درس خارج فقه استاد اشرفی
99/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: عصیر عنبی.
مرحوم حاج شیخ کاظم دامغانی ره که بنده توفیق حضور در درس رسائل ایشان را در مشهد داشتم قضیه ی جالبی را نقل نمودند که فردی بعد از نماز جماعت خدمت مرحوم کرباسی ره رفت و سؤال نمود از گوسفندی که ذبح شده و شک در صحّت ذبح داریم چه باید کرد؟ ایشان در همان حال که سر مبارک خود را پایین انداخته بودند فرمودند: اگر فری أوداج أربعه شده باشد حلال و الّا حرام است ، این بیچاره سائل چیزی نفهمید لذا دوباره سؤال کرد و مجدد همان جواب را شنید در این بین فردی که شاهد این قضیه بود رو به آن فرد کرد و گفت مزاحم آقا نشوید ایشان مشغول تعقیبات نماز هستند.
حال مسأله الکل حاصل از تخمیر خمر هم با کمال أسف از همین قرار است زیرا فقها، فتوای واضحی در تعیین موضوع الکل ندادهاند و فتاوی در این جهت عمدتاً «رجماً بالغیب» است برخی از فقها به طور کلی فتوی دادهاند که اگر الکل از شیء نجس گرفته شده باشد نجس است در غیر این صورت طاهر است برخی دیگر فتوی دادهاند که اگر إستحاله در الکل متخّذ از خمر حاصل شده باشد حلال و الا حرام است متأسفانه مراجع تفتیش موضوعی کامل در مورد الکل ننمودهاند و این أمر موجب شده که مقلدین در تشخیص موضوع متحیر شده و مسأله برای آنان مشتبه شود و این در حالی است که مسأله مزبور از مسائل مبتلی به در جامعه اسلامی است زیرا مواد اصلی بسیاری از ادویه جات، شربت ها، کپسول ها، قرص ها و داروهای دیگر از الکل تخمیری از خمر به دست آمده است و قَلَّ مَا یَتَّفِق که در دارویی از الکل استفاده نشود این موجب شده که در بسیاری از مواقع مردم ندانسته مبتلا به شرب نجس و عمل حرام شوند ولی اگر فقها موضوع را کاملا بررسی میکردند و معلوم میشد که داروهایی که الکل در ساخت آن وجود دارد از کدام قسم الکل است چنانچه از نوع نجس آن تهیه شده باشد لااقل از اطباء درخواست میکردند راه حلی ارائه داده و جایگزینی برای آن قرار دهند.
فردی در همین استانداری مشهد میگفت مواد اوّلیه جلد کپسولهای موجود در بازار، عمدتا از خارج و از خوک تهیه میشود و میگفت من این مسأله را با برخی از روحانیّون مطرح کردم وقتی همکارانم مطلع بر این امر شدند، من را مواخذه کرده و گفتند چرا این مسأله را نزد آخوند ها مطرح کردی، در هر حال لازم است که در مورد الکل تحقیق گسترده تری انجام شود تا أوّلاً موضوع آن کاملاً مشخص شود که در حال حاضر چه قسم از أقسام الکل در صنایع دارویی و غیر آن کاربرد داشته و استفاده میشود ثانیاً کدام قسم از أقسام آن نجس است آیا الکلی که در ادویه جات و داروها استفاده میشود از شراب تهیه میشود یا خیر؟ و اگر چنین است آیا نجس است یا طاهر؟ و فتوای واضح به یک طرف از نجاست یا طهارت دهند تا در صورت نجاست راه چارهای ارائه شود؟
عصیر عنبی.
قال السید ره فی العروه: المسألة الأوّلی: ألحق المشهور بالخمر العصير العنبي إذا غلى قبل أن يذهب ثلثاه و هو الأحوط و إن كان
الأقوى طهارته نعم لا إشكال في حرمته سواء غلى بالنار أو بالشمس أو بنفسه و إذا ذهب ثلثاه صار حلالا سواء كان بالنار أو بالشمس أو بالهواء.
ترجمه: مشهور آب انگور جوشیده شده را كه هنوز دو ثلث آن تبخیر نشده در نجاست ملحق به خمر نمودهاند این حکم موافق با إحتیاط است لكن اقوى طهارت آن است و در حرمت آن به مجرد جوشیدن خلافی نیست چه جوشیدن بوسیله آتش باشد چه بوسیله آفتاب و یا به هر نحو دیگر، و أمّا اگر در اثر جوشیدن دو ثلث آن تبخیر شده ثلث باقیمانده حلال و طاهر مىشود چه تبخیر آن بواسطه جوشاندن باشد چه به واسطه آفتاب و یا هوا.
در پوستِ انگور مادهای وجود دارد که بعد از جوشاندن آن در مدت زمان معین، موجب تبدیل انگور به خمر میشود شکی نیست در اینکه خوردن آب انگور و شیره انگور قبل از جوشاندن آن منعی ندارد بلکه برای آن فوائد و خواص فراوانی ذکر شده است از جمله اینکه در حدیث أربعه مائه که از معجزات حضرت امیر است چرا که در یک مجلس 400 دستور نافع برای دنیا و آخرت را بیان نمودند در این حدیث آمده است که خوردن بیست و یک عدد مویز، انسان را از هر بلا و مرضی حفظ میکند الا مرض مرگ ویا فرمودند:«عَلَيْكُمْ بِأَكْلِ الکمّثری فَإِنَّهُ نَضُوحٌ لِلْمَعِدَةِ...»آن حضرت خواص بسیاری از میوه ها را ذکر نمودند.
عصیر عنبی «یا فشرده انگور» قبل از جوشاندن آن بلا إشکال حلال و طاهر است و به مجرد جوشیدن آن قطعا حرام میشود
چه غلیظ باشد چه نباشد چه به حد اسکار برسد چه نرسد در همه این احوال شرب آن در صورت جوشاندن حرام است، تمام سخن در این است که آیا به مجرد جوشاندن علاوه بر حرمت شرب، نجس هم میشود یا خیر ضمناً در این جهت هم خلافی نیست که اگر بعد از جوشاندن دو ثلث آن تبخیر و تبدیل به بخار یا سرکه شود در این صورت هم حلال و هم طاهر خواهد شد.
قدمای از فقهای إمامیه اکثرا قائل به طهارت عصیر عنبی شدهاند و اما متاخرین یعنی از زمان مرحوم محقّق ره تا شهید اوّل ره
قائل به نجاست آن شدهاند ولی بعد از مرحوم شهید، متاخر المتاخرین اکثرا قائل به طهارت آن شدهاند در نتیجه ادعای إجماع بر نجاست در مسأله قابل قبول نیست با توجّه به اختلافی که در طبقات مختلف فقها وجود دارد با بیان مذکور شهرت فتوایی هم که مرحوم شیخ ره فرمودند: «و مخالفه المشهور أشکل» در مسأله ثابت نیست بنابراین دلیل اوّل که ادعای إجماع بر نجاست عصیر عنبی باشد ثابت نیست و اما أدلّه دیگری که برای نجاست عصیر عنبی بدان تمسّک شده است:
دلیل دوّم روایاتی است که دلالت بر نجاست مطلق مسکرات دارد مثل اینکه فرمود «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا وَلَكِنْ
حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا فَعَلَ فِعْلَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ»[1] و یا فرمود: «فَكُلُّ مُسْكِرٍ مِنَ الشَّرَابِ إِذَا أُخْمِرَ فَهُوَ خَمْرٌ» در برخی از این روایات حکم به نجاست هر مایع مسکری شده و در برخی إطلاق خمر به مطلق مسکرات شده و یا مطلق مسکرات تنزیل به خمر شده است برخی گفتهاند از این روایت استفاده میشود که عصیر عنبی بعد از غلیان محکوم به نجاست است.
جواب: مرحوم استاد خویی ره در استناد به این روایات دو مناقشه نموده است:
مناقشه اوّل به قول معروف «ثبّت الارش ثم انقش» اوّل باید ثابت کنید که عصیر عنبی به مجرد جوشیدن مسکر میشود بعد بگویید طبق این روایات محکوم به نجاست است، به عبارت دیگر دلیل شما اخص از مدعی است زیرا مدعا نجاست عصیر عنبی به مجرد جوشان است اگر چه به حد اسکار نرسیده باشد ولی دلیل شما روایاتی است که دلالت بر نجاست مطلق مسکرات دارد.
مناقشه دوّم: علاوه بر اینکه قبول نداریم هر مسکر مایعی نجس است و أدلّه پنجگانهای هم که برای نجاست مطلق مسکرات بدان تمسّک شده قابل برای مناقشه است البته ما در کلام استاد مناقشه کرده و گفتیم لا اقل أدلّه تنزیل مسکرات به خمر دلالت دارد به اینکه مطلق مسکرات از هر چه باشد خواه متخذ از انگور باشد خواه از گندم و یا غیر آن، همگی محکوم به نجاستند در نتیجه مناقشه دوّم استاد پذیرفته نیست ولی مناقشه اوّل به جای خود باقی است.
دلیل سوّم روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه عصیر عنبی در صورتی که جوشیده شود در آن خیری نیست مگر بعد از تبخیر دو ثلث آن «یا تبدیل آن به سرکه» که در این دو صورت طاهر و حلال میشود ولی قبل از آن خیری در آن نیست و اگر عصیر عنبی طاهر میبود، خیر در آن بود و میتوانستیم از آن برای اکل استفاده کنیم و معمولاً چنین تعبیری در مورد چیزی بکار برده میرود که نجس است و هیچ استفاده مشروعی از آن نمیشود و باید دور ریخته شود و اما برخی از این روایات:
1. روایت ابی بصیر: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الطِّلَاءِ، [2] فَقَالَ إِنْ طُبِخَ حَتَّى يَذْهَبَ مِنْهُ اثْنَانِ وَ يَبْقَى وَاحِدٌ فَهُوَ حَلَالٌ وَ مَا كَانَ دُونَ ذَلِكَ فَلَيْسَ فِيهِ خَيْرٌ.[3]
بررسی سند: در طریق این روایت علی بن ابی حمزه بطائنی ذکر شده است ایشان تا قبل از شهادت موسی بن جعفر فرد مطمئن و موثّقی بود ولی بعد از شهادت آن حضرت توقّف کرده و منکر إمامت إمام رضا شد و حتی وجوهاتی هم که در اختیار وی بود به إمام رضا تحویل نداد زیرا معتقد بود که موسی بن جعفر غائب شده و باید وجوهات به خود آن حضرت داده شود.
روایات متعدّدی از علی بن ابی حمزه بطائنی نقل شده و بسیاری از رجالیین معتقدند که این روایات قبل از توقّف و قبل از إنکار إمامت إمام رضا بوده است حتی از پسرش نقل شده که او توبه کرده است ولی با این حال در کتاب معرفة الرجال مرحوم کشی ره حدیثی نقل شده که حضرت رضا هنگامی که در مرو بودند به مجرد فوت علی بن ابی حمزه فرمودند: الآن قبرش پر از آتش گردید و مرحوم استاد خویی ره به استناد این روایت ایشان را تضعیف نموده است ولی بسیاری از رجالیین میگویند عمدتاً روایات نقل شده از علی بن ابی حمزه در حال استفامت وی بوده است.
2. روایت محمد بن حیثم: وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَيْثَمِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْعَصِيرِ يُطْبَخُ بِالنَّارِ حَتَّى يَغْلِيَ مِنْ سَاعَتِهِ أَ يَشْرَبُهُ صَاحِبُهُ؟ فَقَالَ إِذَا تَغَيَّرَ عَنْ حَالِهِ وَ غَلَى فَلَا خَيْرَ فِيهِ حَتَّى يَذْهَبَ ثُلُثَاهُ وَ يَبْقَى ثُلُثُهُ.[4]
مناقشه استاد خویی ره: مراد از این جمله «لا خیر فیه» استفاده متعارف از آن است که معمولاً در خوردن استفاده میشده و ما در حرمت شرب عصیر عنبی به مجرد جوشیدن بحثی نداریم و انما الکلام در نجاست آن است و از طرفی حرمت عصیر عنبی ملازمهای با نجاست آن ندارد بنابراین ، این دلیل هم قابل برای مناقشه است.
دلیل چهارم روایاتی است که قضیه تقسیم انگور بین حضرت آدم و شیطان، یا حضرت نوح و شیطان را بیان نموده است در این روایات آمده است که بعد از خروج حضرت آدم از بهشت آن حضرت از جبرئیل امین تقاضا کرد که اجازه بگیرد تا مقداری از انگور بهشتی در زمین بکارد در این حدیث آمده است که بعد از کاشتنِ درختِ انگور شیطان پای آن درخت ادرار کرد و درخواست سهم کرد تا اینکه دو ثلث از میوه آن درخت را گرفت لذا در روایات دیگر آمده است که دو ثلث آن متعلّق به شیطان است فلذا اگر بواسطه جوشاندن دو ثلث آن تبخیر شود طاهر میشود شبیه این قضیه در مورد حضرت نوح هم اتفاق افتاده است.
جواب: إثبات نجاست به استناد این قضیه صحیح نیست زیرا این قضیه به هیچ عنوان دلالت بر نجاست عصیر عنبی ندارد و به قول استاد خویی ره استناد به این روایات «مما یضحک به الثکلی» زیرا اینکه در ابتدای پیدایش انگور چنین امری اتفاق افتاده این نمیتواند دلیل بر حرمت آن باشد.
دلیل پنجم روایاتی است که در آن روایات آمده است که اصول خمر پنج یا هفت چیز است یعنی از پنج یا هفت چیز به دست
میآید و یکی از چیزهایی که خمر از آن تهیه میشود عصیر عنبی ذکر شده است.
جواب: بله قبول داریم که عصیر عنبی اصل خمر است و با فعل و افعالاتی در آن تبدیل به خمر میشود و خمر هم نجس است ولی این چه دخلی دارد به نجاست عصیر عنبی و اگر عصیر عنبی به جهت اینکه شراب از آن تهیه شده از این جهت که اصل خمر است نجس و حرام باشد پس باید خود انگور هم که شراب از آن تهیه میشود نیز حرام و نجس باشد و لا یقول به احدٌ.
دلیل ششم: عمد دلیلی که برای حکم به نجاست عصیر عنبی إقامه شده تمسّک به موثّقة معاوية بن عمار است:
معاویة بن عمار: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِالْحَقِّ يَأْتِينِي بِالْبُخْتُجِ وَ يَقُولُ قَدْ طُبِخَ عَلَى الثُّلُثِ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ يَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ أَ فَأَشْرَبُهُ بِقَوْلِهِ وَ هُوَ يَشْرَبُهُ عَلَى النِّصْفِ فَقَالَ لَا تَشْرَبْهُ فَقُلْتُ فَرَجُلٌ مِنْ غَيْرِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ مِمَّنْ لَا نَعْرِفُهُ يَشْرَبُهُ عَلَى الثُّلُثِ وَ لَا يَسْتَحِلُّهُ عَلَى النِّصْفِ يُخْبِرُنَا أَنَّ عِنْدَهُ بُخْتُجاً عَلَى الثُّلُثِ قَدْ ذَهَبَ ثُلُثَاهُ وَ بَقِيَ ثُلُثُهُ نَشْرَبُ مِنْهُ؟ قَالَ نَعَمْ.[5] [6] [7]
کیفیت استدلال: راوی از إمام سؤال نمود از فرد شیعی که برای او قدری آب انگور جوشیده آورده و میگوید که ذهاب ثلثین شده «یعنی تبدیل به یک ثلث شده» و طاهر است ولی او فرد غیر موثّقی است و خود شرب علی النصف به تبخیر میکند آیا میتوان به حرف او اعتماد کرده و از عصیرِ تهیه شده به دست او خورد یا خیر؟ حضرت در جواب فرمودند: «خَمْرٌ لَا تَشْرَبْهُ» یعنی این انگور جوشیده خمر است و نباید بخوری در این روایت عصیر عنبی که در آن ذهاب ثلثین نشده تنزیل و تشبیه به خمر شده و بلکه فرموده خود خمر است «خَمْرٌ» لازمه عموم تشبيه آن است که تمام احکام ثابت برای خمر من جمله نجاست برای انگور جوشیده قبل از ذهاب ثلثین نیز ثابت باشد این کلام به إطلاق شامل میشود حتی موردی را که ذهاب ثلثین نشده باشد.
راوی در ادامه سؤال نمود که آیا فرد سنی که إمامت شما را قبول ندارد و تنها بعد از ذهاب ثلثین از آن میخورد و اهل شراب نیست و آن را حرام میداند اگر مقداری از آب انگور جوشیده به من داد و مدعی شد که ذهاب ثلثین شده میتوانم به حرف او اعتماد کنم و از آن بخورم یا خیر؟ حضرت در جواب فرمودند: منعی ندارد.
نکته: ضمناً از این روایت استفاده میشود که اخبار ذو الید در صورتی که فرد موثّقی نباشد إعتباری ندارد و اگر موثّق باشد ولو اینکه غیر شیعی باشد میتوان به آن اعتماد کرد.
عمده وجه استدلال، تشبیه عصیر عنبی جوشانده به خمر است از این تشبیه استفاده کردهاند که تمام احکام ثابت برای خمر برای عصیر عنبی نیز ثابت است لکن در نسخه وسائل و کافی و وافی قبل از جمله «لَا تَشْرَبْهُ» کلمه خَمْرٌ ذکر نشده است و تنها این جمله آمده است «لا تشربه» ولی درنسخه تهذیب کلمه خمر ذکر شده است«خَمْرٌ لَا تَشْرَبْهُ»حال اگر تشبیه به خمر در روایت ذکر نشده باشد و فقط نهی از اکل شده باشد، نهی از اکل ملازمهای با نجاست آن ندارد و نمیتوان به استناد آن حکم به نجاست عصیر عنبی جوشیده نمود ولی اگر تشبیه به خمر آمده باشد محکوم به نجاست است توضیح بیشتر در جلسه بعد خواهد آمد.