درس خارج فقه استاد مقتدايي
88/01/30
بسم الله الرحمن الرحيم
تعریف محارب: مرحوم امام(رض) در تحریرالوسیله برای محارب تعریفی آوردهاند که با عبارات فقهاء در تعریف محارب تفاوت جدی ندارد.
امام میفرماید «المحارب هو کل من جرّد سلاحه او جهزه لإخافة الناس و ارادة الافساد فی الارض»[1] محارب به کسی میگویند که اسلحه را برهنه و آماده کرده و دست میگیرد مثلاً شمشیر را از غلاف درآورده در دست دارد یا یک کلتی دست گرفته آماده شلیک کرده است یا یک ژ3 دست گرفته آماده شلیک کرده است با این انگیزه و قصد، شمشیر برهنه کرده یا اسلحه بدست شده است که مردم را بترساند و هدفش هم این است که کار خلاف بکند مثلا آدم بکشد یا اموال مردم را غارت کند «فی بر کان او فی بحر» البته این فساد و خلافی که مرتکب میشود فرقی ندارد میخواهد در خشکی باشد یا در دریا باشد «فی مصر او فی غیره» در شهر باشد یا غیر شهر یعنی گاهی شبانه یا در روز در محل سروصدا راه میاندازد و مردم را میترساند یا گاهی در بیابان در راه سر گردنه جلوی مسافران را میگیرد جلوی ماشینها را میگیرد و قصدش بردن و غارت کردن و کشتن است «لیلاً او نهاراً» میخواهد شب باشد یا روز باشد چنین کسی در هر یک از این صورتها که اسلحه کشیده و رعب و وحشت ایجاد کند محارب است.
بررسی تعریف امام از محارب:
1- تجرید امام فرمود «کل من جرّد سلاحه او جهزه» تجرید برهنه کردن است. مرحوم محقق[2] فرمود «جرّد» اما مرحوم صاحب جواهر[3] در شرح فرمود «او حمله» ولی امام در تحریر هر دو تعبیر (جرّد و او جهّزه) را آورده است. مرحوم صاحب جواهر که تعبیر به «او حمله» دارد یعنی حمل سلاح برای ترساندن مردم هم مصداق محارب است فرق این حمل با تجهیز این است که اگر یک کسی مثلاً یک کلت و اسلحه ای به کمرش بسته و میآید ولو تجهیز نکرده و آماده و در دست نگرفته است مصداق محارب است.
بعضی از فقهاء «شهّره» آوردهاند شهّر السلاح تشهیر همان به معرض ظهور و بروز گذاشتن یعنی برهنه کردن است این عبارات در روایات هم هست و بعد میرسیم در روایت هم حمل سلاح تصریح شده هم تشهیر آمده است.
تعیین نوع سلاح محارب: کسی که تشهیر سلاح میکند قصدش اخافةالناس است آیا این سلاح اختصاص به مثل شمشیر یا مثل نیزه و چیزهایی که آهنی باشد دارد و فقط آنها را شامل میشود یا میتوانیم بگوییم اسلحههای امروز مانند کلت و ژ3 و امثال اینها را شامل میشود؟ به علاوه آیا فقط سلاح گرم را شامل میشود یا حتی یک کارد یا یک چاقو به قول خودشان ضامندار خیلی مجهز، در دست گرفته برهنه کرده آماده زدن است را شامل است؟ یعنی بگوئیم چون محارب مقاتل است و به جنگ آمده و برای نزاع و دعوا و قتل و غارت آمده است هرچیزی ولو یک چوب بزرگ و کلفتی دست گرفته و آمده به جنگ میگوییم این را هم شامل میشود یا اگر کسی دوتا سنگ در دست گرفته است اما سنگهایی است که به قول عربها میگویند بواحد یموت است یکی را که بزند آن طرف کشته میشود با سلاح سنگ آمده به میدان آیا اینها را هم شامل میشود یا خیر؟
ظاهر این است که کلمه سلاح تعمیم دارد و شمشیر و نیزه و کلت کمری و ژ3 و اینگونه اسلحهها خصوصیتی ندارند و اگر چوب یا سنگ در دست گرفت حتی اگر از مواد آتشزا استفاده کند و منزل را آتش بزند خانه را خراب کند اموال را غارت کند یا وسائل تخریب بیاورد با یک بولدوزر با هدف ترساندن مردم به خراب کردن بپردازد مصداق محارب است. از این بالاتر اگر از وسائل بیهوش کننده و موادی که مردم را بیهوش میکند و از این میکروبهای آلوده کننده و زایل کننده عقل یا از مواد آتشزا استفاده کند و مردم را بترساند قتل و غارت کند مصداق محارب است. علی ای حال من جرّد سلاحه اختصاص به شمشیری که آن زمان متعارف بوده یا نیزه و امثال اینها ندارد حتی مرحوم شهید(ره)[4] در روضه تعمیم میدهد و می فرماید «الاتفاق فی المحاربه بالاخذ بالقوه» اخذ به قوت یعنی سینهاش را میدهد جلو مبارز میطلبد و میگوید کسی جرأت دارد بیاید جلو با مشت و لگد و پرتاب کردن مردم به این طرف و آن طرف عربده میکشد و مبارز میطلبد. مرحوم شهید در روضه اکتفا به این کرده و فرمود چنین شخصی هم مصداق محارب است.
مناقشه در کلام شهید: ظاهرا این تعمیم خیلی بعید است زیرا وقتی هیچ چیزی دستش نیست صدق عنوان حمل یا تجرید سلاح بعید است و از ظاهر عبارات روایات استظهار میشود که با یک وسیلهای آمده حالا وسیله را تعمیم میدهیم که شمشیر و اسلحه و سنگ و چوب و دیگر وسائل تخریب و آتش زدن را نیز به خاطر روایتی که داریم مصداق محارب قرار داده است.
1- سکونی[5] عن جعفر عن ابیه عن علی(ع) «فی رجل اقبل بنار» آتش آورد «فاشعلها» شعله ور کرد آن آتش را «فی دار قوم» آتش را انداخت داخل یک خانهای «فاحترقت» آن خانه آتش گرفت «واحترق متاعهم» اثاث و وسائلی هم که در منزل بود آتش گرفت.
ملاحظه میفرمائید هدفش با آوردن آتش و شعله ور کردن؛ افساد فی الارض است میخواهد اموال مردم را از بین ببرد میخواهد مردم را بکشد امام امیرالمومنین(ع) در مورد این مرد فرمود «انه یغرم قیمه الدار و ما فیها» اولا باید خسارت خانه و آن وسائلی که در خانه آتش گرفت را از او بگیرید «ثم یقتل» بعد او را میکشیم ملاحظه میفرمائید در روایت نداشت آدمی کشته است پس یقتل از باب همین حد محارب است یعنی ابتدا غرامت آن اموالی را که از بین برده است از او میگیرند و یک عملی انجام داد که مصداق محاربه است و حد محارب که قتل است درباره او جاری میشود. در روایات بعدی تعبیر تجرید سلاح یا حمل سلاح آمده است اما در اینجا آتش است پس معلوم میشود که اسلحه خصوصیتی ندارد. هرچیزی که با آن میشود مقاتله کرد ولو سنگ باشد عصا باشد چوب باشد همه اینها را میگیرد یا اینکه آن چیز آلوده کردن آب و هوا و امثال اینها پس محارب کسی است که «جرّد سلاحه» گفتیم اسلحه هم تعمیم دارد «او جهزه لاخافة الناس» باید انگیزهاش از این کار ترساندن مردم باشد حالا اگر کسی همه این کارها را کرده اسلحه بدست گرفته و آمده هل من مبارز میطلبد ولی می خواهد مردم را بخنداند قصد او اخافه نیست این مصداق محارب نیست ولو شمشیر دست گرفته آمده حمله میکند به طرف مردم اسلحه به طرف مردم میگیرد اما شوخی است قصد او خنداندن و ملاعبه است. یا با یک نفر دشمنی دارد همهی مردم میدانند او با فلانی خصومت دارد بلند میشود شمشیر یا اسلحه یا چوب و یا هرچیز برمیدارد شبانه او را از خانه میکشد بیرون و داد و فریاد میکند و درگیر میشود اینجا اخافه ناس نیست هرکس هم که رد میشود میبیند او با این آقا دشمنی دارد میخواهد از او انتقام بگیرد این اخافه ناس نیست قصدش اخافه هم هست اما نه اخافه الناس اخافه شخص خاصی است که با او دشمنی دارد پدرش را کشته است میخواهد برود انتقام بگیرد یا اموالش را برده است میخواهد برود اموال خود را با زور از او بگیرد اینها محارب نیستند.
2- علی بن جعفر[6] عن اخیه موسی بن جعفر(ع) قال «سئلته عن رجل شهّر الی صاحبه بالرمح والسکین» (روایت لفظ تشهیر دارد) اگر تشهیر کند یعنی با نیزه یا با چاقو یا با کارد به کسی حمله میکند این چه حکمی دارد؟ فقال امام فرمود ان کان یلعب فلابأس اگر قصدش شوخی است میخواهد مردم را بخنداند در این صورت جایز است.[7]
پس یک قید این بود که لاخافه اگر قصدش اخافه نیست بازی و شوخی هست این را محارب نمیگوییم.
معیار در صدق ناس از نظر تعداد: آیا اینکه میگوییم لاخافة الناس مراد این است که جماعت باشند یعنی جماعتی را میخواهد بترساند یا اگر یک نفر قصدش حمله به یک نفر است اما نه یک نفر خاص که با او دشمنی دارد بلکه آمده وسط کوچه وسط خیابان یقه هر رهگذر را میگیرد ولو یک نفر است ولی این اخافة الناس است مردم را می ترساند چون هدفش یک فرد خاص نیست هدفش اخافة الناس است لذا مرحوم محقق میفرماید لاخافة الناس و صاحب جواهر[8] اضافه میکند، میفرماید «ولو واحد لواحدٍ». ولو این اخافة الناس از اینجا پیدا بشود که یک نفر است اسلحه بدست گرفته آمده وسط محل ایستاده یقه یک نفر را میگیرد و با او میجنگد این را میگوییم اخافة الناس است نفر دومی هم میآید رد بشود میترسد نفر سومی هم بیاید رد بشود میترسد مردم که اطراف او هستند وقتی وضع او را می بینند خوف میکنند پس این هم صدق میکند اخافة الناس ولو واحد لواحد علی ای حال اخافة الناس باید به گونهای باشد که شخص خاص یا چند نفر خاص مورد هدف نباشند هر رهگذری از آنجا برود میترسد هرکی بشنود می گوید خدا رحم کرد ما نبودیم.
آیا قصد اخافه مشروط به تحقق اخافه است؟ اگر تشهیر صلاح کرد برای اخافه مردم آیا مردم هم باید بترسند تا محارب صدق کند؟ یا یک آدمی است که با انگیزه اینکه مردم را بترساند اسلحه هم دست میگیرد می آید ولی مردم میخندند ترسی از او پیدا نمیکنند میدانند یک آدمی است مثلا بی عرزه که از او برنمیآید کاری بکند. هرکسی ولو ضعیف هم باشد اگر برود جلو میتواند او را پرت کند و اسلحه را هم از دستش بگیرد آیا شرط اخافة الناس این است که موجب خوف هم بشود مردم هم بترسند یا نه؟
مرحوم صاحب جواهر[9] میفرماید «و ان لم یحصل معه خوف» که انگیزه اخافه است و این هم دارد بنابراین صدق اخافه میکند گرچه کسی نترسد.
مناقشه در کلام صاحب جواهر ظاهراً این مشکل است زیرا نفس اخافه نمیتواند میزان باشد بلکه اخافه موثر میزان است یعنی مردم وحشت بکنند ایجاد خوف در مردم بکند و الا صرف انگیزه اخافه اگر ایجاد خوف نکند بعید است مصداق محارب باشد بجهت اینکه باید اثری بر آن مترتب بشود ما صرف الاخافه نمیخواهیم بلکه اخافهای ملاک است که واقعاً در جامعه اثر بگذارد که بگویند مردم ترسیدند.
صاحب کشف اللثام[10] اضافه کرده «المسلمین» که لاخافة الناس المسلمین قید کرده است که محارب آن کسی را میگوییم که اسلحه بدست بگیرد برای اخافه ناس و اراده فساد فی الارض ولی نسبت به مسلمین نه کفار این قید را ایشان آورده است.
مناقشه در کلام فاضل هندی: ظاهراً این قید هم قیدی است که دلیل ندارد ما بیاییم بگوییم تشهیر سلاح فقط برای مسلمین مصداق محارب است. اگر در یک محلی یهودیها یا ارمنیها ساکنند. مثلاً در اصفهان یک محلی است ارمنیها آنجا زندگی میکنند جمعشان هم زیاد است حالا اگر آنجا برود تشهیر سلاح بکند دلیلی ندارد بگوییم محارب نیست. زیرا اینان افرادی هستند که تحت حمایت دولت اسلامی هستند اخافه آنها حرام است امنیتشان را دولت باید حفظ بکند رعایت امنیت آنها و جلوگیری از تعدی و تجاوز به جان و مال و ناموس آنها بعهده دولت اسلامی است پس چه فرق میکند که در محل مسلمانها برود بخواهد تجهیز سلاح بکند که حرام است یا برود در بین جمعیتی که مسلمان نیستند تشهیر سلاح کند. بنابراین قید اسلام دلیلی ندارد پس همانقدر که امام فرمود لاخافة الناس همین مقدار میگوییم کافی است و قید مسلمین در اینجا ضرورتی ندارد.
چند قید دیگر هم داریم فی بر او بحر فی مصر او غیره. انشاءالله برای فردا.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد
[1] الامام الخمینی، تحریرالوسیله، ج2، ص443، فصل6، مسأله1.
[2] المحقق الحلی، شرایع الاسلام، ج4، ص958.
[3] الشیخ الجواهری، جواهر الکلام، ج41، ص564.
[4] الشهید الثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج9، ص292.
[5] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص318،باب3، ابواب حد محارب، ح1.
[6] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص315، باب2، ابواب حد محارب، روایت4.
[7] همین شوخیها البته باید توجه داشت که بعضی اوقات جدی میشود. داشتیم خیلی وقتها در سپاه و یا دیگر ارگانها دو تا برادر رفیق سپاهی باهمدیگر یکی اسلحه را دست میگرفت و به شوخی به خیال اینکه فشنگ ندارد طرف آن یکی شلیک میکند و آن طرف را میکشد خودش بیشتر از همه کس ناراحت است اما دیگر عملی است که شده است از این شوخیها هم بوده که گاهی اینگونه جدی میشد
[8] الشیخ الجواهری، جواهر الکلام، ج41، ص564.
[9] الشیخ الجواهری، جواهر الکلام، ج41، ص567.
[10] الفاضل الهندی، کشف اللثام، ج10، ص634.