< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /منشأ شخص اعتباری

 

1- بحث اخلاقی (حیا)

1.1- ماه رجب، مسابقه‌ی معنوی

ماه مبارک رجب است. جدّاً برای این ماه برنامه‌ریزی کنید. قهرمانان برای مسابقات از چند ماه قبل، رژیم ورزشی می‌گیرند. تا مراقب خوراک‌شان نباشند، برنده نمی‌شوند. ما در ﴿فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ﴾[1] در حال سبقت و سرعت هستیم. ﴿وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ﴾.[2] در قرآن، هم ﴿سَارِعُواْ﴾[3] و هم ﴿فَاسْتَبِقُواْ﴾[4] هست. تا سرعت نباشد، سبقت نیست. ماه رجب، هم ریزش دارد و هم رویش. اگر در معرض ریزش رحمت الهی باشیم، رویش رخ می‌دهد. باید کاسه‌های گدایی را محضر حضرت حق ببریم.

1.2- مدیریت نفس، بهترین مدیریت زمان

اگر انسان را عجب و غرور بگیرد و به دارایی و دانایی خود اتکا کند، حد یقف انسان است. اینکه چند سال درس خواندم و چند نوشته دارم و بگوید بس است، این آفت است. تنها چیزی که انسان را موظف به این می‌کند که ادامه‌ی راه دهد، برنامه‌ریزی و مدیریت زمان است. مدیریت نفس، بهترین مدیریت زمان است. نفس است که زمان را اتلاف می‌کند. «من أتلف فهو ضامن». ما ضامن وقت‌های‌مان هستیم. اگر انسان برنامه‌ریزی کند، وقت کم نمی‌آورد. توصیه‌ی بنده در این ماه و در همه‌ی ماه‌ها این است که کتب علما و شهدایی که فدایی شدند را بخوانید. وارسته‌هایی هستند که تجربه‌های مختلفی دارند. بر شما باد که انسان‌های برنامه‌ریزی باشید. محجوب و صاحب اراده و صاحب حیاء باشید.

1.3- حیا، مانع زشتی‌ها

«الحياء يصدّ عن فعل القبيح».[5] «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ».[6] منشأ زشتی‌ها، نبودِ حیا است. دین‌داریِ ما هم نیاز به برنامه‌ریزی دارد.

1.4- حیای مقدس اردبیلی (رحمه‌الله)

هر وقت بر مرحوم مقدس اردبیلی وارد شدند، دیدند عمامه دارد و رو به قبله نشسته است. گفتند: «کسی که نیست»! فرمودند: «خودم که هستم». آن قدر در حال ریاضت بود که شب، پایش را هم دراز نمی‌کرد. این قدر به مقام حضور رسیده بود. لحظه‌ی مرگ، پایش را دراز کرد. گفت: «اگر الآن فرمان باری‌تعالی نمی‌بود، پایم را دراز نمی‌کردم». این‌قدر حضور و مراقبه و حیای از خود داشتند.

1.5- لزوم پرهیز از تسویف در زندگی طلبگی

ما جلودار مردم هستیم. جلوداری به این است که خود را در این جلوداری نگه داریم. ان‌شاءالله وقت‌های‌تان برکت پیدا کند. کارها را به موقع انجام دهید. «التسویف مُهلِک». گاهی طلبه‌ها را سَوفَ سَوفَ کردن، می‌گیرد. حال که درس خواندیم و دیگران به ما مراجعه می‌کنند و کتاب و کارمان مطرح است، شیطان، شیطنت می‌کند. یک وقت تأسف انسان بلند می‌شود.

2- خلاصه مباحث گذشته

در بحث شرکت به این نتیجه رسیدیم که شرکت بر اساس مالکیت و اعتبار است. اعتبار و ارزش هم اعم است از اینکه مُعتَبِرِ ما شخص طبیعی باشد، یا شخص اعتباری.

3- تعریف استاد از شخص حقوقی و اعتباری

برای همین، تعریف ما از شخص قانونی، یا حقوقی، یا شخص اعتباری را این می‌دانیم: «چیزی که دارای نسبت‌هایی است و حق و حکم و ملک دارد». گاهی شخص حقوقی، موضوع حکمی درست می‌کند و گاهی موضوع ملکی و گاهی موضوع حقی.

4- اعتبار عقلا، سبب معتبربودن شخص حقوقی

تفاوت‌های بین شخص حقیقی و شخص حقوقی، یا شخص طبیعی با شخص اعتباری در این جهت است که قابل اعتبار و ارزش باشد. اگر عقلا چنین کاری را انجام دهند، مؤید و دلیل داریم.

5- وجود برخی از اشخاص اعتباری و حقوقی در زمان معصومین (علیهم‌السلام)

مطلب مهمی که دیروز عرض شد، این بود که شخصیت حقوقی و قانونی، آنچه که در زمان ما معتبر است، برخی در زمان معصومین (علیهم‌السلام) تحقق داشته است. مالکیت دولت و برخی عناوین از قدیم بوده است. «علینا إلقاء الاصول و علیکم التفریع».[7] ائمه‌ی ما (علیهم‌السلام)، القائات اصول را داشتند. این بنا تا بنیانی نباشد، پا برجا نیست.

6- منشأ شخص حقوقی

آیا باید منشأ شخص حقوقی، شخص طبیعی باشد، یا خیر؟

این منشأ شخص حقوقی، اعم از شخص طبیعی و حقوقی است. اکثرا به اشخاص طبیعی برمی‌گردد. برخی که منکر شخص اعتباری شدند و گفتند همان اشخاص طبیعی است؛ حتی عده‌ای گفتند که دولت، مالک نیست و مال ملّت است. مالکیت عامه‌ی دولتی نداریم؛ بلکه مالکیت عامه‌ی ملتی داریم. ما این را قبول نداریم و عناوین را دارای ملکیت می‌دانیم. منشأ شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، افراد هستند.

اینکه حتما منشأ اشخاص اعتباری، اشخاص حقیقی هستند، قبول نداریم. بیشتر وقت‌ها این‌طور است.

7- گستردگی دامنه‌ی اشخاص اعتباری نسبت به اشخاص طبیعی در عصر حاضر

اینکه ملکیت یا حقوق یا احکام، [فقط] بر اساس موجودات ذوی‌العقول و دارای اراده باشد، نپذیرفتیم. آنچه لیاقت این ارزش‌ها را داشته باشد، کافی است. همین که شخص اعتباری را اعتبار کنیم، دارای ارزش‌گذاری است. به لحاظ دامنه و گستره‌ی احکام با کمال صراحت و معذرت می‌گوییم که شخصیت‌های حقوقی، دامنه و اعتبارشان گسترده‌تر است. اگر قرار باشد رقم آماری گفته شود، بحث شخصیت اعتباری و قانونی، گسترده‌تر است.

8- انتقال حقوق در شخص اعتباری به جای ارث در اشخاص طبیعی

شخص طبیعی ارث دارد، ولی در شخص اعتباری، چنین انتقالی نیست. به نظر ما ارث اصطلاحی در شخص اعتباری نیست، ولی ارزشی، کم نمی‌شود. شاید در شخص اعتباری، ارثیت پیش نیاید که موت مصطلح نیست. ولی اینکه حقوق شخص اعتباری، قابل انتقال برای دیگری، قابل در نظر گرفته شدن هست، یا خیر؟ می‌گوییم جایی که عقلا اعتبار کنند، این نسبت جدید هست. به یقین حقوق، قابل انتقال به دیگران هست. اینکه شخصیت اعتباری در مقایسه با شخصیت حقیقی ارزشش کمتر است، قبول نداریم. موتی ندارد و از همین رو دایره‌ی کارش، گسترده‌تر است.

9- وجود اساس‌نامه و حسابداری در شرکت‌ها، دلیل اعتبار و ارزش شخص اعتباری

اساس‌نامه و اعتبارنامه‌ها که تعبیر خوبی است، حدود مشارکت را کاملا مشخص می‌کند. معمولا شرکت‌ها حسابداری دارند. حسابداری، یعنی رسیدن به حساب افرادی که ذی‌نفع هستند. خود حسابدارها نیز بازرس دارند. همین، یعنی یک ارزش خاصی دارد. مقوم شخص اعتباری در مرحله‌ی اول، نیاز جامعه به شرکت‌های مختلف است.

10- روایت درمورد مالکیت دولتی و حقوقی

در روایاتی بودیم که شخصیت حقوقی در زمان ائمه (علیهم‌السلام) مطرح بوده است. برخی مواردش از مسائل مستحدثه نیست و برخی عناوین در قدیم بوده است. عنوان را در حقوق، معتبر می‌دانیم.

وعنه، عن ابن أبي عمير، عن علي بن عطية، عن زرارة قال: «إشترى ضريس بن عبد الملك وأخوه من هبيرة (اسم مکان یا اسم شخص) أُرزاً (برنج) بثلاثمائة ألف (سیصدهزار درهم)، قال: فقلت له: ويلك أو ويحك (هر دو نسخه هست. این‌قدر روات، روی الفاظ دقت داشتند) أنظر إلى خمس هذا المال (مال مشتبه به حرام باید خمس آن داده شود)، فابعث به إليه (مال را بفرست)، واحتبس الباقي فأبى عليّ. قال: فأدّى المال وقدم هؤلاء، فذهب أمر بني أُميّة، قال: فقلت: ذلك لأبي عبد الله (عليه‌السلام) (جریان را به امام صادق (علیه‌السلام) گفتم)، فقال مبادراً للجواب (حضرت بلافاصله جواب دادند. باید ما طلاب، زود جواب مردم را بدهیم):هو له هو له (برنج برای خودش است و لازم نیست پولش را بپردازد.)، فقلت له: إنّه قد أدّاها (پولش را پرداخت کردند) فعضّ على اصبعه».[8] (حضرت به نشان اعتراض، انگشت خود را گزیدند).

روایت، صحیحه است و باید در دلالتش بحث کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo