< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

محتويات

1- بحث اخلاقی (نمونه‌هایی از محبوب‌ترین امور نزد خداوند)
1.1- محبوبترین قدم‌ها نزد خداوند
1.1.1- قدم مجاهدین در راه خدا
1.1.2- قدم مؤمن برای ارتباط با قاطع رحم
1.2- محبوب‌ترین جرعه ها نزد خداوند
1.2.1- کظم غیظ، هنگام خشم
1.2.2- صبر، هنگام جزع
1.3- محبوب‌ترین قطره ها نزد خداوند
1.3.1- قطره‌ی خون ریخته‌شده در راه خدا
1.3.2- قطره‌ی اشک در تاریکی شب از خشیت خدا
2- خلاصه مباحث گذشته
3- حقیقت ضمان
4- کلام صاحب جواهر (رحمه‌الله) در حقیقت ضمان
4.1- مبنای فقهای امامیه بر معنای نقل ضمه به ضمه‌ی دیگر در معنای ضمان
4.2- مبنای فقهای اهل سنت بر معنای ضمّ ذمه به ذمه‌ی دیگر در معنای ضمان
4.3- ثمره‌ی قول امامیه در نقل به ذمه‌ی دیگر
4.3.1- عدم برائت ذمه‌ی ضامن در صورت برائت ذمه‌ی بدهکار از جانب طلب‌کار
4.3.2- برائت ذمه‌ی ضامن در صورت برائت ذمه‌ی ضامن از جانب طلب‌کار
4.3.3- صورت برائت ذمه‌ی ضامن با برائت ذمه‌ی بدهکار از جانب طلب‌کار
4.4- ثمره‌ی قول عامه در ضمّ ذمه به ذمه‌ی دیگر
4.4.1- برائت ذمه‌ی ضامن با برائت ذمه‌ی بدهکار از جانب طلب‌کار
4.5- ادله‌ی عقلی ضمان بدهکار

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /دیدگاه صاحب جواهر رحمه الله در حقیقت ضمان

 

1- بحث اخلاقی (نمونه‌هایی از محبوب‌ترین امور نزد خداوند)

روز ولادت با سعادت حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)، امام همه‌ی عبادین و سالکین و زاهدین و ساجدین بر شما مبارک باشد. حدیث اخلاقی امروز را در محضر کلمات سیر و سلوکی این امام بزرگوار هستیم. روایت در منابع مختلف، آمده است.

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ (علیه‌السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله): «مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ خُطْوَتَيْنِ خُطْوَةٍ يَسُدُّ بِهَا مُؤْمِنٌ‌ صَفّاً فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ خُطْوَةٍ يَخْطُوهَا مُؤْمِنٌ‌ إِلَى ذِي رَحِمٍ قَاطِعٍ يَصِلُهَا وَ مَا مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ جُرْعَتَيْنِ جُرْعَةِ غَيْظٍ يَرُدُّهَا مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ‌ وَ جُرْعَةِ جَزَعٍ يَرُدُّهَا مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ وَ مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَتَيْنِ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعٍ فِي سَوَادِ اللَّيْلِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ».[1]

1.1- محبوبترین قدم‌ها نزد خداوند

امام سجاد (علیه‌السلام) به نقل از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «ما من خطوة أحب إلی الله من خطوتین»؛

هیچ گامی در راه حضرت حق از دو گام دوست‌داشتنی‌تر و بهتر نیست؛

1.1.1- قدم مجاهدین در راه خدا

«خطوة یسدّ بها مؤمن صفا فی سبیل الله».

گامی که مجاهدان و رزمندگان برای دفاع از حضرت حق بردارند. گام‌های همه‌ی مجاهدان، پسندیده و مغتنم است. رزمندگانی که در دفاع مقدس می‌آمدند و با خانواده و دوستان‌شان، خداحافظی می‌کردند.

در همین مدرسه‌ی فیضیه، دوستانی داشتیم که قبل یا بعد از درس برای رفتن به جبهه خداحافظی می‌کردند که برخی به فیض شهادت رسیدند و برخی هستند و جزو افتخارات حوزه هستند.

گام مجاهد فی سبیل الله که به تعبیر خدا در صفّ ﴿كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ﴾[2] بسته می‌شود، دوست‌داشتنی است.

1.1.2- قدم مؤمن برای ارتباط با قاطع رحم

«خطوة یخطوها مؤمن إلی ذی رحم قاطع یصلها»؛

گامی که مؤمنی برای دوباره برقرار کردن پیوندی که قطع شده است، بردارد. گام صله‌ی رحم در کنار گام مجاهدان فی سبیل الله قرار داده شده است. اگر توانستید، چه خودتان و چه دیگران، صله‌ی رحم برقرار کنید.

ما برای وصل کردن آمدیم    نی برای فصل کردن آمدیم

صحبت‌های وحدت‌شکن، شیطانی است. وحدت‌آفرین باشیم.

1.2- محبوب‌ترین جرعه ها نزد خداوند

بعد فرمودند: «و ما من جرعة أحب إلی الله من جرعتین»؛

دو جرعه نزد خدا از شیرین‌ترین جرعه‌ها است؛

1.2.1- کظم غیظ، هنگام خشم

«جرعة غیظ یردّها مؤمن بحلم»؛

یکی کظم غیظ است؛ اینکه انسان ناراحتی‌اش را با حلم کنترل کند.

1.2.2- صبر، هنگام جزع

«و جرعة جزع یردّها مؤمن بصبر»؛

اگر ناراحتی رخ داده، با صبر و تحمل، آن را رد کند.

1.3- محبوب‌ترین قطره ها نزد خداوند

«و ما من قطرة احبّ الی الله من قطرتین»؛

دو قطره است که نزد خدا جزو بهترین‌ها است؛

1.3.1- قطره‌ی خون ریخته‌شده در راه خدا

«قطرة دم فی سبیل الله»؛

قطره خونی که در راه خدا ریخته شود.

1.3.2- قطره‌ی اشک در تاریکی شب از خشیت خدا

و قطرة دمع فی سواد اللیل من خشیة الله

قطره‌ی اشکی که در دل شب از خشیت خدا ریخته شود.

چقدر این حدیث، زیبا شد! شش امر مهم، دو به دو بیان شده است. دو خطوه، دو جرعه و دو قطره. گام در جهاد خدا و گام در صله‌ی رحم. جرعه‌ی در غیظ و تحمل به حلم و محکوم کردن غضب و جرعه‌ی صبری که جزع را کنترل کند. قطره‌ی خون در راه خدا و قطره‌ی اشک در نیمه‌ی شب. ان‌شاءالله برای این‌ها برنامه‌ریزی کنیم. ان‌شاءالله از عاملین به این احادیث باشیم؛ بلکه از جلوداران باشیم.

2- خلاصه مباحث گذشته

ضمان از احکام الهی است. لزوما ضمان در خسارت زدن به دیگران نیست. گاهی بدون خسارت است؛ مانند قراردادهای ضمانت. کسی که ضامن می‌شود، آیا نقل ذِمّه به ذِمّه‌ی دیگر است، یا ضَمّ ذِمّه به دیگری است. روایاتی را نقل کردیم. با توجه به ادعاهای صاحب‌جواهر و صاحب‌شرایع، در ضمان، دو چیز لازم است؛ هم باید مالیت باشد و هم ذِمّه‌ای موجود باشد. نقل ذِمّه به ذِمّه‌ی دیگر است.

3- حقیقت ضمان

اگر روزی در بحث شرکت، ضمان گذاشتند - که با عنوان شرکت تضامنی می‌گویند؛ یعنی آن‌قدر مطمئن به کار خود هستیم که اگر شرکت ضرر کرد، یا افت ارزش سهام داشت، ما ضمانت می‌کنیم. - آیا این ضمانت هم نقل ذِمّه به دیگری است و صحیح است، یا خیر؟ وجه شرعی دارد، یا خیر؟ در ضمانت باید ذِمّه‌ای مشغول شود، تا ضمان باشد، یا خیر؟ شیشه را بچه شکست، پدرش ضامن است. اگر هنوز شکسته نشده، تحقق ضمانت، معنی ندارد.

فقهای ما همه مدعی شدند به درستی که در ضمان، ذِمّه و مالیت مهم است. ادعای اجماع نیز کرده‌اند.

4- کلام صاحب جواهر (رحمه‌الله) در حقیقت ضمان

4.1- مبنای فقهای امامیه بر معنای نقل ضمه به ضمه‌ی دیگر در معنای ضمان

«وكيف كان فـ ( مع تحقق الضمان ) الجامع لشرائط الصحة (عاقل و بالغ باشد و دیگر شرایط را داشته باشد) ينتقل المال إلى ذمة الضامن ويبرأ المضمون عنه وحينئذ تسقط المطالبة من المضمون له عنه لعدم الحق له في ذمته ، بلا خلاف في شي‌ء من ذلك عندنا ولا إشكال، بل الإجماع بقسميه عليه ، بل لعله من ضروريات الفقه».[3]

این، یعنی اولین مراجعه‌ی طلب‌کار باید به ضامن باشد، نه بدهکار. در عرف روزمره‌ی ما وقتی سراغ ضامن می‌روند، ناراحت می‌شود. کسی که از او ضمانت شده است، بریء می‌شود. بانک‌ها می‌توانند به ضامن مراجعه کنند؛ چرا که دیگر حقی برای مضمونٌ‌له باقی نمی‌ماند.

4.2- مبنای فقهای اهل سنت بر معنای ضمّ ذمه به ذمه‌ی دیگر در معنای ضمان

«نعم قد عرفت مخالفة الجمهور(جمهور فقهای عامه) في ذلك ، باعتبار أن الضمان عندهم ضم ذمة إلى ذمة أخرى و بطلانه»[4]

4.3- ثمره‌ی قول امامیه در نقل به ذمه‌ی دیگر

4.3.1- عدم برائت ذمه‌ی ضامن در صورت برائت ذمه‌ی بدهکار از جانب طلب‌کار

«وحينئذ فـ (لو أبرأ المضمون له المضمون عنه لم يبرأ الضامن) من هذه الحيثية على قول مشهور لنا بل مجمع عليه بيننا، ضرورة عدم المحل للبراءة المزبورة بعد ما عرفت من براءة ذمته بالضمان عندنا، وإنما محلها حينئذ ذمة الضامن».[5]

4.3.2- برائت ذمه‌ی ضامن در صورت برائت ذمه‌ی ضامن از جانب طلب‌کار

فإذا أبرأه برءا معا، وإن كان الضمان بالإذن، لعدم استحقاق الرجوع عليه إلا بالأداء الذي قد انتفى محله بالإبراء، فينتفي الحق عنه للضامن الذي قد فرضنا براءة ذمته من المضمون له».[6]

ضامن، ذِمّه‌اش مشغول می‌شود. وقتی ضامن می‌برید، گویا این‌طور است که مجموع ذِمّه‌ی ضامن و دیگری مشغول به ادای طلب می‌شود. از ابتدا کسی که طلب‌کار است، به هر یک از این دو نفر بخواهد، مراجعه می کند. انتخاب به خودش است. ضامن می‌شود که بدهکاری را پرداخت کند. الآن در عرف متداول، معنای ضمانت این است که ضامن، آدم خوبی است و وفای به پرداختش می‌کند. چه زمانی می‌دهد، معلوم نیست.

کسی که ضامن می‌برد، بدهکار و ضامن با هم، حقی برای طلب‌کار درست می‌کنند. این، طبق نظر دوم [ضمّ ذمه به ذمه‌ی دیگر] است. وقتی طلب‌کار، این‌ها را بریء کرد، هر دو بریءالذِمّه می‌شوند.

4.3.3- صورت برائت ذمه‌ی ضامن با برائت ذمه‌ی بدهکار از جانب طلب‌کار

«نعم قد يقال باستفادة براءة ذمة الضامن من براءة ذمة المضمون عنه، وإن لم يكن لها محل، باعتبار ظهور ذلك في إرادة رفع اليد عمن هو عليه، وإن كان متعلقها المضمون عنه ، إلا أن ذلك لو سلم فهو خروج عما نحن فيه، ضرورة كون المراد من الحيثية المزبورة، لا من حيث دعوى دلالة العرف على إرادة البراءة للضامن أيضا، مع أنها واضحة المنع على مدعيها مع عدم القرائن، وكل ذلك تفريع على مذهبنا (نقل ذِمّه به ذِمّه دیگر)».[7]

این بحث فوق، خروج از بحث فعلی است.

طلب‌کار می‌تواند طبق نظر امامیه به هر یک از طلبکار و ضامن مراجعه کند. هر دو ذِمّه‌شان مشغول شده است.

4.4- ثمره‌ی قول عامه در ضمّ ذمه به ذمه‌ی دیگر

4.4.1- برائت ذمه‌ی ضامن با برائت ذمه‌ی بدهکار از جانب طلب‌کار

«أما على مذهب الجمهور فلا إشكال في صحة البراءة المزبورة، لأن الحق باق‌ عندهم. بل المحكي عنهم ان براءة ذمة الضامن لا يقتضي براءة ذمة المضمون عنه، بخلاف العكس، لأنها من قبيل الوثيقة عند الديان (طلبکار)، فتلفها لا يقتضي سقوط الحق بخلاف براءة ذمة المضمون عنه فإنها تقتضي براءة ذمة الضامن التي هي وثيقة على ذمة المضمون عنه، المفروض براءتها، فتفك حينئذ الوثيقة، وهي كما ترى قياس واستحسان وتحدس لا يوافق أصول الشريعة وقواعدها ، ولعل قول المصنف (صاحب شرایع) على قول مشهور لنا إشارة إلى ما ذكرناه من الاحتمال ، لا لوجود خلاف في المسألة (که اجماع از بین برود)، إذ قد عرفت أنها من قطعيات فقه الشيعة أو ضرورياته».[8]

وقتی نقل ذِمّه به ذِمّه دیگر شد، یک ذِمّه بیشتر نیست. وقتی ضامن برد، یک نفر دیگر هم اضافه می‌شود.

4.5- ادله‌ی عقلی ضمان بدهکار

«وكيف كان فلا خلاف عندنا في أنه يشترط فيه أي في لزوم الضمان الملاءة أو العلم من المضمون له بالإعسار والرضا به ، بل عن ظاهر الغنية الإجماع ، والسرائر نسبته إلى أصحابنا وجامع المقاصد ظاهرهم أن هذا الحكم موضع وفاق ، ولعل ذلك ـ مضافا إلى قاعدة الضرر ، وبناء الضمان على الارتفاق ، وإرادة الأداء وما عساه يشعر به ذيل خبر ابن الجهم المتقدم ، وما تسمعه من النصوص في الحوالة الدالة على ذلك ، وهي أخت الضمان ـ دليل الحكم المزبور ، وحينئذ فإذا كان الضامن مليا أو معلوم الإعسار عند المضمون له لزم بالضمان بلا خلاف ولا إشكال».[9]

یک اطمینان خاطر می‌خواهد بدهد که حالا که وام می‌دهید، نگران نباشید. اگر من نباشم، ضامن هست که پرداخت کند.

فرموده‌ی صاحب جواهر، دقیق و قابل اهمیت است. برای نقل ذِمّه به ذِمّه دیگر، ادعای اجماع دارند. در ضمان، باید اطمینان بدهد که طلبش ادا می‌شود. عرف بین نقل و ضم ذِمّه، فرقی قائل نیست. در ادا، فرقی بین این دو نیست که البته باید جواب بدهیم.

 

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo