره شد: فلاسفه، علمای طب، علمای نحو، علمای صرف و... هرکدام برای خودشان اصلاحاتی دارند و این اصطلاحات در هر علمی وجود دارد و وقتی شریعت بزرگی مثل اسلام تأسیس میشود، مسلماً اصطلاحاتی مخصوص خود دارد که ما اسم اینها را حقیقت شرعیه میگذاریم. فرقی ندارد اسمش را چه بگذارید؛ حقیقت شرعیه، حقیقت متشرعه، مجاز مشهور یا...؛ در هر صورت این الفاظ به معنای جدید حمل میشوند، نه معنای لغوی.