درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

قضا و قدر

اصل چهل و هشتم

قضا و قدر از عقايد قطعى اسلامى است كه در كتاب و سنت وارد شده و دلايلعقلى نيز آن را تأييد مى كند.

آيات در باره قضا و قدر بسيار است كه ذيلاً به برخى از آنها اشاره مى كنيم.

قرآن درباره قدر مى فرمايد: (إِنّا كلَّ شَيء خَلَقْناهُ بِقَدَر) (قمر/49): ما هرچيزى را به اندازه آفريده ايم. همچنين مى فرمايد: (وَ إِنْ مِنْ شَيء إِلاّ عِنْدنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعلْوم) (حجر/21): چيزى نيست مگر اينكه گنجينه هاى آن نزد ما است، و ما جز به مقدار معلوم آن را فرو نمى فرستيم.

درباره قضا نيز مى فرمايد:(وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) (بقره/117): هرگاه اراده قطعى خداوند به چيزى تعلق بگيرد، به او مى گويد باش، پس آن چيز موجود مى شود.

نيز مى فرمايد: (هُوَ الّذي خَلَقَكُمْ مِنْ طين ثُمَّ قَضى أَجَلاً) (انعام/2): اوست كه شما را از خاك آفريد، آنگاه اجلى را مقرر داشت.

با توجه به اين آيات و نيز روايات متعددى كه در اين زمينه وجود دارد،هيچ مسلمانى نمى تواند قضا و قدر را انكار كند. هرچند معرفت تفصيلى به جزئيّات مسئله لازم نيست، واصولاً براى كسانى كه آمادگى ذهنى براى فهم اين گونه مسائل دقيق ندارند ورود در آن شايسته نمى باشد، چون چه بسا ممكن است در عقيده خود دچار اشتباه يا ترديد شوند و به گمراهى افتند. از اين جهت امير مؤمنان على (عليه السلام)خطاب به اين گروه مى فرمايد:«طريقٌ مُظلِمٌ فلا تَسْلُكُوه، و بَحرٌ عَمِيقٌ فَلا تَلِجُوه، وسِرُّ اللّهِ فلا تَتَكَلَّفُوه»[1]: راهى است تاريك آن را نپيماييد، دريايى است ژرف در آن وارد نشويد، و راز الهى است خود را در كشف آن به تكلّف نياندازيد.

البته هشدار امام مربوط به كسانى است كه توان فهم اين گونه معارف دقيق را ندارند، وچه بسا بحث درباره آن مايه گمراهى آنان مى شود. شاهد بر اين مطلب آن است كه آن حضرت خود در موارد ديگر به تبيين قضا و قدر پرداخته است.[2] لذا ما نيز در حدود معرفت خود با استفاده از قرآن و روايات و با كمك عقل به شرح آن مى پردازيم:

[1] . نهج البلاغه، كلمات قصار/287.

[2]  . توحيد صدوق، باب 60، حديث 28، نهج البلاغه، كلمات قصار/88.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo