« فهرست دروس

درس اصول استاد علی‌اکبر رشاد

91/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقیقت وضع-نظزیه محقق عراقی و محقق نایینی اعلی الله مقامهما

در جلسه گذشته عرض شد که مرحوم میرزای نائینی بیانی در مورد معانی حروف داشته‌اند که مورد استقبال متأخرین قرار گرفت و هرکدام از آن‌ها تقریری از آن ارائه داده‌اند که بعضی از آن‌ها مخدوش است تقریر مرحوم خویی و اشکالات آن در جلسه قبل بیان شد

تقریر مرحوم عراقی

محقق عراقی نظریه میرزای نائینی را این‌گونه تقریر کرده‌اند:

شما منظورتان آن است که معنای موضوع له اسم باید ماهیت مهمله باشد و حرف باید بیاید در ضمن جمله و ماهیت مهمله را تقیید بزند و این حرف محل اشکال است

بیان دیگر مرحوم عراقی از کلام نائینی :

حرف قید ایجاد می‌کند برای معنای اسمی پس معنای اسمی باید ماهیت مهمله باشد که بتواند قید بخورد

- اول باید ببینیم محقق عراقی چگونه کلام میرزای نائینی را فهم کرده که ببینیم آیا اشکالش وارد است یا نه برای رسیدن به این مطلب نکاتی عرض می‌شود

ماهیت را به‌شرط شی‌ء و ب شرط لا و لابشرط تقسیم می‌کنند

ماهیت به‌شرط شی‌ء یعنی به‌شرط وجود خارجی به‌شرط وجود ذهنی بشرط عارض

و گاهی ماهیت به‌شرط لا است با قید این‌که وجود ذهنی نباشد مقید به وجود خارجی نباشد مقید بر عارض نباشد

یک‌بار هم نه به لحاظ به‌شرط شیء نه به‌شرط لا ماهیت را می‌بینیم نه مشروط و مخلوط نه به‌شرط عدم آن

ماهیت من حیث هی ظاهرش این است بالاتر از دو ماهیت قبلی است این نه به‌شرط شیء است نه بشه شرط لا

لا به‌شرط از هر دو طرف است ماهیت مجرد و مطلق است

یک لا به‌شرط دیگری هم داریم که فراتر از آن است لا به‌شرط از لا به‌شرط که حتی لا به‌شرط بودن را هم لحاظ نمی‌کنیم که به آن قسم بالا لابشرط قسمی و به این مورد لابشرط ما مقسمی گویند

چرا می‌گویند مقسمی و چرا سومی را قسمی می‌گویند؟

زیرا همین لابشرط از لابشرط می‌تواند ذیلش لا به‌شرط قسمی قرار گیرد

مقسمی گویند چون لابشرط مقسمی از لا به‌شرط قسمی هم فراگیرتر است

لا به‌شرط مقسمی را مهمل تعبیر می‌کنیم حتی لا به‌شرط قسمی

می‌فرماید معنای اسمی را ما باید ماهیت مهمله فرض کنیم و معنای اسمی ابتدائیت را مهمل بدانیم و مجرد از اطلاق و تقیید باید تصور شده باشد بعد که مِن مثلاً می‌آید آن معنای اسمی که ماهیت مهمله ابتدایی است را مقید می‌کند

درواقع کار حرف ایجاد قید است و نائینی می‌خواهد بفرماید کاربرد حرف آن است که معنای ابتدائیت را قید بزند و معنای حرفی ایجاد کند برای همین می‌گوییم معنای حرفی معنای ایجادی است

بعد مرحوم عراقی بر اساس این تصویر از کلام نائینی حرف او را نقد می‌کند

اشکال عراقی به نائینی:

شما می‌گویید طبیعت لابشرط ما مقسمی را معنای موضوع له اسم بدانیم گویا واضح ماهیت مهمله را لحاظ کرده و لفظ را برای آن جعل کرده و این مطلب محال است چون طبیعت لا به‌شرط مقسمی بخواهد در ذهن بیاید باید به‌شرط شیء باشد یا به‌شرط لا نمی‌شود مهمل تصویر کرد آن را یا به‌شرط شی‌ء باید باشد یا به‌شرط لا و در غیر این صورت جعل معنای اسمی ممکن نخواهد بود

معنای اسمی باید به مدرک عقلانی باشد اما ماهیت مهمله قابل‌ادراک نیست

حال اگر بگوییم بر اساس یکی از این دو صورت وضع می‌کند ماهیت مهمله را به‌صورت به‌شرط شیء در ذهن حاضر می‌کند یا به‌شرط لا اگر بگوییم واضح معنای اسمی را ماهیت مهمله را این ماهیت مهمله را به‌شرط شیء قرار داده است این اشکال پیش می‌آید که دیگر ایجادی نیست

معنای اسمی را حین وضع قید زدیم قبل از آمدن معنای حرفی به‌شرط شیء شدن حین وضع دیگر نیاز به حروف نیست و خلف است

این‌که یا این‌گونه بگوییم ما لابشرط دیدیم و درواقع گفتیم باید لابشرطی لحاظ شود که صورت داشته باشد تا واضع بتواند آن را درازای آن صورت قرار دهد

این‌گونه لفظ را در مقابل معنای لابشرطی آن قراردادیم

اشکال

در این حالت هم نمی‌تواند اصلاً قید بخورد و حرف از کار می‌افتد و اگر در مقام وضع لابشرطی است در مقام استعمال هم باید لابشرطی باشد که اصلاً حرف نمی‌تواند آن را قید بزند و اگر بخواهیم قید بزنیم معنا عوض می‌شود و معنای اسمی لا به‌شرط نخواهد بود و این‌گونه باید بگوییم مجاز است

حال یا باید لابشرطیت را حذف کنیم زیرا قید پذیر نخواهد بود و اگر قید زدیم دیگر معنای اولی نخواهد بود و اسمی نخواهد بود.

این بود تقریر مرحوم عراقی و اشکال بر اساس این تقریر

بیان استاد :آیا میرزای نائینی فیلسوف به این مطالب و اشکالات بیان‌شده توسط میرزای محقق عراقی تفنن نداشته خیر این‌گونه نیست فرمایی ش نائینی چیز دیگری است

نائینی معنای ایجادی حرف را به این معنایی که بیان شد نمی‌گیرد کلام نائینی این‌گونه است

نائینی می‌فرماید:

حین استعمال اسم وقتی کلمه زید را شخص در ذهن ملاحظه کرد وقتی آن را استعمال می‌کند به ذهن او خطور می‌کند و ذهن او حاضر می‌شود که معنای اسمی اخطاری یا احضاری است

و در مقابل آن معنای حرفی است که ایجادی است یعنی از قبل معنایی نداشتیم تا با ادای کلمه در ذهن حضور پیدا کند و وقتی استعمال می‌کنیم همین‌الان ایجاد می‌شود و اصلاً چنین بیانی را که مرحوم عراقی گفته مدنظر میرزای نائینی نبوده

اشکال استاد به نائینی:

ما نفهمیدیم چگونه این وضع واقع شد

من در مقابل چی قرار گرفت؟

این من بامعنای ابتدایی حرفی قبلاً معنا داشته یا نه؟

در همان زمان استعمال وضع هم می‌شود ؟

قبلاً وضع‌شده یا نه ؟

اگر وضع نشده قابل‌استعمال نیست ؟

اگر وضع‌شده به چه شکل؟

 

logo