درس تفسیر استاد محسن فقیهی
98/06/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره بقره/ آیه 94
﴿قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ﴾[1]
تفسیر آیه 94: در بحث تفسیر، به تفسیر آیه نود و چهارم از سوره مبارکه بقره رسیدیم. خداوند متعال به پیامبر(ص) میفرماید: به این یهودیها بگو که اگر بهشت و آخرت برای شماست؛ چون یهودیها ادعا میکردند که بهشت مخصوص ماست، یهود دنیاطلب بودند و خودشان را قوم برتر میدانستند لذا هم در دنیا برای خودشان انحصار قائل بودند و هم در آخرت. در آیات قرآن وارد شده که یهود میگفتند: ﴿نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ﴾[2] یا در آیه دیگر میفرماید که یهود میگفتند: ﴿وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَةً﴾[3] اینها چنین توهماتی را در ذهن خودشان داشتند و حالا که پیامبر(ص) به رسالت مبعوث شده، با چنین قوم عنودی برخورد میکند،
خداوند به پیامبر(ص) دستور میدهد که به آنها بگو اگر واقعا آخرت برای شماست و مردم دیگر بهرهای از بهشت ندارند، پس نباید از مرگ بترسید؛ چون پس از مرگ بهترین زندگی را دارید، اگر چنین است و راست میگویید، تمنای مرگ کنید و به دنبال مرگ باشید.این آیه در جواب قوم یهود است که امتیازات خاصی را برای خود در نظر گرفته بودند. اصولا اولیای خداوند و کسانی که نزد خداوند مقام بالایی دارند، از مرگ نمیترسند. لذا در کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام میبینید که حضرت میفرماید: «والله لابن أبي طالب آنس بالموت من الطفل بثدي امه»[4] انس پسر ابوطالب به مرگ بیشتر از طفل به پستان مادر است، وقتی به بچههایی که تازه متولد شدهاند دقت کنید میبینید که زیاد به شیرخوردن علاقه دارند و مدام گریه میکنند تا شیر مادر را بخورند، حضرت علی علیه السلام هم میفرماید علاقه من به مرگ اینطور است، خداوند هم به یهود میفرماید اگر واقعا بهشا برای شماست و به شما اختصاص دارد نباید از مرگ هراس داشته باشید.
نکات:در این آیه شریفه نکاتی وجود دارد که برای ما درس است:نکته اول: در مقابل خیالات باطل و توهمات مردم باید ایستاد و حقایق را برای مردم بیان کرد. کسانی که عرفانهای کاذب را در جامعه تبلیغ میکنند و طرفدارانی هم پیدا میکنند، این امر باعث ضلالت و گمراهی مردم است لذا باید با این عرفانهای کاذب و تخیلات و توهمات مبارزه کرد. گاهی ممکن است خود شخص هم توهم کرده باشد که آدم خوبی است در حالیکه اینطور نیست، لذا لازم است که با توهمات و خیالات مبارزه کنیم و این برای ما یک وظیفه است.
نکته دوم: انحصار طلبی کار زشتی است. اینکه گفته شود این مقام یا عنوان فقط باید به من داده شود صحیح نیست بلکه باید بررسی شود و به هر کس به مقدار لیاقتی که دارد در امور به کار گرفته شود. اصولا قوم گرایی و ارتباط و پارتی صحیح نیست و باید با این امور و امتیازات بیجا مبارزه شود. یهود از کسانی بودند که به دنبال امتیازات بیجا بودند، میگفتند ما پسر خداییم، ﴿نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ﴾ ما گروه و خانواده خاصی هستیم. این تعبیر ژن خوب که الان به کار برده میشود و از طریق آن امتیازاتی داده میشود، صحیح نیست و لازم است که با اینگونه امتیازات بیجا مبارزه شود. امتیازات اختصاص به هیچ شخص و گروه خاصی ندارد که گفته شود چون من فرزند فلان شخص هستم یا با فلان شخص نسبت دارم لذا باید فلان امتیاز به من داده شود، بلکه لیاقتها باید شناخته شده و مورد احترام واقع شود و به هر شخص به نسبت لیاقتی که دارد امتیاز داده شود.
نکته سوم: وجدان انسان حاکم است. شما به یهود بگویید که اگر راست میگویید و خداوند بهشت را برای شما خلق کرده و جایگاه شما بهشت است، پس چرا آرزوی مرگ نمیکنید و از مرگ میترسید؟ از اینجا این نکته استفاده میشود که ترس و هراس از مرگ با ایمان واقعی مناسبت ندارد؛ یعنی کسانی که ایمان واقعی دارند، از مرگ نمیهراسند و اگر وظیفه آنها جهاد باشد، انجام میدهند و هیچ ترسی ندارند. یکی از علائم و نشانههای شناخت انسانهای مؤمن مه به مقامات عالی رسیدهاند این است که از مرگ نمیترسد البته اگر مریض شود و به معالجه نیاز داشته باشد، به معالجه میپردازد و به آن اهمیت میدهد، اما اگر نیاز به جانبازی و کشته شدن هم باشد، اقدام میکند. این نشانه ایمان است.
از این نکته، مطلب دیگری هم استفاده میشود و آن این است که انسانهای مؤمن آرزوهای طولانی مدت نمیکنند؛ مثلا بعد از پنجاه سال دیگر چنین و چنان شوم. آرزوهای کوتاه مدت برای انسان طبیعی است ولی آرزوهای طولانی نشاندهنده این است که از مرگ میترسد و به دنیا توجه دارد و از آخرت غافل است، لذا نداشتن آرزوهای طولانی هم از نشانههای مؤمن واقعی است.نکته چهارم: ﴿عند الله﴾ دو معنا دارد: یکی اینکه به معنای قرب معنوی به خداوند است و دیگری اینکه به معنای فی حکم الله باشد؛ یعنی حکم خدا این است که بهشت اختصاص به یهودیان دارد.
کلمه ﴿خالِصَةً﴾ میتواند چند معنا داشته باشد: یکی اینکه به معنای لکم خالصة باشد؛ یعنی بهشت و دار آخرت که نزد خداست، فقط برای یهود است، به خاطر اینکه لکم بر ﴿الدار الآخرة﴾ مقدم شده و معنای اختصاص را میرساند؛ در این صورت ﴿مِنْ دُونِ النَّاسِ﴾ ﴿خالِصَةً﴾ را توضیح میدهد؛ یعنی بهشت برای شماست و به دیگران تعلق نمیگیرد. چون یهود میگفتند بهشت و دار آخرت برای ما یهودیان است. دیگری اینکه ﴿خالِصَةً﴾ حال برای ﴿الدار الآخرة﴾ باشد، دار آخرت خالص است؛ یعنی هیچ نقصی ندارد.
﴿إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ﴾ هم اشاره به این است که شما دروغگو هستید و یک معنای آن این است که شما میدانید و دروغ میگویید، با علم و عمد دروغ میگویید و معنای دیگر آن این است که حرف شما خلاف واقع است و ممکن است خودتان متوجه نباشید، در این مورد هم دروغ اطلاق می شود.