< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1401/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: /لبس السواد /استدلال به سیره به غرض اثبات استحباب

1- مقام سوم: حکم لبس سواد در عزای اهل بیت علیهم السلام

1.1- دلیل اول؛ سیره متشرعه

در جلسه قبل شواهدی بر وجود سیره متشرعه در پوشیدن لباس سیاه به عنوان نماد عزای اهل بیت علیهم السلام ذکر شد. بعضی از مواردی که به عنوان شاهد ذکر شد می توانند به عنوان دلیل مستقل بیان شوند. اما آنچه در این مقام لازم بود این بود که بیان کنیم عمل متشرعه بر این بوده است که در عزای اهل بیت علیهم السلام لباس سیاه بپوشند.

از جمله مواردی که می تواند به عنوان دلیل متسقل باشد روایت عمر بن علی بن الحسین ع است.

مرحوم مامقانی در مورد این روایت فرموده اند:

این کار هاشمیات که در منظر امام سجاد علیه السلام بوده است و ایشان ردعی نسبت به آن نداشته اند بلکه با تهیه طعام برای ایشان آنها را در این امر یاری کرده اند خود این مساله نشان دهنده تقریر امام علیه السلام است بر این فعل هاشمیات.

بیان دیگر برای دلالت اين روايت بر مطلوبيت لبس سواد در عزای اهل بيت عليهم السلام و عدم کراهت آن وجهی است که در رساله ارشاد العباد مرحوم سید جعفر طباطبایی آمده است:

(قلت) بل الممتنع عادة عدم اطلاعه على ذلك فهو متضمن لتقريره لا محالة ان صح الحديث و ان لم يكن المنع على تقديره منع تحريم لظهور الحديث على تقدير صحته فى اتخاذهن ذلك من آداب العزاء و شعار الحزن عليه، عليه الصلاة و السلام فلو لم يكن ذلك من شعاره المطلوب شرعا و من آدابه المندوبة المندرجة فى عموم تعظيم شعائر اللّه لوجب عليه منعهن عن ذلك حذرا من الاغراء بالجهل المستلزم من عدمه بالنسبة إليهن بل و الى غيرهن ممن اطلع على ذلك من مواليهم:[1]

ایشان فرموده است در این موارد که هاشمیات این کار را انجام می داده اند چند حالت دارد:

امام سجاد ع از کار آنها خبر نداشته است: این ممتنع است

خبر داشته اند: اینکه حضرت علیه السلام از کار آنها خبر داشته اند و در عين حال ردعی نسبت به آن نداشته اند نه تنها نشان دهنده عدم کراهت این عمل است بلکه دلیل بر رجحان آن نیز می باشد. زیرا ایشان از باب آداب عزا و عمل دینی این کار را انجام می دادند و آن را به عنوان شعار حزن انتخاب کرده اند. اگر این کار صلاحیت شعار حزن واقع شدن را نداشت امام علیه السلام باید نسبت به آن ردع می کردند و الا اغراء به جهل می شود.

بیان سوم نیز در ارشاد العباد بیان شده است:

در میان زنان بنی هاشم کسانی مثل زینب کبری سلام الله علیها وجود دارد. اگر چنین کاری صلاحیت برای عزا نداشت از این بزرگواران صادر نمیشد.

هذا مع أن فى النساء مثل الصديقة الصغرى زينب بنت على صلوات اللّه عليها التى قال فى حقها ابن أخيها الامام السجاد عليه السّلام فى الحديث المعروف حينما كانت تخطب و تخاطب القوم الفجرة بعد أن أدخلوهم الكوفة بتلك الحالة الشنيعة مخاطبا لها اسكتى يا عمة فأنت بحمد اللّه عالمة غير معلمة و فهمة غير مفهمة و كفاها بذلك و نحوه مما لا يعد فخرا علما و قدرا. فكيف يخفى على مثلها مع تلك الجلالة و عظم الشأن و القدر و النبالة تلك الكراهة الشديدة المستفادة من الأدلة فان هو الا لعدم تحقق ذلك العنوان الغير المحبوب. [2]

1.1.1- شاهد هفتم:

بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، ام سلمه در مدینه مجلس عزا به پا کرد و لباس سیاه پوشید. در کتاب عیون الاخبار و فنون الآثار تالیف عماد الدین ادریس قریشی ص1109 چاپ بیروت:

عن ابی نعیم باسناده عن ام سلمه رضوان الله علیها انها لما بلغها مقتل الحسین اضربت قبة السودا فی مسجد رسول الله و لبست السواد

در شرح الاخبار ابوحنیفه نعمان بن محمد ج3ص171 نیز همین مطلب آمده است.

1.1.2- شاهد هشتم :

سياه پوشی زنان مدينه در شهادت امام حسين عليه السلام ، در مقتل ابی مخنف ص 149 :

عند ما اخبر نعمان بن بشیر بقتل الحسين عليه السّلام فلم يبق في المدينة مخدّرة إلاّ و برزت من خدرها و لبسوا السواد و صاروا يدعون بالويل و الثبور

1.1.3- شاهد نهم:

مؤلف کتاب قرة العين في اخذ ثار الحسين عليه السلام به نقل از ابو مخنف آورده است در جریان آزادی مختار که عبدالله بن عمر ازمدینه نامه ای به یزید نوشته از یزید خواست که مختار را آزاد کند. کسی که نامه را می خواست برساند نامه را به دست غلامی داده است که صورتش مثل قرص ماه می درخشید و از شیعیان امام حسین علیه السلام بود که در شهادت ایشان علیه السلام قبای سیاهی بر تن کرده و عمامه ی سیاهی بر سر گذاشته بود و از زمان شهادت حضرت جز نان جو و نمک چیزی نخورده بود. [3]

این مطلب نشان می دهد که پوشیدن لباس سیاه در عزا یک امر مرتکز نزد مومنین و مواليان اهل بيت عليهم السلام بوده است .

1.1.4- شاهد دهم:

مقريزی در کتاب المواعظ و الاعتبار می نويسد : زمانی که زید بن علی به قتل رسيد شیعیان لباس سیاه پوشیده اند ونخستين کسی که در سوگ زید سياه پوشید پير بنی هاشم در وقت خويش فضل بن عبدالرحمن بن عباس بن ربيعة بن حارث بن عبدالمطلب بن هاشم بود .[4]

1.1.5- شاهد يازدهم :

سياه پوشی در عصر امام صادق و امام کاظم علیه السلام در شعر شعرا :

گرچه شاهد عملی بر پوشیدن لباس سیاه در عصر امام صادق و امام کاظم عليهما السلام وجود ندارد زیرا بنی عباس در آن دوران لباس سیاه را به عنوان شعار خود قرار داده بودند. (البته همین که بنی عباس لباس سیاه را به عنوان عزاداری برای بنی هاشم قرار داده بودند خودش نشان دهنده ی این است که لباس سیاه لباس عزاداری بوده است.)

ولی در لابلای کلام شعرا در همین دوران شعرهایی پیدا می شود که ترغیب بر پوشیدن لباس سیاه برای عزاداری اهل بیت عليهم السلام کرده اند. از جمله سیف بن عمیره که از اصحاب جلیل القدر امام صادق و امام کاظم علیهما السلام است. ایشان در کلام مرحوم شیخ و نجاشی توثیق شده است. در کلام مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب مناقب گفته شده است ایشان واقفی است اما اين نسبت مورد قبول علما قرار نگرفته است. مرحوم شهید فرموده است این نسبت صحیح نیست و مرحوم شوشتری در قاموس الرجال اثبات کرده است که این اشتباه قلمی بوده است که از ابن شهرآشوب اتفاق افتاده است.

ایشان قصيده ای در رثای امام حسین علیه السلام دارد که شيخ فخرالدين طريحی صاحب مجمع البحرين همه قصيده را در کتاب المنتخب ج 2ص433 آورده است. اول شعربا اين بيت شروع می شود :

جلّ المصاب بمن أصبنا فاعذری یا هذه، و عن الملامة فاقصری

تا به اينجا که می گويد :

و البس ثیاب الحزن یوم مصابه ما بین أسود حالک أو أخضر

1.1.6- شاهد دوازدهم :

سياه پوشی در شهادت امام کاظم علیه السلام

مرحوم مجلسی در بحار ازمرحوم صدوق در عیون اخبار و اکمال الدین روایت مربوط به شهادت را آورده است.

در تشییع جنازه ایشان سلیمان بن ابی جعفر (عموی هارون ) لباس مشکلی پوشیده است: وَ مَشَى فِي جَنَازَتِهِ مُتَسَلِّباً مَشْقُوقَ الْجَيْبِ إِلَى‌ مَقَابِرِ قُرَيْشٍ‌ فَدَفَنَهُ عليه السلام هناک .[5]

این فعل سلیمان نشان می دهد که در ارتکاز افراد بوده است که در زمان حزن باید لباس سیاه پوشید.

در نتیجه این موارد نشان می دهد که پوشیدن لباس سیاه در عزا مرتکز در اذهان متشرعه بوده است. البته ممکن است لبس سواد در عزا در بعضی از موارد امکان نداشته یا مبتلا به مانعی بوده است مثلا سبب سوء برداشت و شباهت با بنی عباس می شده است

1.1.7- شاهد سيزدهم :

سياه پوشی در زمان غيبت :

در عصر غیبت نیز لبس سواد در عزای اهل بیت علیهم السلام در دوره های مختلف (هرجا شيعيان فرصت پيدا می کردند وسلطنت و قدرتی داشته اند) بین مردم رواج داشته است. در حکومت فاطمیین در مصر، حکومت آل بویه و حکومت صفويه وامثالهم نقل شده است که اینها مجلس عزا برپا می کردند و در آن لباس سیاه می پوشیدند. ابن کثیر درالبداية والنهاية ج 11 ص 276 درباره معزالدوله ديلمی می نويسد: در ده محرم سال 352، معز الدوله دستور داد که زنان لباس خشن و مويين بپوشند.

«ثم دخلت سنة ثنتين وخمسين وثلاث مأة في عاشرالمحرم من هذه السنة امرمعزالدولة بن بويه قبحه الله ان تغلق الاسواق وان يلبس النساء المسوح والشعر و ان يخرجن في الاسواق حاسرات عن وجوههن ناشرات شعورهن يلطمن وجوههن يَنُحنَ علی الحسين بن علي بن ابي طالب و لم يمکن اهل السنة منع ذلک لکثرة الشيعة وظهورهم وکون السلطان معهم .»

در مورد خلفای فاطمی نيز ابن تغري بردي در کتاب النجوم الزاهرة في ملوک مصر والقاهرة ج5ص153 در سیره ی خلیفه فاطمی المستعلی بالله نوشته است در روز عاشورا خلیفه لباس حزن یعنی لباس سیاه می پوشید.

« فاذا کان يوم العاشر من المحرم احتجب الخليفة عن الناس فاذا علا النهار رکب قاضي القضاة والشهود وقد غيروا زيّهم ولبسوا قماش الحزن ثم صاروا الی المشهد الحسيني بالقاهرة .»

در مورد صفویه هم در موارد متعددی در تاریخ آمده است که مجلس عزا برپا می کردند و در آن لباس سیاه می پوشیده اند ، از جمله اينکه عادت شاه عباس اين بود که در روز عاشورا در حالی که لباس عزا بر تن داشت می نشست و مردم مشغول عزاداری می شدند، يا اينکه زنان اصفهان در طول سال وقتی از خانه هايشان خارج می شدند مقنعه های سفيد می پوشيدند ولی در ايام محرم مقنعه سياه می پوشيدند .[6]

ويا اينکه شاه عباس حتی در زمان جنگ مراسم عزاداری را ترک نمی کرد بلکه لباس سياه می پوشيد و در عزاداری شرکت می کرد ، ويا اينکه در سال 1021هجری که عيد نوروز با ايام دهه اول محرم مصادف شد شاه عباس مراسم عيد را برگزارنکرد بلکه مردم به عزداری مشغول می شدند و لباس عزا (سياه) می پوشيدند .[7]

مجموع این شواهد نشان دهنده این است که پوشیدن لباس سیاه در عزای اهل بيت عليهم السلام مخصوصا در عزای حضرت سيدالشهداء عليه السلام به عنوان اظهار حزن از اموری بوده است که در ارتکاز متشرعه وجود داشته است و طبق آن عمل می کردند. این ارتکاز و رویه متشرعه نشان دهنده آن است که از معصومین علیهم السلام تلقی کرده اند نه اینکه امری خودسر باشد زیرا متشرعه ای که مواظبت بر احکام شریعت دارند اگر بر رويه وطريقه خاصی ملتزم باشند اين التزام نشان دهنده آن است که مسأله از مسلمات بين متشرعه است که در زمان حضور معصومين عليهم السلام از واضحات بوده و بصورت سينه به سينه به نسلهای بعد منتقل شده است .

و لذا مرحوم آقای تبریزی می فرمودند در مسلمات بین شیعه لازم نیست که دنبال روایت صحیح السند و الدلالة باشیم. نفس مسلم بودن ما را از وجود دلیل لفظی بی نیاز می کند.

 


[1] إرشاد العباد إلی استحباب لبس السواد علی سید الشهداء، صفحه: ۲۹.
[2] -همان ص36-37.
[3] -قرة العين في اخذثارالحسين ص68.
[4] -المواعظ والاعتبار بذکرالخطط والآثار ج2ص440.
[5] - بحار الانوار ج48 ص227.
[6] تاريخ وجلوه های عزاداری امام حسين(ع)در ايران باتکيه بردوره صفويه ص63 و111.
[7] شکل گيری وتحول مراسم مذهبی درعهد صفويه ص166 و167.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo