درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
88/02/02
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:81
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
ادعای اجماع شده است این که جای سجده به عبارت دیگر آنجا که پیشانی میگذارد باید پاک باشد ولو خشک هم باشد نماز باطل است . اما اگر روی فرش نجس بایستد نماز بخواند مهر را روی فرش نجس بگذارد اشکال ندارد .
راجع به این که اگر خشک باشد و روی آن بایستد و روی متنجس بایستد نماز بخواند طوری نیست روایتش را دیروز خواندیم و اما این استثناء که جای سجده باید پاک باشد دلیل نداشتیم مگر این که بعضی از اصحاب نظیر محقق و علامه ، شهید اینها ادعای اجماع کرده بودند حالا این اجماع هم کجا ؟ نمیدانم ، تعرضی قدماء کردهاند که به دست ما نرسیده ، شهرتی در مسئله بوده نمیدانم اما این اجماع منقول هست ، دیگر بعد از مرحوم محقق و علامه و شهیدین یک شهرت به سزایی پیدا کرده است همینطور که در رسالهها نوشتته شده منجمله مرحوم سید در عروه به طور جزم فرمودهاند که روی فرش نجس نماز خواندن طوری نیست اگر خشک باشد و اما آن جا که سجده میکند باید پاک باشد ، حالا از کجا این شهرت پیدا شده؟ معلوم نیست لذا آن کسانی که مسئله را متعرض شدهاند دلیل برای مسئله نیاوردهاند آنچه آورده شده اجماع داریم .
مرحوم صاحب جواهر تمسک کرده است به یک روایتی اما اگر مطالعه کرده باشید میبینید که خود ایشان هم دلالت این روایت را قبول ندارد بلکه ظاهر اً روایت معرض عنها عند الاصحاب است.
حالا دو تا روایت را که یک روایت را دیروز خواندم یک روایت هم امروز میخواهیم بخوانیم بخوانم ببینیم که از شما میشود استفاده کرد یا نه؟
روایتی که دلالت میکند بر این که مطلقا روی فرش نجس نماز خواندن طوری نیست که روایتش را دیروز خواندم روایات باب 30 از ابواب نجاسات آن وقت از جمله آن روایات صحیحه علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر علیهما السلام عن البیت والدار لا تصیبها الشمس و یصیبها البول و یغتسل فیه من الجنابه ایصلی فیه اذا جف ؟ قال نعم خب اطلاق این میگوید که اگر این قول نبود اگر در ذهن ما نبود اینکه جای سجده باید پاک باشد به خوبی از روایت استفاده میکردیم جایی که نجس است روی آنجا که خشک باشد میشود نماز خواند دیگر حالا جای دست باشد جای پا باشد در وقت نشستن جای زانوها ، جای بدن باشد و یا اینکه جای سجده باشد ، عن البیت یصیبها الشمس ویصیبها البول و یغتسل فیه من الجنابه یصلی فیه اذا جف ؟ قال نعم ، روی فرش نجس نماز خواندن طوری نیست ، ما باشیم و این روایت میگوید که دیگر فرق نمیکند اگر جایز است دست را میگذاریم روی فرش نجس، میایستم روی فرش نجس، مینشینم روی فرش نجس ونماز میخوانیم اما خشک است سرایت نمیکند میشود نماز خواند یا نه؟ حضرت فرمودند میشود، مراد از یصلی فیه اذا جف نمیخواهد بگوید که من بیت را به خودم میگیرم و نماز میخوانم ، توی این خانه نماز خواندن چه جور است ؟ گفتند طوری نیست لذا توی فیه اشکال نکنید مسلم است که سؤال از بیت کرده سؤال از خانه کرده ، خانهای که این زمینش نجس است اما خشک است یا حمامی که در آن غسل جنابت میکنندو زمینش نجس است اما خشک است من نماز روی آن بخوانم یا نه؟فرمودند آری ، اگر بخواهیم بگوییم که جای سجده نه باید بگوید نعم الا فی الجبین مثلاً، یعنی جای دست طوری نیست، جای پا طوری نیست، جای بدن که مینشیند طوری نیست اما جای سجده طوری است خب یک الا میخواهد دیگر و اگر این الا نباشد انسان به خوبی استفاده میکند که روی متنجس نماز خواندن طوری نیست حالا دستش را بگذارد یا اینکه پیشانیاش را بگذارد،روایت دلالت خیلی خوب است دیگر عالی است، یعنی دست را نمیگیرد ؟ خب اطلاق است دیگر دست را میگیرد؟ آری پا را میگیرد یا نه؟ آری ، بدن را میگیرد یا نه؟ آری ، خب جای سجده را هم میگیرد. توی ذهن ماست چون توی ذهن ماست میگوییم که سجده علی حده است ، خب ذهن خودتان را ببرید بیرون این میگوید که روی فرش نجس نماز بخوانم طوری است ؟ میگوید طوری نیست مخصوصاً آن زمانها هم که مهر نبوده روی زمین نماز میخواندند دیگر ، علی الظاهر از این نظر اشکالی در مسئله نیست اگر بخواهیم بگوییم جای پیشانی باید پاک باشد اما جای دست و پا ونشیمن طوری نیست اگر خشک باشد یک دلیل میخواهیم حالا اگر کسی هم شبهه بکند که شبهه ندارد اطلاق روایت خیلی خوب است اگر کسی شبهه هم بکند نمیدانیم آیا جای سجده باید پاک باشد یا نه ؟ اقل و اکثر ارتباطی میگوید نه رفع ما لایعلمون میگوید شرط نیست یا شرط جزء نیست بنابراین اصل هم با اطلاق این روایت است .
فقط چیزی که انسان را گیر میاندازد این جاست که مثل محقق و علامه و شهید و مقدس و محقق دوم و منجمله صاحب جواهر و شیخ انصاری اینها گفتهاند اجماع داریم و اینها هم هیچ کدام تمسک به روایتی نکردهاند اگر از این اجماع متأخرین کسی بترسد دیگر خواه نا خواه آن اجماع تخصیص میزند این روایتی که خواندم نوبت هم به اصل نمیرسد و این اجماع حجت است تا اینجا مسئله تمام شد .
اما مرحوم صاحب جواهر تمسک کردهاند به یک روایت و اجماع را خدشهدار کردهاند اگر صاحب جواهر تمسک به این روایت نکرده بودند آدم میتوانست بگوید که آقا آن اطلاق روایت علی بن جعفر میگوید که همینطور که دست روی متنجس گذاشته بشود خشک ، بنشینی روی متنجس، بایستی روی متنجس و نماز بخوانی طوری نیست سجده هم بکنی روی متنجس طوری نیست الا جای سجده که اجماع داریم اجماع منقول، اجماع منقول داریم اینکه جایز نیست آن وقت این اجماع منقول هم روایت را تخصیص میزند هم اصل برائت را که گفتم، از دست ما میگیرد ، اما صاحب جواهر تمسک به این روایت هم کردهاند روایت را بخوانم .
روایت 1 از باب 81 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل صحیحه ابن محبوب عن الرضا علیه السلام انه کتب الیه یسئله عن الجص یوقد علیه بالعذره و عظام الموتی یجصص به المسجد ایسجد علیه ؟ فکتب علیه السلام الیه ان الماء والنار قد طهراه گفتند این روایت سؤال و جواب مفروغ عنه گرفته که جای سجده باید پاک باشد آن وقت سؤال کرده حضرت فرمودند که این چیزی که تو فرض کردی متنجس است نه طوری نیست برای اینکه این گچ نپخته عذره و استخوان مرده و اینها ریختهاند روی آن و با این پختهاند حالا پخته شده گچ شده با آن گچ میشود نماز بخوانی یا نه؟ گفتند طوری نیست برای اینکه آن گچ پاک است خب معنایش این است که اگر نجس باشد جایز نیست روایت را باز بخوانم کتب الیه یسئله عن الجص یوقد علیه بالعذره و عظام الموتی یجصص به المسجد ایسجد علیه؟ ایصلی هم ندارد ، ایسجد علیه ؟ فکتب الیه ان الماء و النار قد طهراه مرحوم صاحب جواهر فرمودهاند که مفروغ عنه است پیش راوی و پیش امام علیه السلام که محل سجده باید پاک باشد حالا روی این فرض سؤال میکند که گچ این جوری مسجد را گچکاری کردهاند یعنی زمین مسجد از آن گچ است آیا میشود نماز بخوانی روی این گچ ؟ حضرت فرمودند که طوری نیست چون گچ پاک است ، خب تا این جاها میشود درستش کرد اما خود این روایت یعنی چه؟ مثلاً گچ نپخته را چیز نجس بریزند روی آن به قول روایت عذره و استخوانهای مرده و خب این سوخته میشود وقتی سوخته شد استحاله میشود یعنی آن گچ که پاک بوده آن هیچ این عظام الموتی و این عذرهها چون بسوزد خاکستر بشود خب پاک است دیگر به عنوان استحاله دیگر عذره نیست دیگر عظام الموتی نیست خب وقتی استحاله شد ولو آن خاکسترها هم توی این گچ نپختهها که حالا پخته شده باشد گچها پاک است و او سؤال کرد که این گچها را توی مسجد به کار بردهاند من روی آن نماز بخوانم یا نه؟ شبههاش چه بوده؟ شبههاش این بوده که این گچها نجس است؟ یا شبههاش این بوده که این عظام الموتی دارد عذره دارد ولو استحاله شده میشود روی آن نماز خواند یا نه؟ خب اگر این باشد حضرت فرمودند میشود دیگر خواه نا خواه معنایش این است که آن گچ اصلاً پاک است تو خیال میکنی نجس است نه آن استحاله شد و ذرات هم که داخل در آن گچها باشد این ذرات خیلی اهمیت ندارد مثل آن که پیشانی را میگذارند روی خاکها که آن خاکها مثلاً ذرات کاه و آشغال و امثال اینها دارد اما همین مقدار که خاک غلبه پیدا کند دیگر نماز درست است.
مرحوم صاحب جواهر فرض کردهاند اینکه نه مراد همان شبهه طهارت و نجاست داشته و حضرت فرمودند که گچ پاک است بنابراین اشکال طهارت و نجاست نداشته باش ، اگر نجس باشد نمیشود روی آن نماز بخوانی ، تا اینجا هم بتوانید درست بکنید اما این ان الماء والنار قد طهراه این یعنی چه ؟ همین مقدار اگر حضرت فرموده بودند نعم خب مسئله درست میشد حالا از جهت اینکه استحاله شده یا از جهت اینکه این آشغالهایی که توی این گچهاست کم است اشکال ندارد حضرت فرمودند طوری نیست اما اینکه ان الماء والنار قد طهراه فرض کردند اینکه نجس بوده پاک شده به چه چیز پاک شده؟ به آب ، به چه چیزی پاک شده ؟ به آتش ، در حالی که آتش از مطهرات نیست همچنین آب، گچی که میآورند آب میریزند توی آن تا گل بشود بشود گچکاری بکنند خب آن آب اگر بریزیم توی گچ خود آبها هم نجس میشود لذا این جمله انسان در آن میماند که حضرت رضا سلام الله علیه چه میخواهند بگویند ان الماء والنار قد طهراه لذا اگر میخواستند که میگفتند استحاله شده ، آتش آن را پاک میکند آتش از مطهرات نیست خب حالا بگویید آتش از مطهرات است به این معنا به قول ایشان که آقا این استحاله شد وقتی که استحاله شد پس آن عذرهها آن استخوانها اینها پاک شد، استحاله پاک شد دیگر در حقیقت در این گچها عذره نیست ، عظام الموتی نیست بلکه خاکستر است و خاکستر نجس دیگر استحاله شده خاکسترها پاک است این جوری درستش بکنیم ان الماء قد طهره یعنی نه آن گچ را طاهر کرده باشد نه، به استحاله عذرهها را طاهر کرده پس بنابراین گچها پاک است بعید است این جور معنا کنیم حالا اگر کسی معنا کند اما بعدش چکار کنیم ان الماء قد طهره یعنی آبی که ریختی توی این گچها گل کردی این آب گچها را پاک کرد مثل این که دست ما نجس است آب بریزیم روی آن چه جور دست ما پاک میشود این هم آبها که ریختی توی این گچها گچ را پاک کرد . میشود گفت ان الماء والنار قد طهراه؟ بگوییم که آن آب را ول کن حضرت میخواهند بگویند آب توی دنیا مطهر است در ما نحن فیه آتش مطهر است نمیشود گفت دیگر ، استحاله که میشود آتش عذره را وقتی که خاکستر کند استحاله میشود، قد طهراه دارد اگر طهره بود خوب بود اگر فرموده بودند ان النار قد طهره مثل الماء ، ولی ان الماء والنار این دو تا این گچ را پاک کرده . علی کل حال نمیشود روایت را درست کرد و گفتم اگر مطالعه کرده باشید مرحوم صاحب جواهر هم خیلی جازم نیستند که این روایت دلالت دارد به یک نحو تأییدی، اما اشکالی که به صاحب جواهر است میگوییم آقا شما آمدید تأییدش کنی خرابش کردی ، اگر به این روایت استدلال نکرده بودی تأیید آن اجماع نکرده بودی اجماع منقول را ما حجت میدانیم و اجماع منقول آن هم از بزرگانی مثل محقق، محقق اول و دوم مثل علامه مثل شهیدین روی اینها حساب باید کرد لذا اجماع منقول را حجت میکردیم تخصیص میدادیم آن روایات علی بن جعفر را و میگفتیم که جای سجده باید پاک باشد . ولی این روایت که آمد خب این روایت دیگر آن اجماع را از بین برد برای اینکه آن اجماعی حجت است که اجماع گنگ باشد یعنی مدرک نداشته باشد کاشف باشد و الا اگر محتمل المدرکیه باشد دیگر حجت نیست دیگر نمیتواند کاشف باشد ، اجماع حجت است میدانید که بعضی گفتهاند از راه لطف حجت است و بعضی گفتهاند از راه دخول و بالاخره اواخر فرمودند از راه کشف و این روایت کاشف از قول امام علیه السلام است که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی دیگر در آوردند و اتفاقا ً جاهم افتاد حسابی میفرماید کشف از روایت صحیحالسند ظاهرالدلاله ، اجماع کاشف از روایت است برای این که این روایت ها که در اصول اربعه مأه بوده این روایت ها از ائمه طاهرین علیهم السلام ایشان می فرمودند نصفش هم به ما نرسیده ، روایت خیلی بوده و این روایت ها ایشان مثلاً راجع به ولایت فقیه خیلی آقای بروجردی از آن افرادی بودند که خیلی ولایت فقیه را ولایت فقیه مطلقه قائل بودند و ایشان می فرمودند راجع به ولایت فقیه چون امر امر مهمی است خیلی روایت روی آن بوده اما روایت ها به دست ما نرسیده ، دست سیاست روایتها را از بین برده ، لذا روی آن حرف بالاخره اجماع منقول حجت است برای اینکه دیگر کمتر از خبر واحد که نمیشود اگر زراره با سند صحیح بگوید روایت داریم خب دیگر مرحوم محقق هم میگویند اجماع داریم ، اجماع محصل پیش ایشان دیگر همین طور که خبر واحد را حجت میکنیم اجماع منقول را ما حجت میدانیم صاحب جواهر اگر همین اول مسئله را که متعرض میشوند میفرمایند اجماعاً بعد هم این افراد را صاحب جواهر مثل مفتاح الکرامه بیشتر صاحب جواهر هم این افراد را نقل میکنند که اجماع داریم اما تمسک به این روایت ظاهراً هیچ وجه ندارد من یک در صد هم احتمال نمیدهم که آن کسانی که گفتهاند یعنی مجمعین که ایشان نقل میکند تمسک به این روایت کرده باشد این روایت از نظر سند خوب است از نظر دلالت اشکالها دارد بنابراین روایت هیچ ، لذا اصلا سر تا پای روایت را نمیدانیم چیست؟ اصلاً نظرش راجع به این بوده که این خاکسترهای ظاهراً نظرش همین است این خاکسترها در این گچ هاست حالا میشود روی آن سجده کرد یا نه؟ حضرت فرمودند طوری نیست اگر این جوری باشد، مخصوصاً ان الماء و النار قد طهراه میخواهد بگوید که این استحاله شده است و آن ذرات هم به واسطه آب داخل در این گچ شده است و این گچ الان گچ است نه عظام الموتی، گچ است نه عذره خب اگر حضرت این را بخواهند بگویند درست میشود دیگر، لذا نمیدانیم روایت چیست اما احتمال قوی میدهیم که امام رضا علیه السلام میخواهند بفرمایند که روی این گچها سجده کردن طوری نیست برای این که خاک است، میدانید یک حرفی هست در این که خاک پخته آیا میشود روی آن سجده کرد یا نه؟ خب ما میگوییم بله بنابر این خاک پخته بشود نپخته باشد تفاوت دیگر نمیکند روی آجر و موزائیک و گچ و امثال اینها سجده کردن طوری نیست برای این که خاک است حضرت هم همین را میخواستند بفرمایند، بفرمایند که خاک است و این که پخته شده اشکالی ندارد و آن اشکالت هم ذرات عذره و ذرات عظام الموتی است اینها هم که استحاله شده و جزء این شده به طوری که گچ است نه عظام الموتی، گچ است نه عذره یعنی عذره خاکستر که استحاله شده، این خلاصه حرف است دیگر چیز نداریم، اگر کسی نمیشود عرض کردم صاحب جواهر هم اگر مطالعه کرده باشید به عنوان تایید میآورد اگر کسی ـ بتواند تمسک به این روایت بکند تخصیص بزند روایت علی بن جعفر نعم الا محل السجود اگر هم نتواند، آن اجماع تخصیص بزند و بگوید الا محل السجود و اما اگر بحث طلبگی بخواهیم بکنیم باید بگوییم که نمیدانیم آیا محل سجده باید پاک باشد یا نه؟ اطلاق روایت میگوید نه، اصل هم میگوید نه، تفاوتی بین دست و محل پیشانی نیست همین طور که دست را اگر بگذارد یا بنشیند روی فرش نجس، میشود نماز بخواند اگر هم پیشانی را بگذارد روی فرش نجس یا مهر یا روی خاک نجس اما خشک باشد میشود نماز بخواند .
مسئله بعدی که یک مسئله مشکلی است و از شما تقاضا دارم مطالعه کنید تا شنبه راجع به ازاله نجاست از مساجد که کم کم بحث هم میرسد به ازاله نجاست از حرمهای 14 معصوم کم کم بحث میرسد به آن جاها حرمهای مقدس، مقدس عرفی ، مقدس پیش مردم مثل مثلاً این جا حرم علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه یا امامزادههایی که در شهر فراوان است آیا ازاله نجاست اگر ببینیم نجس شده ازاله نجاست از اینها واجب است یا نه؟ به حدی که دیدهاید توی رسالهها بسیاری گفتهاند اگر تطهیر نکردی و نماز خواندی نمازت باطل است لذا حالا بحث ما الان و روز شنبه راجع به مسجد .
اگر هتک مسجد باشد مسلم است واجب است یعنی انسان مثلا ببیند که بچه مدفوع کرد توی مسجد، این معلوم است اگر پاک نشود هتک مسجد است بی حرمتی به مسجد است آن هتک میگوید واجب است ازاله نجاست، حرام است تنجیس این مسجد یک کسی توی مسجد بنشیند بول کند غایط کند خودش را تطهیر کند پا شود برود معلوم است این هتک مسجد است حرام است این بحث ما نیست، هتک نباشد، هتک نباشد مثل این که بچه پایش نجس است آمد توی مسجد یا ماها ته کفشمان میدانیم نجس است با این ته کفش آمدیم توی مسجد متنجس هم منجس است روی این فرض، حالا این واجب است تطهیرش یا نه؟
بزرگان گفتهاند واجب است، تنجیس حرام رفع نجاست هم واجب است ولو دیگری نجس کرده باشد برای تو واجب است تطهیر بکنی اینها تمسک کردهاند به سه چهار تا دلیل که خودشان هم میگویند هیچ کدام درست نیست .
دلیل اولشان آیه شریفه انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا گفتند خب این میگوید مشرک نجس است نزدیک مسجد باید نرود این دلیل عمده آنهاست .
حالا این دلیل اگر تمام باشد راجع به مسجد الحرام است، مسجد مدینه را میگیرد یا نه؟ مسجد توی شهر را مسجد جامع را مسجد غیر جامع را میگیرد یا نه؟ بزرگان گفتهاند بله مسجد الحرام موضوعیت ندارد و هر مسجدی تنجیش حرام است ازاله نجاست هم از مسجد واجب است ولو خودش نجس نکرده باشد و آیه شریفه میفرماید که مشرکین نجسند نزدیک مسجد نباید بروند .
خب آیا میشود از مسجد الحرام آمد توی مسجدهای شهر یا دهات یا نه؟
مشکل است دیگر، حالا بالاخره این قیاس که آقایان کردهاند و گفتهاند فرقی بین مسجد الحرام و غیر مسجد الحرام نیست، آیا میشود این را گفت؟ اگر به عکس بود مسجد شهر را گفته بود میگفتیم به طریق اولی مسجد الحرام، برای این که مهمتر از مسجد الحرام که نداریم اما مسجد الحرام است از مسجد الحرام میخواهید بیایید توی مسجد کوچولو که محلهای است ظاهراً نمیشود . حالا باز هم روی این آیه اشکالها هست باز هم روی این آیه فکر کنید سه چهار تا دلیل آوردهاند روی این سه چهار تا دلیل فکر کنید روز شنبه از شما استفاده کنم انشاء الله .
وصلی الله علی محمد و آل محمد