< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

1401/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الإجارة/العين المستأجرة /حکم تلف عین مستأجرة

بحث اخلاقی[1] : قال الله الحکیم: ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾[2] «محبّت امور مادى، از قبيل زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند؛ ولى اينها وسايل گذران زندگى دنيا است وهدف نهايى نمى‌باشد)؛ و سرانجام نيك و زندگى والا و جاويدان)، نزد خداست.»[3]

﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾[4] «بگو: «آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين (سرمايه‌هاى مادى)، بهتر است؟» براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كرده‌اند، و از اين سرمايه‌ها، در راه مشروع استفاده مى‌كنند، در نزد پروردگارشان، باغهايى بهشتى است كه نهرها از پاى درختانش مى‌گذرد؛ جاودانه در آن خواهند بود؛ و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خداوند نصيب آنهاست). و خدا به اعمال بندگان با ايمان)، بيناست.»[5]

بیان استاد: این آیات مضمون بسیار مهم و تأثیر گذاری به همراه دارند و به شرط پیاده کردن محتوای هدایت بخش آن در زندگی امید این است که سعادت دنیا و آخرت نصیب ما بشود؛ خداوند متعال در این آیات کریمه خبر می‌دهد از راهی که در صورت توجه به آن و دست یابی به آن، هدایت قطعی و بهشت و رضوان الهی حاصل خواهد شد؛ آنچه در این بحث مقصود ماست آیات 14 و 15 سوره مبارکه آل عمران است؛ سرگرمی و دلخوشی حیات دنیوی مردم در اموریست که خدای متعال متذکر آن می‌شود و عبارتند از: ﴿حُبُّ الشَّهَوَاتِ﴾ مقصود آن است که برخی امور دنیوی برای مردم بسیار جذاب و فریبنده است و اهل دنیا گرایش شدیدی نسبت به کسب و استفاده از آنها دارند و نفس و میل آنها مدام به دنبال این امور می‌باشد؛ این عبارت نمی‌خواهد خود شهوت را بگوید بلکه در صدد آن است که هر آنچه مقدمه و سبب و زمینه‌ی شهوات قرار می‌گیرد را بیان کند؛ ﴿مِنَ النِّسَاء﴾ برخی امور دنیوی مربوط به گرایش‌های جنسی است که در میل شدید نسبت به زنان ظهور پیدا می‌کند؛ ﴿وَالْبَنِينَ﴾ دیگری علاقه به فرزندان مخصوصا فرزند پسر است تا در به دست آوردن امنیت بیشتر و توسعه‌ی نیروی انسانی بیشتر در موقعیت بهتری قرار بگیرد؛ ﴿وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ﴾ محبت به مال دنیا که مظهر آن در علاقه به طلا و نقره تجلی می‌کند نیز مصداق مهم دیگری از محبوب‌های اهل دنیا به شمار می‌آید که در این آیه تحت عنوان ﴿الْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ﴾ مطرح شده است؛ «واژه" قناطير" جمع" قنطار" به معنى چيز محكم است و سپس به مال زياد گفته شده است و اگر مشاهده مى‌كنيم پل را قنطره و اشخاص باهوش را قنطر مى‌گويند به خاطر استحكام در بنا يا در تفكر آنها است و مقنطره اسم مفعول از همان ماده به معنى مضاعف و مكرر آن مى‌باشد و ذكر اين دو كلمه پشت سر هم براى تاكيد است، شبيه تعبيرى كه در فارسى امروز رايج است كه مى‌گويند:" فلان كس صاحب" آلاف" و" الوف" مى‌باشد يعنى ثروت زيادى دارد؛ بعضى براى" قنطار" حد معينى تعيين كرده‌اند و گفته‌اند:" قنطار" هفتاد هزار دينار طلا است، بعضى صد هزار و بعضى دوازده هزار درهم دانسته‌اند و بعضى ديگر،" قنطار" را يك كيسه پر از سكه طلا يا نقره دانسته‌اند؛ در روايتى از امام باقر و امام صادق ع نقل شده كه قنطار، مقدار طلايى است كه پوست يك گاو را پر كند ولى در حقيقت همه اينها مصداق يك مفهوم وسيع است و آن مال زياد.»[6] مقصود این عبارت قرآنی آن است که بهره‌مندی از مقدار زیاد طلا و نقره برای مردم زینت داده شده و تصورشان آن است که ارزش واقعی هر انسانی به میزان تمکن او از این امور بستگی دارد؛ ﴿وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ﴾ یکی از اموری که در زندگی دنیا موجب خوشگذرانی و راحتی است داشتن مرکب یا اسب است مخصوصا اسبی که از هر جهت مورد اعتماد باشد به نحوی که در امر سواری و تیز پا بودن، باربری وقدرت بدنی و هر توانمندی که موجب کارایی بیشتر یک اسب باشد مورد آزمون قرار گرفته باشد؛ با وجود اعتماد همه جانبه به یک اسب به آن ﴿الْمُسَوَّمَةِ﴾ یعنی اسب نشاندار یا مارک دار یا پلاک دار اطلاق می‌شد و چنین اسبی بیشتر مورد اقبال و آرزوی مردم قرار می‌گرفت؛ الآن هم وسائل نقلیه جایگذین همین اسب شده است و در هر دوره‌ای یک مدل ماشین، بیشتر مورد اقبال مردم است مثلا ماشین‌هایی مانند پیکان و سمند هر کدام در زمان خود طرفدارانی داشته است و این زمان هم ماشین‌های مجهز دیگری مورد اقبال مردم قرار می‌گیرد و چه مشقت‌ها و برو بیاهایی که برای به دست آوردن یک ماشین متحمل می‌شوند.

«واژه" خيل" اسم جمع است و به معنى" اسبها" يا" اسب سواران" هر دو است البته در آيه مورد بحث منظور از آن همان معنى اول است.

كلمه" مسومه" در اصل به معنى" نشاندار" است و نشان داشتن آن يا به خاطر برازندگى اندام و مشخص بودن چهره و يا به خاطر تعليم و تربيت آنها و آمادگى براى سوارى در ميدان جنگ است بنا بر اين آيه مورد بحث به شش چيز از سرمايه‌هاى مهم زندگى كه عبارت‌اند از: زن، فرزند، پولهاى نقد، مركبهاى ممتاز چهارپايانى كه در دامدارى مورد استفاده هستند (انعام) و زراعتها (حرث) اشاره مى‌كند كه اركان زندگى مادى انسان را تشكيل مى‌دهند.»[7] ﴿وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ﴾ مقصود از انعام، چهار پایان اهلی است که از جهت تأمین غذا و لباس و تقویت کشاورزی در هر زمانی انسان‌ها نیازمند آنها بوده‌اند که شامل گوسفند و گاو و شتر می‌شود همچنین یکی دیگر از مایحتاجات مردم در این دنیا صاحب ملک کشاورزی بودن است تا غذای خود را از جهت نان و حبوبات و میوه‌جات تأمین نمایند؛ در مجموع این شش مورد را خدای متعال به عنوان مهمترین اموری که در حیات دنیا مورد اقبال مردم قرار می‌گیرد و اموری که مورد زینت و وسوسه‌ی مردم قرار می‌گیرد معرفی نموده است؛ اما این بزک کردن و زینت دادن و وسوسه کردن در این امور از چه ناحیه‌ای القاء می‌شود؟ در آن اختلاف است، برخی قائلند این بزک کردن و زینت دادن از طرف شیطان انجام می‌شود تا مردم وسوسه شوند و از یاد آخرت غافل شوند و در مسیر فساد و تباهی قدم بگذارند و برخی قائلند این زینت دادن از طرف خدا انجام می‌شود و این امور، جذاب آفریده شده‌اند تا مردم نیازهایشان برآورده شود و از طرفی مورد ابتلاء و آزمون قرار بگیرند و معلوم شود که آیا اهل دنیا و اهل دلبستگی به آن هستند و یا این که اهل آخرت هستند و آیا از این متاع دنیا حکیمانه و در جهت تأمین نیازهای خود و دیگران بهره‌ می‌برند؟.

﴿ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾ «متاع به چيزى مى‌گويند كه انسان از آن بهره‌مند مى‌شود و حيات دنيا به معنى" زندگى پايين و پست" است بنا بر اين معنى جمله ﴿ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا﴾ چنين مى‌شود كه اگر كسى تنها به اين امور شش‌گانه به عنوان هدف نهايى عشق ورزد و از آنها به صورت نردبانى در مسير زندگى انسانى بهره نگيرد چنين كسى تن به زندگى پستى داده.

در حقيقت جمله ﴿الْحَياةِ الدُّنْيا﴾ (زندگى پايين) اشاره به سير تكاملى حيات و زندگى است كه زندگى اين جهان نخستين مرحله آن محسوب مى‌گردد لذا در پايان آيه اشاره‌اى اجمالى به آن زندگى عالى‌تر كه در انتظار بشر مى‌باشد كرده و مى‌فرمايد: ﴿وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ‌﴾، يعنى سرانجام نيك در نزد خداوند است.»[8]

بیان استاد: در آیه قبلی امور ششگانه‌ای که مورد عشق ورزی و علاقه‌ی شدید مردم قرار می‌گیرد بیان شده است در این آیه یک مقایسه‌ی بسیار درس آموز مورد توجه قرار گرفته است و خصوصیات حیات آخرت را به مردم معرفی کرده است تا کسی دلبسته به حیات دنیا نشود و خود را آلوده به گناه و معصیت نکند و در مسیر صحیح از دنیا استفاده کنند تا بهره‌مند از حیات آخرت نیز باشد.

﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ﴾ خدای متعال به پیغمبر خود امر می‌کند که از این واقعیت مهم برای مردم پرده بردارد و بدانند که زندگی اخروی در مقایسه با زندگی این دنیا تفاوت‌های اساسی دارد البته بهره‌مندی از حیات دنیا از جهت ایمان و کفر چندان تفاوتی ندارد ولی این نعمات با شکوه آخرت شرائطی دارد و به هر کسی داده نمی‌شود از جمله مهمترین شرط بهره‌مندی از حیات آخرت تقوای الهی است ﴿لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ ﴾ نهایتا اهل دنیا با تمام جدیتی که به کار می‌برند بهره‌مند از مطامع دنیا تا مدتی محدود خواهند شد ولی برای اهل تقوا نعمت بهشت مهیا شده است ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ﴾ بهشتی که همیشه سر سبز است و رودهای زلال در آن جریان دارد در حالی که یکی از ویژگیهای بهشت، ابدی بودن آن است و اگر کسی توفیق ورود به آن پیدا کند هرگز از آن خارج نخواهد شد و هرگز وضعیت به عقب و پستی بر نخواهد گشت؛ عشف ورزی به زنان اولین مورد از اموری است که در آیه قبل برای اهل دنیا مطرح گردیده است در این آیه نیز اولین نعمت برای اهل تقوا که توفیق ورود در بهشت پیدا کرده‌اند همجواری با همسران بهشتی معرفی شده است همسرانی که تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای با زنان دنیوی دارند ﴿وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ﴾ زنان بهشتی از هر جهت پاک هستند به نحوی که هرگز مانند زنان دنیا دچار دوران حیض و نفاس نمی‌شوند و از جهت اخلاقی نیز پاک و جذاب هستند و هرگز مانند برخی زنان دنیا بد اخلاق و اهل قهر و منّت‌گذار و شوهر آزار نیستند و همیشه به همسر خود عشق می‌ورزند و هیچ وقت موجبات ناراحتی و ممنوعیت نسبت به همسر بهشتی خود را ایجاد نمی‌کند.

﴿وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ﴾ رضایت و خشنودی خدای متعال از بندگان خود یکی از مهمترین نعماتی است که نصیب بهشتیان می‌شود زیرا رضایت خالق مساوی است با هر نوع نعمتی که تصورش را داشته باشیم البته میزان رضایت خدای متعال از همه‌ی بندگان بهشتی یکسان نمی‌باشد و به مقدار تقوا و اخلاص و معرفت آنها بستگی دارد ﴿وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾ و این خداوند است که کاملا از مقدار ایمان و عمل بندگان خود خبر دارد و بر این اساس آنها را مورد لطف و کرم خود قرار خواهد داد هر چند که ما از پروردگار عالم مسئلت داریم که بر اساس لطف و کرم خود با ما معامله کند و ما امیدی به اعمال ناقص خود نداریم.

به محض این که اجل اهل بهشت میرسد دریای بی‌کران لطف خداوند شامل آنها می‌شود؛ از لحظه‌ی فوت، در عالم برزخ، زندگی با صفای برزخی را شروع می‌کنند و مطمئن هستند که در آخرت در نهایت آرامش و بهره‌مندی از نعمات بی‌پایان بهشتی قرار خواهند گرفت؛ تا خدا خدایی می‌کند این نعمات برای اهل بهشت ادامه دارد و حتی گاهی این باغ و بستان و نعمات برای او تغییر می‌کند تا برای او تازگی و جذابیت بیشتری داشته باشد و دچار خستگی و تکرار نشود و حتی لذت دور هم بودن با همسر و فرزندان نیز نصیب آنها می‌شود و در صورت گناهکار بودن فرزندان و همسران دنیوی اهل بهشت تا حدی که مشرک و کافر نباشند آنها هم مورد لطف و آمرزش خدای متعال قرار می‌گیرند و به برکت این پدر بهشتی این خانواده اهل بهشت می‌شوند.

در مقابل اهل دنیا که علاقه‌ای افراطی به زن، فرزند، طلا و نقره، مرکب، چهار پایان و زراعت دارند که مجموعا شش مورد می‌شود خداوند ویژگی‌های شش گانه گفتاری و رفتاری کسانی که اهل بهشت هستند را بر می‌شمرد: اول: ﴿الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[9] (همان كسانى كه مى‌گويند: «پروردگارا! ما ايمان آورده‌ايم؛ پس گناهان ما را بر ما ببخش، و ما را از عذاب دوزخ، نگاه‌دار.»[10] کسانی اهل بهشت می‌شوند که شعارشان ایمان به خداست و مدام در ارتباط با خدا آمرزش گناهانشان را طلب می‌کنند و از خدا می‌خواند که اهل نجات از آتش جهنّم باشند؛ ﴿الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ﴾[11] «آنها كه در مسير اطاعت و ترك گناه، استقامت مى‌ورزند؛ راستگو هستند؛ در برابر خدا خضوع، و در راه او انفاق مى‌كنند؛ و در سحرگاهان از خداوند، آمرزش مى‌طلبند.»[12] دومین ویژگی این است که این گروه اهل صبر و استقامت هستند؛ شاید کسانی باشند که در مقام اعتقاد قلبی و در مقام گفتار بهترین اعتقاد و گفتار را داشته باشند ولی در مقام عمل، برخی دچار تزلزل می‌شوند و تنها کسانی که اهل صبر در سختی‌های عبادت و سختی‌های ترک گناه و معصیت هستند می‌توانند بهره‌مند از این موهبت الهی شوند؛ حتی همین نماز خواندن که ظاهرا یک کار ساده به حساب می‌آید برای کسانی که اهل صبر نیستند یک بار سنگنین و طاقت فرسا می‌باشد تا چه برسد به عباداتی مانند روزه و خمس و زکات و جهاد در راه خدا که فقط از انسان‌های صبور و بردبار بر‌می‌آید؛ سومین نشانه‌ی اهل بهشت آن است که رفتارشان با گفتارشان مطابقت می‌کند و اهل دروغ و خلف وعده و خدعه و نیزنگ و اعمالی که با ایمان آنها سازگاری نداشته باشد نیستند؛ نشانه‌ی چهارم آن است که اهل قنوت هستند؛ یعنی خاضع و فروتن هستند" و در طريق بندگى و عبوديت خدا بر اين كار مداومت دارند و نشانه پنجم آن است که در راه خدا انفاق مى‌كنند" نه تنها از اموال، بلكه از تمام مواهب مادى و معنوى كه در اختيار دارند به نيازمندان مى‌بخشند و نشانه‌ی ششم آن است که سحرگاهان، استغفار و طلب آمرزش مى‌كنند؛ همان طور که در آداب نماز شب وارد شده است که مستحب است هفتاد مرتبه ذکر استغفار و طلب آمرزش از خدای متعال انجام شود این گروه نیز این چنین هستند و همیشه مخصوصا در سحرگاهان که اسرار معنوی فراوانی در آن پنهان است عاجزانه از درگاه خدای متعال طلب استغفار می‌کنند.

 


[1] با تأیید استاد، درس سال تحصیلی جدید به روش تلفیقی( حضوری – مجازی ) بر قرار خواهد بود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo