< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسير ترتيبی (سوره نساء)/آيه 96-100 /هجرت مستضعفين

 

﴿دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾.[1]

﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا﴾.[2]
﴿إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾.[3]
﴿فَأُوْلَئِكَ عَسَى اللّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورًا﴾.[4]
﴿وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾.[5]

 

﴿وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا﴾.[6]

1- خلاصه بحث گذشته

در آیات گذشته صحبت از این بود که انسان‌هایی که دست از جنگ کشیده‌اند، این‌ها به هیچ وجه با مجاهدان مساوی نیستند.

2- مساوی نبودن چند گروه در قرآن

در قرآن، چند گروه گفته شده که مساوی نیستند که عبارتند از:

﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ﴾؛[7] کسی که بصیرت دارد، با کسی که ندارد، آیا مساوی است؟ بینایی و بصیرت، نقطه‌ی تمییز و جدا کردن است.

﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾.[8] آیا کسانی که علم دارند، با کسانی که علم ندارند، مساوی هستند؟

﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ﴾.[9] آیا سیئه و حسنه مساوی است؟

در این سوره هم، ﴿لاَّ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً﴾،[10] بیان شده است.

و«غَيْرُ أُوْلِي الضَّرَرِ» در آیه، کسانی هستند که مریض نیستند و عذری ندارند و به خاطر تن‌آسایی از جهاد می‌گریزند و«دَرَجَةً»، تنوینش برای تنویع است و تناقضی نیست که درجه به قرینه‌ی تنوین، درجات باشد.

3- تفسیر آیه‌ی 96

3.1- پاداش مجاهدین در راه خدا در قیامت

«دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا». این درجات از ناحیه‌ی حضرت حق که بخشنده و اهل مهر و محبت است، می‌باشد؛ خداوندی که هیچ چیزی را در نظام وجود، کم و کسر نمی‌گذارد.

4- تفسیر آیه‌ی 97

4.1- معنای «تَوَفِّی»

«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ». [توفی از وفات به معنی اتمام است [11] و مرگ در اصطلاح قرآن، فوت نیست؛ توفی و وفات است.]

4.2- سؤال فرشتگان مرگ از قاعدین و ترک‌کنندگان مهاجرت

کسانی که فرشتگان الهی آن‌ها را به وفات رساندند، درحالی‌ که «ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ»؛ به خود ظلم کردند، فرشتگان می‌پرسند: «قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ»؛ کجا بودید؟ این نکته از آیه برداشت می‌شود که در برزخ، سؤال و جواب وجود دارد.

4.3- استضعاف، توجیه ترک‌کنندگان مهاجرت

می‌گویند: «قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ»؛ ما مستضعف در زمین بودیم. در جنگ شرکت نکردند و قاعد بودند و می‌گویند که ما ناتوان بودیم. «إِستِضعاف»، از باب استفعال است؛ به این معنا که عده‌ای، این‌ها را به ناتوانی کشانده‌اند.

4.4- پاسخ فرشتگان مرگ به این توجیه

«قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا»؛ آیا زمین خدا واسع نبود که مهاجرت کنید؟ چرا هجرت نکردید؟

4.5- مجازات ترک‌کنندگان مهاجرت در قیامت

«فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا»؛ جایگاه و مکان آن‌ها جهنم و بدترین مصیر است. آیه‌ی شریفه، فضای جدیدی را بیان می‌کند که مستضعفین باید هجرت کنند و باید از آن منطقه به منطقه‌ی دیگر هجرت کرد.

4.6- اقسام مسلمانان در صدر اسلام و مخاطبین این آیه

مردم مدینه چند دسته بودند: عده‌ای، مهاجرین از مکه بودند و انصار را کمک می‌کردند و عده‌ای، مریض بودند و امکان هجرت به مدینه و جهاد نداشتند و مخاطب آیه، کسانی هستند که می‌توانستند هجرت و جهاد داشته باشند و نداشتند.

5- تفسیر آیه‌ی 98

5.1- استثنای مستضعفین حقیقی از آیه‌ی فوق

«إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلًا»؛ مگر کسانی که اهل فریب نبودند و راه را پیدا نکردند. بنابراین مستضعفین هم دو قسم بودند: عده‌ای که اهل فریب نبودند و به ناچار در مکه ماندند و عده‌ای که می‌توانستند هجرت کنند و نکردند.

5.2- جایگاه مستضعفین حقیقی در قیامت

مستضعفانی که اهل فریب نیستند، کسانی هستند که «فَأُوْلَئِكَ عَسَى اللّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورًا»؛ امید است خداوند آنها را ببخشد. خداوند، بخشنده و اهل غفران و پوشش گذاشتن روی اشتباهات است؛ به خاطر همین هم اسلام در مسائل تربیتی تأکید دارد که پدر و مادر باید اهل پوشش و تغافل باشند.

6- تفسیر آیه‌ی 99

6.1- آثار دنیوی مهاجرت

«وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً»؛ قاعده‌ی کلی این است که هر کس در زمین هجرت کند، در سعه و وسعت قرار می‌گیرد و سعه و راحتی زیادی در زمین می‌بیند. مسلمانان در صدر اسلام به حبشه هجرت کردند و در راحتی قرار گرفتند و اگر حاکمیتی هم نتوانست خودش را حفظ کند، می‌تواند هجرت کند و این هجرت، خاص به زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیست.

6.2- آثار اخروی مهاجرت در صورت مرگ مهاجرین

«وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»؛ کسی که به سوی خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خانه‌اش خارج شود و مرگ او فرا رسد، اجر او با خداست و خدا غفور و رحیم است.

6.3- حکمت ترکیب دو صفت «غفور» و «رحیم»

سوره‌ی مبارکه‌ی نساء، بیشترین أسماء ترکیبی حضرت حق را دارد و بارها محضر شما عرض‌شده که وصف به شیء، مُشعِر به علّیّت است و متناسب با مضمون آیات و دستورات حضرت حق، اوصاف حضرت حق مطرح می‌شود که در اینجا صفت غفور و رحیم بیان شده است؛ یعنی خدا هم اهل غفران است و هم اهل مهربانی است. وقتی این دو با هم جمع بشود، نتیجه‌ی آن، برگشت انسان از اشتباهاتش و تعالی انسان است.

7- تفسیر آیه‌ی 100

7.1- حکم نماز مسافر و تشریع اولیه‌ی نمازها به صورت دو رکعتی

«وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا»؛

وقتی سفر رفتید، اشکالی ندارد که نمازتان را شکسته بخوانید.

7.2- تشریع اولیه و ثانویه‌ی تعداد رکعات نمازهای پنج‌گانه

در صلات مسافر هم گفتیم که جعل ذاتی نماز، نماز دو رکعتی بوده است، بعد سنت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و نمازهای ظهر و عصر و عشاء، چهار رکعتی شد و در سفر دوباره این نمازها به حالت اصلی باز می‌گردد.

7.3- حکمت عدم قصر نماز مغرب در سفر

در علل الشرایع هست که سؤال کردند چرا نماز مغرب شکسته نمی‌شود؟ فرمودند: «برای اینکه نمازها ابتدا به صورت دو رکعتی بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تشریع شد، بعد حضرت به نمازها[ی ظهر و عصر و عشاء] دو رکعت اضافه کردند و از نماز مغرب، یک رکعت کم کردند و در سفر نمازهای چهار رکعتی را به دو رکعت کم کردند و نماز مغرب به همان سه رکعت باقی ماند و فرمودند: من حیا می‌کنم که دو مرتبه از نماز مغرب کم کنم».[12]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo