< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره نساء)/آیه‌های 95-93 /انواع قتل و کفاره آن

 

﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾.[1]
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾.[2]

﴿لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾.[3]

1- تفسیر آیه 93

1.1- دیه‌ی قتل خطایی و غیرعمد مؤمن

در آیات حقوقی قتل بودیم. قتل ‌خطئی و قتل‌ شبه‌خطأ و قتل عمدی را بیان کردیم. گفتیم اگر کسی شخصی را خطئاً بکشد، باید بنده‌ای آزاد کند و دیه‌اش را به اهلش بدهد؛ ولی اگر کافر بود، تحریر رقبه هست. ولی دیه به اهلش نیست؛ چرا که اهلش کافر هستند و کافر بر مؤمنین سبیلی ندارند.

اگر رقبه پیدا نکردند، یا بنده‌ای نبود و یا توانایی خرید آن را نداشت، سالبه به انتفای موضوع است و باید دو ماه پشت‌سرهم روزه بگیرد و این کفاره در قتل خطأ و شبه خطأ است.

1.2- مجازات قتل عمدی مؤمن در قیامت

«وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا»؛ اما اگر کسی خدای‌نکرده، مؤمنی را عمدی بکشد، چطور مجازات می‌شود؟ قتل مؤمن به دو صورت است؛ گاهی به‌خاطر ایمانش و گاهی به‌خاطر مسائل دیگر مانند نزاع است. در صورت اول وصف به شیء، مُشعِر به علیت است و اگر کسی مؤمنی را به‌خاطر ایمانش بکشد، «فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا»؛ جزای او جهنم است و خلود در آتش دارد و مورد غضب الهی و لعن الهی است و خداوند برای او عذاب بزرگی در نظر گرفته است، عذابی که گسترده و فراگیر است.

قتل مؤمن به‌ خاطر ایمانش، چند جزاء دارد: جهنم، غضب الهی و لعنت الهی و برای آنها عذاب عظیم آماده شده و در عذاب عظیم قرار می‌گیرند. این برای قتل به جهت ایمان است؛ ولی در جهات دیگر که قتل مؤمن ناپسند هست، اما این جزاها را داشته باشد، در آن تأمل است.

2- تفسیر آیه 94

2.1- لزوم تحقیق و تفحص، هنگام مهاجرت و ورود به شهر دیگر

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛ وقتی مهاجرت کردید، ]ضرب فی سبیل الله؛ یعنی مهاجرت در راه خدا. مؤمن اگر در جایی نتوانست ایمانش را حفظ کند، مأمور به مهاجرت است. حالا که مأمور به مهاجرت است، با افراد مختلف برخورد می‌کند، با کسانی که مؤمن هستند، با کسانی که کافر هستند و با کسانی که دورو و منافق هستند که منافقان هم دو قسم هستند؛ عده‌ای اهل سلم و مسالمت هستند و عده‌ای اهل دشمنی و ضربه‌زدن هستند.] مأمور هستید که «فَتَبَيَّنُوا»؛ تبین و تفحص و بررسی کنید و بدون حساب و کتاب حرکت نکنید. ببینید آن شهر و دیار، آمادگی پذیرایی از شما را دارد و مخالفت نمی‌کنند؟ از افراد آنجا هم تحقیق کنید.

2.2- لزوم خوش‌گمانی به دیگران بعد از تحقیق و اظهار سلام از دیگران

«وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا». در این آیه، سلام به قرائت مشهور است و به‌صورت «سِلم» هم قرائت شده است؛ اما سلام و سِلم و سلامتی در موردی شاید با هم‌دیگر تصادق پیدا کنند؛ و آن، ‌جایی است که پیمان‌های سِلم و سلام مدنظر است و هم آن‌ها نسبت به مسلمان‌ها احترام‌های خاصی دارند.

وقتی در شهری رفتید و شما را در سلم و سلامتی قرار دادند، نگویید مؤمن نیستند و این در ذهن شما نباشد که افراد شاید منافق باشند و ظاهر و باطن آن‌ها فرق داشته باشد.

2.3- پرهیز از دنیاطلبی و کسب غنیمت به بهانه‌ی جنگ

آن‌هایی که این‌گونه هستند، «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ»؛ دنبال عرض حیات دنیا هستند. «مَعرَض»، یعنی نمایشگاه[4] و دنیا هم به‌عنوان عَرض است؛ چرا که در معرض دید دیگران است. و در این آیه، عده‌ای عرض حیات دنیا را انتخاب می‌کنند؛ درحالی‌که «فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ»؛ نزد خدا غنیمت‌های فراوانی است. دنیا باخدا قابل‌جمع نیست، خرما و خدا با هم قابل‌جمع نیست. دنیازده‌ها قطعاً در مقابل گرایش به خدا هستند؛ چرا که این دو، تزاحم دارند.

2.4- توجه به گذشته‌ی مسلمانان و منت خداوند بر آن‌ها

«مَغانِم»، جمع مغنم است؛ یعنی اموالی که در فرصت‌ها و مواضع مختلف به دست می‌آید.[5] «كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ»؛ شما از قبل چنین بودید که به دنبال عرض دنیا بودید. «فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ»؛ خدا بر شما منت گذاشت. «فَتَبَيَّنُواْ»؛ الآن هم تَبَیُن کنید و راه را گم نکنید.

2.5- نقش اراده در تصمیم‌گیری

خداوند، امام مبین فرستاد و پیامبران هم آمدند و تزکیه و علم را به شما آموختند. حال شما خودتان باید با اراده‌ی خود انتخاب کنید. خداوند، انسان را تکریم کرد و او را با اراده و اختیار آفرید و نباید این اراده را در جای دیگر خرج کند؛

2.6- نشانه‌های عقل انسان

به خاطر همین امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ثلاثة أشياء تدل على عقل فاعلها: الرسول على قدر من أرسله والهدية على قدر مُهديها والكتاب على قدر كاتبه»؛[6] چند چیز نشانه‌ی عقل انسان است: یک: نماینده و فرستاده‌ی انسان است که نماد شخصیت و اراده‌ی انسان است. [دو روز قبل، انتخابات مجلس بود. مردم سر صندوق‌ها رفتند و نماینده‌هایی را انتخاب کردند. این نماینده‌ها که انتخاب کردند، نشانه‌ی شخصیت انسان است.] دوم: هدیه‌ای که انسان می‌د‌هد، نشانه‌ی شخصیت انسان است، «الهدیة علی قدر مُهدیها»؛ هدیه را به اندازه شخصی که هدیه می‌برند، می‌شناسند، سوم: کتاب و نوشته و سخن انسان هم نشانه‌ی شخصیت انسان است.

2.7- تفاوت «علیم» با «خبیر»

«إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا». وصف زیبایی است. خداوند به آنچه شما انجام می‌دهید، خبیر و آگاه است. «علیم»، دانستنی‌های در مقام نظر است، ولی «خبیر»، دانش‌های در مقام عمل است. خبره بودن، یعنی آگاه به رفتار و کردار بودن و رفتار و کردار است که ارزش دارد و نماد علم و دانش و بینش انسان است. می‌دانید که عمل است که مُشَّخِص انسان است و عمل و کار انسان است که انسان را شخصیت می‌دهد. بارها عرض کردیم که افکار، رفتار و کردار انسان را می‌سازد و رفتار و کردار، عادت می‌سازد و عادت، شخصیت می‌سازد.

3- تفسیر آیه‌ی 95

«لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا».

3.1- عام بودن «قاعد» و «مجاهد» در این آیه

این آیه از غُرَر آیات] آیاتی که اصل و پایه برای تفسیر سایر آیات قرار می‌گیرد[ و معیار سیروسلوک است. قاعد و مجاهد در این آیه به معنای اعم است و کسانی که بی‌تفاوت به مسائل سیروسلوک و مسائل اجتماعی هستند، قاعد محسوب می‌شوند.

3.2- منظور از «درجةً» در این آیه

کسانی که به جبهه و جنگ بدون عذر و ضرر نرفته‌اند، با مجاهدان مساوی نیستند. و خداوند، یک قاعده بیان می‌کند که مجاهدین را بر قاعدین - نه فقط یک درجه، بلکه - درجاتی برتری داده است؛ چرا که درجه در این‌جا تنوین دارد که با توجه به قرینه‌ی تنوین از آن، تعدد و درجات فهمیده می‌شود و درجه‌ی اصطلاحی در اینجا مدنظر نیست؛ بلکه درجات مدّ نظر است.

3.3- منظور از «الحُسنی» در این آیه

«وَكُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى»؛ تمام این‌ها را خداوند وعده‌ی الحسنی داده است. می‌دانید که ما مأمور به دعا و خواندن خدا با اسمای حسنا هستیم. ﴿وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى﴾.[7] و خداوند در اینجا به این‌ها وعده‌ای حسنی داده که این «الحسنی» از مقامات و جایگاه‌های بهشت است که وقتی در جایگاه‌های با خوبان قرار می‌گیرند، «یطلق علیه الحسنی».

از اسامی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، «طوبی» و «حُسنَی» است. و این بی‌جهت نیست؛ یعنی ما از خیر شروع کردیم و به حسن و حُسنَی می‌رسیم. اَحسن و حُسنَی، هر دو به یک معنا است؛ یکی برای مذکر و یکی برای مؤنث است و درجه‌ی مؤنث مجازی است؛ لذا حسنی که مونث است، آمده است.

«وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»؛ أجر عظیم، خاص انسان‌های مجاهد است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo