< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

1401/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی/شرکت /حکم شرکتهای خدماتی

 

1- بحث اخلاقی (صبر)

1.1- صبر، ثمره‌ی یقین

حدیث امروز را در محضر امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستیم. حضرت، جمله‌ی زیبایی دارند. می‌فرمایند: «الصَّبرُ ثَمَرَةُ الیَقینِ»،[1] «الإخلاصُ ثَمَرَةُ الیَقینِ»،[2] «الزُّهدُ ثَمَرَةُ الیَقینِ».[3]

به قول حکما و اهل منطق، محمول، یکی است، ولی موضوع، متعدد است. چه چیز ما را به یقین می‌رساند؟ ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾.[4] عبادت، ما را به یقین می‌رساند.

یکی از راه‌های یقین، صبر است.

1.2- معنای صحیح صبر

صبر را بد معنا کرده‌اند. گاهی گمان می‌شود حالت انفعالی در مشکلات، صبر است؛ و حال آنکه صبر، راه ‌برون‌رفت فعالانه است، نه منفعلانه. نرمش قهرمانانه است. در زورآزمایی با حریف، خودش مسیر را تغییر نمی‌دهد، ولی شیوه‌ی رسیدن به هدف را تغییر می‌دهد. راه را از مسیر دیگر می‌رود. صبری که ثمره‌ی یقین است، صبر فعالانه است؛ نه اینکه از هدف بیفتیم؛ بلکه از راه میان‌بر می‌رویم. یکی از میان‌بُرترین راه‌هایی که ما را به باور می‌رساند، صبر است. صبر، یعنی اینکه انسان از مشکلی که پیش آمد، ناامید نشود. همیشه امیدوار باشد. امام زمان (علیه‌السلام) که امید ماست، برای رسیدن به ایشان، باید صبورانه حرکت کنیم. گیاهان در مزرعه در زیر خاک جوانه می‌زنند. ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾.[5] کشاورز را فلّاح می‌گویند. ایام بهار نزدیک است. این گیاه، بذرش به مانع و سنگ که می‌رسد، سنگ را دور می‌زند. شاید دیرتر برسد، ولی به نتیجه می‌رسد. آیا باید زیر سنگ، خفه بشود، یا مسیر را تغییر دهد و به نور برسد؟ ما برای جوانه‌زدن، نیاز به نور آفتاب داریم. صبورانه و آرام‌آرام باید حرکت کنیم. باید مسائل اخلاقی را در وجود خود پیاده کنیم، تا بتوانیم به نتیجه‌ی مطلوب برسیم. یکی از میوه‌های صبر، یقین است. برای رسیدن به هدف، از ابزارهایی استفاده می‌کنیم؛ البته نه از وسایل نامشروع. هدف، وسیله را تأمین می‌کند، نه توجیه.

1.3- توصیه به صبر با توجه به آیه‌ی آخر سوره‌ی آل‌عمران

توصیه می‌کنم روش زندگی علمی و عملی‌تان را بر اساس آیه‌ی آخر سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران تنظیم کنید. سوره‌ی بقره و آل‌عمران، «زهراوان» نام دارند؛ یعنی دو نور که تاریکی‌های روز قیامت را از بین می‌برند. 486 منزل دارد؛ 286 آیه، سوره‌ی بقره و 200 آیه، آل‌عمران که سبک زندگی است. آخرین منزلش، این است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾.[6]

2- خلاصه جلسات گذشته

بحمدلله در بحث بانکداری و قرارداد مشارکت، انواع و اقسام شرکت‌ها را عرض کردیم. ما به مبنای فقهی خودمان، تمام شرکت‌هایی که غرر در آن نباشد را مشمول عمومات می‌دانیم. می‌شود در شرکت، شرکت زد که از سهام یا مازاد سهام یا درآمد خودش، جبران خسارت‌ و ورشکستگی‌ها کند؟ گفتیم بله. شرکت‌ها در اِفلاس و حِجر، مانند اَفراد هستند. این‌ها برای اعتبار عقلایی است، نه لزوما بودن یک شخص حقیقی.

عقلا برای این بِرَند، هرچند چیز خارجی نیست، آثار قائلند و آثار خارجی دارد.

3- حکم شرکت‌های خدماتی

عده‌ای جمع می‌شوند و تعاونی و خیریه برای خدمات تشکیل می‌دهند. کار این‌ها اصطلاحا تجاری نیست. آیا شرکت برای تجارت است و یا برای خدمات نیز هست؟ شرکت‌های خدماتی نیز، مانند شرکت‌های تجاری هستند؟ گاهی شرکت‌هایی هستند که اصلا کار تجاری نمی‌کنند و کار خدماتی می‌کنند. فروش خدمات دارند که زیاد هم هست. در کارهای دیجیتال یا غیر آن، چنین شرکت‌های خدماتی وجود دارد. عده‌ای جمع می‌شوند و دفتری اجاره می‌کنند و تلفن‌هایی قرار می‌دهند و مثلا مشاوره می‌دهند، یا در یک زمینه، یا چند زمینه کار می‌کنند.

4- تفصیل در صُوَر شرکت‌های خدماتی و مشروعیت یا عدم مشروعیت آن

آیا این، شرکت ابدان که مورد نهی روایات بود، نیست؟ ظاهرا مسأله، دو صورت دارد:

4.1- عدم مشروعیت شرکت اَبدان (درآمد بدون مشخص بودن کار هر فرد)

گاهی کسی شرکتی می‌زند و افرادی در تخصص‌های مختلف، یا یک تخصص، مانند: نانوایی، خیاطی و... مشغول به کار می‌شوند. اگر چند نفر کار کنند و بعد بالسّویّة، یا به درصد تقسیم کنند، این، جایز نیست؛ چرا که شرکت ابدان است؛ چون معلوم نیست که چه کسی، چقدر کار کرده است. کسی که زحمتی نکشیده، درآمدی دارد. این، اکل مال به باطل می‌شود.

4.2- مشروعیت درآمد در مقابل مشخص بودن کار هر فرد در شرکت‌های خدماتی

ولی ا گر چند نفر، مجموعه‌ای را تشکیل دادند و افرادی را به خدمت گرفته است و برای خدمت‌ آن‌ها، مابه‌ازاء قرار داده است؛ یعنی طبق خدماتی که می‌دهند، هزینه را برمی‌دارند و شرکت هم هزینه‌ها را بر می‌دارد، صحیح است.

4.3- مشروعیت گرفتن پورسانت و هزینه‌ی دلالی در مقابل معرفی کارگران به شرکت

یا گاهی از سوی یک نفر، خدمتی نیست؛ مثلا با قراردادهای شرکتی، کارگران را دعوت به کار می‌کنند و معرفی به کارخانه می‌کنند. گاهی طوری است که یک‌سوم درآمد آن‌ها را شرکت برمی‌دارد. همان شخصی که در آن اداره کار می‌کند و قرارداد دولتی دارد و استخدام است، با کسی که شرکتی است، کارش یکی است، ولی درآمدها فرق دارد.

اولا اگر مابه‌ازائی که می‌گیرند، معقول باشد و تبانی نباشد، شکی در صحت آن نیست. اگر کسی پورسانت و هزینه‌ی دلالی را می‌گیرد، عیبی ندارد. این، بلامانع است و شرکت اَبدان نیست؛ ولو مسئول شرکت، کاری نمی‌کند و از وجیه بودنش استفاده می‌کند.

تخلیه‌ی چاه‌ها که در همه جا هست، از این باب است. شرکت اَبدان نیست. شرکت اَبدان، جایی است که کاری می‌کنند و مابه‌ازاء آن، معلوم نباشد و میزان کار هر فرد، یا کار نکردن او روشن نباشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo