< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /ادله اعتبار ملکیت اعتباری

 

1- بحث اخلاقی ( غنا و بی‌نیازی از مردم)

1.1- بزرگ‌ترین غنا، بی‌نیازی از مردم

کلام امروز را در محضر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در کتاب شریف نهج‌البلاغه، حکمت 326 هستیم.

منشأ همه‌ی دارایی‌ها و دانایی‌ها چیست؟

«الْغِنَى الاْكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ».[1]

غنای اکبر و این که انسان توان‌مند باشد و دارا باشد، این است که از آنچه در دست مردم است، ناامید باشد. برخی چشم‌شان به دست دیگران است. کسانی که چنین هستند، دل‌شان در محضر حضرت حق نیست. اگر دل به خدا بسپاریم، چشم‌مان هم به دست دیگران نخواهد بود.

1.2- غنای حقیقی، غنای نفس است، نه ثروت مادی

کتاب‌های «جامع‌السعادات» و «معراج‌السعادة» را بخوانید که این پدر و پسر به جهان اسلام خدمت کردند. مرحوم نراقی در کتاب «جامع‌السعادات» به نقل از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «لیس الغنی عن کثرة العروض إنما الغنی غنی النفس»؛[2] توانگری این نیست که انسان، امکاناتش زیاد باشد. گویا این حدیث برای امروز صادر شده است. «عرض»، یعنی در معرض نمایش بودن. عرض کردن، یعنی آنچه در باطن بود، به ظهور می‌رسانیم. غنی آن است که انسان به عزت نفس برسد.

1.3- ماجرای سید منبری و رضاخان

می‌گویند: «رضاخان، زمان سربازی به روستایش رفت که به پدر و مادرش سر بزند. در کوچه‌ها به سیدی برخورد که برای مردم، منبر می‌رفت. سلام و علیک کردند. سید گفت: تو یک روزی شاه می‌شوی، مراقب خودت باش. رضاشاه به سلطنت نشست. گفت: بروید او را پیدا کنید. در محله‌ی دولاب تهران، پیدایش کردند. گفت بروید از او تفقد کنید و پاکت سنگینی ببرید. پاکت را برایش آوردند و گفتند: از جانب شاه آمدیم. پاکت را برگرداند و گفت: به رضاشاه بگویید: ما غنی نیستیم، ولی مستغنی هستیم».

1.4- ضرورت استغنای نفس با وجود عدم غنای مادی برای طلاب

طلبه‌ها غنی نیستند، ولی مستغنی هستند. غنای نفس را تقویت کنیم. چشم‌مان به دست دیگران نباشد. اگر این‌طور بودیم، به غنا خواهیم رسید.

در فرازی از الهی‌نامه عرض کردیم: «الهی صد هزار مرتبه شکر که اگر چه غنی نیستیم، اما مستغنی‌ایم».

2- خلاصه مباحث گذشته

در مشارکت بحث به اینجا رسید که فراتر از شرکت طبیعی افراد، شرکت معنوی و اعتباری داریم. این شرکت، عندالعقلاء اعتبار دارد. همین‌قدر که چنین باشد، مشروعیت دارد؛ چرا که شارع مقدس از عقلا است. منعی هم بر آن صادر نشده است. این بهترین دلیل برای مسائل مستحدثه است.

3- اقسام ملکیت اعتباری

یک. شرکت‌هایی که به صرف تشکیل برخی از افراد، اعتبار می‌یابد؛ مانند: رئیس جمهور که به محض تجمیع آراء، اعتبار می‌یابد. نظرمان این است که در این شرکت‌ها اعتبار قانونی که برای فرد یا عناوین هست، ارزش عقلایی دارد و در تمام جهان، قابل اعتبار است.

دو. قسم دیگر آن است که نیاز به تشکیل و تاریخ و جمعیت و افراد و هیئت مؤسس و هیئت‌اُمَناء دارد؛ مانند: شرکت‌های مختلف عمومی و غیر عمومی و انتفاعی و غیر آن.

4- تشکیل شرکت‌ها دلیل بر اعتبار مشارکت

می‌توان گفت که تشکیل برخی از شرکت‌ها دلیل بر اعتبار مشارکت است و خصوصیات آن را بیان می‌کند. تأسیس خیلی از شرکت‌ها دلیل خصوصیات آن است. اساس‌نامه‌ی شرکت‌ها اعتبار آن‌ها را بیان می‌کند. همان‌طور که مالکیت خصوصی و شخصی و مشاعی داریم، مالکیت‌های اعتباری داریم. خود ملکیت، اعتباری است.

5- اشکال

برخی شخص اعتباری و مشارکت اعتباری را نفی کردند؛ به این بیان که دولت، مالک نیست؛ بلکه افراد، مالک هستند؛ به این دلیل که دولت، وجود خارجی ندارد. ملکیت برای اشخاص حقیقی است، نه اعتباری. دولت، ملکیت ندارد.

6- جواب

اولا: چه کسی گفته که ملکیت، حتما باید وجود خارجی با اراده داشته باشد. در این مطلب، اختلاف مبنایی داریم. در این صورت، برای موجودات غیرذوی‌العقول، نباید ملکیت باشد. مهم اعتبار ملکیت است؛ یعنی نسبت اعتباریت. اگر ملکیت به کسی برسد، [اعتبار ملکیت] در نظر گرفته می‌شود.

ثانیا: چه کسی گفته وجود اعتباری، برای شخص حقیقی است؟ ما شخص اعتباری را وجود حقیقی می‌دانیم. وجود اعتباری، وصف به حال متعلق شیء نیست؛ بلکه موجود به وجود نفسی است. خود اعتبار، وجود فی الخارج دارد. گاهی وجود ذهنی داریم، گاهی وجود خارجی داریم و گاهی وجود فی الخارج که اعم از وجود خارجی و ذهنی است. پس مالک نیاز نیست که عاقل باشد.

ثالثا: وجود شخصیت اعتباری و مشارکت و شرکت اعتباری، یا شخصیت حقوقی یا قانونی و معنوی که همه‌ی اصطلاحات، یکی است، همه در مرحله‌ی سوم، شاید برخی مصادیقش در زمان ائمه (علیهم‌السلام)، تحقق نداشته، ولی برخی در آن زمان تحقق داشته است. همین که یک مورد را به عنوان تمثیل داشته باشیم، کفایت می‌کند. چقدر روایت در مورد موقوفات کعبه و مساجد داریم؟ بابی است که اگر کسی برای کعبه، یعنی برای نگهداری کعبه در وهله‌ی اول و مخارج مرتبط در مرحله‌ی بعد، نذر یا وقف کرد، باید چه کرد؟ به حاجی‌های در راه ‌مانده، باید کمک کرد. بیت‌المال باید این‌ها را اداره کند و به این‌ها برسد.

خود ملکیت، اعتباری است و ما قبول نداریم که ملکیت، اعتباریِ محض باشد؛ چنان که برخی گفتند. ما وجود متحقق در خارج را با خارجی اشتباه نگیریم. شخصیت قانونی و اعتباری در خارج هست؛ هرچند در ذهن نیست.

7- سَیر تاریخی مبادلات

در مشارکت که دو نفر، یا چند نفر، یا دولتی، یا ملتی شریک شدند، به محض تشکیلِ اساس‌نامه، شاید فی الخارج، موجودی نباشد، ولی اعتبار عقلایی دارد و ارزش دارد. تمام مبادلات عالم از سابق، همین‌طور بوده است. قبلا مبادلات، کالابه‌کالا بود. از روستاها به شهرها و کشورها رسید؛ ولی چون حمل و نقل کالاها سخت بود، مابه‌ازاء کالا پول گذاشتند. عقلا گفتند باید اعتباراتی داشتته باشیم که ارزش آن‌ها را داشته باشد، ولی محدودیت نداشته باشد که پول را اختراع کردند. پول هر کشوری به ارزش‌گذاریِ آن کشور است.

8- تذکری به مسئولان برای بالابردن ارزش پول

مسئولان محترم که صدای ما را می‌شنوند، می‌گوییم که ارزش پول را بالا ببرید. اگر این کار بشود، اعتبار بالا می‌رود. چرا باید پول ما با دلار سنجیده شود؟ معلوم می‌شود که دلار، ارزش جهانی دارد. چرا ارزش پول ما را پایین می‌آورند؟ پول اگر در کارهای جریان تجاری باشد، خوب است. پول باید در تولید بیاید و در کار مردم نیاید که تورم شود.

چرا اقتصاد مقاومتی و تکیه بر توانمندی‌های داخلی، انجام نمی‌شود؟ یادمان است زمان قدیم که کارهای صحرا و کشاورزی تعطیل می‌شد، کشاورزان زمستان پای کرسی، بافندگی می‌کردند. عمویی داشتم - خدا ایشان را بیامرزد - برای من، شال‌گردن طبیعی بافت.

ما خیلی از تولیدکنندگان را داریم که نیاز به حمایت دارند. همه‌جا را نباید یک‌طور در نظر گرفت. مناطق کشور، متفاوت است.

دلیل دیگر بر اعتبار و امکان شیء، وقوع آن است. ما در خارج، اعتبار عقلایی داریم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo