درس خارج فقه استاد ری شهری
کتاب الحج
98/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[1]
صحبت در تبیین این فراز نورانی بود که از خداوند متعال میخواهیم: «مرا از بندگان صالح خود قرار ده!» کسی که از بندگان صالح خداوند باشد، نمازگزاران همیشه به او سلام میدهند، آنجا که میگویند: «السَّلامُ عَلَينا و عَلى عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِين».
در جلسات قبل گذشت که اصلیترین عامل صلاح نفس و رسیدن به مقام صالحان، مجاهده با خواستههای نفس است. جهاد با نفس نیز نیازمند شناخت نشانههای سلامتی و بیماری قلب است که بر اساس روایتی که از امام صادق(علیهالسلام) خواندیم، نشانه صحت و سلامت معنوی هر کس و نیز درد و بیماریاش به او شناسانده شده است:
عُرِّفتَ آيَةَ الصِّحَّةِ، و بُيِّنَ لكَ الداءُ.[2]
نشانه سلامت به تو شناسانده شده و درد و بيمارى برايت روشن گشته است.
از منظر قرآن و حدیث، قدرت ادراکات و احساسات باطنی نشانه سلامتی قلب است. مراتب قدرت ادراکات انسان نیز متناسب با میزان سلامتی قلب است. به هر اندازه که قلب انسان سالمتر باشد، ادراکات باطنی او هم بیشتر میشود.
ادراکات قلب دو گونه است: ادراکات حصولی و ادراکات حضوری.
نوع اول ادراکاتی است که حاصل اندیشه و تفکر است و آن را «علم حصولی» نامیدهاند. در فرهنگ قرآن و حدیث، مرکز این نوع ادراکات، گاه «قلب» نامیده شده و گاه «عقل». در روایتی از امام کاظم(علیهالسلام) کلمه «قلب» در آیه زیر به «عقل» تفسیر شده است:[3]
﴿إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ﴾.[4]
در این [گونه سرگذشتها] عبرتی است برای کسی که دارای «قلب» است.
در آیهای دیگر، سیر در زمین و دیدن سرنوشت ستمگران موجب عبرتآموزی معرفی شده است:
﴿أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى ٱلْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا﴾.[5]
آیا در زمین نگشتهاند تا آنان را قلبهایی باشد که بدان ادراک کنند.
کسی که دارای قلب و عقل سالمی باشد با دیدن آثار باستانىِ مربوط به اقوام گذشته كه به دليل ظلم و فساد نابود شدهاند، عبرت میگیرد. در قرآن کسانی که از این آثار عبرت نمیگیرند، نکوهش شدهاند:
﴿أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً﴾.[6]
آيا در زمين گردش نكردهاند تا بنگرند كه سرانجامِ پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان كه بيشتر و توانمندتر از اينان بودند.
در روایتی آمده که پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) هنگام عبور از «حِجْر» ـ سرزمین ثمود ـ فرمود:
لا تَدخُلوا مَساكِنَ الَّذينَ ظَلَموا إلّا أن تَكونوا باكينَ أن يُصيبَكُم ما أصابَهُم.[7]
به خانههای [بر جای مانده از] ستمگران وارد نشوید، مگر آن که گریان باشید از این که آنچه بر سرِ آنان آمد، بر سرِ شما نیز بیاید.
سپس در همان حال که بر شتر سوار بود، ردایش را بر صورتش کشید.
خاطرم هست که اولین روزی که در وزارت اطلاعات سخنرانی کردم این آیه را خواندم:
﴿وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا... * ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ﴾.[8]
بىگمان ما مردم دورههاىپيش از شما را چون ستم كردند نابود كرديم... سپس شما را پس از آنان در زمين جانشين كرديم تا ببينيم چگونه رفتار مىكنيد.
خداوند با کسی تعارف ندارد اگر ما هم به مردم ظلم کنیم به سرنوشت آنان دچار میشویم.
به هر حال، یکی از شؤون «قلب» علم حصولی است که با تفکر و خردورزی حاصل میشود. در روایتی از رسول گرامی(صلّیاللهعلیهوآله) آمده که میفرماید:
إنَّ التَّفَكُّرَ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ.[9]
اندیشیدن، [مایه] حیات قلب بینا است.
بحث فقهیموضوع: تروک احرام ـ تقبیل النساء
یادآوریبحث در دومین مورد از تروک احرام یعنی، زنان بود. همان طور که در تعبیر حضرت امام آمده بود در حال احرام، زنان به چهار لحاظ حرام میشوند: «وطءا و تقبيلا و لمسا و نظرا» که قرار شد هر یک را ضمن فرعی بحث کنیم.
در جلسه قبل فرع اول، یعنی آمیزش را بحث کردیم و معلوم شد که آمیزش مطلقا حرام است، یعنی هر نوع آمیزشی با هر زنی در هر نوع احرامی باید ترک شود، چه اینکه آمیزش با غیر زنان، یعنی مردان یا بهائم نیز حرام و موجب ثبوت کفاره است.
فرع دوم: بوسیدندر باره بوسیدن همسر در حال احرام، دو بحث وجود دارد، اول حکم تکلیفی این کار است که آیا حرام است یا نه؟ دوم حکم وضعی آن است که آیا کفاره دارد یا نه؟
حکم تکلیفی بوسیدن همسر در حال احرامدر اینکه بوسیدن همسر در حال احرام فی الجمله حرام است، شکی نیست؛ ولی در اینکه مطلقا حرام است یا فقط آنجا که از روی شهوت باشد، مورد اختلاف است.
ظاهر فرمایش حضرت امام این است که مطلقا حرام است، زیرا فرمود:
الثاني، النساء وطءا و تقبيلا و لمسا و نظرا بشهوة، بل كل لذة و تمتع منها.[10]
مگر آنکه بگوییم قید «بشهوة» اختصاص به «نظر» ندارد و شامل «تقبیل» و «لمس» نیز میشود. این بحث چنانکه خواهیم گفت در عبارت شرائع[11] نیز وجود دارد و صاحب جواهر اینکه این قید شامل «تقبیل» شود را تقویت نموده است.[12]
در جلسه قبل، نظر مراجع تقلید زنده را در حاشیه مناسک حج حضرت امام خواندیم. آیت الله زنجانی میان بوسیدن با شهوت و غیر آن تفصیل داد و فرمود:
جماع کردن با زن و بوسیدن او از روی شهوت و ملامسه او در صورتی که با قصد لذت یا خروج منی همراه باشد و همچنین نگاه کردن به او چنانچه با قصد لذت و خروج منی همراه باشد بر محرم حرام است و احتیاط مستحب در ترک مطلق تمتعات است.[13]
مفهوم این عبارت این است که اگر بوسیدن از روی شهوت نباشد بر محرم حرام نیست.
آیت الله مکارم نیز ترک بوسیدن را در صورتی که بدون قصد لذت باشد بنا بر احتیاط دانست:
نگاه و لمس بدون قصد لذت مانعی ندارد و احتیاط آن است که بوسیدن بدون قصد لذت را نیز ترک نماید.[14]
عبارت فقهادر اینجا عبارات برخی دیگر از فقهای گذشته و معاصر را میخوانیم:
شیخ طوسی به لحاظ حکم تکلیفی «تقبیل النساء» را مطلقا حرام دانسته است، هر چند در بحث کفاره، میان بوسهای که از روی شهوت باشد و غیر آن تفاوت قائل شده است. ایشان در باره حرمت آن مینویسد:
يحرم على المحرم الرّفث و هو الجماع و تقبيل النّساء و مباشرتهنّ. و لا يجوز له ملامسة شيء من أجسادهنّ بالشّهوة و لا بأس بذلك من غير شهوة.[15]
بر مُحرم «رَفَث» که همان آمیزش باشد و نیز بوسیدن زنان و بغل کردن آنان، حرام است. لمس هر جایی از بدن زنان از روی شهوت نیز جایز نیست، ولی اگر از روی شهوت نباشد، ایرادی ندارد.
و در بحث کفاره مینویسد:
من قبّل امرأته من غير شهوة، كان عليه دم شاة. فإن قبّلها بشهوة، كان عليه جزور.[16]
کسی که همسرش را نه از روی شهوت ببوسد، باید یک گوسفند قربانی کند و اگر او را از روی شهوت ببوسد، باید یک شتر بدهد.
ابن ادریس نیز مانند شیخ طوسی تقبیل را مطلقا حرام دانسته است، تعبیر ایشان چنین است:
إذا عقد المحرم إحرامه... حرم عليه... النساء، نظرا و لمسا و تقبيلا و وطيا و عقدا له و لغيره، يستوی المحرّمات و المحللات في ذلك.[17]
هنگامی که مُحرم احرام ببندد، زنان بر او حرام میشوند، به لحاظ نگاه کردن و لمس کردن و بوسیدن و آمیزش و عقد نکاح خواندن برای خودش یا غیر خودش. در این حکم فرقی میان زنان مُحرم یا غیر مُحرم نیست.
ولیکن در باره کفاره میان سه حالتی که برای آن فرض کرده، این چنین تفصیل داده است:
من قبل امرأته من غير شهوة كان عليه دم شاة، فإن قبّلها بشهوة، كان عليه دم شاة إذا لم يمن، فإن أمنى كان عليه جزور.[18]
کسی که همسرش را نه از روی شهوت ببوسد، باید یک گوسفند قربانی کند و اگر او را از روی شهوت ببوسد، در صورتی که با خروج منی همراه نباشد، باید یک گوسفند قربانی کند و اگر با خروج منی همراه باشد، باید یک شتر بدهد.
صاحب جواهر در شرح عبارت شرائع، تصریح نموده که فرقی میان بوسه با شهوت و غیر آن نیست، میفرماید:
و كذا يحرمن عليه تقبيلا بشهوة أو لا بها كما هو صريح بعض و ظاهر آخر.[19]
و همچنین بوسیدن زنان بر مُحرم حراماند، با شهوت باشد یا بدون آن، همان طور که برخی بدان تصریح نموده و برخی ظاهر کلامشان چنین است.
ایشان در ادامه، ادله این مطلب را ذکر نموده که بعداً میخوانیم، همچنین قول دیگر، یعنی تفصیل میان بوسیدن با شهوت و غیر آن را نقد نموده است.
آیت الله خویی نیز به عنوان سومین مورد از تروک احرام مینویسد:
لا يجوز للمحرم تقبيل زوجته عن شهوة، فلو قبّلها و خرج منه المني فعليه كفّارة بدنة أو جزور، و كذلك إذا لم يخرج منه المني على الأحوط، و أمّا إذا لم يكن التقبيل عن شهوة فكفارته شاة.[20]
برای مُحرم جایز نیست که همسرش را از روی شهوت ببوسد، پس اگر او را [از روی شهوت] بوسید و این کار موجب خروج منی شد، باید شتری را به عنوان کفاره بدهد، همچنین اگر موجب خروج منی نشود نیز بنا بر احتیاط باید چنین کند؛ ولی اگر بوسیدن از روی شهوت نباشد، کفاره آن یک گوسفند است.
نظر ایشان در باره کفاره همان تفصیل شیخ طوسی است با این تفاوت که قید «خروج منی» را نیز بدان اضافه نموده است.
آیت الله سبحانی حرام تکلیفی را فقط بوسیدن از روی شهوت میداند، هرچند قائل است بوسیدن از روی غیر شهوت نیز کفاره دارد. ایشان در ابتدا، میفرماید: در باره «تقبیل» گاهی از نظر «حکم تکلیفی» یعنی حرمت، بحث میشود، گاهی از نظر «حکم وضعی»، یعنی کفاره و گاهی هم از نظر «سعه و ضیق» که آیا مطلق تقبیل حرام است یا «تقبیل بشهوة»؟
سپس با طرح این دو سؤال که آیا حرمت تقبیل اختصاص به زنان دارد یا شامل مردان ـ اعم از جوان یا پیر ـ نیز میشود؟ و آیا این حکم شامل بوسیدن نوزاد یا پیرزنی که بوسیدنش موجب تحریک شهوت نمیشود هم میشود یا خیر؟ روشن شدن همه این احکام را نیازمند بررسی روایات دانسته است. از این رو، در چند جهت به بررسی روایات این مسئله میپردازد.
در جهت اول، راجع به حکم تکلیفی «تقبیل» بحث نموده است و ابتدا عبارات فقها را به سه گروه تقسیم نموده، مینویسد:
إنّ كلمات الفقهاء من حيث التعميم و التخصيص مختلفة، فمنهم من قيّد بالشهوة، و منهم من أطلق، و منهم من أجمل. فمن الطائفة الأولى قول العلّامة في «المنتهى» يقول: و كذا يحرم على المحرم تقبيل النساء بشهوة. و من الطائفة الثانية ابن إدريس قال: و النساء: نظرا و لمسا و تقبيلا و وطئا و عقدا له و لغيره. و من الطائفة الثالثة المحقّق الذي قال: النساء وطئا و لمسا [...] و تقبيلا و نظرا بشهوة. حيث يحتمل أن يكون قيد (بشهوة) راجعا إلى النظر فقط كما يحتمل أن يكون راجعا إلى الجميع. و رجّح في «الجواهر» أن يرجع إلى الجميع.[21]
کلمات فقها از حیث تعمیم و تخصیص گوناگون است، برخی از آنها تقبیل را مقید کردهاند به اینکه از روی شهوت باشد، برخی به طور مطلق ذکر کردهاند و برخی کلمات نیز مجمل است. از گروه اول سخن علامه در منتهی است که میفرماید: «همچنین بر مُحرم بوسیدن زنان از روی شهوت، حرام است» و از گروه دوم سخن ابن ادریس است که میفرماید: «زنان [بر مُحرم حرام هستند] به لحاظ نگاه کردن و لمس کردن و بوسیدن و آمیزش و عقد نکاح خواندن برای خودش یا غیر خودش». و از گروه سوم سخن محقق است که میفرماید: «[از جمله محرمات] زنان اند، به لحاظ آمیزش و لمس کردن و بوسیدن و نگاه کردن از روی شهوت». در این عبارت، قید «از روی شهوت» میتواند فقط برای «نگاه کردن» باشد، میتواند برای همه موارد قبلی باشد، چه اینکه در جواهر احتمال دوم را ترجیح داده است.
همان طور که گذشت، پیش از ابن ادریس، شیخ طوسی تقبیل را به طور مطلق حرام دانست. ظاهرا آیت الله سبحانی کلام ایشان را ندیده است، لذا برای گروه دوم کلام ابن ادریس را ذکر نمود.
پس از ذکر این تقسیمبندی، میفرماید:
و يمكن القول بأنّ الحرام تكليفا هو التقبيل بشهوة، و يدلّ على ذلك خبر حسين بن حمّاد قال: سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام عن المحرم يقبّل أمّه؟ قال: «لا بأس بها هذه قبلة رحمة، و إنّما تكره قبلة الشهوة». فالمراد من قوله: «تكره» هو الحرمة بشهادة أنّه في مقابل الرحمة، و التعليل ـ أعني: هذه قبلة رحمة ـ يؤدّي ضابطة كلّيّة في نطاق الحكم التكليفي، و هي أنّ الحرام الّذي يورث العذاب هو قبلة الشهوة، لا غيرها. و على ذلك فلو قبّل بلا شهوة فليس بحرام تكليفا، و لكن الحلّية التكليفية لا تنفي الحرمة الوضعية، كما هو الحال في إفطار الشيخ و الشيخة، حيث يجوز لهما الإفطار مع تعلّق الكفّارة بهما.[22]
ممکن است گفته شود که آنچه حرام تکلیفی است، بوسیدن از روی شهوت است. دلیل آن روایت «حسین بن حماد» است که میگوید: از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدم مُحرم میتواند مادرش را ببوسد؟ فرمود: «ایرادی ندارد، این، بوسه مهربانی است، تنها بوسه شهوتآمیز کراهت دارد». مقصود از «کراهت» به قرینه اینکه در مقابل «رحمت» قرار گرفت، حرام بودن است و تعلیل بیان شده، یعنی جمله «این بوسه، بوسه مهربانی است»، ضابطهای کلی در بحث حکم تکلیفی به دست میدهد و آن اینکه آنچه حرام است و موجب عذاب میگردد، بوسه شهوتآمیز است نه غیر آن. بنابراین، اگر مُحرم بدون شهوت ببوسد، به لحاظ تکلیفی حرام نیست، البته حلیّت تکلیفی منافاتی با حرمت وضعی ندارد، کما اینکه در بحث روزه پیرمرد و پیرزن، با اینکه باید کفاره بدهند، ولی روزه نگرفتن برایشان جایز است.
به هر حال، اینکه بوسیدن همسر در حال احرام مطلقا حرام است یا فقط آنجا که از روی شهوت باشد، مورد اختلاف نظر است و برای رسیدن به نظر نهایی راهی جز بررسی روایات نداریم.
روایاتصاحب وسائل در باب 18 از ابواب «کفارات الإستمتاع فی الإحرام» هفت روایت در این باره ذکر کرده است:
روایت اولمُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يَضَعُ يَدَهُ مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ عَلَى امْرَأَتِهِ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ: الْمُحْرِمُ يَضَعُ يَدَهُ بِشَهْوَةٍ قَالَ يُهَرِيقُ دَمَ شَاةٍ قُلْتُ فَإِنْ قَبَّلَ قَالَ هَذَا أَشَدُّ يَنْحَرُ بَدَنَةً.[23]
راویان این حدیث همه از اجلّاء هستند. «حلبی» میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) پرسيدم: مُحرم مىتواند دستش را بدون شهوت به همسرش بزند؟... گفتم: میتواند با شهوت به او دست بزند؟ فرمود: بايد يک گوسفند قربانى كند. گفتم: اگر او را ببوسد چه؟ فرمود: اين سختتر است، بايد یک شتر قربانى كند.
این روایت مطلق است و شامل بوسه با شهوت و بدون آن میشود.
گفتنی است که این روایت و بقیه روایات این باب، مربوط به حکم وضعی، یعنی کفاره «تقبیل» است و در آینده باید این مطلب را بحث کنیم که آیا میان ثبوت کفاره و حرمت تکلیفی ملازمه هست یا نه؟ اگر ملازمه باشد، طبق این روایت مطلق بوسیدن حرام است، چون کفاره دارد.
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُ (عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ) عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ وَ قَدْ طَافَ طَوَافَ النِّسَاءِ وَ لَمْ تَطُفْ هِيَ قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ مِنْ عِنْدِهِ.[24]
این روایت نیز صحیحه است. «معاویة بن عمار» ضمن حدیثی از امام صادق(علیهالسلام) میگوید:
از ایشان در باره مردى پرسیدم كه همسرش را مىبوسد در حالىكه خود طواف نساء را انجام داده، ولى همسرش هنوز طواف ننموده است؟ فرمود: بر او یک قربانى است كه از جانب خود قربانى كند.
این روایت نیز نسبت به بوسه از روی شهوت و غیر آن، اطلاق دارد. البته فرض آن، در جایی است که پس از طواف نساء این کار را انجام داده است.
روایت سوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّ حَالَ الْمُحْرِمِ ضَيِّقَةٌ فَمَنْ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ عَلَى غَيْرِ شَهْوَةٍ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ وَ مَنْ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ عَلَى شَهْوَةٍ فَأَمْنَى فَعَلَيْهِ جَزُورٌ وَ يَسْتَغْفِرُ رَبَّهُ الْحَدِيثَ.[25]
این روایت در واقع دو سند دارد و هر دوی آنها صحیح است. «أبو سیار مسمع بن عبد الملک» میگوید:
امام صادق(علیهالسلام) به من فرمود: اى ابا سيّار! حكم مُحرم سخت است. پس هركس در حالی که محرم است همسرش را بدون شهوت ببوسد باید یک گوسفند قربانى كند و هر محرمى همسرش را با شهوت ببوسد و منی از او خارج شود، بر اوست كه یک شتر قربانى كند و از پروردگارش طلب آمرزش نمايد... .
یکی از مستندات مهم کسانی که قائل به تفصیل شدهاند، همین روایت است که میان کفاره بوسه شهوتآمیز و غیر آن فرق گذاشته است. البته در بوسه شهوتآمیز قید «خروج منی» نیز اضافه شده که قابل بحث است.
روایت چهارموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُمْ (عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا) عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ إِنْ لَمْ يُنْزِلْ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَأْكُلَ مِنْهَا.[26]
در سند این روایت «بطائنی» که از رؤوس واقفیان است، قرار دارد، ولی چون «بزنطی» از وی نقل کرده، میگوییم: قبل از فساد مذهبش از او نقل کرده است و چون بقیه راویان نیز امامی و ثقه هستند، روایت صحیحه است. «علی بن أبی حمزه بطائنی» میگوید:
از امام کاظم(علیهالسلام) در باره شخصی پرسیدم كه در حال احرام، همسرش را مىبوسد؟ فرمود: باید یک شتر قربانى كند، اگرچه انزال نشود و برای او جايز نيست که از گوشت آن قربانى بخورد.
در این روایت نیز مانند روایت اول و دوم، بحث در کفاره بوسیدن به طور مطلق است و البته در ثبوت کفاره نیز تصریح شده که «خروج منی» شرط نیست.
روایت پنجموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يُقَبِّلُ أُمَّهُ قَالَ لَا بَأْسَ هَذِهِ قُبْلَةُ رَحْمَةٍ إِنَّمَا تُكْرَهُ قُبْلَةُ الشَّهْوَةِ.[27]
به جز «حسین بن حماد» که مجهول است و در منابع رجالی نامی از او نیامده، بقیه راویان امامی و ثقه هستند، از این رو، روایت ضعیف السند است. وی میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدم مُحرم میتواند مادرش را ببوسد؟ فرمود: ایرادی ندارد، این، بوسه مهربانی است، تنها بوسه شهوتآمیز کراهت دارد.
این روایت، همان روایتی است که آیت الله سبحانی از آن، اختصاص حرمت تکلیفی به بوسیدن از روی شهوت را استفاده نمود.
روایت ششموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الصُّهْبَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ فُضَيْلٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ وَ امْرَأَةٍ تَمَتَّعَا جَمِيعاً فَقَصَّرَتِ امْرَأَتُهُ وَ لَمْ يُقَصِّرْ فَقَبَّلَهَا قَالَ يُهَرِيقُ دَماً وَ إِنْ كَانَا لَمْ يُقَصِّرَا جَمِيعاً فَعَلَى كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنْ يُهَرِيقَ دَماً.[28]
«علاء بن فضیل» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) در باره مردی پرسیدم که با همسرش تمتع به جا آوردهاند، و زمانی که همسرش تقصیر کرده ولی خودش هنوز تقصیر نکرده، او را بوسیده است؟ فرمود: قربانی کند و اگر هیچ یک تقصیر نکرده باشند، بر هر یک از آنهاست که جداگانه قربانی کنند.
این روایت نیز مطلق است و شامل هر نوع بوسیدنی میشود.
روایت هفتموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن] بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ وَ قَدْ طَافَ طَوَافَ النِّسَاءِ وَ لَمْ تَطُفْ هِيَ قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ مِنْ عِنْدِهِ.[29]
این روایت نیز صحیحه است و در آن از «زرارة» نقل شده که:
از امام باقر(علیهالسلام) در باره مردی پرسید که همسرش را مىبوسد در حالىكه خود طواف نساء را انجام داده، ولى همسرش هنوز طواف ننموده است؟ فرمود: بر او یک قربانى است كه از جانب خود قربانى كند.
این روایت که شیخ طوسی آن را به اسنادش نقل نموده، همان روایت دوم است که شیخ کلینی به اسنادش از «معاویة بن عمار» نقل نمود. وی همین سؤال را از امام صادق(علیهالسلام) پرسید. جوابها نیز یکسان است.
مستند قائلین به تفصیل روایت سوم و پنجم است که روایت پنجم مشکل سندی نیز دارد؛ ولی بقیه روایات همه صحیح السند و نسبت به شهوانی بودن بوسه و غیر آن، اطلاق دارند. جمعبندی نهایی این روایات در جلسه آینده خواهد آمد.
غفر الله لنا و لکم إن شاء الله