درس خارج فقه استاد سیدجواد شبیری
97/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات 1-7 سوره طلاق /بررسی آیات /عده
خلاصه بحث:
در جلسه گذشته برخی از فقرات آیه اول سوره طلاق بررسی شد. در این جلسه استاد معظم فقرات دیگری از آیه اول سوره طلاق را بررسی خواهند کرد. ایشان در ادامه به اختلاف روایات در تبیین معنای فاحشه خواهند پرداخت.
احصوا العده
در کتب تفسیری تعبیر «احصوا العده» به معنای «لزوم شمارش ایام عده» دانسته شده است. اما مرحوم فاضل جواد; در کتاب مسالک الافهام احتمال دیگری مطرح کرده، آن را بعید میشمارد. ایشان میگویند: این احتمال وجود دارد که این عبارت به معنای «شمارش طهر» باشد. در جلسه گذشته نکاتی مبنی بر استبعاد این احتمال بیان شد و معنای مشهور تقویت گردید. بعدا این نکته به ذهنمان خطور کرد که ممکن است این معنای بعید، از اشتباه تفسیر کردن جمله سابق نشأت گرفته باشد. جمله سابق چنین بود: ﴿یا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنّ﴾َ تقریبا مسلما است که این جمله به این معناست که طلاق در طهر غیر مواقعه انجام میشود و در این مسئله بحثی نیست. در جامع البیان طبری که اقوال علماء را نقل میکند به این نکته اشاره شده است که طبق نظر علماء باید[1] طلاق را در طهر غیر مواقعه انجام داد[2] .
در مقام این سوال مطرح است که چگونه این معنا، از آیه استفاده میشود؟ آیا کلمه «عدتهن» به معنای طهر از حیض است؟ چنانکه ممکن است تعبیر «العدةُ الطهرُ من الحیض[3] » که در روایت ابی الجارود وجود داشت، موهِم چنین معنایی باشد؟ یا نکته دیگری در مقام وجود دارد؟ از کلمات مفسرین چنین استفاده میشود که عده دو معنا دارد: 1- مصدر به معنای عده نگهداشتن 2- به معنای مفعول؛ یعنی ایام عدهای که زن آن را میشمارد. به قرینه «احصوا العدة» ظاهرا معنای دوم (ایام عده) اراده شده است؛ زیرا شمارش معنای اول که معنای مصدری است، معنا ندارد بر خلاف ایام عده که قابل شمارش است. از اینرو «لعدتهن» نیز به همین معنای مفعولی خواهد بود. مفسرین فرمودهاند: کلمه لام در «لعدتهنّ» مانند لام در «اقم الصلاه لدلوک الشمس» به معنای «فی» است (اللام للتأقیت[4] ) یعنی «فی ایام عدتهن». از آنجا که معنا ندارد که طلاق در ایام عده واقع شود (چرا که نفس عده با طلاق دادن شروع میشود) مفسرین گفتهاند مراد از آیه چنین است: «باید در ایامی طلاق انجام گیرد که بلافاصله بعد از طلاق، عده آغاز شود». این مطلب مسلّم است که اگر بعد از طلاق، حیض صورت پذیرد، آن ایام حیض از عده شمرده نمیشود. از این رو آیه به این معناست که طلاق باید در زمان طهر جاری شود؛ چرا که ایام طهر تنها ایامی است که میتواند جزء عده قرار گیرد.
بنابر آنچه گذشت روشن میشود که کلمه «عده» به معنای «طهر غیر مواقعه» نیست بلکه کلمه «لام» به معنای «فی» یا «عند» است. در ذیل این آیه از ابن عباس تعبیر«لقبل عدتهنّ»[5] نقل شده است. به نظر میرسد معنای عبارت ابن عباس نیز همان معنایی است که ما بیان کردیم، یعنی در زمانی که طلاق انجام میشود، عده شروع میشود. در مجمع البیان نیز این معنا مورد تاکید قرار گرفته است. مرحوم طبرسی; میفرماید:
«﴿فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنّ﴾َ أي لزمان عدتهن و ذلك أن يطلقها في طهر لم يجامعها فيه عن ابن عباس و ابن مسعود و الحسن و مجاهد و ابن سيرين و قتادة و الضحاك و السدي فهذا هو الطلاق للعدة لأنها تعتد بذلك الطهر من عدتها و تحصل في العدة عقيب الطلاق[6] »
از این رو معنایی که ابی حنیفه در رابطه با این آیه ارائه داده صحیح نیست. او میگوید: مراد ابن عباس از عبارت «لقُبُل عدتهن» مقابل عده است؛ یعنی به نظر او مراد قرآن از کلمه عده، عکس معنای عده است!!! کما اینکه کشاف «لعدتهنّ» را به معنای «مستقبلات لعدتهن» دانسته است[7] ؛ یعنی طبق نظر زمخشری طلاق در زمانی جاری میشود که ده روز بعد عده شروع شود!!! لکن روشن است که عبارت «قبل عدتهن» به این معناست که طلاق در زمانی انجام میشود که عقیب آن عده واقع شود.
از آنجا که در بحث طلاق، طهر موضوعیتی ندارد، در قرآن از تعبیر «طلّقوهن لطهرهنّ» استفاده نشده است، بلکه به این دلیل که عده در زمان طهر واقع میشود، شارع امر فرموده که طلاق در طهر انجام شود؛ به عبارت دیگر طلاق باید در زمانی انجام شود که با اجرای طلاق، عده شروع شود. نتیجه سخن اینکه عده به معنای طهر نیست و «احصوا العده» به معنای شمارش ایام عده است. لکن از آنجا که در «احصوا العده» حرف لام وجود ندارد، معنای "فی" هم مطرح نمیشود.
در برخی از کتب تفسیری نیز به این معنا اشاره شده است؛ مثلا در کتاب بحر العلوم چنین آمده است: «و روى ابن طاوس، عن أبيه[8] قال: حد الطلاق أن يطلقها قبل عدتها. قلت: و ما قبل عدتها؟ قال: طاهرة من غير جماع.[9] » این عبارت به روشنی دلالت بر این نکته دارد که مراد از عده، طهر غیر مواقعه است. همچنین در تفسیر ماتریدی اهل سنت چنین آمده است: «فطلقوهن لعدتهنّ أی فی عدتهن أو فی الزمان الذی یصلح لعدتهن فاللام بمعنی فی[10] » توجه به این نکته لازم است که طبق این بیان عده به معنای «الزمان الذی یصلح لعدتهن» نیست بلکه ظاهرا زمانی مراد است که اگر طلاق در آن زمان واقع شود، عده نیز در آن واقع میشود.
تفاوت احصاء و عدّکلمه احصاء با کلمه عدّ متفاوت است. احصاء به معنای کامل شمردن و استقصاء العدّ است. در زبان عربی جدید، کلمه احصاء در معنای آمارگیری (کامل شمردن) به کار میرود. از این رو خداوند در آیه دستور میدهد که آن ایام دقیقا شمارش شود. عبارت «دستت را بشوی» با عبارت «دستت را کامل بشوی» تفاوت دارد. در جمله اول ممکن است شخص با مسامحهای عرفی دست خود را بشورد اما در عبارت دوم مسامحه عرفی در کار نیست و شخص باید همه جزئیات را بشوید. در ما نحن فیه نیز چنین است؛ ممکن است فردی عده را به نحو دقیق شمارش نکند و به مسامحات عرفی اکتفاء کند. اما با بیان کلمه احصاء بر این نکته تاکید میشود که شمارش ایام باید به نحو دقیق انجام گیرد.
لا تخرجوهنّ من بیوتهنّ و لا یخرجن
در جلسه قبل عرض کردیم با توجه به اینکه تعبیر «احصوا العده» خطاب به مردان است، مراد از عده، عدهایست که مرد میتواند رجوع کند، چنانکه ذیل روایت ﴿لا تخرجوهنّ من بیوتهنّ و لا یخرجن﴾ نیز قرینه بر این مطلب است. صحیحه سعد بن ابی خلف نیز بر همین مفاد آیه دلالت داشت.
در جلسه سابق بیان کردیم که ظاهرا حرمت اخراج و حرمت خروج، حقی برای مرد و زن است. با تفحص ناقصی که انجام شد، به عبارتی از عطاء برخوردیم که خلاف کلام ما بود. او میگوید: «إن أذن لها أن تعتدّ في غير بيته، فتعتدّ في بيت أهلها، فقد شاركها إذن في الإثم[11] » بنابراین در نظر او این امر حق نیست و با اذن ساقط نمیشود. لکن این کلام صحیح نیست بلکه ظاهر آیه همانی است که در جلسه گذشته بیان شد.
الا ان یأتین بفاحشة مبیّنةاستثنائی که در این فقره بیان شده، استثناء از حکم «لا تخرجوهنّ من بیوتهنّ» است. کلمه «بیّن» هم به صورت لازم و هم به صورت متعدی استعمال میشود. در آیه شریفه کلمه «مبیِّنة» به معنای «مبیَّنة» و آشکار است.
اختلاف روایات در بیان معنای فاحشهلکن مراد از فاحشه آشکار چیست؟ روایات در این زمینه مختلف است. در ادامه به برخی از این روایات به نقل از کتاب البرهان اشاره میکنیم:
• محمد بن يعقوب: عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن بعض أصحابه، عن الرضا7، في قوله عز و جل: لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ، قال: «أذاها لأهل الرجل و سوء خلقها»[12] .
• و عنه: عن بعض أصحابنا، عن علي بن الحسن الميثمي، عن علي بن أسباط، عن محمد بن علي بن جعفر، قال: سأل المأمون الرضا; عن قول الله عز و جل: لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ، قال: «يعني بالفاحشة المبينة أن تؤذي أهل زوجها، فإذا فعلت، فإن شاء أن يخرجها من قبل أن تنقضي عدتها فعل[13] ».
به نظر میرسد کلمه المیثمی، مصحّف کلمه التیملی یا التیمی باشد که مراد از آن علی بن الحسن بن فضال است؛ زیرا او مولی تیم الله بوده است و نسبت تیم الله، تیمی یا تیملی است.[14] سند این روایت غیر از ارسال اشکالات دیگری هم دارد. از جمله اینکه علی بن الحسن بن فضال[15] فطحی مذهب است و در این مذهب او تردیدی نیست. همچنین محمد بن علی بن جعفر نیز توثیقی ندارد. علی بن اسباط نیز فطحی است لکن نجاشی; میگوید او به سبب نامه نگاریهایی که با علی بن مهزیار; داشت، به مذهب حقه رجوع کرد[16] . اما کشّی میگوید او بعد از نامهنگاریها هم بر مذهب خود باقی ماند و مات علی مذهبه[17] . چنین نیست که قول نجاشی; مطلقا بر قول کشی مقدم باشد لکن در مقام مؤیدات خارجی وجود دارد که قول نجاشی مقدم است. از جمله اینکه در بعض روایات وارد شده که امام7 در مکاتبهای علی بن مهزیار را با تعبیر رحمک الله مورد لطف قرار میدهند. این روایت مؤید این است که مذهب علی بن اسباط، صحیح بوده است. به نظر میرسد اگر آن روایت از لحاظ سند معتبر باشد، این استدلال، استدلال خوبی است.
• ابن بابويه في (الفقيه)، قال: سئل الصادق7 عن قول الله عز و جل: لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ، قال: «إلا أن تزني فيقام عليها الحد»[18] .
طبق این روایت فاحشه مبیّنه، زنایی است که با حدّ آشکار شده باشد. این روایت مرسله است و از نظر ما مرسلات صدوق ره حجت نیست.
• و عنه: بإسناده عن سعد بن عبد الله القمي، عن القائم7، قال: قلت له: فأخبرني عن الفاحشة المبينة التي إذا أتت المرأة بها في أيام عدتها حل لزوجها أن يخرجها من بيته. قال: «الفاحشة المبينة هي السحق دون الزنا، فإن المرأة إذا زنت و أقيم عليها الحد ليس لمن أرادها أن يمتنع بعد ذلك من التزوج بها لأجل الحد، فإذا سحقت وجب عليها الرجم، و الرجم خزي، و من قد أمر الله برجمه فقد أخزاه، و من أخزاه فقد أبعده، و من أبعده فليس لأحد أن يقربه»[19] .
روایتی در کتاب کمال الدین از سعد بن عبدالله قمی نقل شده که او با حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه) ملاقات داشته است لکن این روایت از حیث سندی معتبر نیست. روایت مذکور بحث سندی مفصلی دارد که صاحب قاموس الرجال در الاخبار الدخیله و آقای صافی نیز در «النقود اللطيفة على الكتاب المسمى بالأخبار الدخيلة» این بحث را مطرح کردهاند.
در روایتی که بیان شد ارتباط صدر روایت با ذیل آن و تعلیل موجود در آن برای ما روشن نشد. اینکه شخص دیگری حق ندارد با چنین زنی ازدواج کند، چه ارتباطی به عدم خروج آن از خانه دارد؟!!
علی بن ابراهیم در کتاب تفسیر خود بین روایت مرسله فقیه و سایر روایات جمع کرده است. عبارت ایشان چنین است: لا يحل لرجل أن يخرج امرأته إذا طلقها و كان له عليها رجعة من بيته، و هي أيضا لا يحل لها أن تخرج من بيتها إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ و معنى الفاحشة أن تزني أو تسرق على الرجل، و من الفاحشة أيضا السلاطة على زوجها، فإن فعلت شيئا من ذلك حل له أن يخرجها[20] . بیان ایشان در جلسه آینده بررسی خواهد شد.پ