درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
99/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:احکام اموات/وجوب غسل مسلمان /موارد سقوط غسل میت
فصل قد عرفت سابقا وجوب تغسيل كل مسلم لكن يستثنى من ذلك طائفتان
إحداهما الشهيد المقتول في المعركة عند الجهاد مع الإمام ع أو نائبه الخاص و يلحق به كل من قتل في حفظ بيضة الإسلام في حال الغيبة من غير فرق بين الحر و العبد و المقتول بالحديد أو غيره عمدا أو خطأ رجلا كان أو امرأة أو صبيا أو مجنونا إذا كان الجهاد واجبا عليهم فلا يجب تغسيلهم بل يدفنون كذلك بثيابهم إلا إذا كانوا عراة فيكفنون و يدفنون [1]
سید یزدی میفرماید: در وجوب غسل میت شک و شبههی نیست و دو مورد استثناء شده: یکی شهید در معرکه که به امر امام یا نائب خاص او باشد و در حال غیبت اگر کسی در راه حفاظت از اصل اسلام کشته شود، محلق به شهید است. فرق بین حر و عبد، عمدی و خطئی، مرد و زن، صبی و مجنون، نیست و شرط آن این است که جهاد بر آنان واجب باشد. تغسیل این افراد واجب نیست و با لباس شان دفن میشوند مگر این که برهنه باشند که در این صورت کفن میشوند.
آراء فقهاء
محقق حلی در کتاب معتبر، میفرماید: «مسئلة الشهيد إذا مات في المعركة لا يغسل و لا يكفن، و هو إجماع أهل العلم.[2] »
علامه حلی در کتاب تذکره، میفرماید: «الشهيد إذا مات في المعركة لا يغسل ولا يكفن، ذهب إليه علماؤنا أجمع.[3] »
شهید اول در کتاب ذکری، میفرماید: «الشهيد إذا مات في المعركة ولا يكفن ايضا باتفاقنا.[4] »
صاحب جواهر در کتاب جواهر، میفرماید: «فالشهيد بعد وجود ما عرفت فيه لا يغسل ولا يكفن ويصلى عليه إجماعا في الجميع محصلا ومنقولا مستفيضا إن لم يكن متواترا كالأخبار[5] .»
فاضل هندی در کشف اللثام، میفرماید: «و كذا الإجماع و النصوص على استثناء الشهيد و لم يستثنه لعروض المنع من غسله، و هو المقتول في الجهاد مسلما أو بحكمه من الأطفال و المجانين بين يدي الإمام [6] .»
شیخ انصاری در کتاب طهارت، میفرماید: « (و الشهيد) إذا مات في المعركة (يصلّى عليه من غير غسل و لا كفن) بإجماعنا[7] .»
فقیه حلی در مصباح الفقیه، میفرماید: « (الشهيد الذي قتل بين يدي الإمام ومات في المعركة) فإنّه (لا يغسّل ولا يكفّن) لو لم يكن مجرّدا من الثياب ، كما ستعرفه في محلّه إن شاء الله (ويصلّى عليه) بلا خلاف[8] .»
این اجماعات در حد کافی گفته شد.
نصوص
کتاب وسایل، باب 14 از ابواب غسل میت، حدیث شماره 7 و 8 و 9 و 11:
حدیث شماره هفت صحیحه ابان بن تغلب است: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الَّذِي يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ- أَ يُغَسَّلُ وَ يُكَفَّنُ وَ يُحَنَّطُ قَالَ يُدْفَنُ كَمَا هُوَ فِي ثِيَابِهِ - إِلَّا أَنْ يَكُونَ بِهِ رَمَقٌ ثُمَّ مَاتَ فَإِنَّهُ يُغَسَّلُ- وَ يُكَفَّنُ وَ يُحَنَّطُ وَ يُصَلَّى عَلَيْهِ- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَلَّى عَلَى حَمْزَةَ وَ كَفَّنَهُ لِأَنَّهُ كَانَ قَدْ جُرِّدَ. [9]
روایت شماره هشت هم قابل استفاده است: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قلت له: كيف رأيت الشهيد يدفن بدمائه؟ قال: نعم في ثيابه بدمائه ولا يحنط ولا يغسل، ويدفن كما هو، ثم قال: دفن رسول الله صلى الله عليه وآله عمه حمزة في ثيابه بدمائه ...[10]
روایت شماره 9 مصححه یا حسنه است: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الَّذِي يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُدْفَنُ فِي ثِيَابِهِ وَ لَا يُغَسَّلُ- إِلَّا أَنْ يُدْرِكَهُ الْمُسْلِمُونَ وَ بِهِ رَمَقٌ ثُمَّ يَمُوتَ بَعْدُ- فَإِنَّهُ يُغَسَّلُ وَ يُكَفَّنُ وَ يُحَنَّطُ- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَفَّنَ حَمْزَةَ فِي ثِيَابِهِ وَ لَمْ يُغَسِّلْهُ- وَ لَكِنَّهُ صَلَّى عَلَيْهِ.[11]
حدیث شماره 11 که طبرسی آن را در مجمع البیان نقل کرده: الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص فِي شُهَدَاءِ أُحُدٍ- زَمِّلُوهُمْ بِدِمَائِهِمْ وَ ثِيَابِهِمْ.[12]
پس طبق این نصوص، شهید کسی است که در معرکه شهید شده باشد و مسلمانان وقتی او را درک نمایند که رمقی نداشته باشد و اگر رمق داشته باشد، باید غسل داده شود و کفن شود.
بررسی دو مورد
یکی کسانی که در راه حفظ اصل اسلام کشته شود، محلق به شهید است؛ برای این که این مورد مشمول روایت ابان بن تغلیب است که در آن آمده: «سئلته عن الذی یقتل فی سبیل الله.»
دیگری عدم فرق بین مرد و زن، صبی و مجنون و ... است که کشف اللثام آورده بود، مقتول در معرکه و در راه حفظ اسلام فرق بین زن و مرد و صبی و مجنون نیست (الاجماع و النصوص علی استثناء الشهید... مسلما او بحکمه کالاطفال و المجانین)، صبی و مجنون و زن مقتول در راه حفظ اسلام، مقتول در راه خدا است و بر اساس نص مذکور، شهید به حساب میآید؛ فرض ما این است که اگر طفلی یا مجنونی در جبهه است یا برای حفظ اسلام کشته شود و دشمن برای از بین بردن اسلام اطفال و مجانین را هم بکشد، داخل در سبیل الله است و اگر برای حفظ بنیاد اسلام نبوده ولی کشته شده اند، فی سبیل الله صدق نمیکند.
شیخ انصاری در این رابطه یک اشکالی دارد و آن این است که در کشف اللثام آمده در مورد صبی و مجنون اتفاق وجود دارد و مؤیدی هم داریم که در کشته شدگان بدر و احد برخی کودک و صغیر بودند و قضیهی رضیع امام حیسن7 نیز مؤید و شاهد دیگری است که نقل نشده حضرت سید الشهداء (ع) او را تیمم داده باشد؛ مگر این که در صحیحهی ابان مقتول فی سبیل الله آمده و اگر در آن دقت کنیم اختصاص دارد به کسی که جهاد در حق او راجح باشد و به اصطلاح ساده، اهلیت جهاد و دفاع را داشته باشد «او جهد به» یا به وسیلهی او سنگر گرفته شده باشد مثلا زن و بچه را در خط مقدم قرار داده تا دشمن نتواند بیاید. پس نسبت به صبی و مجنون مسأله کمی مشکل میشود. این مطلب را هم باید اضافه کرد که «لا خلاف في وجوب تغسيل المقتول ظلماً بغير الجهاد[13] » یک فردی شخصی را از روی ظلم میکشد، این قتل نسبت به مأجور اجری را در پی دارد ولی جهاد و قتل فی سبیل الله نیست و باید غسل داده شود.
فرمایش شیخ انصاری درست به نظر میرسد پس باید در این رابطه، احتیاط را در نظر گرفت. برای توضحی مطلب میتوانیم از بیان فقیه همدانی، استفادهی بیشتری را ببریم.
فقیه همدانی میفرماید: قتل به دستور امام از باب مثال است «والمراد بقتله بين يدي الإمام عليهالسلام : التمثيل ، وإلّا فلا ريب في عموم الحكم بالنسبة إلى من قتل بين يدي النبيّ صلىاللهعليهوآله أو النائب عنهما بالخصوص ، بل لا ينبغي الاستشكال في اطّراد الحكم بالنسبة إلى كلّ من قتل في سبيل الله في كلّ جهاد بحقّ ولو في حال الغيبة ، كما لو دهم المسلمين عدوّ يخاف منه على بيضة الإسلام[14] » اگر دشمن برای از بین بردن بنیاد اسلام یورش نماید، اینجا هم دفاع لازم و واجب است و شهید به حساب میآید چنانکه صاحب حدائق در حدائق الناضره، ج3، ص 415 این مطلب را اعلام کرده است.
در بارهی اصل فوت شهید در جبهه و درک مسلمانها در حالی که رمق نداشته باشد، فقیه همدانی میفرماید: معیار و معتبر این است که موت و مرگ شهید قبل از درک مسلمانها باشد؛ یعنی خود وجود در معرکه معیار نیست بلکه طبق نص اگر درک در حالی باشد که رمق داشته باشد، باید غسل داده شود.
سیدنا الاستاد میفرماید: اشتراط بودن در معرکه؛ چنانکه محقق حلی آن را فرمود، گویا از نصوص استفاده نمیشود بلکه مدار در سقوط غسل ادراک مسلمین است که اگر درک کند در حالی که رمقی دارد غسل دارد و اگر نه، غسل ندارد. داخل و خارج معرکه فرق نمیکند.
گفته میشود روایتی است در باره عمار بن یاسر که مورد استناد قرار داده اند و گفته اند: اگر درک در حال رمق باشد باز شهید است و غسل ندارد، مؤید آن قضیهی عمار است که در کتاب اختیار معرفة الرجال کشی، ص33 چنین آمده: عمار که شهید شد مسلمان ها حضور داشتند و بعد از زخمی شدن، به او مقداری شیر دادند و بعد از آن شهید شد، با آن هم حضرت امیر7 او را غسل نداد و کفن نکرد. پس این دلیل میشود که حضور در معرکه و رمق هر دو شرط نیست. رمق توجیه دارد و آن این است که منظور از رمق، این است که فرد زخمی است و در حال جان کندن نباشد، چنین فردی اگر بعدا از دنیا برود غسل دارد.
تحقیق مطلب در جمع بندی این است که قدر متیقن از شهید این است که در معرکه از بین برود و بعد از درک مسلمانها اصلا رمقی نداشته باشد؛ امّا با استناد به قضیه عمار و برخی از انصوص دیگر و فهم عرف عقلا، شهید این است که مستقیما در اثر ضربت دشمن از بین برود؛ در روایت دارد که اگر یک زنده بماند شهید است و اگر حیاتش طولانی شود زخمی است و شهید به حساب نمیآید و باید غسل و کفن شود روایت شماه 5 باب 14 مطلب را تأیید میکند (إذا مات الشهيد من يومه أو من الغد فواروه في ثيابه، وإن بقي أياما حتى تتغير جراحته غسل[15] ). پس معنای شهادت در عرف این است که صحت استناد داشته باشد و عرف قتل بعد از یک و دو روز را هم مستند به قتل در معرکه مینماید و این روایت هم معتبر است و سیدنا الاستاد که حسین بن علوان را گفته توثیق ندارد، در کتاب اختیار معرفة الرجال توثیق کرده است، پس سند این حدیث متعبر است و سند حدیث قضیه عمار هم متعبر میباشد؛ بنابراین قدر متیقن از شهید این است که در معرکه باشد و طبق تحلیل و فهم عرف و نصوص، در معرکه بودن موضوعیت ندارد و معنای رمق هم معلوم شد.