درس خارج فقه آیتالله ناصر مکارمشیرازی
امر به معروف و نهی از منکر
99/11/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ شرطیت عدم مفسده در انجام منکر و ترک معروف/ نهی از منکر در صورت احتمال عذر و شبهات موضوعیه و مصداقیه
موضوع عام: امر به معروف و نهی از منکر
موضوع خاص: شرطیت عدم مفسده در انجام منکر و ترک معروف
موضوع اخص: نهی از منکر در صورت احتمال عذر و شبهات موضوعیه و مصداقیه
مسألة 23 - لو احتمل كون المرتكب للحرام أو التارك للواجب معذورا في ذلك لا يجب الانكار بل يشكل، فمع احتمال كون المفطر في شهر رمضان مسافرا مثلا (مثلا کسی در ماه رمضان روزه را افطار کرده است و احتمال می دهیم مسافر و یا مریض باشد) لا يجب النهي بل يشكل، (سپس ایشان دو مورد را استثناء می کند:) نعم لو كان فعله جهرا (تظاهر به روزه خواری و یا حرام دیگر) موجبا لهتك أحكام الاسلام (یعنی روزه از اهمیت بیفتد) أو لجرأة الناس على ارتكاب المحرمات يجب نهيه لذلك.[1]
در مسأله ی سابق سخن در عذر قطعی بود ولی در این مسأله سخن در احتمال عذر است. امام قدس سره در مسأله ی سابق قائل به «لا یجوز» بودند ولی در اینجا از عبارت «یشکل» استفاده می کنند. زیرا نهی از منکر در این مورد موجب اهانت است.
البته به نظر ما می توان با بیانی ساده و دلسوزانه کاری کرد که موجب اهانت نشود. مثلا به او بگویند که هرچند شاید معذور باشی ولی بررسی بیشتری کن.
اینکه نهی از منکر در اینجا مشکل است به دلیل وجود شبهه ی مصداقیه ی حرمت است زیرا انسان باید نهی از چیزی کند که «منکر» است و حال آنکه منکر بودن در اینجا مسلّم نیست زیرا اگر فرد، معذور و یا مسافر باشد، منکری در کار نیست تا نهی از آن واجب باشد. حتی نهی از منکر ممکن است موجب اهانت شود که در انجام آن اشکال نیز وجود دارد.
به هر حال از آنجا که می دانیم، یکی از شروط نهی از منکر این است که منکر، محقَّق و مسلَّم باشد و به عبارت دیگر موضوع برای نهی از منکر محقق شده باشد، در این مورد که از باب شک است نهی از منکر جاری نیست و برائت جاری می شود.
البته در مواردی که تجاهر به انجام گناه می شود، حکومت وظیفه ای دارد و مردم نیز وظیفه ای. مثلا حکومت در مورد روزه خواری اعلامیه می دهد که رستوان ها در صبح باید تعطیل باشند و یا اگر در جایی به مسافران غذا می دهند در پشت پرده باشد و یا کسی حق ندارد به شکل علنی روزه خواری کند.
در عین حال، توده ی مردم هم وظیفه ی دیگری دارند و باید به روزه خوار بگویند که هر چند ممکن است عذر داشته باشی ولی نباید تظاهر کنی.
حال اگر شک کنیم که عذر فرد، موجه است یا غیر موجه مثلا فردی که روزه می خورد می گوید مسافر هستم و یا مریض می باشم ولی نمی دانیم از آن مسافرها و مریض هایی است که مجوز برای افطار دارند یا نه. در اینجا نیز مسأله از باب شبهه ی مصداقیه است یعنی احتمال می دهیم که عذر او موجه باشد و در نتیجه نهی از منکر واجب نمی باشد.
به تناسب، مسأله ای که عام البلوی هست را مطرح می کنیم و آن اینکه بعضی برای گناه های خود عذرهای غیر موجهی را می آورند. از جمله در مسأله ی حجاب می گویند که حجاب، اجباری نیست.
در اینجا لازم است به یک قانون کلی اشاره کنیم و آن اینکه هر مملکت و حکومتی قوانینی دارد که از راهنمایی و رانندگی گرفته تا مسائل مهم مانند اختلاس ها و دزدی ها همه را شامل می شود. اگر چیزی قانونی شود الزامی می شود. حتی ما از «اجبار» تعبیر نمی کنیم بلکه از آن به «الزام» تعبیر می کنیم. همان گونه که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و قوانین کسب و کارها و مانند آن الزامی است رعایت حجاب هم الزامی می باشد.
از این رو تعبیر به اینکه حجاب، اجباری نیست معنا ندارد. آنها باید ثابت کنند حجاب در اسلام یک قانون الزامی نیست.
در اسلام آیات و روایات متعددی داریم که می گوید حجاب اجباری است. در اینکه آیات قرآن در این مورد پنج تاست یا هفت تا محل اختلاف است. یکی از آیات چنین است که با پنج لسان و به عبارتی، پنج بار از کشف حجاب نهی می کند:
﴿وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[2]
زن ها باید چشمشان را از بی حجابی مردان بپوشانند. مثلا معمول بوده است که مردان برای کار کردن تا ساق پا را برهنه می کردند یا برای وضو گرفتن تا آرنج را برهنه می کردند. این مقدار اشکال ندارد. ولی برهنگی مانند کشتی گرفتن چیزی نیست که نگاه کردن آن برای زن ها جایز باشد.
اینکه خداوند در مورد زن ها این سخن را می گوید در مورد مردها به طریق اولی باید رعایت شود.
بعد می فرماید: زنها زینت خود را اظهار نکنند مگر آنچه ظاهر است. عدم اظهار زینت به دو معنا می تواند باشد یکی مواضع زینت است مانند گردن که به آن گردنبند می آویزند و دستها که محل گذاشتن جواهرات است.
احتمال دوم این است که خود زینت را ظاهر نکنند که در این صورت به طریق اولی بدن را نباید ظاهر نمایند.
سوم اینکه می فرماید: باید خمار داشته باشند و علاوه بر آنها سینه هایشان را نیز بپوشانند تا حجابشان کامل باشد.
چهارم اینکه زینت خود را به جز چند مورد ظاهر نسازند. این استثناء ها نشان می دهد که مخفی کردن زینت یا مواضع آنها واجب بوده است و به همین دلیل به آن استثناء خورده است. همچنین وقتی استثناء ها با این طول و تفصیل ذکر می شود علامت حساسیت مسأله است که با این دقت موارد استثناء ذکر می شود.
پنجم اینکه پاهای خود را محکم به زمین نزنند تا صدای خلخال بلند شود (مخصوصا که خود خلخال ظاهر نیست بلکه فقط صدایش ظاهر می شود). وقتی شارع حتی این مقدار را هم نمی پسندد آیا به بی حجابی راضی می شود؟ حتی ظاهر نهی در «و لا یضربن» دلالت بر حرمت می کند.
در سابق خلخال هایی به پا می کردند که دارای زنگ بود و وقتی پا را به زمین می کوبیدند صدای آن بلند می شد و جلب توجه می کرد.
اینها نشان می دهد که مسأله ی حفظ حجاب، یک مسأله ی قانونی است و در نتیجه الزام آور می باشد.
به همین دلیل اگر بگویند که قمار با رضایت طرفین اشکال ندارد و یا اینکه بدون برد و باخت قمار کنند و مانند آن، همه غیر قابل قبول است. زیرا وقتی چیزی قانونی می شود الزام آور می گردد. اگر این قوانین مورد نقض قرار بگیرد به موارد دیگر هم سرایت می کند و موجب هرج و مرج و بی قانونی می شود.
البته مسأله ی حجاب متأسفانه تبدیل شده است به یک مسأله ی سیاسی و دلیل آن این است که در خارج، بر سر مسأله ی حجاب حساسیت نشان داده شده است. این در حالی است که آنها به آزادی مذاهب اعتقاد دارند و حجاب هم نوعی عمل به مذهب است که باید کسانی که به آن اعتقاد دارند در انجام آن آزاد باشد.
البته علت حساسیت آنها نسبت به حجاب این است که حجاب تبدیل به شعار اسلام شده است و آنها از اسلام هراسانند.
مسألة 24 - لو كان المرتكب للحرام أو التارك للواجب معتقدا لجواز ذلك وكان مخطئا فيه (صورت اول:) فإن كان لشبهة موضوعية كزعم كون الصوم مضرا به (تصور می کرد روزه برای او ضرر دارد ولی ضرر نداشت) أو أن الحرام علاجه المنحصر (خیال می کرد که داروی حرامی موجب شفای او می شود و حال آنکه چنین نبود) لا يجب رفع جهله ولا إنكاره، (زیرا در شبهه ی موضوعیه، رفع جهل لازم نیست و نهی از منکر هم در آن جاری نیست و حتی نهی از منکر ممکن است توهین محسوب شود که در نتیجه جایز هم نیست.) (صورت دوم:) وإن كان لجهل في الحكم (مثلا نمی داند این مسافرت مسافرتی است که فرد باید روزه را افطار کند) فإن كان مجتهدا أو مقلدا لمن يرى ذلك (مثلا مجتهدی، حد ترخص را فلان مقدار می داند و حال آنکه این فتوا صحیح نیست و یا مقلدی هست که در این حکم از مجتهد خود تغییر می کند) فلا يجب رفع جهله وبيان الحكم له، (زیرا لازم نیست اشتباه فتوایی را به مجتهدی تذکر داد زیرا غالبا بین مجتهدین اختلاف فتوا وجود دارد و لازم نیست دیگران اشتباه یک مجتهد در فتوا را به او تذکر دهند) (صورت سوم:) وإن كان جاهلا بالحكم الذي كان وظيفته العمل به (و نه مرجع تقلید است و نه مقلد ولی چون مسأله را نمی داند بر خلاف آن عمل می کند) يجب رفع جهله (باید او را از جهل در بیاوریم) وبيان حكم الواقعة، (باید حکم واقعی را برای او بیان کرد) ويجب الانكار عليه (باید او را نهی از منکر کرد).[3]
این مسأله شبیه مسائل گذشته است ولی با این تفاوت که فردی که منکری را مرتکب می شود معتقد است که آن عمل منکر نیست و ارتکابش جایز است. در اینجا نمی توانیم نهی از منکر کنیم. فقط در جایی که اعتقاد او باطل باشد و او در این اعتقاد معذور نباشد باید او را نهی از منکر کرد.
ان شاء الله در جلسه ی آینده این مسأله را بحث می کنیم.