< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مرتضی جوادی‌آملی

1400/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اجتهاد و تقليد/ خارج فقه /يجب علی كل مكلف ... مجتهدا أو مقلدا أو محتاطا‌

 

با عرض سلام حضور همه دوستان و آرزوي توفيقات، ما در فضاي بررسي شؤون مجتهد هستيم که آيا شؤون مجتهد در عصر غيبت کدام امور هستند؟ براساس تحقيقاتي که محققين و فقهاء بجاي آوردند رسيدند به اينکه شأن مجتهد را در سه امر مي‌شود به صورت کلي ديد امر يعني شأن افتاء شأن قضا و شأن ولايت سياسي است. در آن دو شأن مسئله تقريباً تا حدي روشن است و اما در بخش سوم که در حقيقت بحث ولايت سياسي هست ما سخن داريم و حرف داريم.

براي رسيدن به اين امر که آيا واقعاً در عصر غيبت ولايت سياسي جزء شؤون يک مجتهد و فقيه جامع الشرايط هست يا نيست، مطالب فراواني جاي بحث و گفتگو دارد خصوصاً به اينکه اين بحث در معرکه آراء در مباحث علوم سياسي فلسفه سياسي و نظاير آن واقعاً هست در بحث علوم سياسي مخصوصاً هست در بحث فلسفه سياسي نسبت به مباحث اصلي و کليات سياست بحث قدرت بحث تنازع قدرت تقسيم قدرت بحث عدالت آزادي اين‌گونه از مسائل را در بحث فلسفه سياسي مطرح مي‌کنند. اما علم سياست بيشتر به اين‌گونه از بحث‌ها مي‌پردازد و مي‌خواهد نشان بدهد که آيا مثلاً در شرايط کنوني که حالا ما مثلاً موقعيت خاصي از ناحيه حق سبحانه و تعالي نداريم اين قضيه چگونه است و واقعاً هم مسئله اگر امر منتهي نشود به امر الهي مثل امر امام و امر پيامبر(صلوات الله عليهم اجمعين) مسئله واقعاً دشوار است يعني به هر حال جامعه انساني اگر بخواهد رها بشود شما حساب بفرماييد مثلاً الآن جامعه انساني را خودشان را رهاي از قضايا دانستند و در فضاي سکولاريسم به اصطلاح دارند تصميم مي‌گيرند! فضاي تفکيک دين از سياست است حالا برخي‌ها معاذالله اصلاً دين را قبول ندارند بعضي مي‌گويند دين هست حالا دين فردي است انظار فراواني که امروز راجع به دين هست اما در يک امر تقريباً مشترک‌اند و آن اين است که اين دين به سياست نبايد کاري داشته باشد! حالا سياست هر بلايي سر دين در مي‌آورد با خودش است، ولي دين نبايد به سياست کاري داشته باشد.

دين نبايد به سياست کاري داشته باشد يعني چه؟ يعني مسائل قانوني‌اش به هيچ وجه به دين مربوط نيست که دين قانون‌گزار باشد حکم بدهد فتوا بدهد اين حرف‌ها به هيچ وجه اين يک؛ که عملاً فقه را از صحنه خارج مي‌کند اين سخن که امروز روشن‌فکران ديني يا به اصطلاح نوانديشان در حقيقت به اين سمت دارند تمايل مي‌کنند که ما حقوق را و قوانين را بجاي فقه بگذاريم فقه در يک عصري بوده و تا يک عصري توانمند بوده و از اين به بعد توانمند نيست براي اينکه عقل بشر به ميدان آمده و دارد مسائل را تحليل مي‌کند بررسي مي‌کند و مي‌تواند ما فقه را گرامي مي‌داريم ارزشمند مي‌داريم و مي‌بوسيم و کنار مي‌گذاريم به جهت اينکه اين تا يک دوراني مؤثر بوده اما اينکه بخواهد در دوران کنوني که بشر به اين امر پرداخته و به صورت فراوان تجربه کرده مياديني را طي کرده و موفقيت‌هايي هم در اين رابطه بدست آورده است شما مثلاً يک بحث اعدام داريم اعدام براي چيست؟ فلسفه اعدام چيست؟ فلسفه اعدام برحذر داشتن است يک عمل تحذيري است حالا اگر آمديم و در يک نظام اجتماعي يک شأني را ايجاد کرديم که آن شأن بتواند اين حکم را انجام بدهد بتواند اين قصه را انجام بدهد جايگزين از آن باشد، آيا اين لزوماً باز دوباره بايد اعدام باشد باز قصاص باشد بايد رجم باشد بايد فلان باشد؟

مضافاً که بسياري از احکام را مي‌بينيم که اصلاً جنبه اجرايي ندارد کاملاً مشخص است که يک حکم قبيلگي بوده يک حکم عشيره‌اي بوده و اصلاً براساس نظام شهروندي و دولت و ملت نمي‌تواند اينها قابليت اجرا ندارد مثل همين ديه بر عاقله است که حاج آقا بارها و بارها دارند مي‌گويند. يا مثلاً بحث در شرايطي که احکام را بالاخره ما الآن نمي‌خواهيم شائبه‌اي به ذهن بيايد که چگونه است. ولي نوع اين احکام را الآن ما مي‌بينيم که دارند در بوته عشيره و قبيلگي مي‌گذارند نمي‌گويند که اينها معاذالله چه بوده، نه! اينها کاملاً درست است اگر حتي اکنون جامعه برگردد به همان نظام عشيره‌اي اينها درست هستند. اينها «حلال محمد حلال الي يوم القيامة و حرامه الي فلان» اين دست نمي‌خورد اين حکم الله است و تمام شده است ولي موضوع تغيير کرده است شرايط اجتماعي تغيير کرده است و موضوع و محمول در مباحث اجتماعي به جهت تفاوت‌هايي که اتفاق افتاده است اينها متوجه نيستند فکر مي‌کنند که وقتي مي‌گويند موضوع عوض شده است، يعني زمان و مکان فيزيکي عوض شده است نه! زمان و مکان فرهنگي عوض شده است زمان و مکان تاريخي عوض شده است تاريخ جامعه تغيير پيدا کرده است اين زمان و مکان فرهنگي اينها فکر مي‌کنند که زمان و مکان فيزيکي است قبلاً مثلاً در قبيله مثلاً حجاز بوده، الآن اصلاً اينها نيست کاملاً فرهنگ عوض شده است نظام دولتي به اصطلاح امروزين که با جديدترين شرايط اجتماعي دارد شکل مي‌گيرد بحث تهذب هست بحث استقلال قوا هست بحث نظارت‌هاي مردمي و امثال ذلک هست اينها الآن دارد در يک فضاي فکري و فرهنگي ديگري دارد کار مي‌کند ما بايد در اين فضا ببينيم که آيا اين احکام الهي نمي‌دانم واقعاً فقهاي ما چگونه فکر مي‌کننا انصافاً!؟ چون ما که مي‌گوييم حالا امام فرمايش کلي داشتند که زمان و مکان در اجتهاد خيلي اثرگزار است و نقش دارد. بسيار خوب!

اين را بازش کنيم زمان و مکان که زمان فيزيکي نيست بلکه مراد زمانه است فرهنگ زمانه است تاريخ زمانه است اصلاً امروز مي‌گويند مدل‌هاي غربي مي‌گويند که انسان مولود فرهنگ خودش است انسان مولود تاريخ خودش است ما البته نمي‌خواهيم بگوييم اينها کلاً حرف‌هاي درست و کاملي است ولي سخن اين است که ما وقتي زمينه اجتماعي را تغيير داديم در يک زماني مي‌گفتند که چهار تا مثلاً حالا ما اثباتاً و نفياً حرفي نمي‌زنيم چهار خانم را مي‌شود مثلاً با يک آقا ازدواج بکنند بقيه هم مي‌توانند حالا آنها دائمي باشد بقيه هم غير دائمي باشد و امثال ذلک. اين واقعاً در شرايط فعلي و بحث کنوني زنان و امثال ذلک آيا اين حکم جايگاهي دارد؟ يا اينکه آن حکم کاملاً درست است کاملاً حق است بدون هيچ «حق من الله» است و لکن شرايط اجتماعي‌اش اقتضا مي‌کرده که آن‌جور باشد يا همين ديه بر عاقله در قتل خطا و امثال ذلک، «الي ما شاء الله» وقتي ما احکام را نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم که نوع اينها براي يک فضاي کاملاً محدود تاريخي و فرهنگي آن عصر نوشته شده است ولي الآن که فضاي تاريخي عوض شده است فرهنگ عوض شده است چه بسا البته تا آن جايي که اين امتداد دارد حکم الله را بايد داشت اما اين را وقتي مي‌بينيم که ما هيچ زمينه‌اي براي الآن مثلاً اين رجم کردن، سنگسار يا قصاص اعدامي واقعاً بيننا و بين الله اگر اينها جنبه تحذيري داشته باشد ما اگر بتوانيم يک امکانات تحذيري ديگري را ايجاد کنيم در گذشته نبوده، در گذشته مسئله تنها راهش اين بود که دست را ببرّند در بار اول نشد فلان کنند يا قصاص بکنند چاره‌اي براي اين کار نبود اگر چشم را کور کرد چشم او را کور کنند! الآن بايد يک کاري بکنيم که به هيچ وجه احدي نبايد به احدي تعرض بکند. اين فرمايش و قانون الهي که ﴿من قتل نفسا فکأنما قتل الناس جميعا﴾ اين بالاي سر ماست اين از محکمات فرمايشات الهي است اين هيچ ترديدي نيست ﴿من قتل نفسا فکأنما قتل الناس جميعا﴾ بسيار خوب! ما بايد اين را داشته باشيم اين از محکمات است.

براي اينکه اين را داشته باشيم چکار کرده؟ خداي عالم در آن روزگار اين يک تصوري است اين يک صورتي از مسئله است که در آن روزگار براي اينکه ﴿من قتل نفسا﴾ داشته باشد گفته قصاص بکنيد ﴿الجرح قصاص السن بالسن و العين بالعين و الأذن بالأذن و الأنف بالأنف﴾ قصاص داريم. اما الآني که در حقيقت آمدند و معادل‌سازي کردند و کاري کردند که اگر چنين کاري شد الآن مثلاً اسيدپاشي مي‌کنند وقتي با اسيدپاشي کردند باعث مي‌شوند که تمام حيثيت طرف براي هميشه از بين بروند اين را چکار بکنند؟ چنين فردي را بايد در حقيقت کاري کرد که آيا روي او هم اسيد بپاشند به اين صورت؟ در گذشته اين بود و اين قصاص بود و همين کار را مي‌کردند. ولي الآن اگر ما بتوانيم يک سلسله احکام تحذيري را ايجاد بکنيم که اين خطا و خطيئه از بين برود در جامعه آيا ممکن است يا نيست؟

بنابراين اين معنايش اين نيست که خداي ناکرده احکام الهي را ما بخواهيم موقتاً و محدوداً بخواهيم نگاه بکنيم نه! ولي چون فرهنگ زمانه عوض شده است زمينه اجتماعي تغيير پيدا کرده است و زمينه اين احکام در حقيقت عوض شده است چه بسا راه به اين داشته باشد که ما بتوانيم اين را به گونه ديگري تغيير بدهيم.

 

پرسش: ...

پاسخ: درست است بله! قضاي حقيقي است ... ما همين را داريم مي‌گوييم ... بتواند جبران بکند.

 

پرسش: ...

پاسخ: قصاص بايد بشود ولي قصاص به چه شکلي اتفاق بخواهد بيافتد؟ اگر زد دندانش شکست، بزنند دندان را بشکنند؟ اگر زد چشم را درآورد بزنند چشم را در بياورند؟ اين يک نحوه است من اين را نمي‌خواهم نفي کنم ولي اگر اينها به هدف تحذير بوده به هدف دور کردن جامعه از اين‌جور کارها هست اگر بشود قوانين معادلي ايجاد بشود که بتواند چنين نقشي داشته باشد آيا ـ ما داريم سؤال مطرح مي‌کنيم ـ چون فرهنگ زمانه از مباحث خشونتي دارد برمي‌گردد مي‌خواهد جامعه را از خشونت در بياورد شما وقتي که زديد يک نفر را کشتيد ديگري هم بزند بکشد تازه اول دعواست وقتي يک نفر دندانش را خورد کردي او هم دندان شما را خورد بکند اگر اسيد بپاشيد او هم اسيد بپاشيد تازه اول دعواست در اين هيچ وقت برحذر نمي‌دارد جامعه را. اين تازه مخصوصاً اگر اينها در يک جامعه بزرگ‌تر باشند دوباره يک جور ديگري مي‌شود. بايد يک کاري کرد که اينها جامعه به آن سمت نرود. الآن حرف اين است که ما بايد جامعه را از جريان خشونت جريان کلي خشونت الآن قصاص و امثال ذلک در فضاي خشونت تعريف مي‌شود چون در فضاي خشونت تعريف مي‌شود و خشونت منفي و مردود است پس اينها از اين جهت مردود هستند.

 

خشونت مردود است درست است. چکار کنيم با اين قضايا؟ مي‌گويند ما بايد براي آن قانون درست کنيم و محدوديت ايجاد کنيم. آن کسي که اين کار را کرده مثلاً اگر فرض برود بيگاري بکشد و چند سال فلان کار را انجام بدهد چه بسا اين جبرانش بالاتر باشد و مؤثرتر باشد. اينها الآن نقش‌هايي است که شيوه‌هايي را ايجاد مي‌کند که اين شيوه‌ها بدون اينکه خشونت ايجاد بکند به تعبيري، چون در گذشته هم اين‌جور نبود که اگر کسي زد کسي را کشت، تمام شده باشد. اين تازه اول ماجرا مي‌شد. باز آنها مي‌گفتند فلان، مدام اين قضيه قبيله‌ي اوس و خزرج مي‌شد. اين قبيله اوس و خزرج که از بس زدند همديگر را کشتند يک روز اينها، يک روز آنها! ﴿غلبت الروم في ادني الارض و هم من بعد غلبهم سيغلبون﴾، ﴿غلبت الروم، سيغلبون﴾! ﴿غلبت الروم، سيغلبون﴾! اين مي‌شود. اما اگر يک جامعه به سمتي برود که از اين‌گونه از مسائل، بله! کاملاً مگر کسي جرأت دارد الآن؟ خشونت برداشته شده است ولي در همين کشورهايي که پيشرفته هستند مگر کسي جرأت دارد به آن سمت برود؟

الآن مثلاً در رانندگي اگر کسي مثلاً خلاف بين کرد تصديقش را مي‌گيرند ده سال تصديق نداري و تمام شد و رفت! اما اينجا چکار مي‌کنند؟ مي‌گويند برو زندان، بعد از شش ماه بفرما تمام شد و رفت! دوباره از اول. اين نيست اين نمي‌شود.

 

پرسش: ... براساس قضاياي حقيقي هم مطرح است!

پاسخ: نه، همان‌طوري که خودتان اشاره فرموديد موضوع عوض مي‌شود قضاياي حقيقيه است.

 

پرسش: ...

پاسخ: اتفاقاً اگر ببينيد دليلش همين است اگر ما بپذيريم که احکامي که در آن زمان بودند احکام قبيله‌اي بودند.

 

پرسش: اين اولش است!

پاسخ: بله، ما اتفاقاً همين را مي‌گوييم الآن به قول حاج آقا ما بيش از چهل سال است که يک بار به رغم اين همه قتل‌هاي شبه عمد ما يک بار نتوانستيم از عاقله ديه بگيريم! حکومت اسلامي هم هست چرا؟ چون اصلاً نمي‌شود باور کرد به قول حاج آقا نمي‌شود تصور کرد که يک نفر مثلاً در اندونزي تصادف کرده در ايران پسرعمويش بايد ديه‌اش را بدهد! آيا مي‌شود چنين حرفي بزنيم؟ مي‌گويند خودش چکاره است؟ اين است که بايد اين کار را اين‌جوري ديد.

 

پرسش: ...

پاسخ: احکام که هميشگي است ولي همان‌طور که فرمودند موضوع و محمول بايد بخورد. يک موضوعي که براي يک قبيله و عشيره و براي آن تاريخ و فرهنگ بوده اگر الآن موضوع زمان يا مکان عوض شد آن وقت چه؟

 

پرسش: ...

پاسخ: اگر ناظر به عشيره نباشد بايد اين‌گونه از موارد را ما بتوانيم عمل کنيم ولي الآن مثل ديه است. به هيچ وجه نمي‌توانيم نزديک آن بشويم خيلي از مسائل اين‌جوري است نمي‌توانند.

 

پرسش: مثل قصاص.

پاسخ: احسنتم، خود قصاص. حالا اگر يک منطقي آمده يک فضايي است که منطقي آمده و آن منطق اين است که ما بياييم و خشونت را برداريم از اينکه خشونت از جامعه انساني رخت بندد بسيار چيز خوبي است و وقتي اين منطق آمد اين فکر و فرهنگ آمد قضيه قصاص و اعدام و امثال ذلک که در اين قالب‌ها مي‌آيد نه! يک وقت است که برخي از اينها مي‌تواند در قالب‌هاي زندان برود که بشر اين را پذيرفته است يعني اين را خشونت نمي‌داند مثلاً. يا بيگاري را خشونت نمي‌داند. ولي رجم را خشونت مي‌داند از بالا پرت کردن به پايين را خشونت مي‌داند و بسياري از مسائلي که ما در ظواهر داريم.

 

پرسش: ...

پاسخ: حالا از قرآن به عنوان يک منبع است ولي به هر حال الآن ما در فقه‌مان داريم در فقه اين مسئله وجود دارد.

 

بنابراين داريم دوستان در فضاي مجازي هم با ما همراه هستند و مي‌دانند که ما چه بحثي را داريم و آن اين است که ما وقتي مي‌گوييم که مدلي که ما براي يک جامعه اسلامي مي‌خواهيم چون يک مدلي مي‌خواهيم يک زماني خود پيغمبر و امام(عليهما السلام) هستند ما يک مدل مشخص داريم و هيچ کسي ترديدي ندارد و همه تسليم محض غدير هستيم إن‌شاءالله.

 

پرسش: ...

پاسخ: الآن قصاص که شده است حالا نحوه قصاص رجم باشد يا فلان، ولي اعدام که شده است. دندان شکستن که شده، عين شده، أذن شده همه اينها هست «الأنف بالأنف» دماغ کسي را بريدند شما هم دماغش را ببرّيد! اين را الآن مي‌گويند که ترويج خشونت است چرا؟ چون در گذشته شما چاره‌اي غير از اين نداشتيد اما امروز آمدند راهي ايجاد کردند که در آن راه مي‌شود دست افرادي را که بخواهند در اين مسير دست‌درازي بکنند قطع بکنند الآن بسياري از قوانين بازدارنده را ايجاد کردند که کسي مي‌خواهد رانندگي خطا بکند فلان، چه برسد به اينکه دست بزند به مال ديگران عِرض ديگران ناموس ديگران و حقوق ديگران.

 

پرسش: ...

پاسخ: ما الآن کاري به مسيحيت نداريم خودمان هستيم در دوراني زندگي مي‌کنيم که اين دوران زمانه به لحاظ فکري و فرهنگي عوض شده است مي‌خواهيم چکار بکنيم که اين قوانين ارزشمند و اصيل اسلامي خودمان را در اين زمانه پياده کنيم؟ اگر بتوانيم پياده کنيم مرحبا بنا! بسيار خوب است اما اگر با چالش‌هايي مثل همين ديه و قصاص و اينها باشد، الآن شما حساب کنيد چقدر از اين احکام مثل قطع کردن دست دزد، دزدي در کشور اگر بخواهند حکم شود که مست گيرند، در شهر هر آنچه هست را بايد بگيرند. اينهايي که در کشور دارند اين‌جور اختلاس مي‌کنند اموال مردم را مافيايي دارند مي‌خورند پشت همين، من امروز يک کليپي ديدم از اين امام جمعه بود ظاهراً، در ارتباط با صنعت خودرو تشريح مي‌کرد گفت به اظهار خودشان نود درصد از اين ماشين‌هايي که دارند مي‌فروشند به دلالان مي‌فروشند نود درصد آنها را! و اينها را خودشان هم مي‌دانند اينها به حدي قدرت دارند که مي‌توانند وزير عوض کنند و مي‌توانند گفت وزير اين دفعه آمد و در همين دولت آمد گفت ما اين کار را مي‌کنيم آن کار را مي‌کنيم دلالي را قطع مي‌کنيم اجازه نمي‌دهيم اضافه کنند، ديدند که نه، اين قدر پرزور هستند که رفت کنار و دوباره همان مسير را رفتند و گران هم کردند! اين يک مافيايي پشت قضيه است. اين اختلاس‌ها را اصلاً زورتان مي‌رسد که چکارش بکنيد؟ مگر با اين دست بريدن و گوش بريدن مي‌شود اينها را کاري کرد؟ چقدر ما اين کار را کرديم؟ چقدر اعدام کرديم؟ آيا موفق بوديم در اين رابطه؟ در همين بحث اعتياد! اينکه کار مي‌شود واقعاً؟ متأسفانه.

 

ما مي‌خواهيم ببينيم که به هر حال در شرايطي که جامعه به اين سمت رفته يعني در حقيقت در مسيري هست که مي‌خواهد شأن سياسي خودش را مشخص بکند ما آن زماني که خدا و پيغمبر هستند و پيغمبر و امام هستند مسئله براي ما روشن است ولي مسئله‌اي که الآن در عصر غيبت هستيم از يک سو، از آن طرف هم جامعه اسلامي آمده ما نمي‌خواهيم بگوييم اين مطلبي که داريم مي‌گوييم اين مطلب صورتي است که امروز در جامعه وجود دارد فقه ما بايد در اين صورت بنشيند تصميم بگيرد. فقه ما که مي‌خواهد ديات را قصاص را حدود را ساير احکامي که با خشونت همراه است را بيايد و در جهان امروز چه فرمايش قشنگي آقاي جوادي دارند مي‌فرمايند که اينکه ما مي‌گوييم ما هستيم و دليل، اين کفايت نمي‌کند. ما هستيم و دليل و تحقق آن در خارج! شما بفرماييد اين مسائل را امروز در جامعه انساني پياده کنيد و شما هم در يک کشور دربسته فلان نيستيد. يک قبيله نيستيد. شما در صحنه جامعه جهاني هستيد بتوانيد خودتان را با جهان تطبيق بدهيد.

الآن وقتي تجارت جهاني شد رفت و آمد جهاني شد قوانين حاکمي مثل ام پي تي و امثال ذلک آمد جا براي دولا دولا راه رفتن ندارد. ما بايد به جوري در جوامع زنده باشيم که ما را اهل خشونت و اهل تندي و اهل افراط و امثال ذلک نخوانند در عين حال احکام ما مترقي و عالي باشد. آبرومند باشد آنها مي‌گويند که ما براي دفع جامعه از اين‌گونه مفاسد آمديم اين شيوه را داريم. شما مي‌گوييم خدايي هستيد و الهي هستيد و فقه هستيد، بفرماييد يک شيوه‌اي به ما بدهيد که مثل اين کارآمد باشد اثر داشته باشد اگر شيوه شما بالاتر است ما کنار مي‌گذاريم شيوه شما را عمل مي‌کنيم اگر شيوه شما نمي‌تواند کارآمد باشد اين‌جوري که هست، پس اقلاً به اين توجه کنيد. ما چرا تعارف بکنيم؟

يک وقت مي‌گوييم که اينها احکام الهي است بالاي سر ماست ولي ما نمي‌توانيم اجرا بکنيم ما اگر اجرا کنيم مي‌شود همين قانون مواد مخدر. درست کرديم واقعاً؟ چقدر آدم کشتيم، چقدر زندان برديم، چقدر جريمه کرديم. يک چيزهايي آدم يادش مي‌آيد که همين کار را کرديم اين حکومت ماست به اصطلاح؛ يعني فکر مي‌کنيد که بهتر از اين مي‌شويم؟ اينها الآن مي‌گويند که شما الآن برخي از کشورها در کل کشور بويش نمي‌آيد ما خانواده‌ها را بچه‌ها را زن‌ها را به اسارت همين‌ها درآورديم خود همين‌ها جريان مي‌شوند براي بي‌انصاف‌ها و نانجيب‌ها براي اينکه در اختيار مردم قرار بدهند! بله اين‌طور است.

بنابراين ما نمي‌توانيم دولا دولا راه برويم و ما بايد واقعيت‌ها را ببينيم. اينها مي‌گويند عيب ندارد ما حر‌ف‌هايمان را کنار مي‌گذاريم شما بياييد يک مدلي بدهيد که با اين مدل بتوانيد جامعه‌تان را در حدّ درست اداره کنيد که ... اگر مي‌گوييد قصاص، باشد! مي‌گوييد اعدام، باشد! هر چه مي‌گوييد باشد، ولي اين بتواند کارساز باشد و مؤثر باشد. ما اگر وقتي مي‌گوييم حکومت اسلامي به اين است که مثلاً آيات عظام ما بيايند از خدا و پيغمبر و وحي. من دو سه تا کشور رفته بودم در چندين کشور رفتم ولي آن آقايي که دانشگاه مثلاً هم توکيو هم مسکو رفته بوديم يکي هم آفريقا، ما داشتيم حرف‌هاي آرماني مي‌زديم به من گفتند آقاي فلان کس، به اندازه‌اي حرف بزن که از اسلام پياده کرديد. ما ساکت شديم. به اندازه‌اي از خدا و پيغمبر بگو که پياده کرديد. بقيه‌اش که حرف است ما از اين حرف‌ها قشنگ‌تر از شما مي‌توانيم بزنيم.

بله، اين است. الآن آنها در حقيقت به اينجا رسيدند عملاً هم درست مي‌گويند. مي‌گويد اگر حرف‌هاي شما قشنگ است کجاست؟ شما مي‌فرماييد که اعتدال سياسي، شما مي‌فرماييد که مثلاً همه افرادي که در فضاي سياست مي‌توانند بيايند بيايند؟ شما الآن اين‌جوري مي‌خواهيد بکنيد به اصطلاح انتخاباتي که درست کرديد؟ همه مي‌گويند که بيست درصد رأي دادند! به اظهارات خودشان است آن هم تهراني که به هر حال يک شهر سياسي و پايتخت است اين‌جوري مي‌شود. بايد هر چه جلوتر مي‌رويم بايد بيشتر رأي داشته باشيم!

 

پرسش: ...

پاسخ: هيچ ندارد. الآن يکي از اين آقايان در ارتباط با حذف آقاي لاريجاني يکي از اين آقايان که خودشان نماينده بود همين امروز من ديدم که با بند سه که از طريق شوراي نگهبان من گفت خودم مسئوليت اين قصه را داشتم و اين دروغ محض است و اگر بنا باشد برخي براساس اين، چون من مسئول بودم بياييد از من سؤال بکنيد اين اطلاعات غلطي که به ايشان دادند که در بند سه که پسر ايشان يا مثلاً فلان، دروغ محض است. من آنجا بودم از من سؤال بکنيد من مسئول آن زمان بودم و شما بخاطر اين حقّ مردم را ضايع کرديد.

 

پرسش: ...

پاسخ: يکي از بندها اين بود که ايشان همکاري کرده و اگر دولت قبلي ناموفق بوده پس ايشان در ناموفقيت دولت قبلي نقش داشته است! واي واي!

 

پرسش: ...

پاسخ: نه، اصلاً مجلس و رهبري بايد باهم بنشينيد و به هم کمک کنيد خود آقاي لاريجاني گفته که همين مسئله برجام را اگر ما بيست دقيقه، خود شوراي نگهبان که بايد يک روزه تصويبش کرد! اين است اين تقصير اين است که نمي‌شود کاري کرد. بايد جمع‌بندي بکنيم دوستاني که در فضا هستند ملاحظه بفرماييد بحث اين است که ما در يک شرايطي مي‌خواهيم وضعيت سياسي، چون بحث ما ولايت سياسي است ولايت سياسي مورد بحث است در عصر غيبت ولايت سياسي را چگونه بخواهيم تطبيق بکنيم؟ شأن ولايت سياسي اگر زمان امام معصوم و پيامبر باشد روشن است کار در اختيار آنها است اگر احياناً در عصر غيبت واقع شديم مثل الآن، با توجه به شرايط موجود و بگوييم که قابليت فراواني از اجتماع به صحنه آمده است در گذشته اين واقعاً نبود و اين باعث تغيير فرهنگ شد يعني فرهنگ گذشته چون همه‌شان سر به آسمان داشتند که خدايا تو چه مي‌فرماييد! حکم اين است که اعدام کنند؟ اعدام بکنند. آيا قصاص کنند؟ قصاص کنند. «الأنف بالأنف الأذن بالأذن العين بالعين» بسيار خوب!

الآن مي‌گويند که مگر فلسفه شما اين نيست که اين احکام بناست بازدارنده باشد؟ اينکه عمل نکرد اينکه بدتر دارد عمل مي‌کند؟ لااقل در جوامع فعلي دارد عمل بدتري انجام مي‌دهد! آن زمان شايد اين کار بازدارندگي داشت ولي الآن نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم که حالا نمي‌گوييم ندارد ولي مي‌گوييم يک راه ديگري و شيوه ديگري مي‌تواند مؤثرتر باشد حالا ما در اين فضا هستيم ما إن‌شاءالله در جلسه بعد مطرح کنيم. احساس مي‌کنم که وقت گذشته است.

 

پرسش: ...

پاسخ: احسنتم، ما هم دنبال همين است داريم مدام حرف مي‌زنيم که آيا واقعاً مناط ما تغيير کرده است؟ آيا بخاطر فرهنگ زمانه و اجتماع، الآن به هر حال يک فرهنگي است که امروز جامعه جهاني آن را دنبال مي‌کنيم و حتي ما هم داريم مي‌رويم دنبال اينکه خشونت نباشد داعشي‌ها خشونتي هستند ما در اين فضاها نيستيم ما حتي اين جراحت‌هايي که از طريق قمه و امثال ذلک است را خشونت مي‌دانيم اين‌جور خون مي‌آورند روز عاشورا و اربعين مي‌آيند اصلاً فرش را خون مي‌کنند و مراجع بزرگوار مثل حتي خود آقاي سيستاني و اينها کنار مي‌کشند از خودشان و از بس اين مسئله اين‌جوري است. اين خشونت نيست؟ شما سر بچه و سر دختر سه ساله را قمه مي‌زنيد؟ اين‌جور از چشمش خون دارد جاري مي‌شود؟ بعد اين را مي‌خواهيد امام حسيني بکنيد؟ اين يعني چه؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo