درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی
1401/02/28
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- حدیث اخلاقی (عقل)1.1- خصوصیات صاحبان عقل
1.1.1- دعا برای عدم انحراف از مسیر هدایت
1.1.2- خداترسی
1.1.3- معرفت به خداوند
1.1.4- همراهی فعل با قول
1.2- معنای توفیق
1.3- هدایت خداوند به حجت باطنی (عقل) و حجت ظاهری (انبیا و اولیای الهی)
1.4- عقل، میزان ارزش عبادات
2- خلاصه جلسه گذشته
3- روایات مسافت شرعیِ امتدادی و تلفیقی
3.1- روایت اول
3.2- روایت دوم
3.3- روایت سوم
3.4- روایت چهارم
3.5- روایت پنجم
3.6- روایت ششم
4- جمعبندی این دسته از روایات
5- صدق مسافت شرعی در مسافت تلفیقیِ مساوی یا مختلف
6- اماره بودن علائم مسافت شرعی در روایات
7- سایر روایات مسافت شرعی امتدادی و تلفیقی
7.1- روایت هفتم
7.2- روایت هشتم
7.3- روایت نهم
7.4- روایت دهم
8- ملاک نبودن بعضی از قیود در قصر صلاة مسافر
9- نظر شیخ حر عاملی رحمهالله در مورد صحت قصر صلاة در مسافت تلفیقی
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /روایات مسافت شرعی امتدادی و تلفیقی
1- حدیث اخلاقی (عقل)
بحمداللهربالعالمین در روایات اخلاقیِ روز چهارشنبه، حدیث شریف امام کاظم (علیهالسلام) به هشام را بیان میکردیم. ایشان از یاران خوب حضرت بود. حضرت در ادامه این روایت میفرمایند:
«يَا هِشَامُ إِنَّ اللَّهَ حَكَى عَنْ قَوْمٍ صَالِحِينَ أَنَّهُمْ قَالُوا رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ- حِينَ عَلِمُوا أَنَّ الْقُلُوبَ تَزِيغُ وَ تَعُودُ إِلَى عَمَاهَا وَ رَدَاهَا إِنَّهُ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ مَنْ لَمْ يَعْقِلْ عَنِ اللَّهِ وَ مَنْ لَمْ يَعْقِلْ عَنِ اللَّهِ لَمْ يَعْقِدْ قَلْبَهُ عَلَى مَعْرِفَةٍ ثَابِتَةٍ يُبْصِرُهَا وَ يَجِدُ حَقِيقَتَهَا فِي قَلْبِهِ وَ لَا يَكُونُ أَحَدٌ كَذَلِكَ إِلَّا مَنْ كَانَ قَوْلُهُ لِفِعْلِهِ مُصَدِّقاً وَ سِرُّهُ لِعَلَانِيَتِهِ مُوَافِقاً لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ اسْمُهُ لَمْ يَدُلَّ عَلَى الْبَاطِنِ الْخَفِيِّ مِنَ الْعَقْلِ إِلَّا بِظَاهِرٍ مِنْهُ وَ نَاطِقٍ عَنْهُ يَا هِشَامُ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ».[1]
1.1- خصوصیات صاحبان عقل
1.1.1- دعا برای عدم انحراف از مسیر هدایت
جناب هشام! خداوند از قوم صالحی حکایت میکند که از خدا این مطلب را میخواهند: ﴿رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ﴾.[2]
«زیغ»، تمایل از حق به باطل است و «حنف»، تمایل از باطل به حق است.
از دعاهایی که در نماز، سفارش شده که برای استجابت خوانده شود، این دعا است.
دلها نیز بازگشت به قبل از هدایت دارد. این هشداری برای همهی کسانی است که در مسیر هدایت و سعادت هستند؛ یعنی خوشحال نباشند که بر همین حالت هدایت باقی هستند؛ بلکه باید دعا کنند که این حالت محفوظ بماند. برخی بعد از هدایت به قبل بر میگردند.
1.1.2- خداترسی
کسی که از خدا نترسد، تعقل ندارد. کسی که تعقل دارد، از خدا میترسد. کسی که از خدا میترسد، عاقل است. عقلای عالم، کسانی هستند که از خدا بیم دارند. خدا، ترس ندارد. انسان باید ترس از خودش داشته باشد.
در قسمتی از الهینامه گفتیم: «الهی! هادی از خود ترسد؛ چون از تو عطا دیده است و از خود جفا».
دهشت الهی و تعظیم الهی، چیز دیگری است؛ وگرنه خدا، ترس ندارد.
1.1.3- معرفت به خداوند
بعد فرمودند: «کسی به معرفت ثابت میرسد که به تعقل برسد». بصیرت در کار، عامل تداوم کارهاست. این قدر که بزرگان توصیه به بصیرت میکنند و مقام معظم رهبری که به بصیرت و جهاد تبیین توصیه میفرمایند، به همین جهت است. خوف از خدا داشته باشید، تا تعقل داشته باشید.
1.1.4- همراهی فعل با قول
حضرت فرمودند: «کسی میتواند دلش را از زیغ و گمراهی نگه دارد که سخنش، کارش را تأیید کند». مسئولین ما توجه کنند و همه طلاب و فرهیختگان و دانشجویان توجه کنند که اگر سخنشان، کارشان را تأیید و تصدیق کرد، موفق هستند و زیغِ قلوب (انحراف قلوب) ندارند. اول باید حرف بزنند و بعد کار انجام دهد و بعد اگر حرفی زد و حرفش با کارش یکی بود، موفق است. خلوت او باید مثل جلوت باشد.
1.2- معنای توفیق
امام صادق (علیهالسلام) در مورد معنای فرمودند: «معنی توفیق این است که خدا امر میکند و عبد اطاعت میکند و موافقت فعل عبد با امر رب، معنای توفیق است».[3]
کسانی که اهل توفیق هستند، نهان آنها باید با عیان آنها موافق باشد.
1.3- هدایت خداوند به حجت باطنی (عقل) و حجت ظاهری (انبیا و اولیای الهی)
خداوندی که اسمش مبارک است، به باطن پنهان دلالت نمیکند، مگر اینکه به ظاهرش دلالت کند. خدا حجت ظاهری و حجت باطنی داده است. ظاهر و باطن شما باید یکی باشد.
1.4- عقل، میزان ارزش عبادات
در ادامه روایت، حضرت به هشام فرمودند: «ای هشام! حضرت امیر المؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: "خداوند طوری که به وسیلهی عقل عبادت شده است، به وسیلهی چیز دیگری عبادت نشده است"».
از امام صادق (علیهالسلام)، روایت است: «نزد رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) از فردی تعریف کردند که زیاد نماز میخواند و روزه میگیرد. فرمودند: عقلش چقدر است»؟[4] بعد فرمودند: «خدا به قدری که به عقل عبادت میشود، با چیز دیگری عبادت نمیشود».[5]
انشاءالله در تقویت عقول بکوشیم.
2- خلاصه جلسه گذشته
در این فرع فقهی بودیم که برای تحقق سفر، مسافت شرعیه شرط است. مسافت شرعیه، به چهار فرسخ و هشت فرسخ است. حال آیا این چهار فرسخ، رفت و برگشت است، یا فقط امتداد است؟
3- روایات مسافت شرعیِ امتدادی و تلفیقی
بدون شک در مسافت امتدادی، مسافت شرعی صدق میکند؛ ولی آیا در مسافت تلفیقی که چهار فرسخ برود و چهار فرسخ هم باید برگردد، یا اگر کمتر هم برگشت، مسافت شرعی صدق میکند؟
شرط نیست که مسافت را در یک روز برود. اگر در چند روز هم رفت، کافی است. زمان خاص هم مدّ نظر نیست. مهم این است که سیر او به بریدان، یعنی 8 فرسخ برسد.
در روایات، عبارت «بریدان» داریم که به صورت «ذاهبا و جائیا» است.
کتاب وسائل، باب 2 از ابواب صلات مسافر، ح1 به بعد را ملاحظه کنید.
3.1- روایت اول
در روایت جناب زراره که صحیحه است، این عبارت بود:
محمد بن علي بن الحسين باسناده عن جميل بن دراج، عن زرارة بن أعين قال: «سألت أباعبدالله (عليهالسلام) عن التقصير فقال: بريد ذاهب وبريد جائي».[6]
«برید ذاهب و برید جائی»، یعنی چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد.
3.2- روایت دوم
در روایت فضل بن شاذان، عبارت «بریدان أو برید ذاهبا و برید جائیا» دارد.
وفي (العلل وعيون الأخبار) باسناد يأتي عن الفضل بن شاذان، عن الرضا (عليهالسلام) في كتابه إلى المأمون قال: «إنما وجبت الجمعة على من يكون على (رأس) فرسخين لا أكثر من ذلك، لان ما تقصر فيه الصلاة بريدان ذاهبا أو بريد ذاهبا وبريد جائيا، والبريد أربعة فراسخ فوجبت الجمعة على من هو نصف البريد الذي يجب فيه التقصير، وذلك لأنه يجئ فرسخين ويذهب فرسخين وذلك أربعة فراسخ، وهو نصف طريق المسافر».[7]
یعنی یا بریدان که دو تا چهار فرسخی است، برود و یا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد.
3.3- روایت سوم
در روایت معاویةبنوهب هم، عبارت «برید ذاهبا و برید جائیا» دارد:
وعنه، عن فضالة، عن معاوية بن وهب قال: «قلت لأبيعبدالله (عليهالسلام): أدنى ما يقصّر فيه المسافر الصلاة؟ قال: بريد ذاهباً وبريد جائياً».[8]
3.4- روایت چهارم
روایت سلیمان بن حفص هم عبارت «بریدان أو برید ذاهبا و برید جائیا» دارد.
وباسناده عن الصفار، عن محمد بن عيسى، عن سليمان بن حفص المروزي قال: «قال الفقيه عليه السلام: التقصير في الصلاة بريدان أو بريد ذاهبا وجائيا، والبريد ستة أميال وهو فرسخان، والتقصير في أربعة فراسخ، فإذا خرج الرجل من منزله يريد اثنى عشر ميلا وذلك أربعة فراسخ ثم بلغ فرسخين ونيته الرجوع أو فرسخين آخرين قصر، وإن رجع عما نوى عند بلوغ فرسخين وأراد المقام فعليه التمام، وإن كان قصر ثم رجع عن نيته أعاد الصلاة».[9]
از این روایات فهمیده میشود که اگر چهار فرسخ رفت و چهار فرسخ برگشت، مسافر است.
3.5- روایت پنجم
روایت معاویة بن عمار ، باب 3 از ابواب صلات مسافر:
وباسناده عن سعد، عن أبي جعفر عليه السلام، عن الحسن بن علي بن فضال، عن معاوية بن عمار قال: «قلت لأبي عبد الله عليه السلام: في كم أقصر الصلاة؟ فقال: في بريد ألا ترى إن أهل مكة إذا خرجوا إلى عرفة كان عليهم التقصير».[10]
حضرت میفرمایند: اهل مکه وقتی از مکه به سمت عرفات بیرون میروند، باید نمازشان را شکسته بخوانند.
3.6- روایت ششم
همچنین در روایت اسحاقبنعمار حضرت میفرماید: وقتی اهل مکه با رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) به حج میرفتند، نمازشان را شکسته میخواندند:
وعنه، عن محمّد بن الحسين، عن معاوية بن حكيم، عن سليمان بن محمّد، عن إسحاق بن عمّار قال: «قلت لأبيعبدالله (عليهالسلام): في كم التقصير؟ فقال: في بريد، ويحهم كأنّهم لم يحجّوا مع رسولالله (صلىاللهعليهوآله) فقصّروا».[11]
4- جمعبندی این دسته از روایات
با کمال معذرت از برخی بزرگان، عرضمان این است که از مجموع این روایات میفهمیم که چهار فرسخ، رفت و چهار فرسخ، برگشت، یا مجموعا پشت سر هم در رفت، 8 فرسخ امتدادی، انسان مسافر میشود.
5- صدق مسافت شرعی در مسافت تلفیقیِ مساوی یا مختلف
اگر رفت و برگشت، کم و زیاد بود، عیبی ندارد؛ مثلا 5 فرسخ برود و 3 فرسخ برگردد، یا عکس آن؛ مثلا شخصی از جایی به مسافتی رفته که سه فرسخ است، ولی مسیر برگشت، 5 فرسخ است که تا آن منطقه، 8فرسخ است، ولو اینکه 3فرسخ رفته، باید نمازش را شکسته بخواند و این مسافت در قصر صلاة، کافی است. عباراتی مانند: «ثمانیة فراسخ»، «بیاض یوم»، «أربعة و عشرین میلا»، یا «بریدان»،همه اشاره به همین مسافت امتدادیه دارد. اینکه ما از این روایات، مسافت تلفیقی را استنباط میکنیم، از باب سیرهی عرفی و از باب حکومت بعضی از ادله بر بعضی دیگر است.
6- اماره بودن علائم مسافت شرعی در روایات
پس هشت فرسخ، به هرچه تحقق پیدا کند، در صدق مسافر، کافی است؛ حالا این مسافت به هر چه تحقق یابد، صدق سفر میکند. مسافت امتدادیه که هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، همهی اینها بیان موضوع واحد است که سیر ثمانیة فراسخ است. همهی این روایات، بیان مصداقی ثمانیة فراسخ است؛ چه اینکه انسان به خط مستقیم، این هشت فرسخ را برود و چه شکسته و منحنی. خط شکسته این است که برود و برگردد، یا برود و به نقطهی دیگری برود. همین که برود و برگردد، اعم از اینکه مستقیم برود، یا منحنی برود، فرقی ندارد. چه 8 فرسخ امتدادی و چه 8 فرسخ ذهابی و ایابی فرقی نمیکند. زمان قدیم، 8 فرسخ را یک روز میرفتند. اینها یعنی 12میل، 8فرسخ و ... اماره برای مقدار مسافت شرعی است.
7- سایر روایات مسافت شرعی امتدادی و تلفیقی
7.1- روایت هفتم
مؤید این مطلب، این روایت است: وسائل، باب 2 از ابواب صلات مسافر، ح 14 و 15
حدیث زراره:
محمد بن علي بن الحسين باسناده عن جميل بن دراج، عن زرارة بن أعين قال: «سألت أباعبدالله (عليهالسلام) عن التقصير فقال: بريد ذاهب وبريد جائي».[12]
7.2- روایت هشتم
قال: «وكان رسول الله صلى الله عليه وآله إذا أتى ذبابا قصر، وذباب على بريد، وإنما فعل ذلك لأنه إذا رجع كان سفره بريدين ثمانية فراسخ».[13]
7.3- روایت نهم
وعن عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد البرقي، عن محمّد بن أسلم الجبلي، عن صباح الحذّاء، عن إسحاق بن عمّار قال: «سألت أبا الحسن (عليهالسلام) عن قوم خرجوا في سفر فلمّا انتهوا إلى الموضع الذي يجب عليهم فيه التقصير قصّروا من الصلاة، فلمّا صاروا على فرسخين أو على ثلاثة فراسخ أو أربعة تخلّف عنهم رجل لا يستقيم لهم سفرهم إلاّ به فأقاموا ينتظرون مجيئه إليهم وهم لا يستقيم لهم السفر إلاّ بمجيئه إليهم، فأقاموا على ذلك أيّاماً لا يدرون، هل يمضون في سفرهم أو ينصرفون؟ هل ينبغي لهم أن يتمّوا الصلاة، أو يقيموا على تقصيرهم؟ قال: إن كانوا بلغوا مسيرة أربعة فراسخ فليقيموا على تقصيرهم أقاموا أم انصرفوا، وإن كانوا ساروا أقلّ من أربعة فراسخ فليتمّوا الصلاة قاموا أو انصرفوا، فإذا مضوا فليقصّروا».[14]
7.4- روایت دهم
در روایت دیگر هم میفرمایند:
ورواه الصدوق في (العلل) عن أبيه، عن سعد، وعن محمد بن موسى بن المتوكل، عن السعد آبادي، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن محمد بن علي الكوفي، عن محمد بن أسلم (مسلم) نحوه وزاد قال: «ثم قال: هل تدري كيف صار هكذا؟ قلت: لا، قال: لان التقصير في بريدين ولا يكون التقصير في أقل من ذلك، فإذا كانوا قد ساروا بريدا وأرادوا أن ينصرفوا كانوا قد سافروا سفر التقصير، وإن كانوا ساروا أقل من ذلك لم يكن لهم إلا إتمام الصلاة، قلت: أليس قد بلغوا الموضع الذي لا يسمعون فيه أذان مصرهم الذي خرجوا منه؟ قال: بلى إنما قصروا في ذلك الموضع لأنهم لم يشكوا في مسيرهم وإن السير يجد بهم، فلما جاءت العلة في مقامهم دون البريد صاروا هكذا».[15]
8- ملاک نبودن بعضی از قیود در قصر صلاة مسافر
نتیجه اینکه اگر کمی هم کمتر از چهار فرسخ باشد، نماز شکسته نیست؛ ولی ابتدای چهار فرسخ که رسیدند، نماز شکسته میشود. فرقی ندارد این سفر، امتدادی باشد، یا غیر امتدادی باشد. بله، اگر کسی ارادهی بیشتر از چهار فرسخ دارد، همین که از حد ترخص عبور کرد، نمازش شکسته است؛ چون قصد مسافت شرعی دارد، ولو اینکه قبل از چهار فرسخ بایستد، باید نمازش را شکسته بخواند. و فرقی نمیکند که قصد سفر از شب قبل باشد، یا از روز هم که قصد سفر داشته باشد، کفایت میکند. به همین جهت فتوا دادند که باید از شب قبل، قصد سفر را داشته باشد. فرقی بین قصد رجوع و غیر این قصد نیست. در برخی از روایات آمده است که باید قصد رجوع داشته باشد؛ ولی به نظر ما این قصد رجوع، تشریح زوایای موضوع تحقق مسافت است. به نظر ما مهم، تحقق مسافت است؛ چه مسافت امتدادی و چه تلفیقی. اینکه برخی از فقها احتیاط میکنند که در برخی از موارد جمع بین قصر و اتمام کند، لزومی ندارد و با فلسفهی تقصیر نماز، منافات دارد. دلیل عسر و حرج هم که باشد، دلیل دیگری است و باید بررسی شود.
باقی روایات، امارهی مسافت شرعیه است.
آدرس روایات: وسائل الشیعة، جلدهای جدید، ج 8 ، ص455 به بعد، باب 2.
9- نظر شیخ حر عاملی رحمهالله در مورد صحت قصر صلاة در مسافت تلفیقی
الحسن بن محمد الطوسي ف (الأمالي) باسناد يأتي في إقامة العشرة عن سويد بن غفلة، عن علي عليه السلام وعمر وأبي بكر وابن عباس أنهم قالوا: «لا تقصير في أقل من ثلاث».[16]
مرحوم شیخ حر عاملی بعد از ذکر این روایت و قبل از رسیدن باب دوم، یک تأملی دارند و در مورد این روایت و سایر روایات این باب میفرماید:
«أقول: فتوى علي (عليهالسلام) معهم محمولة على التقية» - بعد ایشان در ادامه میفرمایند: - «واعلم أن هذه الأحاديث لا تدل على اشتراط كون الثمانية فراسخ كلها ذهابا، فلا ينافي التصريح به فيما يأتي بوجوب التقصير على من قصد أربعة فراسخ ذهابا ومثلها عودا خصوصا مع اجتماع التقديرين في عدة أحاديث كما يأتي إنشاءالله ويأتي ما يدل على المقصود، ويأتي في أحاديث خفاء الجدران والأذان ما ظاهره المنافاة ونبين وجهه».[17]
منظور از «یأتی» که شیخ حر عاملی فرمودند، حدیث 2، 4، 8، 9، 14، 15 و 18 از باب دوم از ابواب صلاة مسافر است. و منظور از «ما یدل علی المقصود»، باب2، حدیث 5، 6، 11 و 14 و باب3 از ابواب صلاة مسافر است.
بعد ایشان در تأیید این حرف میفرمایند: چه خفای جدران و چه خفای اذان، کفایت میکند و شرط جمعی نیست. در اینجا نیز، همین است؛ یعنی در مسافت امتدادی و در مسافت تلفیقی، فرقی نیست. در مسافت تلفیقی هم، بین مسافت اقل و اکثر فرقی نیست؛ یعنی اینکه در رفت و برگشت، چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، یا مثلا پنج فرسخ برود و سه فرسخ برگردد، یا عکس آن، در همهی این موارد، نماز شکسته است.